هدایت شده از باستان نامه
+18
🔶 حکایت دست درازی سران زرتشتی به نوعروسان 😔
🔰 نظامی گنجوی، ادیب ایرانی در قرن ۶-۷ هجری مینویسد که سران دین زرتشتی، به نوعروسان دستدرازی میکردند. هر دختری که ازدواج میکرد، ابتدا باید خود را در اختیار سران زرتشتی قرار میداد، سپس نزد شوهرش میرفت.
نظامی مینویسد که اسکندر وقتی متوجه این قضیه شد، دستور داد آتشکدههای زرتشتی را ویران کنند.
#زرتشتیان
#ناموس
#زن_زندگی_آگاهی
#موبدان
#دین_زرتشتی
@ir_bastan
1.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️ مجلسه یا مهد کودک؟!
🔹 تا وزیر کشور وارد مجلس میشه نمایندگان مجلس شروع به هو کردن میکنن ...
✍پرسشگری
☝️مگر امام خامنه ای به شما مجلسی ها نفرمود چه دوره بعد رأی بیاورید یا نیاورید، سعی کنید به وظیفه عمل کنید (و انقلابی بمانید)‼️
☝️اینست عمل به فرمایش حضرت آقا⁉️
ای وکلای ملت‼️اینقدر مردم متدین از
فضای ول مجازی
انفعال وزیر ارشاد
قزعبلات وزیر میراث
رفتارهای تأمل برانگیز وزیر ورزش
معترض شدند، هیچکدام به گوشتان نرسید⁉️
حالا وزیر کشور را به مجلس خوانده و هو می کنید⁉️😐
👈مجلس جای منطقی هاست، نه هوچی گرها
#اقلیت_نماینده_هوچیگر
#عدم_صلاحیت
#عذرخواهی_از_ملت
👇 👇 👇
✍ کانال عمومی پرسشگری و مطالبات امام و امت https://eitaa.com/PORSASHGARIMOTALEBHTAMAMVOMAT
11.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨﷽✨
🔴🔴نطق آتشین سارا فلاحی نماینده ایلام در مجلس
🔻آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند، چون هماره ما مسئولین غلطها و اشتباهات تاریخی را مرتکب شده ایم
✍پرسشگری
☝️اگر امام جامعه مسلمین، معتقدند که این مجلس انقلابی است، بخاطر وجود همین شیرزنان و مردان آزاده ای است، که بدون مصلحت تراشی یا به فکر ماندن بر صندلی‼️حقایق را بیان می کنند.
#انتصابات_نابجا
#خیانت_نفوذی
#عدم_اعتنا_به_فرمایشات_ولی_امر
. 👇 👇 👇
✍ کانال عمومی پرسشگری و مطالبات امام و امت https://eitaa.com/PORSASHGARIMOTALEBHTAMAMVOMAT
✨﷽✨
🔴🔴به بهانه سالروز درگذشت علی شریعتی(۱)
حجت الاسلام و المسلمین #اسماعیل_فردوسیپور :
در نقل وقایع تیرماه سال ۱۳۵۶
🔹«مدتی بعد (از مرگ علی شریعتی) آقای دکتر یزدی از پاریس آمد و منزل من وارد شد. ما شبها جلسه داشتیم. رفقا میآمدند بالای بام جلسه تشکیل میدادند.
