eitaa logo
روابط عمومی پلیس
5.8هزار دنبال‌کننده
51.5هزار عکس
15هزار ویدیو
201 فایل
لینک کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
حضرت زینب سلام الله علیها در پیش چشم داشته باشیم اسلام‌راستین‌در‌زینب‌مجسم‌کنید‌ در برابر یزید ببینید،درجنگ‌ببینید، این است زن مومن 📝سیدموسی‌صدر
🔴 دردناک ترین تصویر غزه! 🔹 خواهر بزرگتر ماسک اکسیژن رو برای برادرش گرفته، ولی خودش در اون لحظه رفته تو آسمونا... 🔹 اسرائیل منفور تر از همیشه در چشم جهانیان!
🔹 چیزی که در هیچ رسانه ی معاندی درز پیدا نمیکنه!
🔴روزنامه اسرائیلی با اشاره به دو انتخابات در پیش رو (مجلس خبرگان رهبری و مجلس) نوشت: 🔺هر چه دشمنان ایران بیشتر به ایران آسیب بزنند، انتظار می‌رود دستاوردهای ما در انتخابات آتی بیشتر شود! 👌حالا متوجه شدید چرا امام خامنه‌ای بر حضور حداکثری و رقابت قوی و سلامت و امنيت انتخابات تاکید دارند؟ اگر امنيت و اقتدار برای شما مهم است در انتخابات شرکت کنید.
7.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰پوشش خبری مرکزصداوسیما استان لرستان از برگزاری مراسم تجلیل از نفرات برتر مسابقات قرآنی کریم اعضا وابسته فرماندهی انتظامی استان لرستان🔰 ⭕️به گزارش روابط عمومی لرستان، به دنبال برگزاری مسابقات قرآن کریم اعضا وابسته فرماندهی انتظامی استان لرستان در سال ۱۴۰۲ با حضور رئیس عقیدتی سیاسی حجت الاسلام حسینی مازندرانی در ستاد استان انتظامی لرستان با دعوت از نفراتی که حائز رتبه در این مسابقات شده اند با اهدا لوح و هدیه، تجلیل و تقدیر به عمل آمد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅خاطرات همرزمان شهیدحاج قاسم سلیمانی🇮🇷 🌹قسمت اول خاطره‌ی غذا خوردن سردار سلیمانی با عراقی‌ها یکی از هم‌رزمان ایشان می گوید: رفتم اهواز که من را انداختن بندر فاو که سه منطقه کارخانه نمد، خورعبدالله و منطقه‌ای به نام البهار بود، وقتی رفتم حاج قاسم من را دید و گفت: آقای افزون شهید نشدی گفتم نه من هنوز لیاقت نداشتم گفت تو از ملاهای قدیمی کنارت هست و واقعا هم این گونه بود پدر همسرم یکی از ملاهای قدیمی بود. در سنگر به من گفت، همراه من می‌آیی برویم خط. گفتم سرهنگ هر جا که شما بگویی می‌آیم، رفتیم یه جایی کانال بود و سنگر کمین که حاج قاسم می‌رفت برای دیده‌بانی گفت، خدا با تو هست شب تا صبح سنگر می‌زنی، اما تیر نمی‌خوری. در همان منطقه کارخانه‌ی نمد یه منطقه‌ای به نام سه‌راهی مرگ بود. محال بود گلوله به سمتت نیاد. یک دفعه از حاج قاسم پرسیدم: چرا به این‌جا می‌گویند سه‌راهی مرگ؟ گفت: هر که به این منطقه برود، امکان ندارد که تیر به سمتش نیاید. من گفتم حاجی من چند سری رفتم، اما اتفاقی نیفتاده. حاجی خندید و گفت: اون موقع خواب بودند! حاج قاسم ما را برد سنگر کمین و نشانم داد و گفت: این‌ها عراقی هستند. اگر دل و جرأت داری، برو اون سمت. یک نفر دیگر هم بود به نام آقای زارع‌ منصوری که از هم‌شهریان حاجی بود که شهید شد. دوربین را داد وقتی نگاه کردم، دیدم کلاً این‌جا جایگاه لشکر صدام هست. گفتم: سردار بریم. گفت: یک شرط داره که اصلاً صحبت نکنی. چون اگه زبونت رو باز کنی، بفهمن که ایرانی هستی تو رو می‌کشن.