#دنیا
#مال_دنیا
#خسارت
چرا خودت را ارزان فروختى؟
سيزده فروردين بود و روز طبيعت. مردم به دل طبيعت مى رفتند. جمعى از اقوام من هم آماده شده بودند تا به كوهستان بروند و آن روز را مهمان كوه باشند.
من بايد يكى از كتاب هايم را تمام مى كردم و تصميم نداشتم همراه آنها بروم؛ امّا سرانجام با اصرار فرزندم تصميمم عوض شد و ما به طبيعت رفتيم.
وقتى آنجا رسيديم، نسيم بهارى مى وزيد و جان و تن را نوازش مى كرد. هوا آفتابى بود و من رفتم قدرى قدم بزنم.
آن طرف تر متوجّه سر و صداى كودكان شدم. نزديك رفتم تا ببينم چه خبر است. آنها مشغول جمع كردن سنگ هايى بودند كه هيچ ارزشى نداشت.
چند تا از آنها با افتخار و غرور فرياد مى زدند: ما بيشتر از شما سنگ داريم.
با خود فكركردم چرا وسوسه نمى شوم تا من هم اين سنگها را جمع كنم؟
من مى دانستم كه اين سنگها هيچ ارزشى ندارند، من به آن سنگها هيچ وابستگى نداشتم.
پس چرا وقتى مى بينم عدّه اى دارند پول و ثروت بيشترى را جمع مى كنند وسوسه مى شوم تا من هم از قافله عقب نمانم؟
معلوم مى شود كه اگر دلم مى خواهد ثروت و قدرت و شهرت بيشترى داشته باشم براى اين است كه به آنها وابستگى دارم.
در واقع من اسير چيزى شدهام كه به زودى بى ارزش مى شود.
اگر آخرت را فراموش كنم و فقط به دنيا فكر كنم حق دارم باور كنم كه هر كس ثروت بيشترى دارد برنده تر است.
آن روز فهميدم كه بايد آرزوى من بزرگتر و بهتر از خودم
باشد، وقتى دنيا را آرزو مى كنم، ضرر مى كنم چرا كه من از همه دنيا بهتر و والاتر هستم.
وقتى اسير دنيا مى شوم بر خودم ظلم كرده ام. خودم را باختهام و خسران كرده ام.
قرآن در وصف ستمكاران مى گويد:
(أُوْلَئِكَ الَّذِينَ خَسِرُواْ أَنفُسَهُمْ).
آنان كسانى هستند كه به خود خسران زده اند.
قرآن کتاب زندگی
http://eitaa.com/joinchat/47579154C8f70b97d6d
#اخلاص
#فقط_خدا
من فقط به خاطر خدا نوشتم
نوشتن يك كتاب زحمت زيادى دارد، چه شب هايى را بايد تا صبح بيدار باشى تا بتوانى كلمات را كنار هم بچينى و كتاب مفيدى براى مردم بنويسى.
تو هم بعد از روزها تلاش، كتابى به نام منازل الآخرة را نوشتى. تو در كتاب خود تلاش كردى تا مردم سفر قيامت را به ياد آورند و براى آن آماده شوند. خدا را شكر كه كتاب تو چاپ شد و در دسترس مردم قرار گرفت.
پدر كه خيلى به تو علاقه دارد، روزها به حرم حضرت معصومه (س) مى رود و بعد از نماز به سخنرانىها گوش مى دهد.
تو در اتاق مطالعه خود مشغول فيش بردارى براى كتاب بعدى خود هستى كه درِ خانه به صدا در مى آيد.
از جا برمى خيزى، مى روى و در خانه را باز مى كنى. فكر مى كنى چه كسى به ديدنت آمده است؟
پدر آمده است. خيلى خوشحال مى شوى، كتاب هايى كه در اتاق پخش شده است را جمع و جور مى كنى و از پدر مى خواهى بنشيند.
مى روى يك سينى چاى مى آورى و در مقابل پدر، دو زانو مى نشينى. منتظر هستى
تا پدر سخن خويش را آغاز كند، پدر نگاهى به تو مى كند و مى گويد: عباس! امروز در حرم حضرت معصومه (س) بودم، سخنران كتابى را در دست گرفته بود و از آن خيلى تعريف مى كرد، فكر مى كنم اسم آن منازل الآخرة بود. آن سخنران از روى اين كتاب براى ما حديث هم خواند. پسرم، كاش تو هم در جايى سخنرانى مى كردى و براى مردم حديث مى خواندى! تا كى مى خواهى گوشه اين خانه بنشينى؟
و تو سر خود را پايين مى گيرى، مى خواهى بگويى كه پدر جان! كتابى كه صفحه اى از آن را برايت خوانده اند، كتابِ پسرت است. من نويسنده آن كتاب هستم؛ امّا ديدى اين طورى ريا مى شود، درست نيست از خودت تعريف كنى، تو اين كتاب را براى خدا نوشته اى، نه اين كه نزد پدر خويش به آن افتخار كنى.
