مقاسه جمهوری اسلامی ایران با حکومت پهلوی.pptx
9.47M
⁉️ پاورپوینت مقایسه جمهوری اسلامی ایران با حکومت پهلوی👆👆👆👆⁉️
🔹پاورپوینت
#فاطمیه
#حضرت_زینب
#حضرت_زهرا
#حاج_قاسم
#خون_خدا_اوشکایا
👇👇👇👇👇
♻️@khonekhoda_Ushkaya♻️👈
🎥 مستند «غیر رسمی» امشب روی آنتن شبکه یک
♦️مستند «غیر رسمی» روایتی از دیدارهای غیر رسمی و صمیمی رهبر معظم انقلاب با فعالان فرهنگی و هنری کشور است که امشب از شبکه یک روی آنتن خواهد رفت.
♦️یکی از برنامه های مستمر رهبرمعظم انقلاب برگزاری جلسات گوناگون با طیف های مختلف اجتماعی، فرهنگی و هنری است که به تازگی مستندی به نام مستند «غیر رسمی» از سوی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله خامنه ای تولید شده است که امشب در قالب این مستند، دیدار صمیمانه جمعی از هنرمندان با رهبر معظم انقلاب از شبکه یک به تصویر کشیده می شود.
♦️این مستند ۴۷ دقیقه ای امشب ۱۸ بهمن ساعت ۲۰ از شبکه یک پخش خواهد شد.
#فاطمیه
#حضرت_زینب
#حضرت_زهرا
#حاج_قاسم
#خون_خدا_اوشکایا
👇👇👇👇👇
♻️@khonekhoda_Ushkaya♻️👈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💎
❇️ رهبرانقلاب: از هيچکدام از شما جوانها توقع ندارم دائماً شعار زنده باد و مرده باد بدهید
بايد بتوانيد #تحليل كنيد
✍🏻 ↘️↘️
انقلابی بودن و حزب اللهی بودن یعنی بتوانند تحلیل کند؛ #تحلیل_صحیح
باید بتوانند خود را به درجات عالی در تحلیل برسانند و تحلیل خود را به واقعیات نزدیک کنند، آن را برپایههای علمی و دانش استوار کنند تا بتوانند آینده و وقایع را تجزیه و تحلیل و پیش بینی نمایند.
#فاطمیه
#حضرت_زینب
#حضرت_زهرا
#حاج_قاسم
#خون_خدا_اوشکایا
👇👇👇👇👇
♻️@khonekhoda_Ushkaya♻️👈
🇮🇷🍁
🍁
✅#عکس_نوشت (2)
💢موضوع: ایام الله #دهه_فجر
🔸🌺🔹
💠در طلیعهی روزهای درخشان فجر از همه چیز شایستهتر #تکریم_شهیدان و خضوع در برابر روح فداکار آنهاست.
❣️ #مقام_معظم_رهبری ۱۳۷۹/۱۱/۱۲
#نشستهای_بصیرتی
#روشنگری
#معیار #ثامن
#ایران_مقتدر
#امام_خمینی
#فاطمیه
#حضرت_زینب
#حضرت_زهرا
#حاج_قاسم
#خون_خدا_اوشکایا
👇👇👇👇👇
♻️@khonekhoda_Ushkaya♻️👈
🇮🇷🍁
🍁
✅#عکس_نوشت (1)
💢موضوع: ایام الله #دهه_فجر
🔸🌺🔹
💠 #دهه_فجر در حقیقت ولادت امامت در این کشور است؛ به همان معنایی که خود امام و #اسلام برای ما ترسیم کردهاند.
❣️ #مقام_معظم_رهبری ۱۳۶۹/۱۰/۱۱
#نشستهای_بصیرتی
#روشنگری
#معیار
#فاطمیه
#حضرت_زینب
#حضرت_زهرا
#حاج_قاسم
#خون_خدا_اوشکایا
👇👇👇👇👇
♻️@khonekhoda_Ushkaya♻️👈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید | کلیپ ویژه ایامالله
🔺 یومالله در بیان حاج قاسم سلیمانی و رهبر انقلاب
#فاطمیه
#حضرت_زینب
#حضرت_زهرا
#حاج_قاسم
#خون_خدا_اوشکایا
👇👇👇👇👇
♻️@khonekhoda_Ushkaya♻️👈
"بله! یک مسئولی در جایی فساد میکند، یک مدیر ممکن است در جایی پایش بلنگد. اما هاضمه جمهوری اسلامی ضد فساد است. دلیلش همین است که عدهای میگویند چرا فساد است. اگر فساد سیستمی بود که اینطور نبود. بله. ممکن است در یک گوشهای و به هر دلیلی انسان به خاطر هواهای نفسانی دچار لغزش بشود. ما بنای برخورد داریم. ما فساد را در هیچ کجا تحمل نخواهیم کرد. خسته هم نمیشویم.
