eitaa logo
پاتوق معرفی کتاب
2.2هزار دنبال‌کننده
911 عکس
193 ویدیو
78 فایل
📚 معرفی کتب خوب 🔊ترویج فرهنگ کتابخوانی 🌐 اخبار کتاب 📊ارائه برنامه های پیشنهادی و کاربردی ترویج کتاب 💬انتقاد، نظر، پیشنهاد: @admin_book 📚پاتوق کتاب کودک و نوجوان👇 @PMKetab_koodak
مشاهده در ایتا
دانلود
پاتوق معرفی کتاب
بسم الله 📘کتاب #الف_لام_خمینی با معرفی خاندان #امام_خمینی (ره) آغاز می شود و سیر زندگی #روح_الله را
📖 📝نویسنده درباره این تحقیق گفته: گشت و گذار در هر دو مقطع با دشواری روبرو بوده است؛ دوره اول به جهت نبودن اسناد، و دوره دوم به علت فراوانی اسناد؛ چرا که تاریخ نگار برای یافتن روایت درست و رسیدن به حقیقت واقع می باید از مسیر پر پیج و خم راستی آزمایی مدارک و یادهای به جای مانده عبور کند و در دام خبرها و خاطرات تبلیغی نیافتد. ✒نویسنده: 📃ناشر: تعداد صفحه:1157 قیمت قدیم داریم😍: فقط ۶۰هزارتومان :دایرکت 🕯 📚 *تاثیری که روح الله از مادرش گرفت! بعدها زمانی که از مادرش یاد کرد چنین گفت: «خاطره لالایی گفتن او با گیسوان بافته در دو طرف گونه اش در ذهنم نقش بسته است» و نیز درباره صاحب خانم (عمه امام) به یاد آورد: «عمه ام زن شجاع و مدبری بود. پس از شهادت پدرم خانه خود را رها کرد و به خانه ما آمد و مدیریت خانه، امور تحصیلی، املاک و برداشت محصولات، همه را برعهده گرفت، سپس برای قصاص قاتل پدرم با مادر و برادرم و چند نفر دیگر به تهران عزیمت کرد.» و در تأثیر این دو بانو بر خود گفت: «از مادرم درس دین داری و از عمه ام درس روابط اجتماعی را کسب کردم.» *ورزشی که امام به آن علاقه داشت! از زمانی که راه افتاد و به عالم کودکی پا گذاشت، پر جنب وجوش، پر جست وخیز، و در میان هم بازی ها سرآمد بود. او نسبت به دو برادر بزرگترش، درشت استخوان و رشیدتر می نمود. پرش را، به عنوان ورزش، یا بازی های محلی، یا علاقه ذاتی، دوست داشت. در پرش طول و ارتفاع تمرین می کرد. در نبود اسباب و ابزار اولیه این ورزش، دو دست و یک پایش شکست؛ و نیز بیش از ده جای سر و چند نقطه از پیشانی اش. سیداحمد خمینی، پسرش، سال ها بعد، در پاسخ به این پرسش که پدرش کدام ورزش را بیشتر دوست دارد، چنین گفت: «ژیمناستیک بیشتر از سایر ورزش ها جلب نظر ایشان را می نمود.» 🛍 با قیمت فوق العاده ارزان ۶۰هزارتومان(۱۱۵۷ صفحه!): @admin_book 🔗یا خرید از طریق 👇 pay.eitaa.com/?link=W6Z2V 📚کانال پاتوق معرفی کتاب📖 @book_room
امیرالمومنین علی (علیه السلام): چه سخنگوی خوبی است کتاب. 📖 غررالحکم، ۹۹۱ 🎨خوشنویس: @mahdipouraskari 📚پاتوق معرفی کتاب📖 @book_room
