eitaa logo
کانال قرآن و اهلبیت علیهم السلام
742 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.2هزار ویدیو
19 فایل
ارتباط باما. نـوكــــري كردنِ اين قـوم مرا بالا بُرد با گـداييِّ حسيـن مَنسَب شاهي دارم به حسين بن علي پشت و پناهم گرم است اي خـدا شكر، عجب پشت و پناهي دارم. @Behruz313
مشاهده در ایتا
دانلود
بگذار تا که روضه بخوانم از آن غروب از آن غروب تلخ که عـزا رسید یادم نمیرود چه در آن کوچه ها گذشت من غرق خنده حیف غمی جانفزا رسید با مـادرم که یاس تر از هر فـرشته بود رد میشدیم تا که به ما بی حیا رسید دیوار سنگ و سطح زمین سنگ و کوچه سنگ نامـرد سنگ و با دل سنگش به ما رسید دست سیاه از سـر مـن بی هـوا گذشت دستی به روی مـادرمان بـی هوا رسید دیوار سنگ و سطح زمین سنگ و دست سنگ از هر سه خورد از همه زخـمـی جـدا رسید نــوكـــر نـوشـــت: عزیزِ حضرٺ زهــرا، ڪـریم زاده، حسن همیشه و همه جا لـطف توسٺ امـدادم به روز حشرڪه هرڪس پناه می جوید حسن، به رسم ڪریمان برس به فریادم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... (ع)
سرگشته را دیار غریب و وطن یکی است سرهای مست را نی و طشت و بدن یکی است همچون حبیب جان دَهَم پیش از شهادتت صد بار مرگ در نظر مُمتَحَن یکی است آری اگر حسین به عـالــم یگانه هست سوگند بر خدای احد رب من یکی است در پیش چشم فاطمه منصب ملاک نیست مداح و کفش جفت کن و سینه زن یکی است زینب به جان خرید بلاهای خانه را یعنی کَسایِ روی سر پنج تن یکـی است هرچند، چند بی حرم این خانواده داشت اما در این میان فقط بی کفن یکی است آمیخت خون لاله به خون گِل حسن بنگر به قتلگاه ،حسین و حسن یکی است غارت نشد به زعم من از تن لباس او کز لطف نعلها تن، با پیروهن یکی است فرقی نمیکند به کجا نیزه میزنند در چشم خصم سینه و قلب و دهن یکی است  نــوكـــر نـوشـــت: من که بی دعوت وسرخود، نرسیدم به حضور  من سفارش شده ی حضرت مــادر باشم مادرت داد به من درس حسین جان گفتن  مادرت یاد به من داد، که نـوکــر باشم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
در کوچه ی تو پرچم روضه به سرم خورد یک کاسه ی پر خون غمت را جگرم خورد با ذکــر شمـا تا به خــدا اوج گرفتم در موقع توبه پر فطرس به پرم خورد هر روضه که رفتم به درش دست کشیدم دستم ز همان کودکی ام خاک حرم خورد شب سینه زدم صبح شدم اهل مناجات فیض شب روضه به نماز سحرم خورد هرگز نرود پشت در خانه ی اغیار پایی که به فرش حرم شاه کرم خورد باید بشود هر پسرش خـادم هیئت یک عمر فقط نان شمارا پدرم خورد شش دانگ دلم خورد بنام تو و زینب وقتی که به شش گوشه ی تو چشم ترم خورد گفتند دل شیعه حسینیه ی زهــراست ناز قـدمش روی دل در به درم خورد تقدیر من از روضه ی تو قامت خم شد چون غصه ی تنها شدنت را کمرم خورد : ذکر خیر تو به هر جـا شد و یادت کردیم دست بر سینـه به تو عرض ارادت کردیم پادشاهی جهان حاجت مانیست بـه غـلامـی در خـانه ات عـادت کـردیـم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
من را دوباره راهی تا قبر او کنید از باب قبله با حرمش رو به رو کنید جز لحظه‌های مویه بر او قیمتی نداشت گر شرح زندگی مرا مو به مو کنید هنگام دفن کردن من نوحه دم دهید چشم مرا به مرثیه صاحب سبو کنید بعد از وفات بر سر خاکم نایستید در خاک کــربلا بدنم جستجو کنید او روز حشر با تن بی‌سر که می‌رسد من را ذبیح مقدم او از گـلـو کنید یک روز می‌رسد همه اهل حسینیه در ظّل عرش با خود او گفتگو کنید نــوكـــر نـوشـــت: زیباترین عبارٺ دنیا سلام بود نامٺ همیشه مستحق احترام بود از لطف بیڪران شما می ڪشم نفس تو ڪارم تمام بود صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