#فاطمیه
#حضرت_زینب
#حضرت_زهرا
#حاج_قاسم
#خون_خدا_اوشکایا
👇👇👇👇👇
♻️@khonekhoda_Ushkaya♻️👈
ماهیت انقلاب چیست؟
سرادر سلامی جمله زیبایی دارد که می گوید؛ اگر در قرآن خداوند می فرماید حضرت موسی(ع) از رود نیل عبور کرد انقلاب اسلامی در این 42سال از رود نیل ها عبور کرد. زیرا در این سالها پیوسته علیه ما توطئه می شود. این در حالی است که نظام دوقطبی از بین رفته و دیگر از سوسیالیسم خبری نیست، برخی از کشورهای مرتجع منطقه از بین رفتند و مقاومت در منطقه شکل گرفته، آمریکا رو به افول است. در نهایت با الگو قرار دادن بیانیه گام دوم انقلاب ان شاالله زمینه های ظهور فراهم می گردد.
#فاطمیه
#حضرت_زینب
#حضرت_زهرا
#حاج_قاسم
#خون_خدا_اوشکایا
👇👇👇👇👇
♻️@khonekhoda_Ushkaya♻️👈
رهبر معظم انقلاب: در دهه فجر بر سر در هر خانهای پرچم جمهوری اسلامی بزنید.
#فاطمیه
#حضرت_زینب
#حضرت_زهرا
#حاج_قاسم
#خون_خدا_اوشکایا
👇👇👇👇👇
♻️@khonekhoda_Ushkaya♻️👈
به همین سادگی زندگی میکردند!
امّا چون سد آهنین
در مقابل دشمن میایستادند ....
#فاطمیه
#حضرت_زینب
#حضرت_زهرا
#حاج_قاسم
#خون_خدا_اوشکایا
👇👇👇👇👇
♻️@khonekhoda_Ushkaya♻️👈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷🍁
🍁
❣️مقام معظم رهبری:
👌بیست و دوم بهمن، در حکم عید غدیر است؛ زیرا در آن روز بود که نعمت ولایت، اتمام نعمت و تکمیل نعمت الهی، برای ملت ایران صورت عملی و تحقق خارجی گرفت. ۱۳۶۸/۱۱/۰۴
🔸🌹🔹
🎥 #کلیپ
✅ موضوع: سلاح نظامی می خریدیم اما اختیارش را نداشتیم ‼️
🌀 همه که دنبال ساخت سلاح نظامی از صفر تا صد نمی روند، بالاخره راه میانبری هم برای تامین تسلیحات نظامی وجود دارد تا علاوه بر دریافت پیشرفته ترین سلاح ها تضمین امنیتی هم دریافت کنید.
#نشستهای_بصیرتی
#روشنگری
#معیار #ثامن
#ایران_مقتدر
#دهه_فجر
#فاطمیه
#حضرت_زینب
#حضرت_زهرا
#حاج_قاسم
#خون_خدا_اوشکایا
👇👇👇👇👇
♻️@khonekhoda_Ushkaya♻️👈
💙🍃🦋
🍃🍁
🦋
✏️ حديث✏️
🌼 رسول خدا صلي الله عليه و آله:
اَلرَّجُلُ راعٍ عَلى اَهْلِ بَيْتِهِ وَ هُوَ مَسؤُولٌ عَنْهُمْ وَ الْمَرْاَةُ راعيَةٌ عَلى بَيْتِبَعْلِها وَ وُلْدِهِ وَ هِىَ مَسْؤُولَةٌ عَنْهُمْ ؛ 🌼
☘️ مرد، سرپرست خانواده است و درباره آنان از او سئوال مى شود و زن، سرپرست خانهشوهرش و فرزندان اوست و درباره آنان از وى سئوال مى شود. ☘️
🌸 .صحيح بخارى، ج ۳، ص ۱۲۵. 🌸
#حدیث 📚
🦋
🍃🍁
💙🍃🦋
*علت ومعلول*
مردی در كنار رودخانهای ایستاده بود. ناگهان صدای فریادی را شنید و متوجه شد كه كسی در حال غرق شدن است.