♨️در شب ۲۲ بهمن ماه ۱۳۵۷ مردم بخاطر رژیم در خانه می مانند و به دستور که بیانیه ریختن در خیابان ها داده بود، عمل نمی کنند..... 👰🤵کتاب رمان زوجی را بیان می کند که در کنار فعالیت و سازمانی خود هایی هم دارند و دست زمانه آن ها را برای ساختن زندگی عاشقانه به هر طرفی می کشد تا ارتداد رخ می دهد. 🛍خرید ارتداد به قیمت ۳۸هزارت: @admin_book ✅معرفی بیشتر👇 📚پاتوق معرفی کتاب📖 @book_room
پاتوق معرفی کتاب
♨️در شب ۲۲ بهمن ماه ۱۳۵۷ مردم بخاطر #حکومت_نظامی رژیم در خانه می مانند و به دستور #خمینی که بیانیه ر
در شب ۲۲ بهمن ماه ۱۳۵۷ مردم بخاطر رژیم در خانه می مانند و به دستور که بیانیه ریختن در خیابان ها داده بود، عمل نمی کنند..... 👰🤵کتاب رمان زوجی را بیان می کند که در کنار فعالیت و سازمانی خود هایی هم دارند و دست زمانه آن ها را برای ساختن زندگی عاشقانه به هر طرفی می کشد تا ارتداد رخ می دهد . ✒نویسنده کتاب اذعان می دارد که گره داستان را از کتاب " خاطرات احمد احمد " برگرفته است و همان گره دلیل نوشتن کتاب ارتداد را در ایجاد کرده است . 📖⏰بخشی از کتاب را بخوانید و با نگارش آن آشنا شوید : 🧿دریا با شنیدن کلمه " استدراج " آرام کنج سلول می نشیند کز می کند و در خود فرو می رود ؛ مانند کسی که به یاد غمگینانه ترین خاطرات خود افتاده باشد . من از امام می پرسم : نتیجه استدراج چیست ؟ - ارتداد ! - ارتداد چه کسی ؟ - ارتداد انسان و در پس آن ، پروهی از انسان های یک عصر . - چرا باید همیشه گروهی به ارتداد مبتلا باشند ؟ - برای اینکه گروهی دیگر جای آن ها را بگیرند و آن گاه گروهی دیگر و دیگر ... - این بازی تاریخ است ؟ - تاریخ خودش مبتلاست ، یونس ! این طرح خداست . برای آنکه بیازماید و جدا سازد و پاداش دهد . سخنان امام را با خود مرورمی کنم ؛ چند بار با همان طنین و همان لحن که گویی از کوره ای گداخته بیرون می جهد ؛ همچون آهنی کوبیده شده ، محکم است و قابل اتکا ؛ نه ترک بر می دارد و نه جویده می شود ؛ کزبر الحدید . سال هاست به دیدن رویای امام دل خوش کرده ام . به شنیدن پاسخی که اگر به موقع نیاید زیر هجوم پرسش ها بی طاقت می شوم . روحی که مرا در برگرفته ، جز به به هیچ چیز میل نمی کند . هنگامه ذکر  همه چیز را حتی خیال دریا را می راند . بر می خیزم ؛ با کاسه آبی که شست و شوی یک روز من است وضو می گیرم و جسم به افتاده ام را رو به قبله می کنم و برای لحظاتی از موت چنان که راه ملکوت را باز کند ، خود را مهیا می کنم . صدایم می زنند : ملاقاتی داری . و این اولین فصل جدید زندگی در است . 📑صفحه 183 کتاب 📇ناشر: سوره مهر 📝نویسنده: دکتر وحید یامین پور 🗒تعداد صفحات: ۲۴۵ 📬 🛍برای ارتداد به قیمت ۳۸هزارتومان به شناسه @admin_book پیام بدید. 🔗یا خرید از طریق 👇 pay.eitaa.com/?link=V6J6m 📚پاتوق معرفی کتاب📖 @book_room
