بسم الله الرحمن الرحیم
راهیان نور نعمتی بود که مثل خیلی از برنامه های جمعی جهت جلوگیری از انتشار ویروس کرونا
تعطیل شد😭
ان شاء الله سعی می کنیم فضای ایجاد کنیم و یاد خاطره شهدا را گرامی داریم
هر چند حضور در مناطق چیز دیگری است
ولی
فضای مجازی هم برکات خود را دارد
من خادم الشهید
@jamandehazsoada
ان شاء الله
1.از یادمان ها خواهیم گفت
2. از شهدا خواهیم گفت
3.از خاطرات دفاع مقدس خواهیم گفت
4.از مسائل روز خواهیم گفت
5.به معنويات بیشتر خواهیم پرداخت
6.کمی بیشتر یاد امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف خواهیم بود
7.توانستیم کمک های مومنانه با یکدیگر تهیه و توزیع می کنیم
و از نظرات همه شما عزیزان استفاده خواهیم کرد
___________
کانال راهیان نور
@rahiankhuz
⸾--------- - - - 📗 - - - ---------⸾
[•☁️🎈•]
.
•
ایمانداشتهباش!
بهچیدمانیکهخداانجاممیده...♥️
.
#انگیرشی🍒
🦋
⸾--------- - - - 📗 - - - ---------⸾
「📗⃟🚛」↫ #عـاشـق_شہادٺـ
「📗⃟🚛」↫#صبحتون_بخیر
⸾🍃⃟✿↝@RahiL_com
⸾--------- - - - 📗 - - - ---------⸾
#زیارتنامه_شهــدا🌹
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم
یَا اَولِیاءَ اللهِ و اَحِبّائَهُ ،
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم
یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ،
🌷اَلسَلامُ عَلَیکُم
یااَنصَارَدینِ اللهِ،
🌷اَلسَلامُ عَلَیکُم
یااَنصارَرَسُولِ اللهِ ،
🌷اَلسَلامُ عَلَیکُم
یا اَنصارَاَمیرِالمُومِنینَ ،
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم
یا اَنصارَ فاطِمَةَ
سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ،
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم
یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ
بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ،
🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم
یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ،
بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ،
وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها
دُفِنتُم ،
وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا،
فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم
فَاَفُوزَمَعَکُم.
🌷شادی روح شهداصلوات🌷
#اللهم_ارزقنا_شهادت🤲
#اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْبِهحَقِزینَب✅
یا فاطمه زهرا سلام الله علیها✨
🌹
⸾--------- - - - 📗 - - - ---------⸾
「📗⃟🚛」↫ #عـاشـق_شہادٺـ
「📗⃟🚛」↫ #پنجشنبههایشهدایی 🕊
⸾🍃⃟✿↝@RahiL_com
⸾--------- - - - 📗 - - - ---------⸾
#شهیدانـــه💕
🕊شهیـــد ، شهیـ🌹ــد می شود ما مُرده ها هم ، خواهیم مُرد ... هر آنطور که زندگی کنیم هم آنطور می رویم ...! . شهیدانــــه زندگی کنیم ...!
🌹🌹🌹
#سلام_ودرود_برشهیدان
#اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْبِهحَقِزینَب✅
یا فاطمه زهرا سلام الله علیها✨
🌹کانال ؛
⸾--------- - - - 📗 - - - ---------⸾
「📗⃟🚛」↫ #عـاشـق_شہادٺـ
「📗⃟🚛」↫ #شهیدانه
⸾🍃⃟✿↝@RahiL_com
⸾--------- - - - 📗 - - - ---------⸾
#با_شهدا_تا_انتخابات
شهید چمران یکی از ملاک های شناخت کاندیدای اصلح را بررسی سابقه
می دانست.
بنی صدر کاندیدای ریاست جمهوری شده بود و اکثریت مردم طرفدار او بودند. همه شعار می دادند: «بنی صدر 100 درصد».
رفتم پیش شهید چمران و نظرش را درباره رأی به بنی صدر پرسیدم. نظرش منفی بود.
می گفت: «بنی صدر را از زمان حضور در اروپا می شناسمش. در آنجا هم مخالف بچه های انجمن اسلامی بود و فقط خودش را تبلیغ می کرد. به هر قیمتی که شده می خواست رئیس باشد. این چنین آدمی خطرناک است.
