یکیازبچههایتفحصمیگفت:
تویگودالشھیدپیداکردیم..
هرچیخاکارومیریختیمبیرونباز
برمیگشت..!
اذان شد،گفتیمبریمفردابرگردیم!
شبخوابجوانیرودیدم..
کهگفت:دوستدارمگمنامبمانم
بیلرابرداروبرو..!
خندههارومیبینی؟چقدرازتَهِدله..
انگاردارنمیگنایندنیایِکوچیکمالِشماها،
ماکهرفتیم :)