📚 باید همواره از باورهایمان غبار زدایی کنیم تا زانوهایمان سست نشود. ⛔گاهی ی ریز، باورسوز می شود، آرام آرام و به تدریج، های کوچک در طول به ارتعاشی عظیم تبدیل می شود، که صخره های مستحکم را می لرزاند و می شکافد. 📘 📚پاتوق معرفی کتاب📖 @book_room
📚 دریغا که در همراهی هر امام حقی، رنجی نهفته است که سیاه لشکر حامیان را با این پرسش ناگهانی دهشتناک می آزماید: ((آیا این به رنجی که در پی دارد می ارزد؟!)) 📕 رمان ارتداد: @admin_book 📚پاتوق معرفی کتاب📖 @book_room
📚 🔷مهم ترین چیزیست 🏡که در یک ✅وجود دارد 📚پاتوق معرفی کتاب📖 @book_room
«آن سوی مرگ» 📝 این بحث «عمل» هم بسیار مهمه ها چون این افراد صالح دارای اعمالی صالحی بودند. که به ختم به خیر شد معرفی بیشتر و کتاب 👇 📚کانال پاتوق معرفی کتاب @book_room
پاتوق معرفی کتاب
#معرفی_کتاب «آن سوی مرگ» 📝 این بحث «عمل» هم بسیار مهمه ها چون این افراد صالح دارای اعمالی صالحی بود
❤️کتاب آن سوی مرگ نوشته جمال صادقی به کوشش محمدحسین حاجی ده آبادی است که روایت کننده خاطرات کسانی است که حیات پس از را تجربه کرده اند . با این افراد مصاحبه و تجربه های آن ها را به نگارش در آورده اند و ممکن است مطالعه بخش هایی از این کتاب برای بیماران قلبی و روان های آسیب پذیر مناسب نباشد . 📝کتاب آن سوی مرگ کتابی داستان گونه از جمال صادقی است که سعی کرده ماجرای چند تن از افرادی که تجربه مرگ داشتند را با جزئیات نقل کند . کتاب حاضر در قالب سه بخش ارائه شده و هر بخش یک خاطره درمورد است . کتاب دارای روایت است ، اما چون خاطره‌ها به صورت مصاحبه و سوال و جوابی است ، شاید کمی از حالت داستانی معمول خارج شده باشد . 👌نویسنده و دوستش کار را از بیمارستان های تهران شروع می کنند و سراغ کسانی که تجربه مرگ داشتند را می گیرند . افراد زیادی به آنها معرفی می شوند که همه ، بدون استثنا ، خاطرات جالبی برای گفتن داشتند ، اما خیلی از خاطرات شبیه به یکدیگر بوده است . در این بین اشخاصی که قصه مرگشان را تعریف کردند ، به سه دسته تقسیم می شوند : گروهی پس از خارج شدن از جسم خود ، در تمام مدت داخل بیمارستان مانده اند ؛ برخی فراتر از محیط بیمارستان ، بین مردم شهر شناور شده‌ اند و دسته سوم به جهانی ورای جهان زمینی کوچ کرده اند ؛ که نویسنده از میان تمامی خاطرات ، سه خاطره که تقریبا از دیگران متفاوت‌ است را انتخاب می کند و در کتاب آن سوی مرگ می آورد . جالب این است که اغلب کسانی هم که از تجربه مرگ خود گفته اند ، حاضر نشدند نامشان را فاش کنند . - آن موقع چه حالی داشتی ؟ - ببینید من اول خیلی منگ بودم . تقریبا ذهنم خالی بود . درست است که چیزهای اطرافم را می دیدم ولی اصلا قوه استنباط نداشتم . نمی دانستم چه اتفاقی افتاده . ،،، هنوز به این باور نرسیده بودم که مرده ام ،،، کمی بعد از خودم پرسیدم : چرا این بالا هستم ؟ چرا دیگر درد ندارم ؟ چرا یکهو حالم خوب شد ؟ و واقعا حالم خوب بود . به طرزی خارق العاده خوب بود . اگر بدانید ! خیلی سرحال راحت و سبک بودم . داشتم نوعی آرامش بی نظیر را تجربه می کردم ،،، و نوعی بی وزنی بسیار لذت بخش . انگشتانش را قلاب کرد و چند بار ، لب پایینی اش را مکید . سپس : - باید بگویم من ، رفته رفته ، توانستم حقیقت را درک کنم . - عبارت رفته رفته زمان دقیقی را مشخص نمی کند . می خواهم بدانم درست چه مدت طول کشید . - بر اساس زمان زمینی شاید فقط در عرض چند ثانیه زودگذر یا شاید ،،، یا شاید در عرض زمانی کمتر از یک ثانیه . مطمئن نیستم که بتوانم توضیحاتم را درک کنید . - حق درای راستش من درست نفهمیدم . - گوش کنید در (عالم مرگ زمان)؟ وجود ندارد . اگر من از زمان مشخصی یاد می کنم مقصودم زمان زمینی است . یعنی دارم وقایع را بر حسب زمان دنیای مادی شرح می دهم ،،، در جهان مادی چند ثانیه زمان کوتاهی است به اندازه چند تیک تاک ساعت در عالم مرگ چند ثانیه زمینی می تواند بسیار طولانی سپری شود . 📚خرید از : @admin_book (قیمت با هزینه پست:۵۲ هزارت) 📚پاتوق معرفی کتاب📖 @book_room
این خلق به تفصیل در هر پیشه و صنعتی و منصبی و تحصیل نجوم و طب و غیرذلک میکنند و هیچ آرام نمیگیرند زیرا آنچه مقصودست بدست نیامده است. آخر معشوق را دلارام گویند؛ یعنی که دل به وی آرام گیرد. پس به غیر چون آرام و قرار گیرد؟ این جمله خوشیها و مقصودها چون نردبانیست و چون پایه‌های نردبان جای اقامت وباش نیست، از بهرگذشتن است. خنک او را که زودتر بیدار و واقف گردد تا راه دراز برو کوته شود و درین پایه‌های نردبان عمر خود را ضایع نکند. 📌فیه ما فیه، موالانا @book_room 📚
😳کتاب بخوانید، همزمان، گوش کنید، جملات امیدبخش و خدایی بخونید و..... 🧐فکر میکنید اینجا کجاست؟!🤣 این همه پر رنگ و رو و خلاقانه برای عید؟ پ،ن۱: داخل یه تاکسی! پ،ن۲: تاکسی در پ،ن۳: ربطش به کانال، دقت کنید، قفسه کتابهای (لقمه ای) هم برای مسافران حین سفر قرار داده پ،ن۴: تمام موارد گفته شده با رعایت بهداشت انجام میشه. دمش گرم😘 📚کانال«پاتوق معرفی کتاب»📖 @book_room
✴️ کتب حوزوی 👌 بویژه 📚 کتب مرکز مدیریت حوزه علمیه ✅ با ویژه 📝 موجود داریم! پرسش، پیشنهاد و : @admin_book 📚پاتوق معرفی کتاب📖 @book_room
👌دوستداران امثال سریال و یا ، حتما از این دست کتب که امشب و روزهای آینده معرفی می کنیم، استقبال خواهند کرد. 😉چون حتی، محتوای کتاب جذاب تر از سریال است.... 🌹رمان «چایت را من شیرین می کنم»  روایت و هیجانی از زندگی ی ست که برای دفاع از حریم از جان خود می گذرند و... ✅معرفی بیشتر و خرید کتاب در👇 📚پاتوق معرفی کتاب📖 @book_room
پاتوق معرفی کتاب
👌دوستداران امثال سریال #خانه_امن و یا #گاندو ، حتما از این دست کتب که امشب و روزهای آینده معرفی می ک
