eitaa logo
قائـم'🌿|🇮🇷 𝐐𝐀𝐄𝐌 🇵🇸
986 دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
2.1هزار ویدیو
83 فایل
❏بِسـم‌ِرَب‌ِّنآمَــت‌ْڪِھ‌اِعجٰآزمیڪُنَد•• ❍چِہ‌میشَۅدبـٰاآمَدَنت‌این‌ پـٰآییزرابَھـٰارکُنۍآقـٰاۍقَلبَم +شرط؟! _اگربرای‌خداست‌چراشرط...؟:)🔗🌿 @alaahasan_na !.....آیدی‌جهت‌تبادلات
مشاهده در ایتا
دانلود
⚠️ 🔴 چادری هایی که " " نیستند و برعکس ... ✍️ دیدید وقتی می گیم یا ، منظورمون اینه که شخصی طرفدار این دو تیمه! یا وقتی می گیم تهرانی یعنی کسی که اهل تهرانه ... حالا اگه با همین دید به کلمه ی "چادری" نگاه کنید میشه معنی کرد : کسی که طرفدار چادره یا کسی که اهل چادره!! متاسفانه پیدا میشوند بعضی خانم هایی که "چادری" هستند اما "چادری" نیستند‼️ یعنی اهل چادر نیستند❌ از اون طرف خوشبختانه با وجود اینکه واضحه کلا چادری نیستند یعنی چادر سرشون نمی کنند، اما خیلی هاشون "چادری" هستند !!!😳🤔 ♨️ این نظر یکی از دوستان هست و از شما میخوام که با تامل بخونیدش : سلام و درود و رحمت و رضوان حق بر شما .... من یک هستم ولی مطمئن هستم که یک "چادری" هستم و امیدوارم خدا من رو به حرمت "چادر" حضرت زهرای مرضیه سلام الله علیها با "اهل چادر" محشور کنه ... لزوما" نباید هر خانمی که چادر سرش میکنه با عنوان "چادری" خطاب بشه ...! من تو فضایی دارم زندگی میکنم که نسیمش معطر به عطر و بوی "چادرخاکی" مادر شیعیان جهان اسلام است ... 📌من "چادری" ام چون به چادر مادرم عشق می ورزم ... 📌من "چادری" ام چون رو چادر خواهرانم دارم ... 📌من "چادری" ام چون همیشه اشکم برای چادر عمه ی مظلومه ی امام زمان عجل الله جاریست ... 📌من "چادری" ام چون چادر حجاب رو روی چشمام کشیدم و فهمیده ام که هر مخلوقی ارزش نگاه ندارد ... و من ... ✅ به ۱۰۰۱ دلیل دیگر .... من "" ام ... ↯ کـــــانال شهیـــــــد بــے سر را دنبال کنید↯ شهــــید محســـــن حججے 👇🏻 •🍃• #ʝøɪɴ ↷ ╭─❤️〰️🥀〰️♥️─╮ @shahidesarboland ╰─♥️〰️🥀〰️♥️─╯
زمزمه‌‌زیرلب‌مادر‌ توی‌روزای‌آخر...😔 🤲اللهم‌عجل‌وفاتی😭 🖤 🖤 🖤 ╭─❤️〰️🥀〰️♥️─╮ @shahidesarboland ╰─♥️〰️🥀〰️♥️─╯
زمزمه‌‌زیرلب‌مادر‌ توی‌روزای‌آخر...😔 🤲اللهم‌عجل‌وفاتی😭 🖤 🖤 🖤 ╭─❤️〰️🥀〰️♥️─╮ @shahidesarboland ╰─♥️〰️🥀〰️♥️─╯
🔴بعضیا میگن که: چونکه پدر و مادر را نباید رنجاند پس نباید اون ها رو امر به معروف کنیم...🤔 🍃جواب: احترام و ادب و ملاطفت با پدر و مادر باید خیلی رعایت بشه اما باید در راهِ رفتن به سمت خدا به اون ها کمک کرد☺️ بالاخره اون ها هم انسان هستن و درسته که بزرگ ما هستن تاج سر ما هستن و خیلی باید کرد☝️ و با ملاطفت تذکر داد اما حواسمون باشه که اگه دوستشون داریم باید بهشتیشون کنیم...🌹 ✨ پس امر به معروف و نهی از منکر پدر و مادر هم در عین احترام و ادب و رعایت سایر مسائل است... ↯ کـــــانال شهیـــــــد بــے سر را دنبال کنید↯ شهــــید محســـــن حججے 👇🏻 •🍃• #ʝøɪɴ ↷ ╭─❤️〰🥀〰♥️─╮ @shahidesarboland ╰─♥️〰🥀〰♥️─╯
panahian-tafavot-sardar-soleymani.mp3
2.04M