📚کتاب چمران مظلوم بود؛
راوی : احمدکاویانی
"شهید مصطفی چمران"
#انتخابات
⸾--------- - - - 📗 - - - ---------⸾
「📗⃟🚛」↫ #عـاشـق_شہادٺـ
「📗⃟🚛」↫ #انتخابات
#حضور_حداکثری
⸾🍃⃟✿↝@RahiL_com
⸾--------- - - - 📗 - - - ---------⸾
💕 پنج شنبه های دلتنگی 💕
در روایات سفارش شده که به نیابت از مردگان، کارهای خیر انجام دهید
و یا ثواب کارهای خیر خود را به آنها هدیه کنید.🎁
تا جائی که فرموده اند 👇
فرزندانی که بعد از مرگ پدر و مادرشان، آن ها را یاد نمی کنند و خیراتی برایشان نمی فرستند؛ ممکن است؛ عاق والدین گردند
📌الکافی ج 2، ص 163
🌷 شهدا و رفتگان را یاد کنیم با ذکر صلوات🌷
⸾--------- - - - 📗 - - - ---------⸾
「📗⃟🚛」↫ #عـاشـق_شہادٺـ
「📗⃟🚛」↫ #پنجشنبههای_دلتنگی
⸾🍃⃟✿↝@RahiL_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⸾--------- - - - 📗 - - - ---------⸾
•🌱
حسین!
مرا امید وصل تو زنده می دارد
#انتخابات
#من_رای_میدهم
#مشارکت_حداکثری
⸾--------- - - - 📗 - - - ---------⸾
「📗⃟🚛」↫ #عـاشـق_شہادٺـ
「📗⃟🚛」↫ #دلتگ_کربلا
⸾🍃⃟✿↝@RahiL_com
﴿ࢪاحـیݪ﴾
📚 رمان زیبای #هرچی_تو_بخوای 🌈 ✨ #قسمت_نود_وهفتم _... حتی اگه مجلست به هم ریخت.. مطمئن باش #حکمتی د
⸾--------- - - - 📘 - - - ---------⸾📚
رمان زیبای #هرچی_تو_بخوای 🌈
✨ #قسمت_نود_وهشتم
ولی زندگی من و وحید و سختی هامون تازه شروع شد...😊
قبل عروسی وحید بهم گفت:
_دوست داری ماه عسل کجا بریم؟
گفتم:
_جاهایی که #میتونیم بریم #بگو،تا من #انتخاب کنم... ☺️👌
-هر جایی که #توبخوای میتونیم بریم.😍
-هر جایی؟!!😅
یه کم دقیق نگاهم کرد.لبخند زد و گفت:
_کربلا؟😍🌴
از اینکه اینقدر خوب منو میشناخت خوشحال شدم.گفتم:
_میتونیم؟😍😳
یه کم مکث کرد و گفت:
_یه کاریش میکنم.😉
بخاطر شرایط امنیتی کاریش بهش اجازه همچین سفری رو نمیدادن.خیلی تلاش کرد تا بالاخره تونست هماهنگ کنه که بریم.
دو روز بعد عروسی راهی کربلا شدیم.
😍🌴🕌😍
دل تو دلم نبود.حال وحید هم مثل من بود.هیچ کدوممون روی زمین نبودیم. وقتی وحید روضه میخوند 😢هیچ کدوممون آروم شدنی نبودیم.😭😭حس و حالمون تعریف کردنی نبود.وقتی با هم بودیم باهم گریه میکردیم.هیچ کدوممون اصراری برای پنهان کردن اشک ها و بغض هامون نداشتیم... 😭🙏😭نگران ریا شدن نبودیم.
💝من و وحید یکی بودیم.💝
کافی بود اسم حسین(ع)رو بشنویم اشک مثل سیل از چشمهامون جاری میشد. ساعت ها تو بین الحرمین می نشستیم،به گنبد امام حسین(ع)نگاه میکردیم، گریه میکردیم.👀😭👀به گنبد حضرت اباالفضل(ع)نگاه میکردیم، گریه میکردیم.👀😭
خیلی ها گفتن اونجا برای ما هم دعا کنید ولی ما اونجا حتی به خودمون هم فکر نمیکردیم.اونجا فقط #امام حسین(ع) بود و #مصائبشون.
