🔥دنیای کوچک روحانی و دوستان
🔻روزنامه کاروکارگر در روزی که همه روزنامههای مهم بر اساس اهمیت و ارزش خبری، تیتر نخست خود را به سفر بسیار مهم رئیس جمهور به چین اختصاص دادند، تلاش کرد با کوچک جلوه دادن این سفر، تیتر نخست خود را به جلسه بی اهمیت و دروغبار روحانی و دوستانش اختصاص دهد.
🔻جالب اینکه از قول روحانی تیتر کرده بدون سیاست خارجی فعال و حل مسائل با «دنیا»! بهبود شرایط اقتصادی ممکن نیست!!!
🔻ظاهرا دنیای روحانی و دوستان سیاسیاش خیلی کوچک است و محدود به دیپلماسی التماسی با چند کشور غربی میشود و این دنیای کوچک روحانی باعث شد سفره مردم ایران کوچک شود که امروز برای همه محسوس است.
✍حمیدرضا ابراهیمی
مسمومیت سریالی دانشآموزان در قم
▪️۱۱۷ دانشآموز به بیمارستان منتقل شدند
معاون درمان دانشگاه علوم پزشکی:
🔹پس از اعلام گزارش حوادثی در مدارس قم ۱۱۷ دانشآموز از طریق اورژانس به بیمارستانهای استان منتقل شدند. در بررسیهای صورت گرفته در این حادثه و حوادث مشابه هیچ دلیل و عامل خطرناکی دیده نشده است.
🔹حال تمام دانش آموزانی که در بیمارستان بستری شدهاند خوب است، ولی برای بررسی بیشتر و اطمینان خاطر خانوادهها در بیمارستان تحت نظر هستند و هیچ موردی از فلج یا کور شدن یا فوت نداشتهایم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تطهیر شکنجهگر و قاتل معروف ساواک در پخش زنده بیبیسی؛ عالیجناب پرویز ثابتی یک مرد شریف است!!
⏪ پرویز ثابتی، که در زمان پهلوی ریاست اداره کل سوم ساواک و رئیس ساواک تهران را در اختیار داشت از خشنترین عوامل رژیم پهلوی به شمار میرفت؛ این روزها دوباره با حضور در گردهمایی مخالفین حکومت بر سر زبانها افتاده و در شبکههای فارسیزبان از او به نیکی یاد میشود و در این برنامه با تعریف و تمجید عرفان قانعی فرد نویسنده کتاب خاطرات پرویز ثابتی روبرو می شود!!
حکم نهایی حادثه «سقوط جرثقیل مکه» صادر شد
🔹دادگاه تجدید نظر جنایی عربستان سعودی حکم نهایی متهمان فاجعه حادثه سقوط جرثقیل در مسجد الحرام در سال ۲۰۱۵ را صادر کرد.
🔹دادگاه تجدید نظر جنایی این کشور شرکت «بن لادن» سعودی را به دلیل نقض قوانین ایمنی به پرداخت ۲۰ میلیون ریال سعودی (۵.۳ میلیون دلار) جریمه نقدی محکوم کرد.
کمپین اهدای پول کادوهای ولنتاین به فقرا هم داریم یا لامپای مغزتون فقط توی محرم روشن میشن؟!
👤 فــــــاطِـــــــمــــــــه ثابِت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تصاویری از فعالیت بامدادی کارگران شهرداری برای برفروبی و باز کردن معابر برف گرفته...
هدایت شده از آستان قدس رضوی و حرم مطهر
رونمایی از قدیمیترین اسناد سلسله سادات موسوی در کتابخانه حرم رضوی
🔺 در آستانه سالروز شهادت امام موسی کاظم(ع)، از قدیمیترین اسناد سلسله سادات موسوی موجود در گنجینه رضوی در یکصد و پنجاه و هفتمین برنامه سهشنبههای علمی و فرهنگی آستان قدس رضوی در کتابخانه مرکزی حرم مطهر حضرت رضا(ع) رونمایی شد.
🔺 این مراسم رونمایی صبح امروز با حضور حجتالاسلام و المسلمین سیدجلال حسینی رئیس سازمان کتابخانهها، موزهها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی و جمعی از محققان بنیاد پژوهشهای اسلامی این آستان مقدس و همچنین مدیران و کارشناسان این سازمان در محل اتاق کنفرانس کتابخانه مرکزی این آستان مقدس برگزار شد.
🔺 از اسناد «رونوشت مبایعهنامه بین سادات موسوی در شهر مشهد در سال ۷۱۰ قمری»، «رونوشت مبایعهنامه بین بدرالدین طاهر موسوی با یکی از سادات موسوی در شهر مشهد در سال ۷۴۳ قمری»، «پرداخت مستمری توسط آستان قدس به خلیلالله الموسوی در سال ۱۰۰۴ قمری» و «پرداخت مواجب توسط آستان قدس به میرزا سیداحمد موسوی، معلم مکتبخانه صحن جدید در سال ۱۳۱۳ قمری»، در این مراسم رونمایی شد.
👇🏻 متن کامل خبر:
yun.ir/nuhpl1
@aqr_ir
شهادت حضرت امام موسى کاظم علیه السلام در ۲۵ رجب سال 183 هجری قمری
در این روز، سنه 183، و به قولى 186 شهادت حضرت موسى بن جعفر واقع شد"1". بدانکه هارون در سنه 179، بقصد حج بجانب مکه رفت و چون به مدینه رسید فضل بن ربیع را فرستاد که حضرت امام موسى را گرفته نزد او حاضر کند"2" پس در وقتى که آن حضرت نزد جد خود رسول خدا(ص) نماز میگذاشت ، در اثناى نماز او را گرفتند و کشیدند که از مسجد ببرند، آن جناب متوجه قبر جد خودشد و گفت یا رسول الله ! بتو شکایت میکنم از آنچه از امت بدکار تو باهل بیت تو میرسد و مردم از هر طرف صدا بگریه و ناله بلند کردند پس آن امام مظلوم را نزد هارون بردند، هارون ناسزاى بسیار به ان جناب گفت و امر کرد که آن جناب رامقید گردانیدند و دو محمل ترتیب دادند براى آنکه ندانند که آن جناب را به کدام ناحىه میبرند یکى را بسوى بصره فرستاد و دیگرى را بجانب بغداد و حضرت در آن محمل بود که بجانب بصره فرستاد.