فوراً به آب پرید و او را نجات داد...
اما پیش از آن كه نفسی تازه كند فریادهای دیگری را شنید و باز به آب پرید و دو نفر دیگر را نجات داد.
اما پیش از این كه حالش جا بیاید صدای چهار نفر دیگر را كه كمك میخواستند شنید ...
او تمام روز را صرف نجات افرادی كرد كه در چنگال امواج خروشان گرفتار شده بودند ، غافل از این كه چند قدمی بالاتر *دیوانهای*
مردم را یكی یكی به رودخانه میانداخت...
*در مبارزه بافساد ، پرداختن به معلول خوب است اما اگر علت برطرف نشود ، مبارزه با معلول درد چندانی دوا نمی کند...*
علت همه ی دزدی ها وفساد ها
*عدم شفافیت*
*عدم تمکین به قانون*
*خم کردن قانون*
*دور زدن قانون*
*مساوی نبودن همه در برابر قانون*
است ؛ تا این علت بر طرف نشود ،
آش همان است وکاسه همان،یعنی تا آن دیوانه را کنترل نکنید ،جز خستگی نتیجه ای ندارد
👌👌👌🤔😷
امشب اول ماه رجب است هر کس ده نفر را با خبر کند تمام گناهانش بخشیده میشود.رسول خدا صلی علیه آله.
دوستان امشبب هركس دعا كنه قبول ميشه چون كه امشب ماه خانه خدا رو طواف ميكنه اين پيام روبه همه إرسال كن هيچ كس رو محروم نكن از اين دعا «ربى من كل ذنب واتوب الیک»امشب ماه عمود بر کعبه میشه. التماس دعا امشب تلاوت آيه29و30سوره فاطر باعث نزول بركت است. شما هم مثل من برای دوستاتون ارسال کنید.بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِيم إِنَّ الَّذِینَ یَتْلُونَ کِتَابَ اللَّهِ وَأَقَامُوا الصَّلاةَ وَأَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلانِیَةً یَرْجُونَ تِجَارَةً لَنْ تَبُورَ ﴿٢٩﴾لِیُوَفِّیَهُمْ أُجُورَهُمْ وَیَزِیدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّهُ غَفُورٌ شَکُورٌ( ۳۰)سُبحانَ الله يا فارِجَ الهَمّ وَ يا کاشِفَ الغَمّ فَرِّج هَـمّی وَ يَسّر اَمری وَ ارحِم ضَعفی وَ قِلَـّةَ حيلَتی وَ ارزُقنی حَيثَ لا اَحتَسِب يا رَبَّ العالَمين حضرت محمد(ص) فرمودند هر
کسی این دعا را بین مردم پخش کند گرفتاریهایش حل شود...
فقط امشب.
امام باقر علیه السلام:
ما عُبِدَ اَللَّهُ بِشَيْءٍ أَحَبَّ إِلَى اَللَّهِ مِنْ إِدْخَالِ اَلسُّرُورِ عَلَى اَلْمُؤْمِنِ
خداوند به چيزى كه نزد او محبوبتر از شاد كردن مؤمن باشد، عبادت نشده است.
