eitaa logo
نسیم اسلامی
150 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
1هزار ویدیو
44 فایل
نشر مطالب دینی،برنامه های فرهنگی مسجد،دلنوشته های روح الله شهرکی @R_shahraki313 آیدی جهت ارتباط یا علی مدد
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قهرمانی زارع رو دیدید؟ پهلوانیشو چطور؟! تو فینال حریف از حرص یکی خوابوند تو گوش امیرحسین. حالا واکنش امیرحسین تو مصاحبه بعد بازی رو ببینید و عشق کنید. بنازم به این حجم از جوانمردی و اخلاق.. ما پوریای ولی رو ندیدیم، ولی پوریاها دیدیم! 🌐 @R_shahraki ╰──────────
✨﷽✨ 🌼آیا خداوند برای بنده‌اش کافی نیست؟ ✍️آیت الله شیخ محمدتقی بهلول می‌فرمودند: ما با کاروان و کجاوه به «گناباد» می‌رفتیم. وقت نماز شد. مادرم کاروان‌دار را صدا کرد و گفت: کاروان را نگه‌دار می‌خواهم اول وقت نماز بخوانم. کاروان‌دار گفت: بی‌بی! دو ساعت دیگر به فلان روستا می‌رسیم. آنجا نگه می‌دارم تا نماز بخوانیم. مادرم گفت: نه! می‌خواهم اول وقت نماز بخوانم. کاروان‌دار گفت: نه مادر. الان نگه نمی‌دارم. مادرم گفت: نگه‌دار. کاروان‌دار گفت: اگر پیاده شوید، شما را می‌گذارم و می‌روم. مادرم گفت: بگذار و برو. من و مادرم پیاده شدیم. کاروان حرکت کرد. وقتی کاروان دور شد وحشتی به دل من نشست که چه خواهد شد؟ من هستم و مادرم.دیگر کاروانی نیست. شب دارد فرامی‌رسد و ممکن است حیوانات حمله کنند. ولی مادرم با خیال راحت با کوزه آبی که داشت، وضو گرفت و نگاهی به آسمان کرد، رو به قبله ایستاد و نمازش را خواند. لحظه به لحظه رُعب و وحشت در دل منِ شش هفت ساله زیادتر می‌شد. در همین فکر بودم که صدای سُم اسبی را شنیدم. دیدم یک دُرشکه خیلی مجلل پشت سرمان می‌آید. کنار جاده ایستاد و گفت: بی‌بی کجا می‌روی؟ مادرم گفت: گناباد. او گفت: ما هم به گناباد می‌رویم. بیا سوار شو. یک نفس راحتی کشیدم. گفتم خدایا شکر. مادرم نگاهی کرد و دید یک نفر در قسمت مسافر درشکه نشسته و تکیه داده. به سورچی گفت: من پهلوی مرد نامحرم نمی‌نشینم. سورچی گفت: خانم! فرماندار گناباد است. بیا بالا. ماندن شما اینجا خطر دارد. کسی نیست شما را ببرد. مادرم گفت: من پهلوی مرد نامحرم نمی‌نشینم! در دلم می‌گفتم مادر بلند شو برویم. خدا برایمان درشکه فرستاده است. ولی مادرم راحت رو به قبله نشسته بود و تسبیح می‌گفت! آقای فرماندار رفت کنار سورچی نشست. گفت مادر بیا بالا. اینجا دیگر کسی ننشسته است. مادرم کنار درشکه نشست و من هم کنار او نشستم و رفتیم. در بین راه از کاروان سبقت گرفتیم و زودتر به گناباد رسیدیم. اگر انسان بنده خدا شد و در همه حال خشنودی خدا را در نظر گرفت، بیمه می‌شود و خداوند تمام امور او را کفایت و کفالت می‌کند. «أَلَیْسَ اللَّهُ بِکافٍ عَبْدَهُ» (زمر، آیه36) آیا خداوند برای بنده‌اش کافی نیست؟ ✅‌‌ @R_shahraki
💠 ثمره‌ی حذف بیهوده‌‌ها ...فروگذاشتن چیزهای بیهوده، باعثِ رسیدن به کارهای سودمند است. امام علی (ع) منتخب میزان الحکمه-ح 5687 📙 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✍ وقتی علف های هرز را بزنی، اصلی‌ها رشد میکنند🔹 پرسه‌های بی‌هدف در فجازی ، ندیدن برخی برنامه‌های غیر ضروری تلویزیون، نخوابیدن بیجا یا افراطی، حذف حساسیت زیاد در نظافت و یا حرف دیگران و... اجازه‌ی رشد خیرها را داده و وقت بهره‌برداری از آن‌ها را پُر برکت می‌کند «چند لحظه، تأمّل کنیم!🫀» 📖 روزی یک‌ حدیث ▪️ @R_shahraki
تهذيب الأحكام: قَد رُوِيَ أنَّ رَجُلاً قالَ لِلصّادِقِ عليه السلام: إنِّي ائتَمَنتُ رَجَلاً عَلى مالٍ أودَعتُهُ عِندَهُ، فَخانَني وأنكَرَ مالي. فَقالَ: لَم يَخُنكَ الأَمينُ ، وإنَّمَا ائتَمَنتَ الخائِنَ تهذيب الأحكام: روايت شده است كه مردى به امام صادق عليه السلام گفت: من به مردى اعتماد كردم و مالى را نزد او به امانت سپردم؛ امّا او به من خيانت ورزيد و مال مرا انكار كرد. امام عليه السلام فرمود: «امين به تو خيانت نكرد؛ بلكه تو خائن را امين دانسته اى [و به خائن ، مال سپرده اى]» تحف العقول صفحه442 ⚜️ @R_shahraki ⚜️
