eitaa logo
روابط عمومی پلیس
5.7هزار دنبال‌کننده
55.3هزار عکس
15.6هزار ویدیو
202 فایل
لینک کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
‼️چند پرسش ساده از طرفداران «رفراندوم»: ❓دقیقاً کدام «مسائل» را می‌خواهید به همه‌پرسی بگذارید؟ ❓آیا این «مسائل» موردنظر شما تخصصی هستند یا موضوعاتی عمومی؟ اگر مسائلی «تخصصی» هستند، آیا عموم مردم می‌توانند در امور «تخصصی» نظر بدهند؟ و آیا نظر عوام، هرچه باشد، برای متخصصان پذیرفتنی است؟ ❓هنگامی‌که دولت در دست میرحسین موسوی و مجلس در اختیار هاشمی بود، چرا «کوپنی کردن ارزاق عمومی» یا حتی «آتش‌بس در جنگ تحمیلی» را به همه‌پرسی نگذاشتید؟ ❓هنگامی‌که اکبرهاشمی رفسنجانی سلطان بلامنازع مملکت بود، چرا استقراض ده‌ها میلیارد دلار از دول بیگانه یا انجام ذلیلانه «گفتگوهای انتقادی با اروپا» که نوعی محاکمه جمهوری اسلامی بود یا «ترویج اشرافیت و تجمل‌گرایی» و واگذاری رانتهای اقتصادی به باند کارگزاران را که عامل اصلی شکاف اجتماعی بعد از انقلاب شدند، به همه پرسی نگذاشتید؟ ❓در دولت حسن روحانی، چرا شروع «گدایی از کدخدا» و انجام مذاکرات با آمریکا، با شعار «رفع تحریم‌ها» و نیز پذیرش برجام را به همه‌پرسی نگذاشتید؟ چرا بعد از خروج مستکبرانه آمریکا از برجام و تشدید تحریم‌ها علیه ایران، موضوع باقی‌ماندن یا خارج‌شدن از برجام را به همه‌پرسی نگذاشتید؟ چرا واکسیناسیون را که حقیقتا «مسئله‌ی همه‌ی مردم» بود، به همه‌پرسی نگذاشتید؟ ❓چنان‌چه مسائل موردنظرتان، نیاز به مباحث کارشناسی توسط متخصصان امر را ندارند و فضاسازی سیاسیون طرفدار بیگانگان و تبلیغات رسانه‌هایشان کافیست و مردم باید براساس همین جوسازی‌ها برای سرنوشت خودشان تصمیم بگیرند، نمونه‌های مشابه آن در کشورهای مستقل دیگر را بیان کنید! ⁉️آیا نتیجه همه‌پرسی را شما خواهید پذیرفت؟ یا مثل انتخابات ۱۳۸۸ خودتان «کمیته صیانت از آراء» تشکیل می‌دهید و بعد هم نتیجه شمارش آراء مردم را نفی کرده و کشور را به آشوب کشانیده و از آمریکا درخواست می‌کنید تا مملکت‌ما را تحریم کند؟ و بالاخره اگر مردم بازهم در دام تبلیغات شما قرار گرفتند و نظام را وادار به انجام «رفراندوم» کردند، آیا خودتان امانت‌داری حکومت جمهوری اسلامی را قبول دارید و بیگانگان را برای دخالت در امور داخلی ایران فراخوان نمی‌کنید و مردم را به «تحریم همه‌پرسی» و یا همفکران‌تان را به «خروج از حاکمیت» ترغیب نخواهید کرد؟... 🔺صداقت با مردم و بیان همان چیزی که در ذهن و ضمیر خود دارید، به سود آخرت شما و دنیای مردم است... ✍️ادامه دارد..
. ♻️ نیکلاس در سوئد، همسر ایرانی‌ش غزال را با ضربات کارد کشت ولی صفحه توییترش درباره زنان ایران و بود! یاد نجفی شهردار اسبق تهران، کشتن زنش در حمام با اسلحه، هشتک‌هایی که برای زن، زندگی، آزادی می‌زدند و دفاعی که رسانه‌های اصلاح‌طلب ازش می‌کردند، افتادم
🌹 با سلام و عرض ادب خدمت شما همراهان عزیز از امشب تا پیش از ماه ذالقعده ، به امید خدا هر شب حدود ساعت ۲۱ رمان تقدیم حضورتان می‌شود امید است که مورد پسند شما عزیزان واقع بشه . 🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
✍️ رمان 💠 از پنجره اتاق نسیم خوش رایحه بهاری نوازشم می‌کرد تا خستگی یک شب طولانی را خمیازه بکشم. مثل هر روز به نیت شفای همه بیمارانی که دیشب تا صبح مراقب‌شان بودم، سوره خواندم و سبک و سرحال از جا بلند شدم. 💠 روپوش سفید پرستاری‌ام را در کمد مرتب کردم، مانتوی بلند یشمی رنگم را پوشیدم و روسری‌ام را محکم پیچیدم که کسی به در اتاق زد. ساعت ۷ صبح بود، آرزو کردم در این ساعتِ تعویض شیفت، بیمار جدیدی نیاورده باشند و بتوانم زودتر به خانه بروم که در چهارچوب در، قد بلندش پیدا شد. 