👈اصلا وحید و زهرا مطرح نبود.👉
فقط حسین(ع) بود و اشک.💖😭اونجا حتی نیاز نبود کسی روضه بخونه.به هر جایی نگاه میکردیم روضه بود.آب..خیمه گاه..آفتاب سوزان...داغی زمین..تل...بچه ها..گودال....همه روضه بود.
هردومون برای اولین بار بود که میرفتیم. هردو مون داشتیم دق میکردیم.نفس کشیدن تو کربلا واقعا سخت بود.زنده بودن تو کربلا باعث شرمندگی بود. شرمنده بودیم که چرا با این همه مصیبت ما هنوز زنده ایم.شرمنده بودیم که خدا،حسینش(ع) رو فدای تربیت شدن ما کرد و ما هنوز................😭😓😭
اون سفر برای هردومون سفر عجیبی بود. وقتی برگشتیم هم قلب و روحمون😣 اونجا بود.
قبل از سفر کربلا مداحی های وحید سوزناک و با گریه بود.خودش هم گریه میکرد ولی بعد از سفر کربلا مداحی کردن براش خیلی سخت شده بود.😣😭وقتی مداحی میکرد خودش هم آروم شدنی نبود.مجلس ملتهب میشد.😫😭دیگه هیچ وقت روضه گودال نخوند.وقتی روضه میخوند همه نگران سلامتیش بودن.دیگه کمتر بهش میگفتن مداحی کنه.من حالشو میفهمیدم.بعد از سفر کربلا منم تو روضه ها دلم میخواست بمیرم از غصه.😣😭
هروقت وحید میرفت هیئت، منم باهاش میرفتم.همه میدونستن من و وحید با هم ازدواج کردیم و منو خانم موحد😍 صدا میکردن.
یه شب که هیئت تموم شد نزدیک ماشین با یه خانمی که تو هیئت با هم دوست شده بودیم،صحبت میکردم.وحید با آقایی نزدیک میشد.قبل از اینکه وحید چیزی بگه اون آقا گفت:
_سلام خانم روشن.
از اینکه کسی تو هیئت منو به فامیل خودم صدا کرد تعجب کردم.نگاهش کردم.سهیل صادقی بود.
سرمو انداختم پایین و سلام کردم.بعد احوالپرسی همسرش رو معرفی کرد.همون خانمی که قبلش داشتم باهاش صحبت میکردم.دختر خیلی خوبی بود.بعد احوالپرسی وحید به آقای صادقی گفت:
_ماشین آوردی؟😊
آقای صادقی گفت:
_آره.ممنون.مزاحمتون نمیشیم.☺️
خداحافظی کردیم و رفتن.وقتی تو ماشین نشستیم وحید گفت:
_سهیل پسر خیلی خوبیه.به اون چرا جواب رد دادی؟😊
از حرفش تعجب کردم.لبخندی زد و گفت:
_این روزها خیلی ها وقتی میفهمن با تو ازدواج کردم یه جوری نگاهم میکنن.از نگاهشون معلومه قبلا خاستگار تو بودن.
-چند وقته میشناسیش؟😅
-چند سالی هست.😊
-از گذشته ش چیزی بهت گفته؟
-یه چیزایی.
-چی مثلا؟😅
-گفته بود تو یه مسائل دینی ابهاماتی داشته و یه دختری کمکش...
حرفشو نصفه گذاشت و به من نگاه کرد.
-تو کمکش کردی؟؟!!!!!😳
-آقای صادقی بهت گفته بود دختری که به نامحرم نگاه بیجا نمیکنه لایق این هست که با کسی ازدواج کنه که اون هم به نامحرم نگاه نمیکنه؟
وحید با تعجب گفت:
_تو بهش گفته بودی؟؟!!!!!!!😧😳
-میبینی خدا چقدر حواسش به ما هست. یه حرف رو خودش به زبان من میاره،بعد با واسطه به شما میرسونه که من و شما الان اینجایی باشیم که هستیم.☺️
سه هفته بعد از اینکه از کربلا برگشتیم، وحید یه مأموریت یک ماهه رفت....
دلم خیلی براش تنگ شده بود....
ادامه دارد...
✍نویسنده بانو #مهدییار_منتظر_قائم
⸾--------- - - - - 📘 - - ---------⸾
「🦋⃟🚎」↫ #ᴳᴴᴼᴸᴬᴹᶻᴬᴰᴱᴴ
「🦋⃟🚎」↫🚙#رمان
🚙⃟✿↝@RahiL_com