اصن انقدر شدتِ امیدواریم به زندگی زیاده که هروقت دارم واسه هفته های بعدی یا ماهای بعدی برنامه میریزم یهو با گفتنِ جملهی « یهو اصن تا اون موقع مردی » بیخیال میشم و میرم یه گوشه افسردگی میگیرم🗿
منِ قبلی خیلی بهتر بود ؛
قبلا من قوی بودم
به این راحتی گریه نمیکردم
انقدر مهم نبود رفتار ادما برام
ولی الان ضعیف شدم
خیلی ضعیف ..
انقدر ضعیف که همه میتونن اذیتم کنن ..
میشود یکجا بشینیم من فقط گریه کنم؟
چند سالی گریه دارم ، بعدِ اتمامش بریم . .