....•●♥بسْمِ اللَّهِ الرّحْمَنِ الرَّحِیمِ•●♥
تبلیغ شماره :636
مورخ:22/آبان /1403
پست آزاد:😍❤️
قیمت :کایی
تازه ازدواج کرده بودم و تو یه آپارتمان خونه گرفته بودیم شوهرم تک پسر بود و خواهر برادری نداشت یه روز که از سرکار برگشتم خونه همسایه روبه رویی در خونه رو باز کرد و بعد از سلام علیک گفت امروز پسرم شوهرتون و خواهرش دیده خوشش اومده و میخوایم بیایم خواستگاری…
از شنیدن این حرف شوکه شدم چون من اصلا خواهر شوهری نداشتم پس اون زن کی بودبا شوهر من ؟؟
به سرعت وارد خانه شدم با دیدن اون وضعیت •••🔞⛔️🤬
❤️🩹🔥❤️🩹🔥❤️🩹https://eitaa.com/joinchat/1153041300Cc091c9caf0
باورم نمیشه که اینطوری رکب خورده باش❤️🩹🔥
....•●♥بسْمِ اللَّهِ الرّحْمَنِ الرَّحِیمِ•●♥
تبلیغ شماره :637
مورخ:23/آبان /1403
پست آزاد:😍❤️
قیمت :کایی
من پریچهره هستم
ظریفو خوشگل که همه محو تماشای من بودن،یه روز که سر چشمه رفته بودم دیدم جونی با دو چشم عسلیش که واقعا به زیبایی تمام بود منو زیر نظر داره اسمش یوسف بودما هر روز همدیگر رو میدیدیم؛وقتی به خودم اومدم فهمیدم منم واقعا عاشق اون دو چشم عسلی شدم🥺
غافل از این که هم خون خودم هر روز مارو زیر نظر داره وای از اون روز نحس وقتی ازچشمه برگشتم خونه ؛ دیدم برادرم که همیشه پی عیاشی بود
خودشو کاملا مست کرده بود وقتی دیدمش واقعا لرزه به جونم افتاد سریع خودمو به اتاق بالایی رسوندم ولی طولی نکشید که احساس کردم در اتاق باز شد که یهو برادرم 😱😱🔥🔥
https://eitaa.com/joinchat/2238644862C21d298c044
وای خدایا این چه بلایی بود که سرمن آورد.👆👆
....•●♥بسْمِ اللَّهِ الرّحْمَنِ الرَّحِیمِ•●♥
تبلیغ شماره :638
مورخ:23/آبان /1403
پست آزاد:😍❤️
قیمت :کایی
شب جمعه بود با شوهرم رفتیم دریاچه چیتگر(تهران) که براش تولد بگیرم و چند تا از دوستامم دعوت کردم،شب واقعا خوبی شد و خیلی بهمون خوش گذشت.اونشب واقعا به خودم رسیده بودم و حسابی برا آقایی خوشکل کرده بودم.دوست شوهرم رضا که مجرد بود و شوهرم خیلی بهش اعتماد داشت از اول تا آخر نگاش به من بود نگاهش خیلی اذیتم میکرد.مراسم که تموم شد هر چی ماشینو استارت زدیم روشن نشد و شوهرم گفت آقا رضا اگه زحمتی نیست شما خانومم و شایان(پسرم)رو ببرید خونه تا ماشین درست بشه خیلی دیر میشه.تا میخواستم بگم نه منم همینجا هستم که دیدم رضا ماشینشو روشن کرده و گفت: ستاره خانوم بفرماید...چند دقیقه ای که توو مسیر بودیم یه مرتبه رضا نگه داشت و اومد در عقب و باز کرد و گفت خب حالا...😱❤️🔥👇
https://eitaa.com/joinchat/3279356058Cfda33c0c35
❌شاید برای شمام اتفاق بیوفتد😭💔
....•●♥بسْمِ اللَّهِ الرّحْمَنِ الرَّحِیمِ•●♥
تبلیغ شماره :639
مورخ:25/آبان /1403
پست آزاد:😍❤️
قیمت :کایی
یه شب شوهرم رفت مادرشو برسونه تالار، عروسی دعوت بود بعد چون تالار دور بود گفت دیگه نمیام
خونه میمونم همونجا دیگه تا ساعت ۱۱ برمیگردم گفتم باشه یه کاسه تخمه برداشتمو جلوی تلویزیون لم دادمو همونجا تو حال خوابم برد🥱
دقیقا ساعت ۱۱ صدای چرخیدن کلید درو شنیدم بیدار شدم بعد همسرمو دیدم از پشت شیشه در نگام میکنه و یه لبخندی میزد که همه دندوناش معلوم بود،
بعد منم پا نشدم گفتم الان میاد تو دوباره گرفتم خوابیدم، بعدش که داشت چشمام گرم میشد یادم افتاد که...😱🥶🔥🔥👇
https://eitaa.com/joinchat/1990983694Cd2a81adfa4
اتفاق وحشتناکی که زندگیمو خراب کرد😭🔥
....•●♥بسْمِ اللَّهِ الرّحْمَنِ الرَّحِیمِ•●♥
تبلیغ شماره :640
مورخ:26/آبان /1403
پست آزاد:😍❤️
قیمت :کایی
#زندگی_نوا
#من یه دختر روستازاده از طایفه ای بسیار پولدار هستم.
با وجود سن کمی که داشتم من رو به اجبار برای آشتی دو طایفه به عقد پسرعموم یزدان دراوردن .
به خیال اینکه اختلاف ها و دعواها تموم شده...اما اینطور نبود 😔
وقتی وارد عمارت یزدان شدم،فهمیدم یه طعمه ای ام برای ازبین بردن طایفه ام.
تصمیم به خودکشی کردم و خواستم خودمو از پشت بوم بندازم پایین که چشمم خورد به داخل حیاط و یزدان رو باکسی دیدم که باور نمیکردم...
از خودکشی منصرف شدم و تصمیم به انتقام گرفتم....
https://eitaa.com/joinchat/2805924589C5429167b83
سرگذشت عجیب نوا 😶🌫❌👆
....•●♥بسْمِ اللَّهِ الرّحْمَنِ الرَّحِیمِ•●♥
تبلیغ شماره :641
مورخ:26/آبان /1403
پست آزاد:😍❤️
قیمت :کایی
🙈دانلود آهنگهای جدید آمبولانسی👌😜👇
🎶🎶🎶🎶🎶🎶🎶🎶🎶
🚑🚑🚑🚑🚑🚑🚑🚑🚑
🎶🎶🎶🎶🎶🎶🎶🎶🎶
🚑🚑🚑🚑🚑🚑🚑🚑🚑
🎶🎶🎶🎶🎶🎶🎶🎶🎶
📲متفاوت ترین کانال🎙 موزیک درایتا🎼