در روز هفتم ذیحجه آن جناب را در بصره به عیسى بن جعفر بن منصور تسلیم نمودند به نحوی که در ذیحجه بیان شد و مدت یکسال آن حضرت در حبس عیسى بود و مکرر هارون نوشت به او که آن حضرت را شهید کند و او اقدام نکرد، لاجرم هارون آن حضرت را از بصره به بغداد خواست و در نزد فضل بن ربیع آن جناب را محبوس گردانید .
و در این مدتى که در حبس بود پیوسته مشغول عبادت بود و اکثر روزها صائم و شبها را بنماز و قرائت قرآن و دعا احیا میداشت و بیشتر اوقات در سجده مشغول دعا و تضرع بود و بسا میشد که هارون بر بام خانه میرفت و نظر میکرد که در آن حجره که محبس آن حضرت بود جامه اى میدید که بر زمین افتاده است و کسى را نمیدید.
روزى به ربیع گفت این جامه چیست در این خانه ؟
ربیع گفت که این جامه نیست ، بلکه موسى بن جعفر است که هر روز بعد از طلوع آفتاب به سجده میرود و تا وقت زوال در سجده میباشد.
هارون گفت همانا این مرد از رهبانان و عباد بنى هاشم است .
ربیع گفت هر گاه میدانى که او چنین است چرا او را در این زندان تنگ جا داده اى ؟
هارون گفت براى دولت من بهتر است که او چنین باشد.
و بالجمله در ایامى که در حبس فضل بن ربیع بود، فضل گفت مکرر بنزد من فرستادند که او را شهید کنم من قبول نکرد و و اعلام کردم که این کار از من نمی آید و چون هارون دانست که فضل بن ربیع اقدام بر قتل آن حضرت نمیکند، آن جناب را از خانه او بیرون آمد و در نزد فضل بن یحیى برمکى محبوس گردانید فضل هر شب خوان طعامى براى آن جناب میفرستاد و نمیگذاشت که از جاى دیگر طعام براى آن جناب آورند و در شب چهارم که خوان را حاضر کردند، آن حضرت سربه جانب آسمان بلند کرد و گفت خداوند! تو میدانى که اگر پیش از این روز چنین طعامى می خوردم هر آینه اعانت بر هلاک خود کرده بودم و امشب در خوردن این طعام مجبور و معذورم و چون از آن طعام تناول کرد، اثر زهر در بدن شریفش ظاهر شد و رنجور گردید، چون رزو شد طبیبى براى آن حضرت آوردند، چون طبیب احوال آن جناب پرسید جواب او نفرمود، چون بسیار مبالغه کرد آن حضرت دست مبارک خود بیرون آورد و به او نمود و فرمود که علت من این است ، چون طبیب نظر کرد دید که کف دست مبارکش سبز شده و آن زهرى که بآن حضرت داده اند در آن موضع مجتمع گردیده است ، پس طبیب برخاست و نزد آن بدبختان رفت و گفت بخدا قسم که او بهتر از شما میدان
د، آنچه شما با او کرده اید و از آن مرض به جوار رحمت الهى انتقال نمود.
به روایت دیگر چنانکه فضل بن یحیى را تکلیف قتل آن جناب کردند و او نیز اقدام نکرد بلکه اکرام و تعظیم آن جناب مى نمود و هارون در آن وقت به (رقه) سفر کرده بود، چون مطلع شد که امام موسى نزد فضل بن یحیى مکرم است ، مسرور خادم را فرستاد به سوى بغداد با دو نامه یکى براى عباس بن محمد و دیگرى براى سندى بن شاهک ، عباس بن محمد چون نامه هارون را قرائت کرد، فضل بن یحیى را طلبید و او را در عقابین کشید و صد تازیانه بزد پس امام موسى را به سندى بن شاهک تسلیم کردند و هارون ، یحیى بن خالد برمکى را فرستاد براى قتل آن حضرت .
یحیى چون به بغداد رسید،سندى بن شاهک را طلبید و امر کرد که آن امام معصوم را مسموم کند،سندى زهرى در طعام آن جناب کرد یا چند دانه رطب را بزهر آلوده کرد و بخورد آن جناب داد و آن حضرت سه روز به حالت رنج و تعب بود تا از دنیا رحلت کرد و چون آن حضرت وفات فرمود،ابن شاهک ، فقهاء و اعیان و بغداد را حاضر کرد براى آنکه نظر کنند که اثر جراحتى در بدن آن جناب نیست و بر مردم تسویل کنند که هارون را در فوت آن حضرت تقصیرى نیست ."3"
پس آن جناب را بر سر جسربغداد گذاشتند و روى مبارکش را گشودند و مردم را ندا کردند که این موسى بن جعفر که از دنیا رحلت کرده است ، بیائید او را مشاهده کنید. مردم میآمدند و بر روى آن حضرت نظر میکردند.
و بروایت دیگر محضرى ساختتند و همه بر آن محضر گواهى نوشتند که آن جناب بمرگ خود از دنیا رفته و صاحب (عمدة الطالب) گفته