دیدگانم لایق دیدار دلـدارم نشد عمر من طی شد ولی آقا خریدارم نشد نیستم آن بنده ی خوب و به دور از معصیت وای بر من صاحبم راضی ز کردارم نشد بدتر اینکه من بدانم ناظرم بود و ولی بر بدی اصرار کردم، خوب رفتارم نشد  رو به این و آن زدن، غیر از ضرر چیزی نداشت بارم افتاد و کسی گـرمی بازارم نشد کاش آقای خودم را میزدم از دل صدا هیچ کس غیر از عزیز فاطمه یارم نشد بین مـردم عـزتم داد و گناهـان مـرا پیش خود مخفی نمود و فاش اسرارم نشد  من مریضم به دوا محتاجم و جز تربتِ کـربلا مرهم به قلب زار و بیمارم نشد  اربعین یادش بخیر ایوان طلا زانو زدم من بدهکار آمدم آقـا طلبکارم نشد روضه ها را خواندم اما ماجرایی بدتر از درد پهلو باعث اندوه بسیارم نشد  یک پسر در بین کوچه ناله میزد آمدم گـوشوارِ مـادرم از خـاک بردارم نشد نــوكـــر نـوشـــت: دِلِ پُرخواهِشِ مَن را بِه حَریمَٺ وا ڪُن شَبِ جُمعِـه هَمنِشینِ مـادَرَٺ زهـرا ڪُن مَن حَرَم لازِمَم اَرباب، بِطَلَب ڪَربُ و بَلا قَلَم وُ کاغَذَش اَز مَن، تو فَقَط اِمضا ڪُن صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... آدینتون معطر بنام منتقم خون اباعبدالله
هر آنچه غیر غـمت را کنار باید زد شبانه روز دم از زلفــــ یار باید زد هر آنچه هست به راه تو خرج باید کرد تمام نیروی خود را به کار باید زد تنی که خرج نشد را به گور باید برد سری که خرج نشد را به دار باید زد برای آنکه به ما غمزه ای نشان بدهی درِ سرای تـو را چند بار باید زد؟ بنا نبود که عاشقم کنی محل ندهی ز کـم مـحـلـی معشوق زار باید زد جبین شکستن ما التیام زخم دل است که سر به خاک تو بی اختیار باید زد برای مثل تـویـی آبشـار باید شد ز گـریه طعنه به ابر بهـار باید زد سر مــرا بستان و پر مــرا برسان که سر بریده پر از این دیار باید زد من آخرش همه را میکشم به سوی حرم که عشق را سر هـر کـوچه جـار باید زد مـخـواه ز آتشت آرام باشم ای تشنه به یاد حـنـجـر خشکت هـوار باید زد : یار دیرینه ی من، ڪودڪی ام با تو گذشٺ نان تـو خـورده‌ام و عـاشق این نان شده‌ام مـن شنیدم به گـدایان ز ڪـرم می بخشی زین سبب آمـدم وـدسٺ به دامـان شده‌ام صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
 اسیر عشق حسینم اسیر می میرم به شوق کرب و بلایش حقیر می میرم اگر که روزی من کرب و بلا شود مولا میان آن حــرم دلـپذیر می میرم اگر کرم کنی و وقت مرگ من آیی به شوق این کرم بی نظیر می میرم اگر که ملک جهان را بدست آرم من بدون مهر و ولایت فقیر می میرم لباس نوکــریت داده اعتبار مـرا اگرچه نوکرم اما امیر می میرم ز بس که گریه برایت مقدس است آری میان گریه شبی ناگریز می میرم میان روضه ی مقتل اگر خدا خواهد به یاد آن بدن غـرق تیر می میرم برای عرض ارادت به ساحت ارباب برای حنجر طفل صغیر می میرم نــوكـــر نـوشـــت: انا سائل، انا مدیون و غلام بن غلام سالـها در همه جا از تو فقط بردم نام ای درون مایه ی ضرب‌المثل سنگ تمام وقٺ مـردن تـو بیا تا ڪه نمیرم ناڪام صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
آخـر نشد برای تـو حــرم بسازیم به گنبد و گلدسته ی سبزت بنازیم یه سال نشد برای تـو دهـه بگیریم تُو روضه ی آخـرِ دهـه برات بمیریم هر چی برات گریه کنیم بازم غریبی تُو خـونَتَم آقـای مـن تـو بی حبیبی از بس که مادری بودی حبیب مادر عاقبت اِسمتو گذاشت غریب مادر کـسی حـدیث غُـربَتُو اَزَت نپرسید یه گـوشه از مصیبتو اَزَت نپرسید غریب اونه که بِشنَوه صدای مـادر قَـدِش تـو کـوچه بشه عصای مـادر غریب اونه که چادر خاکی رو دیده با گریه دست و پای مـادرو بوسیده غـریب اونه کـه دست باباشو ببندن به گریه‌هاش پیش همه به اون بخندن غـریب اونه کـه هنوزم حــرم نداره آقام هنوز که هنوزه بی کس و یاره نــوكـــر نـوشـــت: هر چه از سفره ی احسان تو بر میدارم برکـتم می شود و بر تن من می چسبد نمک روضه ی ما ذکـر حسین است ولی وسط سینه زنی ذکـر حسن می چسبد صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... (ع)
