097_Page.MP3
887.9K
#ترتیل #صفحه_97 سوره مبارکه #نساء
#سوره_4
#جزء_5
کانال قرآن و امام حسین علیه السلام
http://eitaa.com/Qoranwamamhoosin
صفحه 97
هیچ فایده و خیری در سخنان سرّی آنها نیست مگر آنکه کسی به صدقه دادن و نیکویی کردن و اصلاح میان مردم امر کند؛ و هر که در طلب رضای خدا چنین کند به زودی به او اجر عظیم کرامت کنیم. (۱۱۴) و هر کس پس از روشن بودن راه حق بر او، با رسول او به مخالفت برخیزد و راهی غیر طریق اهل ایمان پیش گیرد وی را به همان (طریق باطل و راه ضلالت) که برگزیده واگذاریم و او را به جهنم درافکنیم، که آن مکان بسیار بد منزلگاهی است. (۱۱۵) خدا گناه شرک را نخواهد بخشید و ما دون شرک را بر هر که مشیّتش تعلّق گیرد میبخشد. و هر که به خدا شرک آرد به گمراهی سخت و دور (از سعادت) در افتاده است. (۱۱۶) (مشرکان) نمیخوانند غیر خدای عالم جز دخترانی را (بتهایی را که نام دختران بر آنها نهادهاند) و نمیخوانند جز شیطان سرکش را. (۱۱۷) که خدا آن (شیطان) را از درگاه رحمت خود دور کرده (زیرا به مجادله با خدا برخاست) و گفت: من از بندگان تو قسمتی معین را زیر بار طاعت خود خواهم کشید. (۱۱۸) و سخت گمراهشان کنم و به آرزو (های باطل و دور و دراز) درافکنم و دستور دهم تا گوش حیوانات ببرند (که اینها نصیب بتهاست) و امر کنم تا خلقت خدا را تغییر دهند، و (ای بندگان بدانید) هر کس شیطان را دوست گیرد نه خدا را، سخت زیان کرده زیانی آشکار. (۱۱۹) (شیطان) آنان را بسیار وعده دهد و آرزومند و امیدوار کند، ولی آنان را چیزی به جز غرور و فریب وعده نمیدهد. (۱۲۰) ایشان را منزلگاه جهنم است و از آن مَفرّ و گریزگاهی نخواهند یافت. (۱۲۱)
ارزش وضو و طهارت
آقاي قـدس از شاگردان آیت الله بهجت(ره) میگویـد:
👈روزي چند دقیقه زودتر براي درس به خانه آقا رفتم، دیدم پیرمردي نشسـته و آقا به او توجهی خاص دارد ، بعداز دقایقی آقا فرمود :
🌹 ایشان(آن پیرمرد) هرگز بی وضو نمیخوابد، اگرشـبهاچندین بار هم بیدارشود بایدحتما وضـو
بسازد.
📚برگی از دفتر آفتاب
🔹یتیم نوازی🔹
💬یکی ازعلمای اهل بصره می گوید:
روزگاری به فقر وتنگدستی مبتلا شدم تا جایی که من وهمسر وفرزندم چیزی برای خوردن نداشتیم
خیلی بر گرسنگی صبر کردم پس تصمیم گرفتم خانه ام را بفروشم و به جای دیگری بروم.
👈درراه یکی از دوستانم به اسم ابانصر را دیدم و او را از فروش خانه باخبر ساختم
🍞پس دوتکه نان که داخلش حلوا بود به من داد و گفت: برو و به خانواده ات بده
به طرف خانه به راه افتادم
💢در راه به زنی و پسر خردسالش برخورد کردم به تکه نانی که در دستم بود نگاه کرد و گفت: این پسر یتیم و گرسنه است و نمی تواند گرسنگی را تحمل کند چیزی به او بده خدا حفظت کند
آن پسر نگاهی به من انداخت که هیچگاه فراموش نمی کنم .
🍞گفتم : این نان را بگیر و به پسرت بده تا بخورد .
بخدا قسم چیز دیگری ندارم و درخانه ام کسانی هستند که به این غذا محتاج ترند .
اشک از چشمانم جاری شد و درحالی که غمگین و ناامید بودم به طرف خانه برمی گشتم .
💬روی دیواری نشستم و به فروختن خانه فکر می کردم .
👈که ناگهان ابانصر را دیدم که ازخوشحالی پرواز می کرد و به من گفت: ای ابا محمد چرا اینجا نشسته ای !
در خانه ات خیر و ثروت است !
گفتم: سبحان الله! از کجا ای ابانصر؟
گفت : مردی از خراسان از تو و پدرت می پرسد. و همراهش ثروت فراونی است
⁉️گفتم : او کیست؟
گفت : تاجری از شهر بصره است پدرت سی سال قبل مالی را نزدش به امانت گذاشت اما بی پول و ورشکست شد .
سپس بصره را ترک کرد و به خراسان رفت و کارش رونق گرفت و یکی از تاجران شد💰 و حالا به بصره آمده تا آن امانت را پس بدهد همان ثروت سی سال پیش به همراه سودی که بدست آورده
👈خدا را شکر گفتم و به دنبال آن زن و پسر یتیمش گشتم و آنان رابی نیاز ساختم.
درثروتم سرمایه گذاری کردم و یکی از تاجران شدم مقداری از آنرا هر روز بین فقرا و مستمندان تقسیم می کردم
ثروتم کم که نمی شد زیاد هم می شد
کم کم عجب و خودپسندی و غرور وجودم را گرفته بود و خوشحال بودم که دفترهای ملائكه را از حسناتم پر کرده بودم و یکی از صالحان درگاه خدا بودم .
🌌شبی از شب ها در خواب دیدم که قیامت برپا شده و خلایق همه جمع شده اند و مردم را دیدم که گناهان شان را بر پشت شان حمل می کنند تا جایی که شخص فاسق، شهری از بدنامی و رسوایی را برپشتش حمل می کند .
⚖به میزان رسیدم که اعمال مرا وزن کنند گناهانم را در کفه ای و حسناتم را درکفه دیگر قرار دادند ، کفه حسناتم بالا رفت و کفه گناهانم پایین آمد
🔥سپس یکی یکی از از حسناتی که انجام داده بودم را برداشتند و دور انداختند چون در زیر هرحسنه (شهوت پنهانی) وجود داشت .
از شهوت های نفس مثل ریاء ، غرور ،
دوست داشتن تعریف و تمجید مردم
چیزی برایم باقی نماند و درآستانه هلاکت بودم که صدایی را شنیدم .
⁉️آیا چیزی برایش باقی نمانده؟
گفتند : این برایش باقی مانده !
و آن همان تکه نانی بود که به آن زن و پسرش بخشیده بودم .
سپس آنرا در کفه حسناتم گذاشتند و گریه های آن زن را بخاطر کمکی که بهش کرده بودم ، در کفه حسناتم قرار دادند ،کفه بالا رفت و همینطور بالا رفت تا وقتی صدایی آمد و گفت : نجات یافت
📚مجموعه شهرحکایات
┄┄┅┅┅❅❁ ❁❅┅┅┅┄┄
#تدبر_در_قرآن
💠🔹امام صادق علیه السّلام:
🍃یا مفضل لَو تدبر القُرآن شیعَتُنا لما شکوا فی فضلنا …
ای مفضل، اگر شیعیان ما در قرآن تدبر کنند و بیندیشند، هر آینه شک
نمیکنند در بزرگی و فضل ما
📚بحارالأنوار، جلد۵۳، صفحه۲۵
〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰
❈✦❈✦❈✦❈✦❈✦❈