الکافي ج2 ص 188
💐ولادت با سعادت امام محمّد باقر علیه السلام بر شما مبارک باد💐
#خون خدا _اوشکایا
@khonekhoda_Ushkaya#
بعثیها شهدایی را که ریش داشتند، از روی نیها و چولانها توی آبراه جزیره میانداختند. آنها در نقاط مختلف جاده و روی سنگرها پرچم عراق را نصب میکردند. یکی از آنها که پرچم عراق دستش بود، کنارم حاضر شد. آدم عصبی به نظر میرسید، تکه کلامش کُلکم مجوس و الخمینیون اعداء العرب بود، چند بار با چوب پرچم به سرم کوبید. از حالاتش پیدا بود تعادل روانی ندارد. از من که دور شد، حدود ده، پانزده متر پشت سرم، کنار جنازهی یکی از شهدا که وسط جاده بود، ایستاد. جنازه از پشت به زمین افتاده بود. نظامیِ سیاه سوختهی عراقی کنار جنازهاش ایستاد و یکدفعه چوبِ پرچمِ عراق را به پایین جناق سینهی شهید کوبید، طوری که چوب پرچم درون شکم شهید فرو رفت. آرزو میکردم، بمیرم و زنده نباشم. نظامی عراقی برمیگشت، به من خیره میشد و مرتب تکرار میکرد: اهنا ... (اینجا جای پرچم عراقه)!
همهی آنچه در جاده میدیدم، به یک عقده تبدیل شده بود. هیچ صحنهای به اندازهی نصب پرچم عراق روی شکم این شهید زجرم نمیداد. در زندگیام یاد ندارم جماعتی را اینطور با سوز درون نفرین کرده باشم. ته قلبم گفتم: خدایا! به مظلومیت این شهدا قسم خودت انتقام این کار عراقیها رو ازشون بگیر!
سعی کردم صبورتر باشم و جلوی گریهام را بگیرم. فکرهای پراکندهای در مغزم دور میزد. به یادم آوردم چند روز قبل در همین جاده سوار موتور تریل به پد خندق میرفتم. جاده دست بچههای ما بود. کنار همین جاده آبتنی کردم، ماهی گرفتم و با نیهای خشک آتش درست کردم، با اللهخواست پرگانی و پیران مستوفیزاده ماهی خوردیم. به یاد میآوردم توی همین جاده پایم سالم بود.
دقایق از وقتمان را به کتاب خوانی اختصاص دهیم
<<<قسمتی از صفحات کتاب پایی که جا ماند>>>>
#معرفی کتاب
🔹 ممکن است رسیدن به بیتالمقدس همانقدر برای شما جوانان امروز سخت به نظر بیاید که رسیدن به کربلا برای ما رزمندگان زمان جنگ تحمیلی، ناممکن به نظر میرسید؛ ولی این اتفاق افتاد.
همانطور که #امام_خمینی (ره) گفته بود ، پرچم این انقلاب را به دست پرچمدار اصلی آن یعنی #امام_عصر میدهیم
✍️ حسین یکتا
- - - - -
🔹 استقبال مردم عراق از رییس عدلیه نشان داد نفوذ معنوی #انقلاب_اسلامی از هیمالیا تا مدیترانه واقعیتی است که امریکا و سعودی جلودار آن نیستند.
پیشواز تاریخی ۱۵ کیلومتری پاکستانی ها در ۳۵سال پیش از آیت الله خامنه ای در قامت رییس جمهور تا ابد ماندگار است گرچه امپراتوری رسانه ای برنتابد.
✍️ حسن عابدینی
- - - - -
🔹 شهیدمطهری: وقتی یک نهضت جاذبه پیدا میکند و مکاتب دیگر را تحت الشعاع قرار میدهد،
پیروان مکتب های دیگر برای رخنه کردن و پوسانیدن آن از درون،تفکرات بیگانه را که با روح آن مکتب مغایر است وارد آن مکتب میکنندتاآنرا بی اثر
یا کم اثرکنند.
درست همان کاری که فرهنگ لیبرال غربی باما کرد.
🔹 کوفیان مدرن:
زمانهٔ عجیبی است! امام گذشته را عاشقند امّا امام حاضر را نه! میدانید چرا؟ چون امام گذشته را هرگونه که بخواهند تفسیر میکنند، امّا امام زمان را باید اطاعت کنند و فرمان ببرند.
شهید آوینی
✅ @khonekhoda_Ushkaya
" والنتاین " کیست؟ چیست؟
" والنتاین " نام کشیشی ( روحانی مسیحی ) در روم باستان در سده سوم میلادی بوده، که مخفیانه عقد سربازان رومی را با دختران محبوبشان جاری میکرد. زیرا که فرمانروای روم بنام " کلودیس دوم " بر این باور بود که سربازی در جنگ خوب خواهد جنگید که مجرد باشد. از اینرو ازدواج را برای سربازان امپراطوری روم قدغن میکند.
