با بچهای که میاد یکی از طرحایی که خیلی دوسش دارمو پاره میکنه چیکار باید کرد؟((((((((((((((((((((:
من چیزیم نیست ؛
فقط به مقدارِ خیلی زیادی خسته شدم از توضیح دادن و حرف زدن !
دلم میخواد یه مدت برم تو خودم و کسی کاری بهم نداشته باشه . .
میشه درک کنید؟
هدایت شده از - تَعَشُـق -
میشه دعا کنید یه مشکلی حل شه؟
لطفاً ، خواهشاً ، تمناً .. :)
امتحان دارم ؛ درس فردارو هم باید بخونم ؛ شعرم باید حفظ کنم و در حالِ حاضر مهمونم داریم :)))))
زیباست ..
من اگه بخوام همهی احساساتی که توی دلمه رو بیان کنم تمومِ آدمای زندگیم و از دست میدم .
تنهایی
آهنگ
بیکلام
نقاشی
شعر خوندن
حرف زدن با دوستم
دیدنِ کسایی که خیلی دوسشون دارم
کتاب خوندن
کاکائو
آل استار
گل ( به خصوص وقتی هدیه بدن )
یکی برام نامه بنویسه
دیدن چیزای سبز
دیدنِ ابرای پف پفی
لباسای لش
هدیه دادن به بقیه
شیطونی های داداشم
دیدنِ پیرمرد پیرزنای گوگولی
دیدنِ خنده های بقیه
نوشتن
تابیدن توی شهر اونم نصف شب
سفر به کرهی ماه ( جزو محالاته )
و کلی چیزای دیگه . .