eitaa logo
دانشنامه قرآن کریم
851 دنبال‌کننده
379 عکس
51 ویدیو
384 فایل
کتاب زندگی امام خمینی س: تربیت باید تربیت قرآنی باشد مدیر کانال: @sarbazekoochak1. کانال دیگر ما سرباز کوچک @sarbazekoochak
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دعای پایانی آخرین ساعات روز جمعه خدایا! بارالها! طبق فرمودهٔ اماممان، عزیزمان، قَسمت می‌دهم به حقّ زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها عجّل لولیّک الفرج. به حقّ زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها عجّل لولیّک الفرج. به حقّ زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها عجّل لولیّک الفرج. خدا به داغ دل زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها عجّل لولیّک الفرج. چه زخمی بر دل زینب گذاشتند. بالای تلّ زینبیّه آمد، چه دارد می‌بیند؟ زخم زدید امّا چرا نمک می‌پاشید؟ نمک پاشیدن روی زخم حضرت زینب سلام‌اللّه‌علیها می‌دانید کِی بود؟ آن زمانی که گفت: اسبها را نعل تازه بزنید... خدایا! به آن زخمی که به دل زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها زدند، عجّل لولیّک الفرج. خدایا! به آن نمکی که به زخم زینب کبری سلام اللّه علیها پاشیدند، عجّل لولیّک الفرج. خدایا! به مظلومیّت و تنهایی و غربت امام زمانمان، عجّل لولیّک الفرج. خدایا! به تنهایی و ناشناسیِ امام زمانمان عجّل لولیّک الفرج. خدایا! به بیابانگردی پسر فاطمهٔ زهرا سلام اللّه علیها، عجّل لولیّک الفرج. خدایا! به مظلومیّت پسر زهرا سلام‌اللّه علیها، به مظلومیّت فرزند فاطمهٔ زهرا سلام اللّه علیها، عجّل لولیّک الفرج. خدایا! به مظلومیّت امام زمانمان، عجّل لولیّک الفرج. «اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُمْ» 💠استاد حاج آقا زعفری زاده
21 امام و همراهانشان که تعدادشان کمتر از ابتدای حرکت شده بود، به منزل شراف رسیدند و حضرت دستور دادند تا همه مرکب هایشان راسیراب کنند و آب زیادی بردارند و مشک ها را پر کنند. کمی جلوتر که رفتند یکی از یاران امام شروع به گفتن تکبیر کرد و گفت نخلستانی می بینم اما کسانی که آن منطقه را می شناختند، گفتند که اینجا نخلستانی نیست! قدری که گذشت، فهمیدند آن نخلستان در اصل سر نیزه های سپاه هزار نفری حر بوده که به دستور ابن زیاد آمده بود تا جلوی ورود امام به کوفه را محکم بگیرد. پس از آنکه سپاه امام و سپاه حر به هم رسیدند؛ در حالیکه سپاه حر بسیار تشنه بودند. امام به یارانشان گفتند که آنها را سیراب کنید و خودشان هم مشک به دست میان سپاه حر رفتند و حتی به مرکب های سپاه دشمن هم آب دادند... این حکمت آب برداشتن در شراف بود! و چه زیبا امام از سپاه حر دلبربایی می کند... پ.ن: ( آیین طشت گذاری که در شروع محرم انجام می شود بخاطر همین حرکت زیبا و جوانمردانه امام است که ای کاش به جای ابداع سنت های بیخود و ضد سیره ائمه، این سنت های زیبا و پر مغز رواج بیشتری پیدا کنند.)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
22 پس از سیراب شدن سپاه حر؛ امام خطاب به آنها گفت: ای مردم من بخاطر نامه های شما که گفتید به سوی ما بیا، به سمت کوفه آمده ام. اگر بر عهد خود هستید، من آماده ام وگرنه که من برگردم. کسی چیزی نگفت و موقع نماز عصر شد که امام فرمودند نماز را با ما می خوانید یا خودتان؟ حر گفت: با شما می خوانیم. (جالب اینکه حر و سپاهش، نماز را به امام اقتدا کردند.) بعد از نماز، حر به امام گفت: من از نامه ها خبر ندارم و دستور دارم شما را نزد عبیدالله ببرم و نمی توانم بگذارم که برگردید! امام باز هم به حر گفت که بگذار که ما برگردیم و حر مانع شد و دست آخر امام به یارانشان گفتند که آماده شوید که به سمتی غیر از کوفه حرکت کنیم که باز هم لشکر حر مانع شد! اینجا بود که امام حر را نفرین کردند که مادرت به عزایت بنشیند چه می خواهی از جان ما؟ و حر هم پس از تاملی گفت: اگر کسی به جز شما این حرف را به من می زد حتما به او جواب دندان شکنی به همان گونه می دادم؛ اما چه کنم که مادر تو فاطمه(س) دخت پیامبر، بهترین است و نمی توانم نام مادر شما را جز به نیکی ببرم... (حر ادب کرد و عاقبت بخیر شد...) حر قصد داشت امام را به کوفه ببرد اما امام نپذیرفتند. دست آخر قرار شد امام مسیری را برود که نه به سمت کوفه باشد و نه به سمت مدینه و سپاه حر هم دنبال امام حرکت کردند! حر نامه ای برای کسب تکلیف به ابن زیاد نوشت و ماجرا را شرح داد... (این که گفتم بر تو گرید مادرت/ بی سبب آزرد از ما خاطرت بی جهت از خشم ما رنجیده ای/ من دعا کردم، تو نفرین دیده ای مادرم زهرا صدایت زد، بیا....)