ولی کشیشی بنام " والنتیوس ( والنتاین )" مخفیانه عقد سربازان رومی را با دختران مورد علاقه خود جاری میکرد. کلودیوس از این ماجرا خبردار شده و دستور میدهد که " والنتاین " را زندانی کنند و به جرم جاری کردن عقد غیر قانونی او را اعدام کنند.
از آن زمان در کشورهای غربی روز ۱۴ فوریه( ۲۵ بهمن ) را روز " والنتاین " یا روز " عشاق یا روز عشق ورزی دانسته و جشن می گیرند.
رومی ها قبلاً در چنین روزی فستیوال جشن عیاشی و میگساری راه می انداختند اما کشیشان مسیحی بعدها به آن جنبه مذهبی دادند. امروزه فساد و تجاوز به دختران و پسران کم سن و سال در کلیساهای غربی تداوم بخش همان سنت و آیین میباشد!
با کمال تاسف باید متذکر شد که ما دانسته یا ندانسته روز به روز از فرهنگ غنی خود فاصله گرفته و سنت و آیین های غربی را که هیچ گونه ربطی به تاریخ و فرهنگ ما ندارند جایگزین آداب و رسوم نیاکان خود قرار داده و با کمال شرمندگی بر آن نیز افتخار و مباهات می ورزیم!
" هویت زدایی و از خود بیگانگی " یعنی این!
جمعه 17 تیر1367ـ بغداد ـ زندان الرشید
ظهر بود. هوا خیلی گرم بود. از آسفالت بخار بر میخاست. زمین سیمانیِ زیر پایمان چنان داغ بود که کبابمان کرده بود. نمیتوانستم بنشینم. پوست بدنمان براثر گرمای زمین کنده شده بود. امروز مثل دیگر روزها باید ساعتها روی زمین داغ در حیاط زندان مینشستیم. گروهبان عراقی که به او خمیس میگفتند، خطاب به اسیری که از او آب خواسته بود، گفت: به خمینی فحش بدید تا بهتون آب بِدم!
خمیس جلو آمد و با لحن تحقیرآمیزی به همان اسیر گفت: ناراحت شدی؟ ناراحت نشو، خمینی مییاد و بهتون آب میده!
اسم این اسیر را نمیدانستم. جواب خمیس را نداد. خمیس که از برخوردها و حرفهایش به نظر میآمد آدم عقدهای باشد، در حالی که دستهایش را به حالت دعا گرفته بود، گفت: دعا کنید، دعا...
منظورش روشن بود. خمیس میدانست ایرانیها به دعا، نیایش، توسل و توجه به خداوند و اهل بیت ایمان قلبی دارند، میخواست با این کارش مسخرهمان کند. دو، سه نفر از بچهها به خاطر تشنگی بیهوش شدند. تلاش محمدکاظم کریمیان و محمد صادقیفرد برای گرفتن آب از عراقیها بیفایده بود. اصرار بیش از حد محمدکاظم، صباح را عصبانی کرد. صباح با کابل به جان محمدکاظم افتاد.
نیم ساعت بعد صباح در حالی که پارچ آب دستش بود، کنار شیر آب آمد. پارچ را پرکرد، حین برگشتن به اتاق نگهبانها، محمدکاظم به طرفش دوید و پارچ را از دستش قاپید. کاری به عواقبش نداشت، میخواست به هر قیمتی شده، برای مجروحین آب بیاورد. صباح که میدانست حریف محمدکاظم نمیشود، دژبانها را صدا زد و به جان او افتادند. محمد صادقیفرد رفت به طرف محمدکاظم. صادقیفرد با صدای بلند به نگهبانها گفت: قاتلان حضرت عباس، فرزندان شمر، آب رو خدا داده، چرا به مجروحین آب نمیدید!
شلنگ آب را دور گردن صادقیفرد انداختند و سه نفری کشیدند. چنان سه نفری شلنگ را میکشیدند که گفتم الان خفه میشود. شک ندارم اگر صادقیفرد آدم ورزیده و تنومندی نبود، مقابل سه دژبان کم میآورد و خفه میشد. محمد دستش را بین شلنگ و گردنش قرار داده بود، تا بتواند نفس بکشد. دژبانها از اینکه نتوانسته بودند، حریف محمد شوند، عصبانیتر شدند.
