eitaa logo
کانال کمیل
283 دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
5هزار ویدیو
71 فایل
سفیرعشق شهیداست و ارباب عشق حسین‌علیه‌السلام وادی عشاق کربلاجایی که ارباب عشق سربه‌باد می‌دهدتا اسرارعشاق را بازگوکند که‌برای عشاق راهی‌جز ازکربلا گذشتن نیست🌷 کپی باذکرصلوات برمهدی عج eitaa.com/joinchat/2239103046Cd559387bf0
مشاهده در ایتا
دانلود
enc_16631152476449496269511.mp3
3.17M
با تو بودن اجدادم با تو هستن اولادم...
یاربِّ،خَلِّصْنِي‌قَلْبِي‌ مِن‌ْغَیر‌ِأَبَاعَبْدِالله... خدایاقلبمورهایی‌بده‌ ازهمه‌به‌جز"حُسِیـن"♥️ .
بـزرگۍمۍگفـت: تڪیہ‌ڪن‌بہ‌شھـدا؛ شھـداتڪیہ‌شـون‌خـداسـت. اصـلاڪنار‌گل‌بنشـینۍبـوۍگـل‌مۍگیـرۍ؛ پس‌گلسـتـان‌ڪن‌ڪل‌زندگیـت‌رو بـٰایـٰادشھـدا...!'♥️🌿 . •
. 🕊 تلاوت آیات‌ قرآن ڪریم ؛ ۩ بــِہ نـیّـت‌ برادرشھیدابراهیم‌هادے 🌿' 📚 •﴿رفیق‌شھیدم‌ابراهیم‌هادے‌‌﴾•
نه‌اینکه‌‌حرفی‌نباشدهست زیادهم‌هست... اماعاشق‌ها‌میدانند دلتنگی‌‌به‌‌استخوان‌که‌برسد میشودسکوت‌💔!_
🥀🖤:-( باید به خودمان بقبولانیم که در این زمان به دنیا آمده ایم و شیعه هم به دنیا آمده ایم که مؤثر در تحقق ظهور مولا باشیم و این همراه با تحمل مشکلات، مصائب، سختی ها، غربت ها و دوری هاست و جز با فداشدن محقق نمی شود حقیقتاً. نمی‌خواهم حرف‌های آرمان‌گرایانه بزنم و یا غیر واقعی صحبت بکنم؛ نه! حقیقتاً در مسیر تحقق وعده بزرگ الهی قرار گرفته‌ایم؛ هم من، هم تو. بحمدالله؛ خدا را باید بخاطر این شرایط و این توفیق بزرگ شاکر باشیم.
1_6468253082.mp3
5.07M
حتما حتما گوش کنید 😭😭😭😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅بر چهره پر ز نور مهدی صلوات بر جان و دل صبور مهدی صلوات... 🔅تا امر فرج شود مهيا بفرست بهر فرج و ظهور مهدی صلوات... 🔸امام صادق علیه السلام فرمودند؛ « هیچ عملی در روز جمعه، برتر از بر محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله نیست. »(الخصال ص۳۹۴) با سلام خدمت شما همراهان مهدوی؛ طبق قرار هر جمعه، داریم به نیت و مولایمان حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، با نفس های گرمتون همراهی بفرمایید. لطفا تعداد صلواتهای خودتون رو در ذکرشمار زیر وارد نمایید👇👇👇 https://EitaaBot.ir/counter/gdq5 با تشکر از همراهی شما بزرگواران🌹🙏
جمله ای جگرسوز در دعای ندبه💔 «فَبَلِّغْهُ مِنَّا تَحِيَّةً وَسَلَاماً» خدایا از طرف ما،سلام و تحیت برسان به مولایمان حضرت مهدی(عجل الله فرجه) ✍چقدر این فراز قلب انسان را به درد میاورد شما وقتی یکی از عزیزانت را نبینی و خیلی دلتنگش باشی، به نزدیکترین شخص میگويی «سلام منو به او برسون» ما بیچارگان هم از دیدار یوسف زهرا محروم شدیم... نمیتوانیم خدمت مولا برسیم ... و در محضرشون سلام عرض کنیم‌... پس با حال پریشان و دلی تنگ💔 به خداوند عرضه میداریم که سلام ما دلشکسته های چشم انتظار رو به عزیز دلمان برسان😔