چون هوا گرم بود و جلسات معمولاً تا اذان صبح طول میکشید. یک شب آقای دکتر یزدی در آن جمع به ما اعتراض کرد. گفت شما در رابطه با درگذشت شریعتی کوتاهی کردید و آنچه که از دستتان برمیآمد انجام ندادید. من گفتم: ما چه کار میتوانستیم بکنیم که نکردیم؟ او گفت: دو کار شما میتوانستید بکنید که الان هم دیر نشده؛ اولاً یک تسلیتنامه برای پدر دکتر شریعتی بفرستید؛ ... دوم اینکه در یکی از مساجد نجف یک قاری بگذارید بهعنوان مجلس ختم و فاتحه، اگر کسی سوال کرد که چرا قرآن میخواندی -که شما خودتان هم قهراً حضور خواهید داشت- بگویید برای فوت دکتر شریعتی فاتحه گذاشتیم. آنجا مقداری در رابطه با این که صلاح هست، صلاح نیست، این کار را بکنیم یا این کار را نکنیم صحبت شد. تصمیم گرفتیم که جلسه بعدی بدون حضور آقای دکتر یزدی باشد. خودمان بحث کنیم ببینیم آیا مصلحت هست یا نه. ... به این نتیجه رسیدیم که مصلحت هست تسلیتنامه را بنویسیم و مجلس فاتحه هم بگذاریم. ... بعد از اینکه تقریباً اتفاق آراء شد و هنوز رای گیری نشده بود من گفتم: من موافقم به شرط اینکه امام ما را منع نکند. ... یکی از برادرها پیشنهاد کرد که چون آقای یزدی عازمند و میخواهند بروند، فردا -پس فردا شما تسلیتنامه را بنویس و متن آن را هم به نظر امام برسان. گفتم بسیار خوب. من همان شب آمدم منزل و تسلیتنامه مفصّلی نوشتم که وقتی به نظر شهید منتظری هم رساندم ایشان هم تایید کرد، به نظر آقای دکتر یزدی هم رسید او هم تایید کرد. صبح قبل از اینکه امام بیرون بیایند، و کار رسمیشان را شروع کنند در اندرونی امام رفتم در زدم، حاج علی که خادم امام بود در را باز کرد. گفتم امام کجاست؟ گفت: بالای بام هستند هنوز پایین نیامدند دارند قدم میزنند. من گفتم این نامه را بگذار روی میز امام که وقتی پایین تشریف آوردند ببینند و بخوانند، من بعداً میآیم نتیجهاش را از شما میگیرم. نامه را از من گرفت و رفت، خداحافظی کردم و آمدم. فاصله منزل ما با منزل امام زیاد نبود من منزل رسیدم و میخواستم از پلّهها بالا بروم که دیدم یک کسی با عجله و شدت در را میکوبد.
🔸برگشتم در را باز کردم. دیدم حاج علی است. گفت: این چه بود دادی دست من؟ گفتم برای چه؟ گفت تا امام نامه را دید گفت: این را چه کسی به تو داد؟ گفتم فردوسی. امام فرمود برو صدایش کن و بگو زود بیاید. دکتر یزدی هم شاهد این گفتگو بود. ... برگشتم و آمدم خدمت امام و دست امام را بوسیدم و نشستم. امام رو کردند به من و گفتند این چیست؟ من واقع قضیه را گفتم و توضیح دادم که آقای دکتر یزدی به ما گفته که شما نسبت به دکتر شریعتی کوتاهی کردید. .... اگر شما اجازه بدهید کار بدی نیست یک تسلیت برای پدر دکتر شریعتی بنویسیم. امام آنجا فرمودند که: دکتر شریعتی خوب مینوشت و خوب بیان میکرد متأسفانه اشتباهاتی داشت که ای کاش این اشتباهات را نداشت. یکی از این اشتباهات دکتر شریعتی توهین به علما و مراجع بزرگ بود. چند نفر را امام نام بردند. مثل مرحوم #علامه_مجلسی، #مقدس_اردبیلی و چند نفر دیگر را. کسی که به این بزرگان اهانت کند آن هم با این عباراتی که من دیدم این قابل گذشت نیست. اشکال دوم این است که تز #اسلام_منهای_روحانیت از آقای شریعتی است و ما نمیتوانیم با این تز و با این فکر موافقت کنیم و ایشان را تایید کنیم. مطلب سوم امام فرمودند که نظر ایشان درباره #ولایت است که نسبت به امامت و ولایت اشتباه کرده و بهترین اصلاحیه و توجیهی هم که کرده در این کتاب امت و امامتش است و در آنجا هم نتوانسته درست مطلب را تصحیح کند. یک اشکال چهارمی هم گفتند که من یادم رفته...
🔹بنابراین شما این متنی که نوشتید، اگر بخواهید پرانتز باز کنید و در داخل پرانتز بنویسید به استثنای این، بقیه مطالب مورد تایید است، مناسب نیست، و اینجوری هم که شما بهطور کلی تایید کردید این دروغه و از شما دروغ صلاح نیست. بعد امام فرمود اصلاً این کار چه ثمری دارد؟ گفتم هرچه شما صلاح میدانید. اگر صلاح نمیدانید نمیکنم ولی دوستان گفتهاند که صلاح است ما این کار را در این شرایط و موقعیت بکنیم. امام فرمودند: صلاح نیست، نکنید.»(عمار انقلاب، صص490-488)
ادامه خاطره حجتالاسلام و المسلمین فردوسیپور در صفحه بعد...