شهید سید مرتضی آوینی 🍂ما به فطرت خویش باز گشته‌ایم و در آن حسین بن علی‌ ع را یافته‌ایم و اینچنین است اگر حسین‌ ع ندیده«حسین حسین» می‌كنیم🍂
پُستِ ویژه 🔰 " دیالوگ ماندگار مختارنامہ " " تو چرا از قافلہ ۍ عشق جا ماندۍ کیان..؟ " " راه را گم کردم ابواسحاق... " " راه بلدۍ چون تو کہ راه را گم کند راه نابلدان را چہ گناه...؟ " " راه را بستہ بودند ، از بیراهہ رفتم ، هر چہ تاختم مقصد را نیافتم " " وقتی بہ نینوا رسیدم خورشید بر نیزه بود... " مختار: " شرط عشق جنون است، ماکہ ماندیم مجنون نبودیم " مواظب باشیم که رَه گُم نکنیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
23 امام حرکت خود را ادامه دادند. در منزل قصر بنی مقاتل، عبیدالله بن حر جعفی خیمه ای برپا کرده بود. در اصل برای دور ماندن از حوادث کوفه از شهر بیرون آمده بود. امام شخصا به خیمه او رفتند و به همراهی با خود دعوتش کردند اما عبیدالله تردید کرد. به حقانیت امام اعتراف کرد و گفت می دانم هر که با شما باشد در آخرت سعادتمند است. اما به نوعی می ترسید که امام را همراهی کند و دست آخر گفت: اسبی اصیل و شمشیر خوبی دارم؛ این ها برای شما! و امام هم گفتند: اسب و شمشیرت به درد من نمی خورد؛ خودت را می خواهم!!! و از خیمه عبیدالله بیرون آمدند... بالاخره 2 محرم سال 61 هجری به کربلا رسیدند... ابن زیاد در جواب نامه ی حر، نامه ای به شرح زیر برای او فرستاد: راه را بر حسین تنگ کن و او را در سرزمینی بی آب و علف نگهدار. فرستاده ام مراقب توست تا نتیجه فرمان را به من خبر دهد و در صورت سرپیچی بعنوان جانشین تو فرماندهی سپاه را به عهده بگیرد! کربلا هم همین ویژگی ها را داشت. امام به اهل بیت و یاران خود فرمود، همین جا خیمه ها را بزنید... سپس امام صحبتی کردند و همه گریان شدند... خیام زنان و کودکان در وسط قرار گرفت و دورشان خیام بنی هاشم و اصحاب. جلوتر از همه هم خیمه عباس بود، علمدار سپاه حسین... در حال حاضر در کربلا محل خیمه گاه مشخص است و گنبد و سرایی درست کرده اند...