❤️ هنگام صحبت با نامحرم سرش را پایین می انداخت. حجب و حیا در چهره اش موج می‌زد. وقتی برای کمک به مغازه پدرش می‌رفت اگر خانمى وارد مغازه می‌شد کتابی در دست می‌گرفت سرش را بالا نمی آورد و می‌گفت:«پدر شما جواب بده...» ‌ 🌷شهید سید مجتبی علمدار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 🎙استاد مؤمنی روحیه انتظار یعنی چه؟! آیا ما منتظریم؟! 👌کوتاه و شنیدنی 👈ببینید و نشردهید
♨️ روز ظهور، روز افشاگری و رسوایی... «يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ» در آن روز اسرار نهان آشكار می‌شود. (طارق/۹) امیرالمومنین علیه‌السلام فرمودند: «مَا مِنْ عِلْمٍ إِلاَّ وَ أَنَا أَفْتَحُهُ وَ مَا مِنْ سِرٍّ إِلاَّ وَ اَلْقَائِمُ عَلَيْهِ‌السَّلاَمُ يَخْتِمُهُ» هیچ علمی نیست مگر آنکه من آن را افتتاح نمودم؛ و هیچ سرّی نیست، مگر اینکه قائم علیه‌السلام آن را پایان می‌بخشد. 📚بحارالأنوار، ج ۷۴، ص ۲۶۶ إثبات الهداة، ج ۵، ص ۱۵۰ ✅ با ظهور حضرت مهدی علیه السلام و برپا شدن دولت الهی، تمام حقایق روشن میشود؛ و دیگر هیچ چیز بر مردم پوشیده نخواهد بود؛ تمام اسرار خلقت آشکار میشود و هیچ نقطه ابهامی برای کسی باقی نمیماند. دروغ دانشمندان، رهبران سیاسی و مذهبی دنیا، برملا میشود؛ آن روز برای ستمگران، دروغگویان، شبهه‌اندازان، بدعتگزاران، مدعیان، پیروان باطل و... روز بسیار سختی‌ خواهد بود! فقط خدا مى‌داند بر اثر پيشرفت علم و دانش و تكامل عقل، چه تحولات عظيم و گسترده‌اى در جهان رخ خواهد داد! و چه اسرار و رازهايى از جهان آفرينش و عالم خلقت آشكار خواهد شد!
♨️ایمانِ سکّه‌ای، ایمانِ حبّه قندی!!! ✍ اگر یک «سکّه» رو تو آبِ دریا بندازیم، توی آب حَل نمیشه، ولی اگر یه «حبّه قند» رو، حتّی توی یک استکان آب بندازیم، بلافاصله توی آب استکان حل میشه.. 📌 ایمانِ انسانها هم همینطوره... ✅️ بعضی‌ها «ایمانِ سکّه‌ای» دارند. یعنی اگر توی بدترین محیطها هم قرار بگیرند، در اون محیط حل نمیشن. ❌ ولی بعضی‌ها «ایمانِ حبّه قندی» دارند. به محض اینکه در یک محیطِ بد و خراب قرار می‌گیرند، زود در اون محیط حل میشن. قرآن کریم، افرادی رو مثال میزنه که «ایمانِ سکّه‌ای» داشتند، و در بدترین محیطها هم ایمانِ خودشون رو حفظ کردند. یکی از این افرادِ نمونه، آسیه همسرِ فرعونه، که قرآن او رو بعنوانِ الگو برای تمام زنان و مردان مثال میزنه. زنی که در کاخِ فرعون بود، بانوی اوّل کشور بود و تمامِ امکاناتِ مادّی براش مهیّا بود امّا به همه‌ی اینها پشت کرد و ایمانِ خودش رو حفظ کرد:👇 ضَرَبَ اللهُ مَثَلًا لِلَّذِینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ، إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِی عِندَکَ بَیْتًا فِی الْجَنَّةِ، وَ نَجِّنِی مِن فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ، وَ نَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ (تحریم/11) 🔻 خداوند برای تمامِ مؤمنان، آسیه همسرِ فرعون را مثل زده است. در آن هنگام که گفت: «پروردگارا! برای من در نزدِ خودت، خانه‌ای در بهشت بنا کن. و مرا از فرعون و کارهای ناشایستِ او نجات بده. و مرا از گروهِ ستمگران رهایی بخش!» ❌ پس محیط «جَبر آور» نیست، بهانه نتراشیم که محیط خراب بود ما خراب شدیم. به قولِ شاعر: گر شود ایمانِ انسان، سکّه‌ای، محکم چو سنگ حل نگردد همچو قندی، در محیطِ بد ز ننگ  
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 🎙محمدحسین پویانفر 🍁شب و روز و ماه و سالَم تیره و تاره بیا... 🍁نیستی و تموم عالم غمتو داره بیا... ♨️پیشنهاد دانلود
🖤|↫ شھید‌آوینی‌میگفت: بالی‌نمیخواهم... این‌پوتین‌ھای‌ڪھنہ‌ھم‌میٺواند مرابہ‌آسمانھاببرد🪐 من‌ھم بالی نمی‌خواھم... بی‌شك‌با'چـادرم'می‌توانم‌مسافرِ‌آسمانھاباشم چادرمن،بال‌پروا‌زمَن‌اسٺ.🕊 「قـول‌ِمن‌بہ‌شـہـداچـادرمہ」
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅بر چهره پر ز نور مهدی صلوات بر جان و دل صبور مهدی صلوات... 🔅تا امر فرج شود مهيا بفرست بهر فرج و ظهور مهدی صلوات... 🔸امام صادق علیه السلام فرمودند؛ « هیچ عملی در روز جمعه، برتر از بر محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله نیست. »(الخصال ص۳۹۴) با سلام خدمت شما همراهان مهدوی؛ طبق قرار هر جمعه، داریم به نیت و مولایمان حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، با نفس های گرمتون همراهی بفرمایید. لطفا تعداد صلواتهای خودتون رو در ذکرشمار زیر وارد نمایید👇👇👇 https://EitaaBot.ir/counter/gdq5 با تشکر از همراهی شما بزرگواران🌹🙏 https://eitaa.com/joinchat/1648099642Ce44146f4cf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️🎞هرسال که می‌شود یاد این کلیپ سردار حاج‌سعید قاسمی می‌افتم که اعتراف می‌کند: 📌ما در طول دفاع مقدس، با مدل جنگیدن مشکل داشتیم! 📌معجزه و محصول این مدل را ۲دهه‌ی بعد در پیاده‌روی اربعین دیدم!😭 🌺شادی روح حضرت روح‌الله و یاران شهیدش صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
می‌شود نیمه شبی گوشه بین الحرمین من فقط اشک بریزم تو تماشا بکنی دلتنگتم یااباعبدالله:))💔
: قصه از سوریه تا منا ⃟ ⃟ ـــــــــ ـ ـ ـ قسمت‌ اول🌻💚 ــ ببخشید مهدیه خانوم! "بسم ا... این دیگه کیه؟؟!!" رویم را برگرداندم و با صالح مواجه شدم. سریع سرش را پایین انداخت لبخندی زد و گفت: ــ سلام عرض شد ــ سلام از ماست ــ ببخشید میشه سلما رو صدا بزنید؟ ــ چشم الان بهش میگم بیاد هنوز از صالح دور نشده بودم که... ــ مهدیه خانوم؟ میخکوب شدم و به سمتش چرخیدم و بی صدا منتظر صحبت اش شدم. کمی پا به پا کرد و گفت: ــ ببخشید سر پا نگهتون داشتم. سفری در پیش دارم خواستم ازتون حلالیت بطلبم. بالاخره ما همسایه هستیم و مطمئنا گاهی پیش اومده که حق همسایگی رو ادا نکردم البته بیشتر اون ماجرا... منظورم اینه که... بهر حال ببخشید حلال کنید. هنوز هم از او دل چرکین بودم. بدون اینکه جوابش را بدهم چادرم را جلو کشیدم و به داخل حسینیه رفتم که سلما را صدا بزنم. روز عرفه بود و همه ی اهل محل در حسینیه جمع شده بودیم برای خواندن دعا و نیایش. ــ سلما... سلما... ــ جانم مهدیه؟ ــ بیا برو ببین آقا داداشت چیکارت داره؟ سلما با اضطراب نگاهی به ساعت مچی اش انداخت و گفت: ــ خدا مرگم بده دیر شد... چادرش را دور خودش پیچاند و از بین خانم ها با گامهای بلندی خودش را به درب خروجی رساند ــ سلما... سلماااا ای بابا مفاتیحشو جا گذاشت. خواهر برادر خل شدن ها... ادامه دارد... 💚🌻
از سوریه تا منا ⃟ ⃟•🪴 ـــــــــ ـ ـ ـ قسمت دوم مراسم تمام شده بود و به همراه پدرومادرم راهی منزل شدیم. مفاتیح خودم و مفاتیح سنگین سلما در دستم بود و چادرم را شلخته روی سرم نگه داشته بودم. داخل کوچه که پیچیدیم جمعیت اندکی را جلوی منزل پدر سلما دیدیم. صالح با لباس نظامی و کوله ی بزرگی که به دست داشت بی شباهت به رزمنده های فیلم های زمان جنگ نبود. "این هنوز سربازی نرفته؟ پس چیکار کرده تا حالا؟" هنوز حرف ذهنم تمام نشده بود که صالح به سمت ما آمد و با پدرم روبوسی کرد و پدر، گرم او را به آغوشش فشرد. متعجب به آنها خیره بودم که مادر هم با بغض با او صحبت کرد و در آخر گفت: ــ مهدیه خانوم خدانگهدار. ان شاء الله که حلال کنید. کوله را برداشت و با بغض شکسته ی سلما بدرقه شد و رفت... جمعیت اندک، صلواتی فرستادند و متفرق شدند. سلما به درب حیاط تکیه داد و قرآن را از سینی برداشت و سینی به دستش آویزان شد. قرآن را به سینه گذاشت و بی صدا اشک ریخت. این بی تابی برایم غیر منطقی بود. به سمتش رفتم و تنها کافی بود او را صدا بزنم که بغضش بترکد و در آغوشم جای بگیرد. او را با خودم به داخل منزلشان بردم. پدرش هم همراه صالح رفته بود و سلما تنها مانده بود. مادرش چند سال پیش فوت شده بود و حالا می فهمیدم با این بغض و خانه ی خالی و سکوت سنگین، تحمل تنهایی برایش سخت بود. ــ الهی قربونت برم سلما چرا اینجوری می کنی؟ آروم باش... هق هق اش بیشتر شد و با من همراه شد. ــ چقدر لوسی خب بر می گرده... در سکوت فقط هق می زد. سعی کردم سکوت کنم که آرام شود. ــ خب... حالا بگو ببینم این لوس بازی چیه؟ ــ اگه بدونی صالح کجا رفته بهم حق میدی و با گوشه ی روسری اش اشکش را پاک کرد و آهی کشید. ــ ای بابا... انگار فقط داداش تو رفته سربازی ــ کاش سربازی می رفت... ــ کجا رفته خب؟! ــ سوریه... و دوباره هق زد و گریه ی بلندش تنم را لرزاند. اسم سوریه را که شنیدم وا رفتم "پس بخاطر این بود که همش حلالیت می طلبید؟!" ادامه دارد... 🌻💚