سرانجام رو به پدر مى كنى و مى گويى:
پدر جان، اين كارها توفيق مى خواهد، دعا كن خدا به من هم توفيق انجام اين كارهاى خوب را بدهد. پدر هم در حقّ تو دعا مى كند.
تو كسى هستى كه كارت را فقط به خاطر خدا انجام دادى. تو به دنبال اين نبودى كه خودت را مطرح كنى يا خودت را بزرگ نشان بدهى. تو قرآن را خوب فهميده بودى.
و خدا هم تو را عزيز كرد و تو را با كتاب «مفاتيح الجنان» كه با زحمت زياد نوشتى، مشهور ساخت. و امروز در همه خانه ها، كتاب تو كنار قرآن است.
قرآن مى گويد:
(تِلْكَ الدَّارُ الْأَخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لاَ يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِى الْأَرْضِ وَلاَ فَسَادًا).
ما سراىِ آخرت را براى كسانى قرار مى دهيم كه در دنيا خواستار برترى و فساد نيستند.
قرآن کتاب زندگی
http://eitaa.com/joinchat/47579154C8f70b97d6d
#دعا
#والدین
#عاقبت_بخیری
صداى گريه نوزاد من است
شب از نيمه گذشته و همه مردم در خواب ناز هستند؛ امّا تو بيدار شده اى. به سوى حوض مى روى تا وضو بگيرى.
عكس ماه در آب حوض افتاده است، همه جا سكوت است، نسيم مى وزد. وضو مى گيرى و به اتاق خود برمى گردى.
رو به قبله، كنار سجاده ات مى نشينى. ابتدا مقدارى قرآن مى خوانى، قرآن دل را زنده مى كند. سخن خدا را با تمام وجودت مى شنوى. اكنون ديگر تو مى خواهى با خدايت سخن بگويى.
مشغول خواندن نماز شب مى شوى. چه رمز و رازى در اين نجواى شبانه نهفته است كه هر شب خواب را از تو مى ربايد. به راستى كه دوستان خدا در دل شب چه صفايى مى كنند و در خلوت كردن با خدا چه چيزهايى را مى بينند كه اين گونه بيقرار او هستند!
مدّتى مى گذرد، نماز تو به پايان رسيده است، سر به سجده گذاشته اى و اشك مى ريزى.
خودت هم نمى دانى چه مى شود كه ناگهان احساسى به تو دست مى دهد، سبكبال مى شوى، گويى كه در آسمان هستى.
سر از سجده برمى دارى، دست هايت را به سوى آسمان مى گيرى، حسى با تو سخن مى گويد كه امشب شب تكرار نشدنى است، هر چه از خدا بخواهى امشب به تو مى دهد.
نمى دانى چه شده است؛ امّا هر چه هست لطف دوست است، امشب او مى خواهد به تو پاداشى بدهد.
به فكر فرو مى روى، آرزوهاى زيادى دارى. نمى دانى كدام را انتخاب كنى.
ناگهان صداى گريه اى به گوشت مى خورد. تو اين صدا را مى شناسى. پسرت در گهواره است كه گريه مى كند. نامش محمّد باقر است.
با صداى گريه او، فكرى به ذهنت مى رسد، تو ديگر مى دانى چه دعايى
نظير از سخنان اهل بيت (ع) است. فرزند تو به مكتب شيعه جان تازه اى مى دهد.
فرزندت، علامه مجلسى مى شود و تا دنيا باقى است نامش بر آسمان مكتب شيعه مى درخشد.
قرآن دعاى مؤنان را چنين بيان مى كند:
(رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَ جِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ).
خدايا! همسران و فرزندانى به ما موهبت كن كه مايه روشنى چشم ما باشند.
