eitaa logo
رادیو انتظار 📻
5.8هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
998 ویدیو
1 فایل
صدا میاد؟ اینجا زمین؛ خانه ی ساکنان سرزمین انتظار است. رادیو انتظار، موج313📻 اینجا رادیوی عاشقان منتظر! ─┅═ೋ❅🌹❅ೋ═┅ شماره کارت جهت کمک به امورات مهدوی: 6037991943080576 ادمین: @Msalehi_ejra مصطفی صالحی کانال دوم ما یک کانال بی نظیر قرآنی: @QQURAN
مشاهده در ایتا
دانلود
doaye ahd master1.mp3
19.81M
📻 دعای عهد... تولیدی اختصاصی رادیو انتظار 🎙 با صدای مصطفی صالحی(ادمین کانال) 👇👇👇 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2471231687Ca52bb40a84
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به سوی ظهور 01.mp3
10.85M
۱ 🌐 در دولت امام زمان؛ زمین چه تغییری میکند؟ چرا زمین به حضور امام زمان، نیاز دارد؟ آیا ما در کوتاه کردن غیبت امام زمان میتوانیم مؤثر باشیم؟ 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2471231687Ca52bb40a84
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 «عقل مردم آخرالزمان» 👤 آیت الله 🔸 خداوند به مردم یه عقل خاصی داده، با اینکه امامشان را نمی‌بینند ولی اینقدر معتقدند که انگار او را می‌بینند.. 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2471231687Ca52bb40a84
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️حکایت عنایت امام زمان علیه السّلام است به مرحوم حاج شیخ اسماعیل جاپلقی و نجات ایشان مرحوم آیت اللّه حائری نوشته اند: «آیت اللّه حاج شیخ اسماعیل جاپلقی که از شاگردان درجه اول مرحوم پدرم بودند، دوبار برایم نقل کرد که در سال (1342) قمری، با پدرم راهی مشهد شدم. ده روز طول کشید تا از جاپلق به تهران رسیدیم. از تهران تا مشهد در آن زمان یک ماه راه بود. وقتی به شاهرود رسیدیم، قرار براین شد که قافله دو روز توقف کند. روز اول لباس های پدرم را شستم و ایشان به حمام رفتند، و روز دوم لباس های خودم را شستم و حمام رفتم. از حمام که بیرون آمدم، اول شب بود. در حال خستگی مجبور به حرکت شدم. سوار بر مرکب شده و حرکت کردیم. مقداری که راه پیمودیم با خود اندیشه کردم که ساعتی کنار جاده بخوابم تا رفع خستگی شود و سپس خود را به قافله برسانم. به محض اینکه پیاده شدم و دراز کشیدم خوابم برد، آنگاه که بیدار شدم دیدم که آفتاب رویم را گرفته و خستگی برطرف شده است؛ در همین حال دو نفر که به طرف شاهرود می رفتند پیدا شدند، یکی از آنها به من گفت: راه از این طرف است، و یک جهت را نشان داد. چند دقیقه که از آن راه رفتم، استخر آبی پیدا شد که در جنب آن قهوه خانه ای بود و درختان باصفایی در آن وجود داشت. داخل قهوه خانه رفتم و یک چایی خوردم؛ چون دو چای سه شاهی بود و من فقط دو شاهی داشتم، چای دیگر را که آورد گفتم: بیش از دو شاهی ندارم. قهوه چی گفت: باشد به همان دو شاهی دو چای بخور. از قهوه خانه خارج شدم. چند دقیقه دیگر راه آمدم و به منزل بعد رسیدم؛ دیدم قافله تازه به آنجا رسیده است، پدرم از الاغ پیاده شده و خود را به دیوار تکیه داده بود و هنوز داخل منزلی که برای قافله ترتیب داده بودند نشده بود. آنها تمام شب راه آمده بودند و حال آنکه من به چند دقیقه به آنها رسیدم. وقتی داستان را برای پدرم نقل کردم او گفت: آن شخص امام زمان علیه السّلام بوده است. مرحوم آقای حائری نوشته از آقای جاپلقی پرسیدم: آیا کسی از وجود قهوه خانه و استخر آب در آن منطقه اطلاع داشت؟ گفت: ابدا».[1][2] پی نوشت ها [1] تلخیص از نسخه خطى خاطرات و کتاب سرّ دلبران، ص 151. [2] کریمى، حسین، آیینه اسرار، 1جلد، مسجد مقدس جمکران - قم (ایران)، چاپ: 4، 1384 ه.ش. 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2471231687Ca52bb40a84
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عصر جمعه .... زیارت آل یاسین... 👇
doaye ale yasin.mp3
16.2M
📌 ✅ زیارت آل یاسین 🎙 با نوای: خادم و مدیر کانال(مصطفی صالحی) 🎼 زمان و تایم زیارت نزدیک ۷ دقیقه ✅ تهیه شده در رادیو انتظار ▫️امن‌ترین پناهِ دنیا اینجاست... 🔘 "در پناهِ سلام" 🆔 https://eitaa.com/joinchat/2471231687Ca52bb40a84
متن زیارت آل یاسین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا