eitaa logo
روابط عمومی پلیس
5.8هزار دنبال‌کننده
49.9هزار عکس
14.6هزار ویدیو
201 فایل
لینک کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️‌ بعد از زیر گرفتن مامور فداکار نیروی انتظامی با خودرو و به شهادت رسیدن یک انسان بیگناه در حین انجام وظیفه توسط پسر عموی ماه منیر مولایی، این که ماه منیر باعث تحریک و یا معاونت در قتل شده باشه وجود داره، اما در کمال تعجب هنوز هم سلبریتی های ملعون و منفور از این زن معلوم الحال حمایت می‌کنند!! 🔹‌ شقایق دهقان در پستی از این زن حمایت و با او همدردی کرده! 🔹‌ خانم دهقان جواب خون اون افسر مظلوم شهید وخانواده‌اش روهم شما ها باید بدین.همین شماهایی که باعث این آشوبها وخون ریزیها هستین و مردم رو به جون هم انداختین! قضائیه # برخورد قاطع https://eitaa.com/PR_Police
حجت الاسلام والمسلمین سید علیرضا ادیانی نماینده ولی فقیه در فراجا جهاد در راه خدا یکی از میدان های آزمایش الهی است که مردان خدا با نثار جان خود به شایستگی از این امتحان ، سربلند بیرون آمده اند و شکوه وعظمت ایران اسلامی ، مرهون مجاهدت چنین دلیر مردانی است که در مکتب انسان ساز ولایت ، درس عشق ،ایثار و خدمت آموختند
🖼 عشق‌بازی آینه 🖼 🪟خاصیت آینه، کامل تصویری است که در برابر آن قرار می‌گیرد. اگر آینه شکسته و یا محدب و مقعر نباشد، تصویری بی‌نقص از اشیا ارائه می‌کند. 🌺عاشق حقیقی نیز کامل و بی‌نقص معشوق را بازتاب می‌دهد و به‌قول هوشنگ ابتهاج: «آینه در عشق‌بازی صادق است آینه یک دل نه، صد دل عاشق است» ❇️اگر آینه‌ی فطرت انسان در اثر ضربت سنگ گناه، ترک برنداشته باشد و یا به‌جهت حرکت در کژراهه‌ی عصیان، تحدّب ‌و تعقّر نیافته باشد، همواره آراسته حقیقت را بازتاب خواهد بخشید. 🌸انسان کامل، آینه‌ای است که تمام حقیقت را در خود انعکاس می‌بخشد و انسان‌های معمولی، تنها با نگاه به این آینه است که می‌توانند به شناخت حقیقت ناب و بی‌پیرایه نایل گردند. ✅انبیا و اولیای الهی، آینه‌هایی هستند که آفتاب وجود خداوند را می‌دهند. 🌹روابط عمومی پلیس🌹 🆔@PR_Police
✍️ 💠 سری به نشانه منفی تکان داد و از چشمانم به شوهرم شک کرده بود که دوباره پی سعد را گرفت :«الان همسرتون کجاست؟ می‌خواید باهاش تماس بگیرید؟» شش ماه پیش سعد موبایلم را گرفته بود و خجالت می‌کشیدم اقرار کنم اکنون عازم و در راه پیوستن به است که باز حرف را به هوای حرم کشیدم :«اونا می‌خواستن همه رو بکشن...» 💠 فهمیده بود پای من هم در میان بوده و نمی‌خواست خودم را پیش رفیقش رسوا کنم که بلافاصله کلامم را شکست :«هیچ غلطی نتونستن بکنن!» جوان از آینه به صورتم نگاهی گذرا کرد، به اینهمه آشفتگی‌ام شک کرده بود و مصطفی می‌خواست آبرویم را بخرد که با متانت ادامه داد :«از چند وقت پیش که به بهانه تظاهرات قاطی مردم شدن، ما خودمون یه گروه تشکیل دادیم تا از حرم (علیهاالسلام) دفاع کنیم. امشب آماده بودیم و تا دست به اسلحه شدن، غلاف‌شون کردیم!» 💠 و هنوز خاری در چشمش مانده بود که دستی به موهایش کشید و با غیظی که گلویش را پُر کرده بود، خبر داد :«فقط اون نامرد و زنش فرار کردن!» یادم مانده بود از است، باورم نمی‌شد برای دفاع از مقدسات وارد میدان شده باشد و از تصور تعرض به حرم، حال رفیقش به هم ریخته بود که با کلماتش قد علم کرد :«درسته ما داریا چارتا خونواده بیشتر نیستیم، اما مگه مرده باشیم که دستشون به برسه!» 💠 و گمان کرده بود من هم از اهل سنت هستم که با شیرین‌زبانی ادامه داد :«خیال کردن می‌تونن با این کارا بین ما و شما اختلاف بندازن! از وقتی می‌بینن برادرای اهل سنت هم اومدن کمک ما ، وحشی‌تر شدن!» اینهمه درد و وحشت جانم را گرفته بود و مصطفی تلخی حالم را با نگاهش می‌چشید که حرف رفیقش را نیمه گذاشت :«یه لحظه نگهدار سیدحسن!» طوری کلاف کلام از دستش پرید که نگاهش میخ صورت مصطفی ماند و بلافاصله ماشین را متوقف کرد، از نگاه سنگین مصطفی فهمید باید تنهایمان بگذارد که در ماشین را باز کرد و با مهربانی بهانه چید :«من میرم یه چیزی بگیرم بخوریم!» 💠 دیگر منتظر پاسخ ما نماند و به سرعت از ماشین پیاده شد. حالا در این خلوت با بلایی که سعد سرش آورده بود بیشتر از حضورش می‌کردم که ساکت در خودم فرو رفتم. از درد سر و پهلو چشمانم را در هم کشیده بودم و دندان‌هایم را به هم فشار می‌دادم تا ناله‌ام بلند نشود که لطافت لحنش پلکم را گشود :«خواهرم!» چشمم را باز کردم و دیدم کمی به سمت عقب چرخیده است، چشمانش همچنان سر به زیر و نگاهش به نرمی می‌لرزید. شالم نامرتب به سرم پیچیده بود، چادر روی شانه‌ام افتاده و لباسم همه غرق گِل بود که از اینهمه درماندگی‌ام کشیدم. 💠 خون پیشانی‌ام بند آمده و همین خط خشک خون روی گونه‌ام برای آتش زدن دلش کافی بود که حرارت نفسش را حس کردم :«خواهرم به من بگید چی شده! والله کمک‌تون می‌کنم!» در برابر محبت بی‌ریا و پاکش، دست و پایم را گم کرده و او بی‌کسی‌ام را حس می‌کرد که بی‌پرده پرسید :«امشب جایی رو دارید برید؟» و من امشب از مرگ و کنیزی آن پیرمرد وهابی فرار کرده بودم و دیگر از در و دیوار این شهر می‌ترسیدم که مقابل چشمانش به گریه افتادم. 💠 چانه‌ام از شدت گریه به لرزه افتاده و او از دیدن این حالم طاقتش تمام شده بود که در ماشین را به ضرب باز کرد و پیاده شد. دور خودش می‌چرخید و آتش در خنکای این شب پاییزی خاموش نمی‌شد که کتش را درآورد و دوباره به سمت ماشین برگشت. روی صندلی نشست و اینبار کامل به سمتم چرخید، صورت سفیدش از ناراحتی گل انداخته بود، رگ پیشانی‌اش از خون پُرشده و می‌خواست حرف دلش را بزند که به جای چشمانم به دستان لرزانم خیره ماند و با صدایی گرفته گواهی داد :«وقتی داشتن منو می‌رسوندن بیمارستان، تو همون حالی که حس می‌کردم دارم می‌میرم، فقط به شما فکر می‌کردم! شب پیشش رو از رو گلوتون برداشته بودم و می‌ترسیدم همسرتون...» 💠 و نشد حرفش را تمام کند، یک لحظه نگاهش به سمت چشمانم آمد و دوباره قدم پس کشید، به اندازه یک نفس ساکت ماند و زیر لب زمزمه کرد :« رو شکر می‌کنم هر بلایی سرتون اورده، هنوز زنده‌اید!» هجوم گریه گلویم را پُر کرده و به‌جای هر جوابی نگاهش می‌کردم که جگرش بیشتر آتش گرفت و صورتش خیس عرق شد. 💠 رفیقش به سمت ماشین برگشته و دلش می‌خواست پای دردهای مانده بر دلم بشیند که با دست اشاره کرد منتظر بماند و رو به صورتم اصرار کرد :«امشب تو چی کار داشتید خواهرم؟ همسرتون خواست بیاید اونجا؟»...
