eitaa logo
پله پله تا خدا
145 دنبال‌کننده
322 عکس
239 ویدیو
7 فایل
یٰا قَریٖبِ لٰا یُبعدُ عَن القُلُوبْ ... حرف‌های نگفته‌ام را از سکوتم بخوان! یک جای دنج برای اهل #دل❤️
مشاهده در ایتا
دانلود
#شاعرانی_که_از_امام_حسین_جایزه_گرفتند این قسمت 👈 #ابوالحسن_خلیعی شاعر #اهل_بیت #عشق_حسین_است_چها_میکند #یااباعبدالله #توبه #زائران_کربلا #نذر #خواب #آتش #راهزن #کربلا 🌺🍃پله پله تا خدا 👇 @Pelle_Pelle_ta_Khodaa
؟ این قسمت 👈 راهزن کاروان کربلا، کربلایی شد 💠ماجرای ، برجسته اهل بیت (ع) از آن داستان‌های پر فراز و نشیبی است که پایانی غافلگیرکننده دارد. داستان ابوالحسن جمال‌الدین علی بن عبدالعزیز بن ابی محمد الخلعی (یا خلیعی)» قبل از شروع شد. 💠خانواده او اهل «موصل» و پدر و مادرش، بودند. ناصبی‌ها با (ع) دشمنی داشتند و با نسبت‌دادن و ، به ساحت ایشان بی‌احترامی می‌کردند. القصه، مادر خلیعی عجیبی کرد. از خدا خواست اگر به او عنایت کند، به شکرانه‌اش، او را برای خواهد فرستاد! ❓ اما راهزنی از چه کسانی؟ نذر مادر خلیعی این بود که پسرش را برای راهزنی و آزار و اذیت و کشتن (ع)، سر راه کاروان زائران کربلا بفرستد! 💠خداوند آرزوی مادر را برآورده کرد و پسر هم وقتی به سن جوانی رسید، پاشنه‌هایش را ورکشید تا را ادا کند! خلیعی به مسیر تردد کاروان زائران امام حسین (ع) رفت و در نشست تا به‌محض ورودشان به آنها حمله کند. 💠 طولانی شدن انتظار اما باعث شد از خستگی چشم‌هایش سنگین شود. اینطور بود که آمد و آن منطقه را با سر و صدای حرکت شترها و اسب‌ها پشت‌سر گذاشت و حتی گرد و غبار کاروان بر سر و روی خلیعی هم نشست، اما او از خواب بیدار نشد. 💠اما بشنوید از . او در همان دقایق در عالم خواب، خود را در صحنه و می‌دید. فرمان رسید او را در بیندازند. در آتش افتاد اما نسوخت! 💠گرد و غباری بر و بود که میان او و آتش، شده‌ بود. خلیعی در همان فهمید این گرد و غبار حرکت که بر تن و لباسش نشسته و او را از آتش در امان نگه‌داشته است. بیدار شدن خلیعی، مساوی بود با . توبه کرد و از همان‌جا راهی کربلا شد 🌺🍃پله پله تا خدا 👇 @Pelle_Pelle_ta_Khodaa
💠 ماجرای خلیعی تازه شروع شده‌بود. وقتی به کربلا رسید و وارد (ع) شد، چشمه ذوقش به (ع) جوشید و عرض شرمساری خود از گذشته‌اش و امید پذیرش حال دگرگون‌شده امروزش را با سرودن دو بیت شعر، بیان کرد و از آن به‌ بعد، یکی از دوستان و شاعران خالص اهل بیت (ع) شد. ❓اما اینکه چرا «خلیعی» به این نام معروف شد هم، دارد. 💠 همه‌چیز به آن برمی‌گردد که وارد حرم سیدالشهدا (ع) شد و شروع به سرودن در مدح آن حضرت کرد. همه دیدند که در همان حال که مشغول خواندن این قصیده بود، بر شانه‌اش افتاد. درواقع این «خلعت» و بود که از طرف (ع) به او داده شد. 💠 پس از این اتفاق، او را «خَلیعی» یا «خَلعی» نامیدند و او هم همین نام را به‌عنوان تخلص شاعری‌اش انتخاب کرد. 🌺🍃پله پله تا خدا 👇 @Pelle_Pelle_ta_Khodaa