⊰❀⊱━⊰﷽⊱═━━━━━━═━⊰❀⊱ 📚ــام نمــ📿ــازجماعتــ👥 💢 🧐 ┘◄ پرسش : ❓در صف‌های ، آیا باید پس از صف‌های جلو که تکبیر می‌گویند به ترتیب عمل شود یعنی اول صف‌های جلو، و بعد به ترتیب، صف‌های عقب، بگویند؟ ☑️ پاسخ: ✍ مهیا شدن برای دخول در کافی است. 📚 استفتائات امام خمینی، جلد ۱، صفحه ۲۸۴، سوال ۵۰۲ 📚 کتاب : احکام نماز جماعت صفحه ۵۵ ⚜️ @R_shahraki ⚜️
هدایت شده از KHAMENEI.IR
📩 زاویه‌ی دیدی که عظمت دفاع مقدس را روشن خواهد کرد ✏️ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای ساعتی پیش در جمع فعالان عرصه دفاع مقدس: ✏️ مهاجم‌ها در دفاع مقدس چه کسانی بودند؟ اگر با این زاویه به دفاع مقدس هم نگاه کنیم، عظمت و اهمیت دفاع مقدس روشن خواهد شد. ✏️ همه قدرتهای مطرح آن روز دنیا شدند یک جبهه و در این حمله به جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی سهیم شدند. آمریکا یک جور،  کشورهای مختلف اروپا هر کدام یک جور، بلوک شرق آن روز به سرکردگی شوروی جور دیگر. ✏️ گفته میشد مشوق اصلی حمله‌ی صدام به ایران آمریکایی‌ها بودند. بعد هم در طول جنگ مهمترین کمک را  که کمک اطلاعاتی است آمریکایی‌ها میکردند. به آسانی نقشه‌های هوایی را، جایگاه آرایش نیروهای ما را نقشه‌برداری میکردند در اختیار آن‌ها میگذاشتند به طور مداوم و پی در پی و شیوه‌های راه‌کنشی جنگی (تاکتیکی) را، در اختیار صدام قرار می دانند. ✏️ اروپایی‌ها و فرانسوی پیشرفته‌ترین تجهیزات هوایی و جنگنده و بالگرد را در اختیار صدام قرار دادند. ✏️ آلمانیها امکانات تهیه تسلیحات شیمیایی را که این همه فاجعه در ایران و در خود عراق حتی در حلبچه به وجود آورد، در اختیار صدام قرار دادند. ✏️ بلوک شرق، شوروی سابق و کشورهایی که در اروپای شرقی بودند از امکانات زمینی و هوایی هر چه می‌خواستند در اختیار صدام گذاشتند و هر چه لازم داشت به او دادند. موشک گران بود و توپخانه‌اش را جوری تجهیز کردند که بتواند با توپخانه تهران را بزند که خرجش زیاد نباشد. ✏️ کشورهای عرب منطقه‌ی خودمان، پول بی‌حساب در اختیارش گذاشتند. هم پول دادند، هم مسیر رفت و آمد؛ قسمت جنوبی خلیج فارس به طور دائم محل رفت و آمد کامیونها و ماشینهای سنگینی بود که ابزارها را میبردند، وارد عراق میکردند. ✏️ یعنی همه کمک کردند، همه! مهاجم اینها بودند. 🖼 💻 Farsi.Khamenei.ir
سکینـه‌ام که در آن التهــاب، آب شدم  کنـار عمـه‌ام از اضـطـراب، آب شـدم  ازین که با لب تشنه عمو رسید و گرفت  ز دست‌های خودم مشک آب، آب شدم.
پنجم ربیع‌الاول یادآور رحلت دخت بزرگوار سیدالشهدا(ع) حضرت سکینه(س) است؛ کسی که اصالت و نجابت هاشمی‌اش او را به اباعبدالله‌الحسین(ع) شبیه‌تر می‌ساخت. او که دختر سید و سالار شهیدان بود و شاهد واقعه کربلا، به اسارت گرفته شد و رنج‌ها کشید و پس از عمری سراسر فضیلت و عظمت، رحلت کرد و اهل بیت(ع) را در فقدان خویش سوگوار نمود.
نهضت سرخ عاشورا همواره آمیخته با نام سکینه(س) است. سکینه(س) هنگام ترک سرزمین کربلا، بسیار گریست و بانوان را به وداع با مرقد شریف امام(ع) فراخواند و چنین نوحه‌سرایی کرد: «ای کربلا! با تو در مورد پیکری وداع می‌کنیم که بدون غسل و کفن در این مکان دفن شد. ای کربلا! ما همراه امینمان، امام سجاد(ع)، با تو وداع می‌کنیم، در مورد حسینی(ع) که روح پیامبر(ص) و روح وصی او حضرت علی(ع) بود.
چه دردناک است آن هنگام که سکینه(س) گفت: «وقتی پیکر پدرم را در آغوش گرفتم، از حلقوم بریده‌اش این ندا را شنیدم که می‌گفت:  شیعیان من! هر زمان که آب گوارایی نوشیدید، مرا به یاد آورید و اگر سرگذشت غریب و شهیدی را شنیدید، بر من بگریید!