💢قاتل ستوان دوم شهید "احسان پای خسته" که در اسفند ۱۴۰۰ در جمعه بازار حاشیه شهر مشهد، هنگام انجام وظیفه توسط تعدادی شرورِ موتورسوار به ضرب چاقو به شهادت رسید ، صبح دیروز اعدام شد/
💢 امام سجاد(علیه السلام ): مرگ عادت ما و شهادت کرامت ماست. 🔹شهادت فرصتی است برای رسوایی دلهای عاشق و آگاهی مردم از خوبی‌های خوبانی ڪه گمنام بوده‌اند و محل اثبات صداقت و شجاعت مدافعان حق است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا زمانی که یزدیان هستند، راه حسین بن علی بسته نیست... هنوز مردان و زنانی، حسینی و زینبی در بین ما هستند که بلند و رسا اعلام کنند دین خدا بدون یار و یاور نیست. #ش.ه.ید_امنیت
از کسی که پسرش رو سپر بلای ضد انقلاب کرد چه انتظاری دارید؟!😡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 مراسم وداع با پیکر شهید سرگرد "محمد قنبری" 🔹 لازم به ذکر است شهید سرگرد "محمد قنبری در حمله تروریستی شهرستان ایذه در ۲۱ خرداد ماه ۱۴۰۲ به درجه رفیع شهادت نائل آمد. شهید نامبرده دارای ۴فرزند (۳دختر و یک پسر) می باشد.
پیام تسلیت "علی اکبر حسینی محراب" در پی شهادت مدافع امنیت سرگرد محمد قنبری در ایذه 🔸متن پیام استاندار خوزستان به این شرح است: بسم الله الرحمن الرحیم ” ولاتحسبن الذین قتلو فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون” شهادت مجاهدانه، شهید سروان محمد قنبری از شهدای راه تأمین نظم و امنیت جامعه، مایه تألم و تأثر فراوان شد. یاد و خاطره این مامور سرافراز و شهید مدافع حریم امنیت که جان خود را در راه ایجاد نظم و آرامش و مبارزه با اخلال‌گران امنیت جامعه در شهرستان ایذه در طبق اخلاص گذاشت، در خاطر مردم قدرشناس جاودانه خواهد ماند. بی‌تردید درخت تنومند انقلاب اسلامی به برکت خون مطهر این شهدای گرانقدر، بالنده‌تر و باشکوه‌تر گشته و دشمنان کوردل ایران اسلامی، در دستیابی به آرزوی عبث خود برای دسیسه‌چینی به منظور ضربه زدن به نظام مقدس و میهن عزیزمان، همچون همیشه مأیوس و درمانده خواهند شد. اینجانب شهادت این مدافع حریم امنیت وطن را به حضرت، ولی عصر (عج)، مقام معظم رهبری، مردم شریف استان خوزستان و صیدون و خانواده بزرگوارش صمیمانه تبریک و تسلیت عرض می‌نمایم و از درگاه خداوند سبحان برای این شهید والا مقام، رحمت واسعه، رضوان الهی و همنشینی با سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و برای خانواده مکرم و داغدار ایشان صبر جمیل و اجر جزیل خواهانم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رئیس تیم وکلای دفاع از صدام:هنگام بالا رفتن صدام از پله ها برای اعدام، افسران اطلاعاتی ایرانی فارسی صحبت می کردند تا اثبات کنند ما ایرانی ها تو را محاکمه می کردیم نه آمریکایی ها و این مجازات جنگ هشت ساله است...
