eitaa logo
ʀᴇᴊᴇsᴛᴇᴅ
164 دنبال‌کننده
147 عکس
24 ویدیو
0 فایل
دوست دارم روی سنگ قبرم بنویسن: در اینجا آدمکی شیشه‌ای با حسرت های ریز و درشت آرامیده، لطفا رهایش کنید..
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از ' 𝗔𝗜𝗗𝗘𝗡 '
دلم یه Notification میخواد که از ذوق، ده دوازده بار بخونمش.
یعنی تا الان از پنجره وارد خونه نشده بودم که اونم به لطف مامانم شدم ... چون که ایشون یادش رفته بیاد کلید و بده بهم با وجود اینکه صبح تاکیید کردم اگه خواستی بری بیرون اول بیا کلید و بده .. ولی با این حال تجربه باحالی بود😔✨
https://eitaa.com/musicwhal/584 خیلی ممنونم زیبا بود🤍✨
دقیقشو نمیدونم ولی چند سالِ پیش توی همچین روزی تو بدنیا اومدی .. درسته من چهار سال بعد از تو وارد دنیایی شدم که توش همه برام غریبه بودن ولی میخوام برات از احساسم بگم وقتی که بزرگ شدم و یادم میاد چقدر باتو خاطره های قشنگمو ساختم .. شاید خیلیاشو یادم نیاد ولی هنوز تصویرِ چندتاشون توی ذهنمه و هک شده و هروقت یادش بیوفتم لبخند میشینه رو لبام .. مثلا یادمه یکی از روزایی که داشتیم باهمدیگه بازی میکردیم و خوب یادمه خنده های دوتامونو که انگار دنیارو داده بودن بهمون ! یا مثلا خوب یادمه که کلاس اول که بودم اگه تو مدرسه کسی اذیتم میکرد میدویدم سمت کلاسِ تو و شروع میکردم به تعریف کردن .. راستش تو همیشه مثل یه مأمن بودی برام احساس میکردم که اگه از دست مامان بابا یا هر ادمِ دیگه‌ای ناراحت باشم ، میتونم پیش تو حرفامو بگم و در نهایتش بزنم زیرِ خنده و انگار نه انگار که ناراحت بودم از چیزی .. یادمه اولین باری که مامان رفت کربلا و تو دیگه شده بودی مامانِ منو حسنا و چقدر با اینکه خودت اذیت میشدی ولی حواست بود به ما .. درسته که یه وقتایی حرفای همو نمیفهمیم و از همدیگه دلخور میشیم ، اما هیچوقت حتی یه ذره فاصله‌ام بینمون نمیوفته ! من مطمئنم اینو .. من خیلی جاها اذیتت کردم و دلتو شکستم و باعث شدم گریه کنی ؛ اما همیشه به محضِ ناراحت کردنِ تو خودم یه عالمه غصم میشد و خجالتم میکشیدم که بیام و معذرت خواهی کنم ازت ولی تو خودت بعد از چند دیقه دوباره میشدی همون زینبی که انگار من ناراحتش نکردم و جوری رفتار میکردی که خجالتم از بین میرفت و میفهمیدم تو کسی نیستی که اگه ناراحتت کنم بیای چند برابرشو انجام بدی و انقدر مهربونی که شرمنده میشدم از اینهمه خوبیت ... خلاصه که قشنگترینم ؛ خیلی خوشحالم بابتِ وجودِ بدون منتت و خیلی خوشحال ترم که تو آبجیِ منی و همه بهم میگن خیلی خوشبحالته که زینبو داری !! امیدوارم تو سالی که پیشِ رو داری یه عالمه خنده و خوشحالی باشه برات و آدما باعثِ آزار و اذیتِ روحِ مهربونت نشن خوب میدونم آرزوت چیه و یادم نرفته دعا کنم واست برای رسیدن بهش ولی نمیگمش اینجا نمیگم و میخوام بین خودمون بمونه .. و در نهایت ؛ - تولدت مبارک زینبِ قشنگ و دوست داشتنیِ من :))🤍🪐 به وقتِ 20 فروردینِ 1403
چقدر خوب میشد که بعضی از آدما سرشون تو زندگیِ خودشون باشه نه اینکه چشم چشم کنن ببینن ادمای دورشون چی کار میکنن یا چی میگن ..
-
میگفت مهم نیست که چقدر برای آدما خوب باشی ؛ کافیه یه بار کار اشتباهی انجام بدی تا ابد اون رو یادآوری میکنن ..
برای لحظه‌ای ترس تمامِ وجودم را گرفت و مدام تکرار میشد « اگر اتفاقی برایش میوفتاد چه؟ » دستِ خودم نبود میلرزیدم و اشک میریختم مانند کسانی بودم که چیزی را گم کرده‌اند پریشان به دنبال چیزی بودم که مرا فقط کمی آرام کند .. به محضِ دیدن کلاسِ خالی سریع خودم را به یکی از صندلی ها رساندم و شروع کردم به گریه کردن . انگار که پناهی برای هق هقم پیدا کرده باشم ، سعی میکردم خودم را آرام کنم .. سراغ نداشتم از خودم این نوع هق هق کردن را جدید بود نوعش جنسی از ترس و دلهره و ناآرامیِ عمیق داشت .. 1403.1.26 - برشی از امروز
Sina Sarlak Mohsen Chavoshi - Afsar (128).mp3
زمان: حجم: 4.6M
گه مرا پس میزنی گه باز پیشم میکشی ..
Part of me tries to be strong And another part tries hard to defeat him!
- چرا بیشتر وقتا آنلاینی؟ با کسی چت میکنی یا کار خاصی انجام میدی؟ + نه .. فقط ترجیح میدم خودمو با دنیای مجازی سرگرم کنم تا اینکه بخوام تو دنیای آدما باشم و با اونا ارتباط بگیرم ..