ماهی قبول کرد و،آب روان گذر کرد تنها برای یک شب،از پیش او سفر کرد...

وقتی که آمدش باز،تا این که گوید آری یک حجله دید و عکسی،بر آن به یادگاری...

خود را ز پیش ماهی،دیشب که برده بودش آن شاه ماهی عشق،بی آب مرده بودش!

نالید و یادش افتاد،از ماهی آن صدایی وقتی که گفت با عشق،میمیرم از جدایی!

ای کاش که آب می‌ماند،آن شب کنار ماهی ماهی دلش نمیمرد،از درد بی وفایی

آری من و شما هم،مانند آب و ماهی... یک لحظه غفلت از هم،یعنی همین جدایی!

#وحشی_بافقی 🌊

تا ڪی به تو از دور سلامی برسانم... جان بی تو به لب آمده، ای پاره‌ی جانم! #مجید_تال #یااباعبدالله :)

به بی‌وفائیِ دورِ زمان یقین بودیم ولے نَبود فراق تو در گُمان ما را...(: #خواجوى_كرمانى

خراب باد وجودم اگر برای تو نیست! #مولانا

هرچه گویم عشق را شرح و بیان چون به عشق آیم خجل باشم از آن گرچه تفسیر زبان روشنگرست لیڪ عشق بی‌زبان روشنترست چون قلم اندر نوشتن می‌شتافت چون به عشق آمد قلم بر خود شڪافت عقل در شرحش چو خر در گل بخفت شرح عشق و عاشقی هم عشق گفت! #مولونا

‹📚🖇› آدم چه کند با هیجانش وسط درس!؟ ناگاه که یاد تو و چشمان تو افتاد...!؟ [ نجوا ]