♨️رمان «چایت را من شیرین می کنم» در مورد دختری به نام است . که از زندگی خود می گوید و از اغفال برادرش دانیال و گم شدن برادرش و تلاش برای پیدا کردنش و در نهایت شهایت همسرش. ⛔️چایت را من شیرین میکنم" داستان دختریست به نام سارا، ایرانی الاصل و مقیم آلمان با پدری که سمپات سازمان مجاهدین خلق بوده و مادری که نقطه ی مقابل پدر قرار دارد. در میان دعواها و کشمکش های این دو که مادر از خدا می گفت و خوبی هایش و پدر از دغدغه های سازمان، نه خدا که از نظر او فقط نظاره گر کتک خوردن های مادر بود نه سازمان که همه چیز را فدای اهدافش می کرد، سارا و برادرش خلاء را انتخاب می کنند و پناه هم می شوند. ⁉️ولی طی ماجرایی برادرش هم به اسلام گرایش پیدا کرده، وارد گروه داعش شده و ناپدید می شود. سارا در حین جستجوی برادر ناخواسته وارد جریانی می شود که با مبنای وجودی این گروه و جنایت هایش آشنا شده و اورا بیش از گذشته از شنیدن نام اسلام و مسلمان به هراس می اندازد. 🔰ولی داستان جوری پیش می رود که در آخر او همسر یک جوان و پاسدار ایرانی شده و طعم اسلام حقیقی را می چشد. این رمان را با تمام زیبایی هایش مقابل خواننده می چیند و ایمان، قدرت و صلابت ایران و ایرانی و پاسدار واقعی را به رخ تمام جهان می کشد. ❇️روح بزرگ شخصیت داستان و اعمال و رفتارش، میزان وتسلط او بر خود، زیبایی برخوردهایش با مسائل اعتقادی در حیطه ی و ، جلوه ای بسیار زیبا و از حقیقت زندگی مسلمانان واقعی است و خواننده را به شدت تحت تاثیر قدرت معنوی خود و بزرگی روحش قرار می دهد. 🛍🛒 با قیمت ۶۰هزارتومان : @admin_book 📚پاتوق معرفی کتاب📖 @book_room
👨‍👦‍👦 فرزندانمان را از کودکی 📘 با کتاب آشنا کنیم. 📚پاتوق معرفی کتاب📖 @book_room
📚 🔅پسری قد بلند با هیکلی تراشیده پشت به من با کسی آن طرف میز حرف می زد و می خندید . کنجکاوانه کمی به جلو خم شدم . پسر چند درجه چرخید . نیم رخش را دیدم . آشنا به نظر می رسید ! چشمانم را بستم . تصاویر از فیلتر خاطراتم گذشت . خودش بود ! شک نداشتم . اما در ایران چه می کرد ؟! غرق در افکار بودم که به سرعت از آموزشگاه خارج شد . با گام های تند ، از پله های آموزشگاه بالا رفتم . اما سوار ماشین شد و رفت . چند متر دویدم اما بی فایده بود . او به سرعت دور شد . نمی دانستم باید چه کار کنم . این جا غریب بودم .  با قدم های پریشان به آموزشگاه برگشتم و بدون اجازه وارد اتاق مدیر شدم .  🆘در را چنان به داخل هل دادم که صدای کوبیده شدنش به دیوار توی فضا پیچید . مدیر که مردی تپل با عینکی گرد و موهایی فر بود متعجب سر بلند کرد . عطر تلخ دانیال هنوز هم در هوای آن قفس حس می شد . عصبی مقابل چشمان متعجب مدیر ایستادم .  - آقایی که الان اینجا بود ... اسمش ... اسمش چیه؟ کجا رفت ؟ جملاتم را به انگلیسی می گفتم و میترسیدم زبانم را نفهمد . مرد ایستاد و متحیر به آرامش دعوتم کرد . اما جایی برای این بازی ها نبود . بی توجه به افراد جمع شده جلوی در دوباره با پرخاش سوالم رو تکرار کردم . سپس عصبی و حق به جانب روی صندلی نشست و دست به سینه جبهه گرفت . - حسام ... این که کجا رفت هم فکر نکنم به شما ربطی داشته باشه . شماره دوستش را به من نداد و هر چه تماس گرفت در دسترس نبود . شماره م رو روی میزش گذاشتم و بدون آن که یادم بیاید برای چه به آموزشگاه رفته بودم به خانه برگشتم . دوباره همان درد لعنتی سراغ معده ام آمد ، با تهویی سنگین . 🌃آسمان سحر تاریکی اس را بر چار دیواری ام مستقر کرد و باز صدای اذان به مغزم حمله ور شد . نگاه به پنجره دوختم . چرا در این سرما نیمه باز رهایش کردم ؟ عصبی و کلافه برای بستن پنجره به روی الله اکبر مسلمانان به سرعت بر خاستم چشمانم سیاهی رفت و کورمال کورمال به پنجره نزدیک شدم ناگهان زانوهایم سست شد  صدای زمین خوردنم به قدری بلند بود که پروین را به اتاقم کشاند .  با حالی مضطرب چندبار صدایم زد توانی برای چرخاندن زبانم در خود نمی دیدم . با شتاب از اتاق خارج شد . پنجره را بست و پتویی روم کشید .  صدای پریشان و پیرش را کنارم شنیدم : - الو .. سلام آقا حسام ! تو رو خدا بیا این جا ... سارا حالش خوب نیست . نقش زمین شده !  😳حسام ؟ در مورد کدام حسام حرف می زد ؟ همان که امروز دیدمش ؟ ... بالا آوردم تمام معده ام را. 🚺📝 برشی از کتاب « » 🛍خرید با قیمت مناسب: @admin_book 👌خرید از طریق درگاه پرداخت ایتا: pay.eitaa.com/?link=W7BDA 📚«پاتوق معرفی کتاب»📖 @book_room
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 🧐«ریشه‌های نصفه‌نیمه»، «آرمان‌های نصفه‌نیمه»، «آینده‌ی نصفه‌نیمه» و یا حتی «انقلاب نصفه‌نیمه!» 💠اینها سرفصل‌های مهم کتابی است که در آن، قرار است با مفهوم «نصفه‌نیمگی» آشنا شوید! کتابی به نام ❗️ 📚پاتوق معرفی کتاب📖 @book_room
عنوان کتابی است در موضوع نصفه و نیمگی. 🤔اگر همه کارهایمان را کنار بگذاریم و به آنها کنیم می‌ بینیم که همه چیزمان نصفه و نیمه است. ایدئولوژی، دین، سیاست، اخلاق، سبک زندگی و … اینطوری است که هر چه داریم می‌ دویم به زندگی نمی ‌رسیم. نفس کشیدن و کار کردن ما برای زنده ماندن شده است نه زندگی کردن. 🔰معرفی بیشتر و خرید این کتاب👇 📚پاتوق معرفی کتاب»📖 @book_room
پاتوق معرفی کتاب
#نصفه_نیمه عنوان کتابی است در موضوع نصفه و نیمگی. 🤔اگر همه کارهایمان را کنار بگذاریم و به آنها #دقی