👇👇👇👇👇👇👇
✨﷽✨
🔴🔴به بهانه سالروز درگذشت علی شریعتی(۲)
🔹حجتالاسلام و المسلمین #فردوسی_پور:
من [به امام] گفتم یک کار دیگری هم به ما پیشنهاد شده و آن اینکه در یکی از مساجد مجلسی به عنوان فاتحه دکتر شریعتی بگذاریم، قاری هم دعوت کنیم قرآن بخواند.
ما خودمان هم در آن جلسه حضور داشته باشیم هرکس هم پرسید که چه خبره؟ بگوییم به مناسبت درگذشت دکتر شریعتی مجلس فاتحه است. البته میدانیم استقبال نمیشود نجفیها استقبال نمیکنند ولی در خارج میتوانند منعکس کنند و مانور کنند.
امام یک نکته دیگری فرمودند. مطلبشان این بود که شماها نمیتوانید خودتان را از من جدا کنید و هرکاری که شما انجام بدهید به عنوان کار من و عمل من منعکس میشود نمیگویند اطرافیانش این کار را کردند میگویند او این کار را کرد، بنابر این این کار را هم نکنید. گفتم چشم».
🔸حجتالاسلام و المسلمین #سیدحمید_روحانی نیز در این رابطه چنین توضیح میدهد:
«دکتر یزدی، هرگونه فوت و فن سیاسی، مذهبی، آخوندی، عاطفی و ... که آموخته بود در برابر امام به کار گرفت تا مگر امام را به بند افکند و در قلب و اندیشه امام رخنه کند، لیکن هرچه بیشتر کوشش کرد، کمتر کامیاب شد، امام #نفوذناپذیر بود و آنچه را که جوان در آیینه نمیدید، او در خشت خام میدید و بدین گونه جوّ کاذب و ساختگی که برای فریب امام درست کرده بودند، شکست و توطئهها ناکام ماند.
🔹امام روی رسالت رهبری، بر آن شد که این تلگرامها را برای سخن گفتن با نسل جوان تحصیلکرده و پند و اندرز آنان، دستآویز کند و بار دیگر آنان را به پیروی از اسلام اصیل، به اتحاد و یگانگی فراخواند و از بیراههپویی، کژاندیشی، کشمکشهای درونی و... برحذر دارد.
🔸از این رو پیامی به وسیله آقای دکتر یزدی برای آنان فرستاد. ... آنگاه که این پیام را به دکتر یزدی دادند که به امید صدور اعلامیه امام در پشتیبانی از شریعتی در نجف به سر میبرد، سخت تکان خورد! و نخست با گستاخی و ناراحتی اظهار داشت که این پیام را با خود نمیبرد و چون از این برخورد نتوانست طرفی بربندد و در موضع امام نسبت به شریعتی نرمشی پدید آورد، پیشنهاد داد که امام نام شریعتی را در این پیام با پیشوند «شهید» و «مرحوم» بیاورد. لیکن این پیشنهاد نیز از سوی امام با سرسختی رد شد و امام روی وظیفه و دیدگاه خود سرسختانه استوار ایستاد و او ناگزیر شد پیام را پذیرفته با خود ببرد! لیکن از پخش آن در میان عموم دانشجویان و ایرانیان برونمرزی خودداری ورزید و نیز پیام در آن روز هیچگاه به ایران نرسید و در میان امت اسلامی پخش نشد و حتی در نشریات گروههای به ظاهر اسلامی برون مرزی مانند #پیام_مجاهد که از سوی دکتر یزدی پراکنده میشد و #خبرنامه بنی صدر ... به چاپ نرسید و به درستی سانسور شد.
🔹هواداران شریعتی به خوبی میدانستند که اگر این پیام در میان ملت ایران پخش شود، موضع منفی امام نسبت به شریعتی را آشکار میکند ...
از این رو نه تنها از فاش شدن موضع مخالف و دید منفی امام به شدت پیشگیری کردند بلکه همه نیروی خود را بسیج ساختند تا با به کار بستن ترفندها و نیرنگهایی شریعتی و دار و دسته او را از پیروان، وابستگان و پیشتازان راه، خط و نهضت اسلامی ایران بنمایانند‼️...
این توطئه تا آن پایه اوج گرفت که برخی را دچار تردید ساخت و بر آن داشت که در اینباره از امام پرسش به عمل آورند و از دیدگاههای امام آگاهی یابند». (عمار انقلاب، صص493-490)