💠سه قاب جالب از بسیجی شهید سجاد امیری که در درگیری با اشرار به شهادت رسید 🔹مدافع سلامت 🔹مدافع امنیت 🔹مدافع حرم
نشست خبری اولین یادواره شهدای مهندسی با حضور سردار سرتیپ دوم محمدرضا اسحاقی معاون مهندسی و پدافند غیر عامل فراجا در سالن جلسات معاونت تبلیغات و روابط عمومی ساع.س انتظامی
🔴بازی هوشمندانه جمهوری اسلامی ایران در منطقه غرب آسیا 1⃣در حالیکه صدای غرش شلیک گوش منطقه را کَر کرده است، قفل درب «سفارت» ایران در عربستان در فضایی آرام بازگشایی می‌شود. 2⃣دو رویداد مهم که هر کدام یک روی سکه توانایی ایران را برای منطقه و دنیا به نمایش گذاشت، در یک روی سفیر و توانایی دیپلماسی و در روی دیگر موشک و قدرت نظامی؛ اولی محصول تلاش‌های میدان و دیگری حاصل تکاپوی ساختار دیپلماسی است که حالا در دولت ابراهیم رئیسی بیش از گذشته همدیگر را در آغوش گرفته‌اند. 3⃣به نظر می‌رسد ایران با این همزمانی قصد دارد به رقبای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای خود بفهماند که گزینه‌های متعددی در بازی با آنها در اختیار دارد، اکنون انتخاب با آنها است که کدام گزینه را برگزینند! اگر از در دشمنی وارد شوند جز به خطر افتادن امنیت سیاسی و اقتصادی برایشان عایدی دیگری نخواهد داشت، در صورتی که در فضای همکاری و تعامل برای همه بهره فراوان خواهد بود. 4⃣خروج آمریکا از منطقه و وقوع انگیزه خوبی بود تا ایران در خلاء قدرت به وجود آمده با تکیه بر توانایی‌های منحصر به فردی که در اختیار دارد میخ قدرتش را در منطقه بکوبد. خروج آمریکا از برجام و حوادث پس از آن این انگیزه را دو چندان نمود، به واقع ایران توانست در فضای به وجود آمده بازی جدیدی به رقبای خود در منطقه تحمیل نماید. 5⃣برخلاف گذشته که «همه چیز برای یک عده» تعریف می‌شد در این بازی یا «همه چیز برای همه» است یا «هیچ چیز برای هیچکس» نخواهد بود و عاقلانه این بود که رقبا اولی را بپذیرند. 🔹بده‌بستان‌های ایران با روسیه 🔹 آمد و شد سران برخی کشورهای حاشیه خلیج‌فارس به ایران 🔸افتتاح سفارت ایران در عربستان 🔸 زمزمه‌های توافقات جدید و... همگی در همین چارچوب قابل تحلیل است. 6⃣بازیگران اصلی این بازی جدید دیپلمات‌های انقلابی و نظامیان کارکشته‌ای هستند که ذیل راهبرد عزت، حکمت و مصلحت در حال بازکردن دریچه‌های جدیدی برای شکستن حصار تحریم و توطئه هستند. این مهم پیشتر به واسطه سیاست نگاه به غرب در دولت روحانی میسر نشد چرا که دیپلماسی نتوانست و یا نخواست پا به پای میدان پیش بیاید، اما رفتارهای تیم دیپلماسی دولت رئیسی و پشتیبانی بازیگران میدان در چند ماه اخیر نشان از همراهی و همسویی این دو با هم دارد.