سلام_آقا_سلام_ارباب.mp3
2.51M
🌙 #زیر_نور_ماه
📗: #سلام_آقا_سلام_ارباب
🎤: #کربلایی_مسعود_پیرایش
🎵📝: #محمدرضا_قاسم_پور
#طاها_تحقیقی(یاحسین)
📽تنظیم: #علی_افسری
1_5045696490.mp3
6.65M
🏴#رحلت_امام_خمینی
🎤مداح :کربلایی حسین سیب سرخی
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
شور_ممنونم_که_داری_همیشه_هوامو_حاج.mp3
7.53M
شور
ممنونم که داری،همیشه هوامو
💥#حاج_عباس_طهماسب_پور
سفره حضرت ام البنین_پویانفر.mp3
4.34M
سفره حضرت ام البنین
🎤 🔷 مداح : محمد حسین پویانفر🔷
#مداحی_ماندگار
eeed6c73c195423b33b6d732c8501b4c.mp3
4.14M
#شور
#امام_خمیتی "ره"♥️
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[ 🎤]
Abozar BiuKafi - Shor #11.mp3
3.96M
#شور
#امام_خمیتی "ره"♥️
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[ یادت میاد بابام میگفتمداح حاج #ابوذربیوکافی🎤]
4_6023950120951746511.mp3
22.13M
#واحد
#امام_حسین "علیه السلام"♥️
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[ یادت میاد بابام میگفتمداح #جوادمقدم🎤]
1_1635729000.mp3
5M
#زمزمه #عرفه
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[تنگه غروب عرفه
غم تو دلم پا میگیره
حاج #محمدرضا_بذری]🎤
Mirdamad Shab 07 Moharam 1401 i.mp3
14.58M
●●●
#شور
#امام_حسین "علیه السلام"♥️
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[ای ارباب باوفا، منو ببر به کربلا
مراسـم #شب_5 محرم١٤٤٤
هیئـترزمنـدگاناسـلام قـم
به نفس سيد #مهدی_میرداماد]🎤
Amir Kermanshahi - Salam Ey Lebase Siahe Moharam (128).mp3
27.32M
●●●
#زمینه احساسی
#امام_حسین "علیه السلام"♥️
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[مداح #امیر_کرمانشاهی]🎤
4_6035138128505734525.mp3
6.58M
●●●
#روضه #شب_جمعه
#امام_حسین "علیه السلام"♥️
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[ذکر توسل ویژۀ شبِ جمعه و ایام
محرم به نفسِ #امیر_عباسی]🎤
بود در شهر شام از حسین دختری
آسیه فطرتی فاطمه منظری
تالی مریمی ثانی هاجری
عفت کردگار عصمت اکبری
لب چو لعل بدخش رخ عقیق یمن
او سه ساله بدو عقل چهل ساله داشت
با چهل ساله عقل روی چون لاله داشت
لاله روی او همچو مه هاله داشت
هاله پرده ز رخ چو گل ژاله داشت
ژاله آری نکوست بر گل و نسترن
شد رقیه ز باب نام دلجوی او
نار طور کلیم آتش روی او
همچو خیرالنسا خصلت و خوی او
کس ندیده است چون چشم جاودی او
نرگسی درخطا آهویی در ختن
گرچه اندر نظر طفل بود و صغیر
گرچه میآمدی از لبش بوی شیر
لیک چون وی ندید چشم گردون پیر
دختری با کمال اختری بینظیر
شوخ و شیرین کلام خوب و نیکو سخن
از تخوم زمین تا نجوم سما
دیده در حجر او تربیت ماسوا
قره العین شاه نور چشم هدا
هم ز امرش روان هم به حکمش بپا
عزم گردون پیر نظم دیر کهن
برعموها مدام زینت دوش بود
عمهها را تمام زیب آغوش بود
خواهران را لبش چشمه نوش بود
خردیش را خرد حلقه در گوش بود
از ظهور ذکاء از وفور فطن
بس که نشو و نما با پدر کرده ود
روی دامان او نازپرورده بود
بابش اندر سفر همره آورده بود
پیش گفتار وی بنده پرورده بود
از ازل شیخ و شاب تا ابد مرد و زن
خندهاش دلربا گریهاش جانگداز
شاه اقلیم قرب ماه برج حجاز
چون برادر بزرگ چون پدر سرفراز
نزد باب عزیز آن مه دلنواز
هم جلیس سفر هم انیس وطن
دیده در کودکی گرم و سرد جهان
خورده بر ماه رخ سیلی ناکسان
کشف کرده سنان بر سنان بر سنان
رنگ رخسار را از عطش باختان
یا چه یعقوب در کنج بیتالحزن
از یتیمی فلک کار او ساخته
رنگ رخسار را از عطش باخته
از فراق پدرگشته چون فاخته
بانک کو کوی او شورش انداخته
در زمین و زمان از بلا و محن
داغ تبخاله را پای وی پایدار
طوق در گردنش از رسن استوار
وز طپانچه بدش ارغوانی عذار
گریه طوفان نوح ناله صوت هزار
اشک وی جان خراش آه وی دلشکن
در صغیری اسیر شد چه بعد از پدر
برد با درد و داغ روز و شب را بسر
گاه بودی خموش گه شدی نوحهگر
میشدی گه به پا میزدی گه بسر
نه قرارش به جان نی توانش بَتن
در خرابه سکون ساخته در کرب
بود «این ابی» کار او روز و شب
شامگاهان برنتج روزها در تعب
ای عجب ای سپهر از توثم العجب
تا کجا دون نو از شرمی از خویشتن
قدری انصاف کن آخر ای هرزه گرد
عترت مصطفی و اینقدر داغ و درد؟
شد زنانشان اسیر یا که شد کشته مرد
آخر این بیگناه طفل بیکس چه کرد
تا که شد مبتلا اینقدر در فتن
در خرابه شبی خفته و خواب دید
آفتابی به خواب رفت و مهتاب دید
آنچه از بهر وی بود نایاب دید
یعنی اندر بخواب طلعت باب دید
جای در شاخ سرو کرد و برگ سمن
شاهزاده بشه مدتی راز داشت
با پدر بهر راه جان دمساز داشت
از شکایت ز شمر شور و شهناز داشت
ناگهانش ز خواب بخت بد باز داشت
گتش بیدار و مانند شکوهاش در دهن
در سراغ پدر کرد آن مستمند
باز چون عندلیب آه و افغان بلند
عرش را همچو فرش در تزلزل فکند
ساخت چون نی بلندناله از بندبند
جامه جان ز نو چاک زد در بند
زد در آن شب به شام قرق آهش علم
سوخت بر حال خویش جان اهل حرم
باز اهل حرم ریخت از غم به هم
گشته هر یک ز هم چاره جو بهر غم
ام کلثوم زار زینب ممتحن
ناله وی رسید چون به گوش یزید
کرد بهرش روان راس شاه شهید
آن یتیم غریب چون سر باب دید
زد بسر دست غم و زز دل آهی کشید
همچو (صامت) پرید مرغ روحش ز تن