سعی کن نوکــر دربار مـولا باشی سعی کن گریه کن حضرت زهرا باشی سعی کن خاک شوی زیر قدمهای علی یا که ایوان نجف عاشق و شیدا باشی سعی کن سینه زن مجلس شاه شهدا یا عـزادار غـم زینب کـبری باشی سعی کن بنده ی شیطان مشو ای اهل ولا سعی کن از حسد و کینه مبرا باشی سعی کن اهل عمل باش نه تزویر و ریا سعی کن در طلب خالق یکتا باشی دین فروشی مکن ای مدعی بزم عزا سعی کن در همه دم نوکـر مولا باشی پول پاکت به تو چسبیده چه گویم افسوس سعی کن در طلب لـذت عقبی باشی اهل دنیا مشو ای مشتری روز جزا سعی کن هرنفست فوق مسیحا باشی مدح هرکس نکن ای شاعر و مداح ولی سعی کن مشتری هرشب سقا باشی نام زیبای حسین بن علی کالا نیست سعی کن بنده ی آن ماه دلارا باشی غافل از قافله ی عشق غـزلـها گفتند سعی کن ای دل ازین عده مجزا باشی نــوكـــر نـوشـــت: هـر که با خاڪ دَرَت کام لـبـش بردارد از همان کودکی اش چشم به کوثر دارد اولـیـن آرزویـم هـســت هـمـانـی باشم که به لب نام تـو تا لـحظـه ی آخـر دارد صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
در این غزل فقط سخن از شیر مادر است احساس من به پنج تن از شیر مادر است می خواست یک پسر که شوم خادم الحسین گر خـادمم و سینه زن از شیر مادر است با گـریه ریخت شهد ولایت به کام من این شور و حال و اشک من از شیر مادر است او گفت یا عـلـــی بگـو از جا بلند شو این ذاکر علـی شدن از شیر مادر است بر تن، محــرم و صفــر و فاطمیه ها رنگ سیاه پیرهن از شیر مادر است نــوكـــر نـوشـــت: دل اگر نذر حسین است خریـدن دارد اشک اگر مال حسین است كه ریختن دارد هــمــه ی عالـم و آدم به فدایت ارباب غـــــمِ ارباب بـه دلــــها چه كشیدن دارد صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
خوشا به حالِ دل بی شکیب بعضی ها هـزار غبطه به حـال عجیب بعضی ها نمی رود ز سرِ این پرنده ی قفسی خیال بال و پر دل‌فریب بعضی ها قنوتِ وِترِ سحر، در جوار طبیب حاذق درد غریب بعضی ها نصیب همچو منی، مهر تربت و حسرت برات کـرب و بلا، هی نصیب بعضی ها دلـم شکسته خدایا، مـرا اجابت کن به حق حرمت بعضی ها به همنشینی پاکـان رفته گرفته پیرُهَنِ من، بوی سیب بعضی ها : بر عـلـمـدارت بگو من از قلـم افتاده ام تا بداند حـضـرت سـقـا خـیالاتـی شدم یک دل و یک حسرت و یک کربلا یک اربعین در میان روضه ات حـالا خیالاتـی شدم صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام
برای دوری ات آهِ جگـر بهانه گرفت شکست بغض نهان، چشمِ تر بهانه گرفت خوشا به حال دلم، از فراق و هجرانت خودش به جای هزاران نفر بهانه گرفت همین زمان که دعـا می کنی برای دلـم همین دقیقه دلـم بیشتر بهانه گرفت دمی ز ماه رخت پرده را کنار بزن برای دیدن رویت قمر بهانه گرفت همیشه هر که دلش سوخت از غم هجران به اشتیاق نگارش سحر بهانه گرفت فدای راه رقیه تمام هجران ها چقدر زیر کتک، در گذر بهانه گرفت همین که صوت پدر شد بلند از نیزه دوید و خورد زمین، پشت سر بهانه گرفت نــوكـــر نـوشـــت: است بیا حال مرا بهتر کن فکــر دلـواپسیِ قلب مـن مضطر کن این شب جمعه اگر مقصد تو کرب و بلاست نـزد دعــایــی به مـن کن صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... آدینتون معطر بنام منتقم خون اباعبدالله