💠 برای شیفت صبح آمده بود و خیال می‌کرد هر چه پیراهن و شلوارش تنگ‌تر باشد، پیش چشمم جذاب‌تر می‌شود و خبر نداشت فقط حالم را بیشتر به هم می‌زند که با لبخندی کرشمه کرد :«صبح بخیر آمال!» نمی‌دانست وقتی با آن خط باریک ریش و سبیل، صدایش را نازک می‌کند و اسم کوچکم را صدا می‌زند چه احساس بدی پیدا می‌کنم که به اجبارِ رابطه همکاری، تنها پاسخ را دادم و او دوباره برایم زبان ریخت :«دیشب خیلی خسته شدی؟» 💠 نمی‌خواستم مستقیم نگاهش کنم که اگر می‌کردم همین خشم چشمانم برای بستن دهانش کافی بود و می‌دانستم صورتم زبانش را درازتر می‌کند که نگاهم را به زمین فرو بردم و یک جمله گفتم :«گزارش مریضا رو نوشتم.» و دیگر منتظر پاسخش نماندم، کیفم را از کمد بیرون کشیدم و از کنارش رد شدم که دوباره با صدای زشتش گوشم را گزید :«چرا انقدر بد رفتار می‌کنی آمال؟» 💠 روی پاشنه پا به سمتش چرخیدم و باید زبانش را کوتاه می‌کردم که صدایم را بلند کردم :«کی به تو اجازه داده اسم منو ببری؟» با لب‌های پهن و چشمان ریز و سیاهش نیشخندی نشانم داد و همه خویشتن‌داری دخترانه‌ام را به تمسخر گرفت :«همین کارا رو می‌کنی که هیچکس نمیاد سمتت! هم انقدر سخت نمی‌گرفت که تو می‌گیری!» 💠 عصبانیت طوری در استخوان‌هایم دوید که سرانگشتانم برای زدن کشیده‌ای به دهانش راست شد و با همان دستم دسته کیفم را چنگ زدم تا خشمم خالی شود. این جوانک تازه از برگشته کجا داعش را دیده بود و دیگر لیاقت نداشت حتی صدایم را بشنود که از اتاق بیرون رفتم. 💠 می‌شنیدم همچنان به ریشخندم گرفته و دیگر نمی‌فهمیدم چه می‌گوید که حالا فقط چشمان کشیده و نگاه نگران آن جوان را می‌دیدم. او به گمانش فقط به تمسخرم گرفته و با همین یک جمله کاری با دلم کرده بود که دوباره خمار خیال او خانه خاطراتم زیر و رو شده بود. 💠 از بیمارستان خارج شدم و از آنهمه شور و نشاط این صبح تنها صحنه آن شب شیدایی پیش چشمانم مانده بود که قدم‌هایم را روی زمین می‌کشیدم و دوباره حضورش را می‌خوردم. از آخرین دیدارش سه سال گذشته بود و هنوز جای خالی‌اش روی شیشه احساسم ناخن می‌کشید که موبایلم زنگ خورد. 💠 گاهی اوقات تنها مرهم درد دوری می‌شود که کودکانه آرزو کردم او پشت خط باشد و تیر خیال‌بافی‌ام به سنگ خورد که صدای نورالهدی در گوشم نشست. مثل همیشه با آرامش و مهربانی صحبت می‌کرد و حالا هیجانی زیر صدایش پیدا بود که بی‌مقدمه پرسید :«آمال میای بریم ؟» 💠 کنار خیابان منتظر تاکسی ایستادم و حس کردم سر به سرم می‌گذارد که بی‌حوصله پاسخ دادم :«تازه شیفتم تموم شده، خسته‌ام!» بی‌ریاتر از آنی بود که دلگیر حرفم شود، دوباره به شیرینی خندید و شوخی کرد :«خب منم همین الان از شیفت برگشتم خونه! تازه مگه همیشه دوست نداشتی محبت اون پسره رو جبران کنی؟ اگه می‌خوای الان وقتشه!» 💠 نگاهم به نقطه‌ای نامعلوم در انتهای خیابان خیره ماند و باور نمی‌کردم درست در همان لحظاتی که او شده بودم، نامش را از زبان نورالهدی بشنوم که به لکنت افتادم :«چطور؟» طوری دست و پای دلم را گم کرده بودم که نورالهدی هم حس کرد و سر به سرم گذاشت :«یعنی اگه اون باشه، میای؟» 💠 حس می‌کردم دلم را به بازی گرفته و اینهمه تکرار حالم را به هم ریخته بود که کلافه شدم :«من چی کار به اون دارم!» رنجشم را از لحنم حس کرد، عطر خنده از صدایش پرید و ساده صحبت کرد :« داره نیروهای رو برای کمک به سیل می‌بره ایران.»...
💢 زن زندگی آزادی 🔹 یعنی خانم یاسمین پهلوی که ادعای ملکه ایران شدن را دارد ، بتواند با وجود داشتن همسر به راحتی خارج از چهارچوب خانواده، روابط عاطفی با مردان مختلف برقرار نماید و این سبک زندگی را نیز برای زنان و دختران عفیف ایرانی تجویز و توصیه می کند! «خاندان بیشرف » 🔹
💢 و اکنون پس از سه سال 🔹 اقامه نماز عید فطر به امامت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در مصلای امام خمینی (ره) تهران 🔹 روز عید فطر؛ ساعت ۸ صبح 🔹 لحظاتی از شعاردادن شهید سلیمانی در ابتدای خطبه‌های رهبر انقلاب در آخرین حضور در نماز عید فطر سال ۱۳۹۸ ✍️
💢 اثر جدید حسن روح‌الامین به مناسب سالروز میلاد علمدار گردان کمیل، حسرت عرفا و سالکین راه حقیقت (شهید ابراهیم هادی ) ✍️