قرآن کتاب زندگی
http://eitaa.com/joinchat/47579154C8f70b97d6d
1_58326527.mp3
3.59M
حاج آقا قرائتی
حسابرسی قیامت
قرآن کتاب زندگی
http://eitaa.com/joinchat/47579154C8f70b97d6d
#رزق و روزی
#حکمت
ﻭﻗﺘﯽ ﺍﻧﮕﺸﺘﺖ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﺴﯿﺮ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﺍﯼ ﻣﯿﮕﺬﺍﺭﯼ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ ﺗﺎ
ﺍﻧﮕﺸﺘﺖ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺩﺍﺭﯼ
ﺑﻠﮑﻪ ﻣﺴﯿﺮﺵ ﺭﺍ ﻋﻮﺽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ..
ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﮐﻨﺎﺭ ﺩﺭﯼ ﮐﻪ ﺑﺴﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ ﻣﺒﺎﺵ ..
ﺩﺭﻫﺎ ﺑﺴﯿﺎﺭﻧﺪ ..
ﺭﻭﺯﯼ ﺩﻫﻨﺪﻩ ﺩﺭ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ ..
ﭼﻪ ﺑﺴﺎ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭼﯿﺰﯼ ﻣﺤﺮﻭﻡ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺗﺎ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺭﻭﺯﯼ
ﺍﺕ ﮔﺮﺩﺍند
إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ(ذاریات، 58)
همانا ﺧﺪﺍ ﺧﻮﺩ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺭﻭﺯﻱ ﺩﻫﻨﺪﻩ ﻭ ﻣﻘﺘﺪﺭ ﻭ ﻧﻴﺮﻭﻣﻨﺪ ﺍﺳﺖ.
قرآن کتاب زندگی
http://eitaa.com/joinchat/47579154C8f70b97d6d
#دلت #پاک باشه #کافیه!!!
#علم #عمل
حاج آقای قرائتی:
ﺑﻌﻀﯽ ﻫﺎ ﻣﻴﮕﻦ : ﺑﺎﺑﺎ ﺩﻟﺖ ﭘﺎﮎ ﺑﺎﺷه، کافیه.
نماز هم نخوندی نخون...روزه نگرفتی نگیر.
به نامحرم نگاه کردی اشکال نداره و...........
فقط سعی کن دلت پاک باشه!!!!!!!!!!!!
ﺟﻮﺍﺏ ﺍﺯ ﻗﺮﺁﻥ :
ﺁﻧﮑﺲ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺧﻠﻖ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ، ﺍﮔﺮ ﻓﻘﻂ ﺩﻝ ﭘﺎﮎ برایش ﮐﺎﻓﯽ ﺑﻮﺩ ﻓﻘﻂ ﻣﯿﮕﻔﺖ ﺁﻣﻨﻮﺍ ]
ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯿﮑﻪ ﮔﻔﺘﻪ :
[ ﺁﻣَُﻨﻮﺍ ﻭَ ﻋَﻤِﻠُﻮﺍ ﺍﻟﺼَّﺎﻟِﺤﺎﺕ ]
ﯾﻌﻨﯽ ﻫﻢ ﺩﻟﺖ ﭘﺎﮎ ﺑﺎﺷﺪ ،
ﻫﻢ ﮐﺎﺭﺕ ﺩﺭﺳﺖ ﺑﺎﺷﺪ .
ﺍﮔﺮ ﺗﺨﻤﻪ ﮐﺪﻭ ﺭﺍ ﺑﺸﮑﻨﯽ ﻭ ﻣﻐﺰﺵ ﺭﺍ ﺑﮑﺎﺭﯼ ﺳﺒﺰ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ .
ﭘﻮﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﮑﺎﺭﯼ ﺳﺒﺰ ﻧﻤﯽﺷﻮﺩ . ﻣﻐﺰ ﻭ ﭘﻮﺳﺖ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﺎﺷﺪ .
ﻫﻢ ﺩﻝ ؛ ﻫﻢ ﻋﻤﻞ !!
قرآن کتاب زندگی
http://eitaa.com/joinchat/47579154C8f70b97d6d
5.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#مشکل #مملکت ما اینه که #جگر نداریم
حاج آقا #قرائتی
قرآن کتاب زندگی
http://eitaa.com/joinchat/47579154C8f70b97d6d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#جوان ها در #آخرالزمان سه دسته اند
حاج آقا قرائتی
قرآن کتاب زندگی
http://eitaa.com/joinchat/47579154C8f70b97d6d
#توبه
#بازگشت
قرآن مى گويد:
(يَا أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ تُوبُواْ
إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَّصُوحًا).
اى كسانى كه ايمان آورده ايد از گناهان خود توبه راستين وخالص كنيد.