❗فوری ❗️این یک ابلاغ بسیار مهم و جدی است 📣 مقرر گردیده: یکپارچکی و اتحاد همه مداحان و عزاداران، برای دعای فرج در شب عاشورا ✅ شرط پذیرش همه اشک ها عزاداری ها و زیارات، دعا برای فرج است 📣 نشر واجب
از سيدنا امام صادق عليه السلـام و سيدنا امام كاظم عليه السلـام وارد شده: از شب هفتم آب كمتر بخوريد با لذت نخوريد، يعني طوري نخوريد كه سيراب شويد؛ غذا لذيذ نخوريد مراعات كنيد كه در هفتم محرم الحرام ابن زياد نامه اي ميزند به حجاج زبيدي كه يه قطره آب به خيام حسين بن علي نرسد؛ عمروبن حجاج زبيدي با چهار هزار تيرانداز دور شاطيء الفرات مستقر شدند... منابع الواقع الحوادث ج ٢ ص ١٥٣ فيض العلـام ص ١٤٦
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
24 روز 4 محرم بود که عمر سعد با 4 هزار نفر وارد کربلا شد. عمر در پی رفتن به ری بود که ابن زیاد او را به کربلا فرستاد و ری را هم بهانه کرد و عمر را گرفتار! پس از گفتگوی پیک عمر با امام، او نامه ای به ابن زیاد نوشت که حسین می گوید: مردم مرا دعوت کردند؛ حال اگر از نظرشان بازگشته اند، بر می گردم. ابن زیادم در پاسخ نوشت که به او پیشنهاد کن با یزید بیعت کند وگرنه فکر دیگری می کنم. در این بین از کوفه حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه که مخفیانه توانستند از کوفه خارج شوند به کربلا و امام رسیدند. امام شخصا به حبیب نامه نوشتند که بیا! 5 محرم شیث بن ربعی با 4 هزار دیگر وارد کربلا شد. روز 6 محرم حبیب نزد قبیله خود، بنی اسد رفت که در همان نزدیکی بودند و توانست تعداد زیادی را مجاب کند که به کمک امام بیایند. اما سربازان عمر سعد فهمیدند و به آن ها حمله بردند؛ تعدادی شهید شدند و فقط حبیب توانست نزد امام برگردد...
🏴🏴🏴آثار لعن بر قاتل حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) داوود رقّی می‌گوید: من محضر🏴مولانا امام جعفر صادق(علیه السّلام) مشرف بودم.حضرت آب طلب کردند و همین که آب را نوشیدند؛ دیدم امام منقلب شده و حالت گریه پیدا کردند و دو چشم مبارکشان پر از اشک شد. سپس به من فرمودند: «ای داوود خدا لعنت کند قاتل حسین را. بنده ای نیست که آب بنوشد و حسین(علیه السلام) را یاد نموده و قاتلش را لعنت کند مگر اینکه خدا ➖صدهزار حسنه برایش می‌نویسد ➖و صد هزار گناه از سیئات او را پاک می‌کند ➖و او را صدهزار درجه معنوی بالا می‌برد ➖و با این عمل گویی او صدهزار برده را آزاد کرده ➖و خدای متعال روز قیامت او را با دلی شاد ➖و آرام در آن محشر سوزان با دلی بسیار خُنک و نه جگری تفتیده محشور می‌کند.» 📚ترجمه ی کامل الزیارات ص 347 السَّلَامُ عَلَيْكَ یا ابا عبدالله الحسین علیه السّلام و لعنة الله علی من قتلک. سلام بر حسین و لعنت بر یزید و قاتلان امام حسین علیه السّلام. 💥💥💥توجه: برای پاکی از گناهان و حق الناس، عمل کردن به این روایت کافی نیست و جبران حق ضایع شده هم لازمه 💥هر روایت و مطلبی که جنبه ی امیدواری به رحمت خدا رو به ما می رسونه نباید باعث جرات پیدا کردن ما به انجام گناه بشه چون انجام گناه صریحا و به شدت نهی شده و مطالب امیدوار کننده برای توبه و بازگشت واقعی به آغوش خداست. 🏴مولاناامام جعفر صادق(علیه السّلام) فرموده اند: به خداوند امید داشته باش، امیدی که تو را بر معصیت و گناه، گستاخ نسازد. و از او بترس، ترسی که تو را از رحمتش ناامید نکند. 📚تحف العقول، صفحه304
دانشنامه قرآن کریم
