#حديث_روزانـہ✨
❤️ #الطریق_الی_ڪربلا
📝 #امام_حسنعسڪرے_ع:
نشانہ هاے مومن پنج چیز است :
1⃣ نمازهاے پنج گانہ
2⃣ #زیارٺ_اربعین
3⃣ انگشتر بہ دسٺ راسٺ ڪردن
4⃣ برخاڪ سجده ڪردن
5⃣ بسم الله الرحمن الرحیم را بلند گفتن
《📚 وسائل الشیعه ، ج 14 ، ص 478》
@shahidesarboland
6.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دو سال پیش
روزهای اول مهر بود که برگشتی!💔
روز اولی که تشیعت رو توی تلویزیون دیدم دلم گرفت.😔
دقیق یادمه که اون روز با صدای "سلام عزیز پرپرم،سلام عزیز برادرم"حاج محمود کریمی🎤 بیدار شدم،دیدم تشیع پیکر مطهرت توی مشهد بود و بعد از اون روز تا دو روز دیگه ش باز هم همین ماجرا بود و هر روزش با دلی گرفته با همین صدا بیدار میشدم.🍁
امروز ناخودآگاه وقتی بیدار شدم بازم حالم بد بود،دلم گرفته بود.اومدم تو اینستا یه عکس جدیدی ازت دیدم گفتم عکس نوشته اش کنم بعد از اینکه دنبال یه متن خوبی بودم که بزارم رو عکست دیدم امروز اون روزیه که برگشتی و یهویی شد که این کلیپو به جای عکس نوشته درست کردم
امیدوارم اون جوری باشه که میگن دل به دل راه داره😔😭
میدونم که حواست بهم هست حاج محسن
کمکم کن
آقا محسن،حاج محسن،برادر! زیاد وقتت را نمیگیرم. اما بگذار بگویم که چهرهات و آن چشمها، مرا یاد روضه حضرت عباس انداخته است😭. روضه وفای برادر حسین. آنجا که روضهخوانها میگویند، برایش #اماننامه آوردند تا دست از برادر بردارد و او با ناراحتی آن را پس زد. نمیدانم خودت در آن لحظات آخر یاد کدام روضه افتادهای. حتما در آن لحظات غریبی، در حلقه پر سر و صدای وحوش داعشی، وجودت آنقدر شبیه اربابت در لحظات واپسین قتلگاه شده است که روضه دیگری جز آن، در یادت نقش نبسته باشد😔☝️. روضه همان لحظاتی که اربابت زیر لب زمزمه میکرد: الهی رِضاً بِرِِضِاکَ، صََبراً عَلی قَضائِک
.
#سلام_عزیز_برادرم
#غریب_گیر_آوردنت
#با_لب_تشنه_کشتنت
#شهید_محسن_حججی
#شهید_بی_سر
#دلم_گرفته_ای_رفیق
#امشب_در_کنار_ارباب_یادمونکن💔
@shahidesarboland
📌 ویژه #اربعین
هرڪه در روزگار غیبت قائم ما بر ولایتـــــ ما اســتوار مـــاند🍃 خداوند پــاداش هــزار شهیـــد به مانند شهیـــدان بــدر و احــد بــه وے عطا فرمـــایــد....❤️☝️
#حدیث_مهدوے🌸
@shahidesarboland
دروغ است اگر بگویم نماز شبش ترک نمیشد. اگر بیدار می شد میخواند🌸.ولی مقید بود که سه وعده نماز را در مسجد و به جماعت بخواند👌. بعد از نماز صبح همیشه حدود بیست دیقه می نشست به دعا خواندن.حالا چه میخواند نمی دانم!
برنامه ریزی کردیم بعد از نماز صبح برویم ورزش نه به نیت سلامتی جسم و روح ابدا. دوتایی با دمپایی دور محوطه می دویدیم🏃فقط و فقط برای امادگی سوریه.توی همین دویدن ها چند دفعه به زبان اورد که سر باید برای حضرت زینب (س)از تن جدا شود!💔
خیلی پیگیر بود که تانک را یاد بگیرد .دنبال جزوه راه می افتاد توی مرکز اموزش وکتابخانه.از لحاظ علمی جزو نفرات اول بود🙂.با این که تازه وارد سپاه شده بود و نه به بار بود نه به دار.مدام میگفت:اگر چیزی یاد نگیریم توی سوریه لنگ می مونیم.
برای رزمایش به بیابان های شیراز رفته بودیم.فهمیدم روزه است.توپیدم :بدو بدو چرا امروز?از پا می افتی!خندید:نه طوری نیست☺️.چون ارشد دوره بودم تک تک نیروها را زیر نظر داشتم.باید به نوبت می رفتند کلمن اب را پر می کردند و برمی گردد.
ارادت خاصی به شاهچراغ داشت😇تا وقت خالی گیر می اورد شیک و پیک می کرد که برویم زیارت. پنج شنبه ها هم می خواست به هر قیمتی شده مرخصی بگیرد برود خانه🏢. یک بار از اصفهان کورس کورس ماشین سوار🚗 شدیم تا نجف اباد. ندیده بودم کسی بتواند این قدر سر کرایه تاکسی چانه بزند.
یکی از راننده ها به محسن گفت :قربون اون تارهای سبیلت برم ولمون کن😕
میگفت :اخه بابای خودم تاکسیرانه!نرخ کرایه دستمه.
#شهید_بیسر
#شهید_محسن_حججی🌹
@shahidesarboland
#سلام_امام_زمانم
آه برگرد به آن رأس جدا بر سر نِی💔
به همانجسم که بازیچهشمشیر شده!
تشنهذکر اناالمَهدی تو هستحسین😔
طالب خون خدا، آمدنت دیر شده😭
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
@shahidesarboland