تدبّرى در آيه:
براى اين مفهوم «بازگشت» در زبان عربى دو واژه وجود دارد: «رجوع» و «توبه». ميان اين دو واژه تفاوتى دقيق وجود دارد:
فرض كن كه پسر شما براى تحصيل در دانشگاه به كشور ديگرى رفته است. شما دلت براى او تنگ شده است. چند سال مى گذرد و پسر شما مدرك دكتراى خود را مى گيرد. شما از او مى خواهيد به وطن برگردد و به كشور خود خدمت كند. پسر شما هم قبول مى كند و به كشور باز مى گردد.
امّا ممكن است يك نفر مال باخته باشد و براى اين كه از دست طلب كارها نجات پيدا كند از كشور فرار مى كند. پدرش از او هيچ خبرى ندارد. بعد از مدّتى به پسر تلفن مى زند و مى گويد: «پسرم! بلند شو بيا ايران! من خانه و ماشين خودم را مى فروشم و قرض تو را مى دهم». آن پسرِ فرارى هم حرف پدر را قبول مى كند به وطن باز مى گردد.
حالا خوب دقّت كن، ما در زبان فارسى براى اين دو جريان كلمه «بازگشت» را به كار مى بريم. بازگشت پسرى كه دكتر شده است و بازگشت پسرى كه فرارى بوده است.
امّا در زبان عربى به بازگشت آن دكتر، «رجوع» مى گويند و به بازگشت آن پسر فرارى، «توبه» مى گويند.
پس در «توبه»، بازگشت از گناه همراه با پشيمانى وجود دارد؛ امّا در «رجوع» مى توان بازگشت افتخارآميز را ملاحظه كرد.
خدا در قرآن بندگان خوب خود را صدا مى زند و از آنها مى خواهد به سوى او رجوع كنند. خدا به امام حسين (ع) مى گويد: اى بنده من! به سوى من رجوع كن.
امّا
خدا به بندگان فرارى و خطاكار خود مى گويد كه توبه كنند. در آيه بالا خدا آنها را صدا مى زند و به آنها مى گويد: از گناهان خود پشيمان شويد و توبه كنيد و به سوى من بازگرديد.
قرآن کتاب زندگی
http://eitaa.com/joinchat/47579154C8f70b97d6d
با سلام خدمت همراهان قرآنی
ان شاءالله برای ماه مبارک رمضان مباحثی درباره زندگی قرآنی با روش خاص خواهیم داشت.
از خداوند متعال خواستاریم که به ما توفیق زندگی قرآنی را عنایت بفرماید و در این ماه عزیز شروع زیبایی داشته باشیم
#شیطان
قرآن مى گويد:
(وَ لاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَ تِ الشَّيْطَنِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ).
از گام هاى شيطان پيروى نكنيد و فريب او را نخوريد كه او دشمن آشكار شماست.
تدبّرى در آيه:
اگر در اين آيه خوب دقّت كنى مى بينى كه خدا از ما مى خواهد به دنبال شيطان راه نيفتيم و فريب او را نخوريم. جالب است كه خدا به ما نمى گويد: «در راه شيطان نباشيد»، بلكه مى گويد: «دنبال گام هاى شيطان نباشيد».
در اين تعبير نكته دقيقى وجود دارد:
كسانى كه معتاد به مواد مخدر خطرناك مى شوند راهى جز مرگ در انتظارشان نيست. چطور مى شود يك جوان فريب مى خورد و رو به اين مواد مخدّر مى آورد و زندگى خود را تباه مى كند؟
هرگز شيطان در آغاز، پايان اين راه را به اين جوان نشان نمى دهد زيرا اگر اين جوان بداند سرانجام اين كار جز مرگ نيست هرگز فريب نمى خورد. شيطان گام به گام جلو مى آيد، ابتدا از او مى خواهد كه فقط براى امتحان اين مواد را مصرف كند. اگر او قبول نكرد، شيطان نااميد مى شود؛ امّا اگر قبول كرد گام هاى بعدى شروع مى شود.
آيا قصّه آن شتردزد را شنيده اى؟ روز اوّل با دزديدن يك تخم مرغ شروع كرد و كم كم كارش به آنجا رسيد كه براى دزيدن يك شتر، صاحب آن را كشت.
ما بايد مواظب باشيم هرگز دنبال شيطان گام برنداريم. نگوييم اين يك گام كوچك است. زيرا همه كسانى كه
فريب خوردند با گام هاى كوچك دنبال شيطان رفتند و به بدبختى و هلاكت رسيدند.
قرآن کتاب زندگی
http://eitaa.com/joinchat/47579154C8f70b97d6d