🏴🏴غربت حضرت ولیعصرارواحنالفداه مانند جد بزرگوارشون حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) اگر حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) به دليل کمی ياران و اعوان، غريب بود، فرزندش حضرت بقيّة الله اعظم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از او نيز غريب ‌تر است. 🏴🏴🏴چرا که همان هفتاد و دو يار امامِ حسين (عليه السلام) ، در محشر عاشورا تا پای جان، امام خويش را نصرت کردند؛ اما بيش از هزار هشتاد سال است که امام زمان ارواحنافداه ، در رسيدن به سيصد و سيزده ياور مخلص، انتظار می‌کشد.[۱] اگر تنهایی و دوری از خانه و کاشانه و اهل و عيال، غربت است، چگونه يوسف زهرا غريب نباشد؟؟ وقتی 🏴امام موسی کاظم (علیه السلام) در وصف او چنين می فرمايند: "او همان طرد شده‌ی تنهای غريبِ پنهان از خاندانش است؟"[۲] 🏴آری! امام زمان ارواحنافداه غريب است، نه در ميان خِيل گرگان درنده در صحرای کربلا يا در کاخ مأمون؛ بلکه در ميان محبّان و شيعيانش. دوستان، امام زمانمون غریب تر از امام حسینه چرا❓ چون امام حسین (علیه السّلام) حضرت ابوالفضل العباس رو داره، علی اکبر رو داره، بچه های حضرت زینب کبری( سلام الله علیها) بودن، اما قربون امام زمانم بشم کیو دارع❓ ✖️دلش به منه کار خوشه ❓ ✖️دلشو به من خوش کنه که صبح توبه میکنم و شب فراموش میکنم و برعکس❓ امام زمان غریبمون رو یاری کنیم. آیا کسی هست به صدای امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) جواب بده و لبیک بگه❓ اگه تا الان وصل نشدی به امام زمانت و یاری نکردی الان به مولا لبیک بگو و یاریش کن با عملت گناه رو ترک کنیم. را جدی بگیریم 📚کمال‌الدين، ج 2، ص 378 🏴هو الطريد الوحيد الغريب الغايب عن اهله🏴 📚بحارالانوار، ج 51، ص151 الّلهُـــمَّ عَجِّــــــلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَــــــــرَج الساعه
و یقینا در جهلیم نجاتمان بده یا حسین (علیه السلام)
ذکر توسل به حضرت عباس(ع)👆 تا ظهر روز تاسوعا 133 مرتبه حتما بفرستید التماس دعا
دانشنامه قرآن کریم
و یقینا در جهلیم نجاتمان بده یا حسین (علیه السلام)
جنگ آداب داره ابزار میخواد. شمشیر و نیزه و سپر و ... و فرماندهان جنگی از هر فرصتی برای بیشتر کردن تجهیزاتشون استفاده میکنن. یا وقتی میبینم یجا سپاه مقابل تشنه و خستست، سریع حمله میبرن و تار و مارشون میکنن. ولی یجا هست که ماجرا فرق میکنه. عبیدالله حر جعفی به حسین میگه اسب و شمشیرم برای تو. برای امام و سپاهش تو اون شرایط، یک اسب و شمشیر اضافم خیلی خوبه! اما امام میگن من خودتو میخواستم!!! یا سپاه حر تشنه رو بجای از بین بردن، سیراب میکنه! خدا میدونه همین عمل امام چه ها که با دل حر نکرد. روز عاشورا هی صحبت میکنه هی دلیل و برهان میاره، علی اصغرشو رو دست بالا میبره میگه آهاااای! ببینید آخه این بچه و جنگ؟! اینجام میخواد یکیو پیدا کنه تو اون سی هزار که چشماش به علی بیفته و برگرده. علی اصغر اتمام حجته ها! تنهای تنهای تنها میره میگه کسی نیست منو کمک کنه؟ آخرشه! کلیم زخم داره. کسیم بیاد دیگه فرقی نداره. عملا کشته شدنش حتمیه. اما اون لحظم دنبال اینه که یکیو ازونور بکشونه اینور. و میشه!! دو برادر به نام های سعد و ابوالحتوف همون آخرا که شاید از نظر جنگی برای امام دیگه فایده هم نداشته، از سپاه عمر جدا میشن. اما امام دقیقا همینو میخواست. سوالش برعکسه انگار!! هل من ناصرش یجور کمک رسانی به بقیست تا کمک خواستن. میشنویم؟؟ هنوزم داره میگرده ها! خیمه به خیمه دنبال زهیر ها و حر هاست. دنبال برگشتن سعد و ابوالحتوف هاست. پشت نکنیم بهش کافیه. بقیشو خودش انجام میده...