به دستور ارشد نگهبانها هر دو محمد مجبور بودند زیر پیراهنشان را درآورند و روی زمین داغ دراز بکشند. دژبانها بیرحمانه به جان هر دونفرشان افتادند. صحنهی دردآوری بود، اما غیرت و جوانمردی هردو محمد ستودنی بود.
قسمتی از صفحات کتاب<<< پایی که جا ماند>>>
#معرفی کتاب
عموحسن که آدم دائمالذکر و نترسی بود، صدایش درآمد. دژبانها با بهکار بردن واژههایی چون مجوس، آتشپرست و کافر، به محمد فحش میدادند، عموحسن که از برخورد نگهبانها تحملش سرآمده بود، از جایش بلند شد و شروع به صحبت کرد. صباح سعی کرد عموحسن را سرجایش بنشاند، اما ارشد نگهبانها به صباح گفت: خلی ولی. (ولش کن).
به عموحسن اجازه داد صحبت کند. عموحسن به افسر ارشد بازداشتگاه و دیگر نگهبانها گفت: شما هر چقدر دلتون میخواد به ما توهین میکنید، فحش میدید، ناسزا میگید... به ما میگید، مجوس، آتشپرست، کافر... ما نه کافریم، نه مجوسیم، نه آتشپرست و نه لامذهب. ما پیرو آقا امام حسینیم. شما فکر میکنید این بچهها چرا در مقابل آزار و اذیت شما این همه تحمل دارن و شکوه نمیکنن؟ چون توجه و توسلشون به اهل بیتِ؛ شما به ما میگید کافر و لامذهب. آیا به نظرِ شما یه کافر، میتونه این همه مریدِ اهل بیت باشه؟ رمز عملیاتهای ما به نام ائمه بوده. بچههای ما تو جبهه پلاکهای خودشونو درمیآوردن و دور مینداختن، میگفتن بیبی فاطمه(س) قبر نداره، گمنامِ. بذار ما هم گمنام شهید بشیم. بچههای ما میگفتن، میخوایم مثل مادرمون مفقود باشیم و قبر نداشته باشیم. اونایی که سال 1361 تو عملیات مسلمبنعقیل بودند، چون رمز اون عملیات یا اباالفضلالعباس بود، از قمقمهی خودشون آب نخوردن. میگفتن آقا اباالفضل کنار شریعهی فرات تشنه شهید شد، ما هم میخوایم تشنه شهید بشیم. پدران شما آقا اباالفضل رو تشنه شهید کردن ... امروز شما هم مثل اونا شدید! این همه مجروح تو این چند روز از تشنگی شهید شدن، شاید به خاطر این حرفام منو هم بکُشید، من عمر خودمو کردم ... شما به ما میگید کافر و لامذهب، دلم میخواد بدونم کارای ما بیشتر به یه کافر شبیه یا کارای شما؟!
وقتی عموحسن صحبت کرد، دلم ریخت. خدا خدا میکردم عراقیها با او کاری نداشته باشند. من مات و مبهوت صحبتهای حماسیاش بودم. حرفهایش را فاضل برای عراقیها ترجمه کرد. از اینکه او را نزدند، تعجب کردم؛ فکر کردم شاید به این خاطر با او کاری ندارند که او پیرترین اسیر زندان است، ولی قضیه این نبود. غروب وقتی وارد سلولها شدیم، عموحسن کنارم بود. فاضل که صحبتهای عموحسن را برای عراقیها ترجمه کرده بود، سراغمان آمد و به عموحسن گفت: پدر من! مگه تو سر خودتو نمیخوای، اینجوری که حرف میزنی هم کار دست خودت میدی، هم بقیه!
عموحسن گفت: من حرف حق میزنم!
فاضل گفت: قبول دارم، اما اینجا حرف حق خریدار نداره، اگه من امروز حرفای تو رو برعکس برا اونا ترجمه نمیکردم، کارِت زار بود؛ میکُشتنت!
وقتی عموحسن فهمید فاضل حرفهای او را برعکس ترجمه کرده، ناراحت شد. به عموحسن حق میدادم. خود فاضل هم قصدش خدمت بود. عموحسن که دلش میخواست حرفهایش بدون کم و کاست برای عراقیها ترجمه شود، به فاضل گفت: تو خیانت کردی، حریم امانتداری رو حفظ نکردی، نمیبخشمت!
