امروز راس ساعت ۱۲ مسیر حرم تا جمکران جای سوزن انداختن نبود . درود بر این بصیرت مهدوی

( وداع با ماه رمضان، درآخرین جمعه ماه رمضان) عن جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيِّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صلّی الله علیه وآله فِي آخِرِ جُمُعَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ فَلَمَّا بَصُرَ بِي قَالَ لِي: يَا جَابِرُ! هَذَا آخِرُ جُمُعَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ فَوَدِّعْهُ وَ قُلِ: «اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ صِيَامِنَا إيَّاهُ ، فَإنْ جَعَلْتَهُ فَاجْعَلْنِي مَرْحُوماً وَ لَا تَجْعَلْنِي مَحْرُوماً». فَإنَّهُ مَنْ قَالَ ذَلِكَ ظَفِرَ بِإحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ: إمَّا بِبُلُوغِ شَهْرِ رَمَضَانَ مِنْ قَابِلٍ، وَ إمَّا بِغُفْرَانِ اللَّهِ وَ رَحْمَتِهِ. (وسائل ‏الشيعة، ج10 ،ص 365 به نقل از اقبال الاعمال) جابربن عبدالله انصاری نقل می کند که در آخرین جمعه ماه رمضان بر رسول خدا صلّی الله علیه وآله وارد شدم. وقتی حضرتش مرا دید، فرمود: ای جابر! امروز آخرین جمعه ماه رمضان است، پس با آن وداع کن و بگو: «اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ صِيَامِنَا إيَّاهُ، فَإنْ جَعَلْتَهُ فَاجْعَلْنِي مَرْحُوماً وَ لَا تَجْعَلْنِي مَحْرُوماً» همانا کسی که این ذکر را بگوید، یکی از ایندو نتیجه نیکو شامل حالش خواهد شد: یا ماه رمضان سال بعد را درک می کند، و یا به غفران الهی و رحمتش می رسد.

در حالی روز قدس را به پایان بردیم که امسال لازم بود پرشور تر در صحنه ی ظلم ستیزی باشیم ... آیا به وظیفه خود عمل کردیم ...

فراخوان پنجمین کنگره بین‌المللی زیارت اربعین پنجمین کنگره علمی بین‌المللی زیارت اربعین با شعار «زیارت اربعین پیکر زندگانی است، قلبش خانواده و عقلش جوانان‌اند» با همکاری شورای علمی زیارت اربعین و دانشکده «الصفوه» عراق، ۱۰ و ۱۱ سپتامبر ۲۰۲۱، ۱۹ و ۲۰ شهریور ۱۴۰۰مصادف با سوم و چهارم ماه صفر برگزار خواهد شد. air.ir/ZwrxeD کانال رسمی خبرگزاری المصطفی https://eitaa.com/newsmiu

وسیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون شهادت مظلومانه و فجیع جمعی از کودکان و نوجوانان شیعه افغانی مدرسه دخترانه سید الشهدا کابل را در جنایت تروریستی ، خدمت همه طلاب داغدار این کشور و دیگر خانواده ها و المصطفائیان تسلیت و تعزیت عرض می کنیم . مجتمع آموزش عالی قرآن و حدیث

خاطره ای تکان دهنده از یکی از دخترکان مدرسه سید الشهدا ع کابل من نباشم اما آگاهی بماند! مردی که خود شاهد عینی است می گوید: بعد از انفجار در پیش لیسه(دبیرستان) نسوان سید الشهدا(ع) دیدم که عده ای زیاد از دختران مثل گل پرپر شده هرطرف افتاده است. صحنه سوزناک و دلخراشی بود، یکی پا نداشت، یکی دست نداشت، یکی تمام بدنش تکه تکه شده و شناخته نمی‌شد. اما آنچه سخت تکانم داد این بود که دختری زخمی را دیدم که کیف کتاب هایش در آتش می سوزد، از من در خواست کمک کرد، من به این خیال بودم که شاید بگوید من را در شفا خانه(بیمارستان) ببر تا زخم هایم را ببندد. نه هرگز چنین نگفت. گفت: کاکا (عمو)کاکا ! تو را خدا آتش کیفم را خاموش کن که کتاب هایم می سوزد؛ در حال که آغوشته در خون خود بود، خود را فراموش کرده بود و می گفت کاکا آتش کیفم را خاموش کن که کتاب هایم می سوزد! گفتم جان کاکا، کتاب تان را خیر است خودت مهم هستی، تو را باید به شفا خانه بی برم. گفت: کاکا اول آتش کتاب هایم را خاموش کن، چون پدرم پول ندارد که دو باره برایم کتاب بخرد و من از درس هایم باز می مانم.😭 ( اگر جانم را گرفتی، کتابم را نگیر) ۱۴۰۰/۲/۱۸