◾️تفاوت سردار سلیمانی با دیگر مسئولین کشور در چیست؟ 🔻چه کسانی با عملکردشان باعث ناامنی کشور می‌شوند؟ ↯ بهترین های روز کـــــانال شهیـــــــد بــے سر را دنبال کنید↯ شهــــید محســـــن حججے 👇🏻 •🍃• #ʝøɪɴ ↷ ╭─♥️〰🥀〰♥️─╮ @shahidesarboland ╰─♥️〰🥀〰♥️─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕯ای نام تو از نام خدا 🖤يا حضرت زهرا (س) 🥀ذكر تو شفای دردها 🖤يا حضرت زهرا (س) 🥀از بهر خدا به ما كن نظری 🖤یا حضرت زهرا (س) 🥀حاجات همه روا نما 🖤يا حضرت زهرا (س) 🥀ایام فاطمیه و شهادت 🖤حضرت فاطمه (س) فاطمه تسلیت 🏴 ‎‌‌‌‌‌‌ 🔻با منتشرڪردن پیامها ↯با لینک↯ درثواب آنها شریڪ شوید🔺 ↯ 🇯‌🇴‌🇮‌🇳 ↯ ❄️🥀 eitaa.com/joinchat/3418095617C0a0522f7e2
پیام معنوی🌿💌 (هرچیزی که می بینیم)...♡ 💕 اللهــــم عجـــل لولیک الفــــرج ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌ 🌹🌹 به شهید بی سر بپیوندید🌹🌹 💕🌟......🔮......🌟💕 @shahidesarboland 💕🌟......🔮......🌟💕
قائـم'🌿|🇮🇷 𝐐𝐀𝐄𝐌 🇵🇸
#بسم_الله . #ماجرای_آشنایی_شهیدحججی_باهمسرش😍💝 💢از زبان همسر شهید💢 هفته دفاع مقدس بود; مهر ماه #سال91
😍💝 💢از زبان همسر شهید💢 … فردا یا پس فرداش رفتم بابل برای ثبت نام. نمیدانم چرا اما از موقعی که از زدم بیرون ، هیچ آرام و قراری نداشتم.😢😨 همه اش تصویر از جلو چشمانم رد میشد. هر جا میرفتم محسن را میدیدم. 😥 حقیقتش نمیتوانستم خودم را گول بزنم..ته دلم احساس میکردم که بهش علاقه دارم. 😇 احساس میکردم . 😌 . برای همین یکی دو روزی که بابل بودم، توی خلوت خودم می ریختم. 😭 انگار نمی توانستم دوری محسن را تحمل کنم. بالاخره طاقت نیاوردم. زنگ زدم به و گفتم: "بابا انتقالی ام رو بگیر. میخواهم برگردم نجف آباد."😢 . از بابل که برگشتم نمایشگاه تمام شده بود. یک روز بهم گفت: "زهرا، من چندتا از عکس های امام خامنه ای رو نیاز دارم. از کجا گیر بیارم؟"🤔 بهش گفتم:" مامان بذار به بچه های موسسه بگم که چه جور میشه تهیه اش کرد. " قبلا توی نمایشگاه ، یک زرنگ بازی کرده بودم و شماره محسن را یک طوری بدست آورده بودم. پیام دادم براش. برای اولین بار. نوشت:"شما؟" جواب دادم: " هستم. "😌 کارم رو بهش گفتم و او هم راهنمایی ام کرد. . از آن موقع به بعد ، هر وقت کار درباره موسسه داشتم، یک تماس و با محسن میگرفتم. تا اینکه یک روز هر چه تماس گرفتم ، گوشی اش خاموش بود. روز بعد تماس گرفتم. باز گوشی اش خاموش بود! شدم. روز بعد و روز بعد و روزهای بعد هم تماس گرفتم ، اما باز هم خاموش بود. 😔 دیگر از و داشتم میمردم. دل توی دلم نبود. 😣 فکری شده بودم که نکند برای محسن اتفاقی افتاده باشد; با اینکه با او هیچ نسبتی نداشتم. آن چند روز آنقدر حالم خراب بود که مریض شدم و افتادم توی رختخواب! 😪‼️ نمی توانستم به پدر و مادرم هم چیزی بگویم. خیلی شرم و حیا میکردم. 😔 تا اینکه یک روز به سرم زد و… ..😯 ✍🌼🍃🌼🍃🌼 🍃ادامه دارد... ✍لطفا فقط با ذکر کپی شود ↘ ┅°•°•°•°═📚═°•°•°•°┅↙ 🖋https://eitaa.com/joinchat/2166358030Cf45cc55346 ↗ ┅ °•°•°•°═📚═°•°•°•°┅↖