منتقم خون خدا
هفته به هفته میگذرد با خیال تو✨
پس لا اقل به حرمت خونِ خدا بیا😔
بیشازهزارسالتوخونگریهكردهای💔
ایخونجگر زغربت زینبکبریبیا😭
#سلام_امام_زمانم
#العجل_یامولای_یاصاحب_الزمان
#سه_شنبه_های_مهدوی
@shahidesarboland
#حدیث_روزانہ
🔹جوانی خدمٺ #امام_جواد_ع رسید و عرض کرد:
🔸 حالم خوب نیسٺ، از مردم خستہ شدم،تهمٺ،غیبٺ و... چہ کنم؟😞
بریده ام،نفسم در این بلاد بالا نمےآید
#امام_جواد_علیه_السلام_فرمود:
بہ سمٺ #حسین فرار کن!💔🕊
@shahidesarboland
قائـم'🌿|🇮🇷 𝐐𝐀𝐄𝐌 🇵🇸
.
گاهی زمان کافی برای سفر نداشتیم.کیف دانشگاهمان را برمیداشتیم.نیمه ی شب که برمیگشتیم نجف آباد،در مسجدی نماز صبح را می خواندیم🍃 و بعد می رفتیم طرف ایستگاه سرویس🚌 دانشگاه.
به دو دلیل سریع رفت سربازی:یکی که می خواست زن بگیرد و دوم اینکه میخواست برود کربلا💔. او رفت سربازی و من ادامه ی تحصیل دادم.کلا همه چیز تمام شد. دیگر نمیتوانستم تنها بروم تختِ فولاد. تا سربازی اش در دزفول تمام شد،زنگ زد📲 به من و گفت:می خوام بریم یک سفر معنوی معرفتی.
گفتم:کجا؟
گفت:از دزفول می ریم قم،بعد هم مشهد.🙂
تاقبول کردم،گفت:دمت گرم!
رفتم دزفول. ساعت دَه صبح سوار اتوبوس🚌 شدیم به سمت قم. یک زیارت چندساعته و باز نشستیم در اتوبوس و راهی مشهد شدیم.وقتی رسیدیم،گفت:اول بریم غسل زیارت کنیم.✨رفتیم حموم عمومی. از نزدیک حرم خیلی آرام قدم برمیداشت.اصلا به فکر خرید نبود؛فقط زیارت.
کل ادعیه را خواندیم به لطف محسن.می خواستم از زیرش دربروم؛می گفت:بشین بخونیم!😊
تمام سفر خانه به دوش بودیم. کل وسیله مان توی ساک دستی بود.هرجا جور می شد،می خوابیدیم:داخل حرم،حسینیه،یاحتی پارک.برای این سفر پول نداشتم😞.همه ی هزینه ها را خودش تنهایی حساب کرد.مدام می گفت:دوست دارم باهم یک سفر معنوی رفته باشیم.👌
افتاد به فکر کار.می گفت:کارمون هم باید جوری باشه که خودمون رو وقف امام زمان کنیم،اون هم از راه کار فرهنگی.✌️
مدتی رفت کتاب شهر. بعد هم که ازدواج کرد و یک دفعه شنیدم رفته سپاه🍃،لحظه ی عقدش به گریه افتادم.من را کنار کشید و گفت گریه نکن.منم گریم میگیره.کم کم از هم بی خبر شدیم.کم و بیش در فضای مجازی با هم در ارتباط بودیم.📱
یکی از رفقا زنگ زد و گفت:شنیدی محسن اسیر شده؟!🥀باورم نشد.
محسنی که من میشناختم،خیلی تیز و زرنگ بود.محال بود به این سادگی دست دشمن بیفتد.مدام گریه می کردم😭.علیرضایی که همیشه مثل کوه پشت محسن بود،این بار پشتش را خالی کرد.سرش را بریدند😭 و من آن لحظه پیشش نبودم که از او دفاع کنم.و این خردم کرد.😭😔
#شهید_محسن_حججی
@shahidesarboland
Fadaeian_Haftegi_980704_5.mp3
20.42M
#مداحی
🏴 تصور اینکه رسیدم حرم ......
با صدای #آ_سید_رضا_نریمانی
#دانلد_بشه!
🌹 @shahidesarboland🌹
ڪانال شهید سربلند