- ʀᴀᴅɪᴄᴀʟ -
- داستانِچشمان
- We try to hide our feeling but forget our eyes speak.
دبیر املا انشامون سه روزه پشت سرهم تو خوابمه
دست از سر من بردار زن
من هیچ اهمیتی نمیدم تو خوابم با سمند سفید دم سوپر مارکت میای دنبالم برسونیم خونه. ودف؟