eitaa logo
کانال کمیل
286 دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
5هزار ویدیو
71 فایل
سفیرعشق شهیداست و ارباب عشق حسین‌علیه‌السلام وادی عشاق کربلاجایی که ارباب عشق سربه‌باد می‌دهدتا اسرارعشاق را بازگوکند که‌برای عشاق راهی‌جز ازکربلا گذشتن نیست🌷 کپی باذکرصلوات برمهدی عج eitaa.com/joinchat/2239103046Cd559387bf0
مشاهده در ایتا
دانلود
🎬 | 🔸️شرط ورود به جمع شهدا اخلاص است و اگر این شرط را داری چه تفاوتی میکند که نامت چیست... 🔹️مجموعه استوری های "شهید آوینی" شهدا رویادکنیم باذکر فاتحه وصلواتی 🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🪴میگفت: کار کردن تو مملکت امام زمان عجل الله رو عشقه! هر جا لازم باشه حاضرم کار کنم. چه فرماندهی در جنگ، چه کارگری در کارخانه ♥️ 🕊
*🌷هیچ‌گاه از مسئولیت و جایگاه همسرم خبر نداشتم و پس از شهادت او فهمیدم که آنجا فرماندهی تعدادی از نیروها را بر عهده داشت. آقا سعید همیشه می‌گفت مسئول جارو زنی در محل خدمتم هستم.🥰 ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌‍ 🍃زمان به سرعت می گذرد. به ندای دلت گوش کن، می خواهی دل ببندی و بمانی یا حق شوی و به پرواز کنی🕊 🍃شهدا را با زیباترین مرگ همان شهادت تفسیر کردند. 🍃 دهه هفتادی هایی که در این روزها خبر شهادتشان فکر را مهمان خانه می کند که چطور می توانند از دنیا و تعلقاتش بگذرند؟ 🍃جوانانی که با ذکر ، علی اکبرهای زمان شدند، پدرانشان آن ها را راهی میدان دفاع از حریم آل الله کردند و مادرانشان با ذکر ، جان هایشان را در راه زینب(س) فدا کردند. 🍃جوان ذاکری هم نام ارباب و غلام با عزت او(حسین معز غلامی)که پاسداری را فقط برای برگزید. 🍃عصرهای پنج شنبه خودش و دلش در دنبال گمشده اش بود. در خانه هم عکس شهید مونس لحظه هایش بود. شاید هم مونسش پادرمیانی کرد و دفاع از حرم رزقش شد .. 🍃اهل ماندن نبود. حتی دوستانش به پدرش گفتند: به حسینت دل نبند او رفتنی است. یک عکس و یک خط نوشته دردنیای مجازی خبر شد برای چشم انتظارش در دنیای واقعی😓 🍃علی اکبرانه رفت و پدرش را به صبرِ حسین(ع) پس از وصیت کرد. او همچون جوان دلیرانه و با شجاعت جنگید و شهید شد🌹 🍃گویا ی پیکرِ بر زمین مانده ی را بسیار خوانده بود که پیکرش سه روز بعد از شهادت پیدا شد. آن هم بانشان (عج) که سند سربازی اش، برای امام زمانش بود❣ 🍃مدافع منتظر ... این روزها حال دلمان خوب نیست. برایش بخوان از همان هایی که مانند خودت به ختم شد🌷 🍂به مناسبت سالروز شهادت ✍نویسنده : 📅تاریخ تولد : ۶ فروردین ۱۳۷۳،خوزستان.امیدیه. 📅تاریخ شهادت : ۴ فروردین ۱۳۹۶،سوریه حماء 📅تاریخ انتشار : ۳ فروردین ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : بهشت زهرا قطعه ۵۰
🍃🌸شهید مرتضی آوینی که بیش از 70 برنامه از دلاوری رزمندگان با این نام ساخت در مصاحبه‌ای عنوان کرد: «انگیزه درونی هنرمندانی که در واحد تلویزیونی جهادسازندگی جمع آمده بودند و آن‌ها را به جبهه‌های دفاع مقدس می‌کشاند نه وظایف و تعهد اداری- کارمندی نمی‌توانست در این عرصه منشاء فعل و اثر باشد.🍃🌸 🍃🌸او در ماه محرم سال 1366 نگارش کتاب فتح خون را آغاز کرد، سال 1367 یک ترم در مجتمع دانشگاهی هنر تدریس کرد ولی چون مفاد مورد نظرش برای تدریس با طرح درس‌های دانشگاهی هم‌خوانی نداشت از ادامه تدریس صرف ‌نظر کرد.🍃 🍃🌸سال 1368 تا 1372 دوران اوج فعالیت مطبوعاتی آوینی است. آثار او در طی این دوره نیز موضوعات بسیار متنوعی را شامل می‌شود.🍃🌸 🍃🌸 اواخر سال 1370 مؤسسه فرهنگی "روایت فتح" به فرمان مقام معظم رهبری تأسیس شد تا به کار فیلم‌سازی مستند و سینمایی درباره دفاع مقدس بپردازد و تهیه مجموعه روایت فتح را که بعد از پذیرش قطع‌نامه رها شده بود، ادامه دهد.🍃🌸 🍃🌸او نیز طی مدتی کمتر از یک سال کار تهیه 6 برنامه از مجموعه 10 قسمتی شهری در آسمان را به پایان رساند. پس از آن نیز در مناطق عملیاتی حضور یافت تا بار دیگر حماسه مردان دلیر عصر خمینی کبیر (ره) را یادآوری نماید.🍃🌸 🍃🌸سیدمرتضی آوینی سرانجام مزد سال‌ها تلاشش را برای ثبت مظلومیت سربازان اسلام در روز بیستم فروردین ماه سال 1372 در قتلگاه فکه گرفت و در روز جمعه به آسمان بیکران شهادت بال گشود.🍃🌸 🌹شادی روح شهدا صلوات 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍خاطرات ننه سکینه مادر سردار شهید علی شفیعی قسمت هفتم 🔹ما را گذاشت رو کولش بردکم... 🔸رفتم گفت: مادر نگاه کن اینجا زیارت کن... 🟠نمازت بخون ، برا مردم دعا کن همه کارات تموم شد بیا اینجا من نشستم... 🔹دوباره به راه شو بریم، ما نمازی خوندیم دعایی کردیم همه کارامون تموم شد... ♦️گفت: بیا مادر، حالا تو عالم خواب 🔸اومدم گفت:اومدی مادر گفتم :ها 🔹گفت: بشین رو کولم ،نشستم رو کولش آوردم به سرم رسوند... 🔸گفتم: مادر تو از صبح گشنه بودی بیایه لقمه نونی بخور او وقت برو گفت: نه سه نفر موکلمن در خونه واستیدن میبا برم... ♦️از صدا خداحافظی این یه دفعه بیدار شدم...