فاضل گفت: پدرم! تو نباید از من ناراحت بشی، من فقط دو، سه جملهی شما رو برعکس گفتم؛ یکی اون حرفی که گفتی کارهای ما بیشتر به یه کافر نزدیکه یا کاری شما. یکی هم اون حرفی که گفتی، پدران شما آقا اباالفضل العباس رو شهید کردن، همین!
#مطالعه
بر گرفته از کتاب : پایی که جا ماند
پوست بدنم مثل بادمجان به سیاهی میرفت. پایم به خاطر عفونت شدید گندیده بود. زخمهایم کرم زده بود. به خاطر نبود دارو، بیتوجهی عراقیها، شرایط غیربهداشتی زندان و از همه مهمتر نبردن به بیمارستان پایم سیاه شده بود. عفونت شدید موجب تکثیر کرمها شده بود. کرمها تمام بدنم را گرفته و کلافهام کرده بودند. شبانه روز از سر و صورتم بالا میرفتند. شبها از دست کرمها خواب نداشتم. برای اینکه داخل گوشهایم نروند، توی هر دو گوشم پارچه چپانده بودم.
کم کم داشتم حس لامسهی پایم را از دست میدادم. میدانستم کار پایم تمام است. نه میکشتنم، نه میبردنم بیمارستان. فکر میکنم عراقیها میخواستند مجروحین را آنجا نگه بدارند، تا بمیرند. تا آن روز بیش از بیست اسیر مجروح جان داده بودند. دیگر از خودم هم خسته شده بودم. در محوطهی زندان سعی میکردم با دیگران فاصله داشته باشم. احساس میکردم برای همه تحملناپذیر شدهام. میخواستم در گوشهای دور از چشم دیگران باشم تا از بوی آزار دهندهام کمتر اذیت شوند. از بس بوی مردار گرفته بودم، کمتر کسی رغبت میکرد کمک کارم باشد. خود نگهبانها و دژبانها هم از دیدنم حالشان به هم میخورد. این موضوع را در نگاهشان به خوبی حس میکردم. عراقیها با دیدنم، بینیشان را میگرفتند و از من رو برمیگرداندند.
بعدازظهر امروز تعدادی فیلمبردار و خبرنگار به همراه یک افسر عراقی وارد زندان شدند. خبرنگار جلیقهی مخصوص خبرنگاران تنش بود. روی میکروفن همراهش آرم مخصوص شبکهی تلویزیونی عراق نصب بود. خبرنگار جوان و سبزه رو، از همان سمتِ راستِ درِ ورودی زندان شروع به مصاحبه کرد. مجروحها به دیوار تکیه داده بودند. بچهها یکی یکی به سؤالات خبرنگار عراقی که یک مترجم ایرانی همراهش بود، جواب میدادند. بیشتر سؤالات دربارهی مشخصات فردی، نام یگان و محل اسارت بود. سؤال پایانی خبرنگار این بود:
ـ چه پیامی برای خانوادههاتون دارید؟
خوشحال بودم که بالاخره درکنار همهی این دردها و سختیها فرصتی برایم پیش آمده، تا خبر سلامتیام را به خانوادهام برسانم. نوبت به سیدمحمد شفاعتمنش رسید. او بعد از معرفی خودش گفت: از پدرم علی مردان میخواهم وظیفهی خود را به نحو احسن انجام دهد؛ مواظب گوسفندان باشد؛ سعی کند چوپان خوبی باشد، از گلهها خوب مواظبت کند و بداند که کوتاهی در انجام وظیفهاش پذیرفته نیست!
بعد از سیدمحمد نوبت به نصرالله غلامی بچهی بوشهر رسید. او که کتابی صحبت میکرد، ضمن معرفی خودش گفت: به پدرم روحالله سلام میرسانم. دلم برایت تنگ شده. امیدوارم خداوند سایهی شما را از سر خانواده کم نکند. در پایان به مردم عزیز بوشهر میگویم که ما سعی میکنیم آبروی رئیس علی دلواری باشیم. روحیهی ما خوب است. پیام دیگرم این است که حال ما خوب است و نگران نباشید.