🧐«ریشه‌ های نصفه‌ نیمه»، «آرمان‌ های نصفه ‌نیمه»، «آینده ‌ی نصفه ‌نیمه» و یا حتی «انقلاب نصفه ‌نیمه!». اینها سرفصل ‌های مهم کتابی است که در آن، قرار است با مفهوم «نصفه ‌نیمگی» آشنا شوید! مفهومی که شاید به نظر ساده بیاید اما وقتی واکاوی می ‌شود، می‌ بینیم که تمام به آن بر می‌ گردد. فی‌الواقع، هرآنچه که شما در روی این کره خاکی «مشکل» می ‌پندارید، اعم از سیاسی، اقتصادی، محیط زیستی، اجتماعی، فکری و حتی مشکلات شخصی، همه و همه بر می‌گردند به این «نصفه ‌نیمگی!». حال باید دید این نصفه ‌نیمگی چیست که نویسنده چنین ادعایی درباره ‌اش دارد؟ ⁉️ آیا نصفه ‌نیمگی ریشه تمامی مشکلات است و با نسخه ‌ای ساده درمان می ‌شود؟ ❓آیا یافتن ریشه مشکلات بشری به همین سادگی است؟ خودمان هم در ذیل این نصفه ‌نیمگی قرار می ‌گیرند؟ این مفهوم در مسیر زندگانی و موفقیت شخصی ما چه نقشی دارد؟ پاسخ این سوالات را در کتاب «نصفه ‌نیمه» بخوانید. 📜 نشر: معارف 🖋نویسنده: علی شهرستانی منوّر 📑تعداد صفحات: ۳۰۰ 🛍🛒 از : @admin_book 🔗یا خرید از طریق 👇 https://pay.eitaa.com/?link=u7JEb 📚پاتوق معرفی کتاب📖 @book_room
پاتوق معرفی کتاب
#به_وقت_مطالعه 👨‍👦‍👦 فرزندانمان را از کودکی 📘 با کتاب آشنا کنیم. #فرهنگ_کتابخوانی #کودک 📚پاتوق مع
👦🧒بمناسبت ۱۳ فروردین ماه، 👨‍👩‍👧‍👦 معرفی کتاب «مسابقه ی کوفته پزی و هفت داستان دیگر» ✴️مجموعه داستان های تخیلی با مفاهیم قرآنی 🎢 معرفی بیشتر و خرید کتاب👇 📚پاتوق معرفی کتاب📖 @book_room
پاتوق معرفی کتاب
👦🧒بمناسبت ۱۳ فروردین ماه، #روز_جهانی_کتاب_کودک 👨‍👩‍👧‍👦 معرفی کتاب «مسابقه ی کوفته پزی و هفت داستان
👌کتاب «مسابقه کوفته پزی و هفت داستان دیگر» داستانی شیرین و خواندنی را با توجه به مضامین قرآنی بیان می کند. ❓«تازه چه خبر»، 🍎«ماجرای سیب قرمز»، 🍪«کیک امانتی»، ♨️«مسابقه کوفته پزی»، 🤓«که این طور»، ✴️«شلوپی»، ♦️«راز پاپاپا» و 🤝«آش آشتی کنان» نام های این مجموعه هشت جلدی هستند. ✅در هر کدام از این داستان ها نویسنده تلاش کرده است یکی از مفاهیم قرآنی را ترسیم و برای کودکان ملموس کند، به طوری که در پایان کودک را آماده پذیرش نکته مورد اشاره در داستان می کند و با طرح آیه قرآنی مورد نظر، در آخر با یک آشنا شده و کاربرد آن را به خوبی از خلال داستانی که طراحی شد، می فهمد. 💬نکته: ما این مجموعه را در یک جلد می فروشیم👇 هشت جلد در یک جلد.1⃣ 🌀ناشر: به نشر (انتشارات آستان قدس رضوی) 📝 نویسنده و تصویرگر: 🔖تعداد صفحات: ۱۲۰ 📬 : @admin_book 🛒,و یا از طریق ⬇️ pay.eitaa.com/?link=B7REm 📚پاتوق معرفی کتاب📖 @book_room
🎥احتمالا بسیاری از شما و شما فیلم«چارلی و کارخانه شکلات سازی» را تماشا کردید! 👌تا ساعاتی دیگر، ما میخوایم بمناسبت 📙کتابِ این فیلم را معرفی و برای در کانال قرار بدیم😇 📚پاتوق معرفی کتاب📖 @book_room
🌐👨‍👩‍👧‍👦بمناسبت ۱۳ فروردین ماه، 💈معرفی کتاب «چارلی و کارخانه شکلات سازی» 🔮 به دنیای تخیلِ شکلاتی خوش آمدید! ✴️ معرفی بیشتر و خرید کتاب👇 📚پاتوق معرفی کتاب📖 @book_room