✳️ خودت را قربانی هوس نكن! 🔻 انسانِ حسينی، انسانی است كه به وسعت ، فكر كند و برای خود برنامه‌ريزی نمايد، در اين دنيا به و به بودِ مقدّس خودش كه فردا برايش پيدا می‌شود، فكر می‌كند، به مقام اشرفيّت انسانی می‌انديشد، ما هم بايد تلاش كنيم و بفهميم در صحنه پيام اصلی چيست و چه چيز باعث شد كه عُمر سَعد خودش را باخت و خودش و بقيه را نيز از بين برد؟ ❗️اگر می‌بينيم در كربلا كمتر از صد نفر می‌توانند آن چنان ايستادگی كنند، بايد به عمق اين حادثه بيشتر دقت كنيم. متأسفانه چيزهايی در دل ما خانه كرده است كه اگر درصدد علاج آنها برنياييم، به‌وسيله‌ی قرن بيستم از دست خواهيم رفت. گاهی توجه می‌كنم ای عجب! ما به همين كه «حالا خوشيم» راضی هستيم و به حقيقت طولانی، وسيع و ابدی خود فكر نمی‌کنيم، من فردای خودم را چگونه امروز پايه‌گذاری كنم؟ من «خودِ فردايم» را چگونه بايد ببينم و بشناسم و محكمش كنم؟ من خودم را چگونه بسازم كه فردا از آن متنفر نباشم و از آن فرار نكنم؟ كربلا در صحنه‌ی عمل به‌وسيله‌ی امام معصوم (ع) به تو نشان داد كه خودت را قربانی نكن، يك برای خودت بساز تا در پرتو آن، زشتی فرهنگ معاويه را بشناسی و بفهمی كه برای ساختن چنين خودی، حسين(ع) چقدر كمك می‌كند و فرهنگ معاويه چگونه تو را «اكنون زده» كرده است. 👤 📚 از کتاب #⃣ 🌺🍃پله پله تا خدا 👇 @Pelle_Pelle_ta_Khodaa
✅ وقتی که حضرت (عج) با پای برهنه از سر بر می دارند و به سر و سینه می زنند 💔 🌱حجت الاسلام و المسلمین قرائتی: ☄توفيقى بود چند عاشورا كربلا بودم، روز عاشورا مردم كربلا عزادارى را زود تمام كرده و به استقبال هيأت طويريج مى روند. من علماى زيادى را ديدم كه در اين هيأت به سر و سينه مى زدند، از جمله شهيد محراب آيت الله مدنى، پرسيدم: راز اين قصه چيست!؟ ☄فرمودند: سيد بحرالعلوم كه از علماى بزرگ نجف بود، براى زيارت به آمده بودند. در مسير راه حرم، به تماشاى هيأت عزاداراى طويريج مى ايستد. ☄ناگهان مردم مى بينند سيد بحرالعلوم عبا و عمامه را به كنارى گذارده و به داخل جمعيت رفته و ، مى كند و به سر و سینه می زند. ☄طلبه ها مى روند آقا را از داخل جمعيّت نجات دهند تا زير دست و پا له نشود، امّا اجازه نمى دهند. بعد از عزادارى مى بينند سيد در آستانۀ غش كردن است، علّت اين حركت را مى پرسند؟ ☄سيد مى گويد: همين كه مشغول تماشاى هيأت بودم، (عج) را ديدم كه با پاى برهنه و سر بدون عمامه، در ميان عزاداران به سر و سينه مى زنند، من شرم كردم كه باشم. 📗منبع: کتاب خاطرات حجت الاسلام قرائتی دانی که چرا آب گشته گل آلود؟ شرمنده ز لعل لب حسین (ع) است دانی که چرا شود قسمت آتش؟ بی حرمتی اش بر لب و دندان حسین (ع) است دانی که چرا حق گشته سیه پوش؟ زیرا که خدای تو حسین (ع) است 📌 صاحب کتاب الغدیر شب و روز مدام برای ( علیه السلام ) صدقه کنار میگذاشتند و می فرمودند : امشب قلب امام عصر ( ع ) در است. ، صدقه برای حضرت فراموش نشود . 🌹این پیام را ارسال کنید تا میلیونها نفر برای سلامتی مولا صدقه بدهند 🌷الحمدالله علی کل حال 🌷 🌺🍃پله پله تا خدا👇 🆔 @Pelle_Pelle_ta_Khodaa