#توکل_بر_خدا_پیروزی
🤔#پرسش
❔برام یه سوال پیش اومده . همیشه به ما گفته میشه که به خدا توکل کنیم تا آرامش داشته باشیم تا خداوند مارو حفظ کنه
از طرفی میبینیم مثلا کودکانی چه در جنگ چه در قحطی که یاوری جز خدا ندارن اونطور کشته میشن و وقتی میپرسیم چرا گفته میشه که انسان مختاره وقدرت های استکباری این بلا رو سرشون اوردن
حالا سوال اینه که اگه من توکل کنم از کجا معلوم که همون قدرتها منو نابود نکن (باوجود توکلم)
امیدوارم منظورم رو کامل رسونده باشم ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌در بسيارى از آيات قرآن مجيد و روايات اسلامى و سرگذشت انبيا و اوليا و صالحان و در كتب علماى اخلاق و ارباب سير و سلوك روى مسئله توكّل به عنوان يك فضيلت مهمّ اخلاقى كه بدون آن نمى توان به مقام قرب الهى رسيد، ياد شده است.
❕منظور از توكّل سپردن كارها به خدا، و اعتماد بر لطف اوست، زيرا «توكّل» از مادّه «وكالت» به معنى انتخاب وكيل نمودن و اعتماد بر ديگرى كردن است، بديهى است هر قدر وكيل توانايى بيشتر و آگاهى فزونتر داشته باشد شخص موكّل احساس آرامش بيشترى مىكند، و از آنجا كه علم خدا بى پايان و تواناييش نامحدود است هنگامى كه انسان توكّل بر او مى كند آرامش فوق العاده احساس مى كند، در برابر مشكلات و حوادث مقاوم مى شود، و از دشمنان نيرومند و خطرناك نمى هراسد، در سختيها خود را در بن بست نمى بيند و پيوسته راه خود را به سوى هدف ادامه مى دهد.
❕انسانى كه بر خدا توكّل دارد هرگز احساس حقارت و ضعف نمى كند بلكه به اتّكاى لطف خدا و علم و قدرت بى پايان او خود را پيروز و فاتح مى بيند و حتّى شكستهاى مقطعى او را مأيوس نمى سازد. هرگاه توكّل به مفهوم صحيح كلمه در جان انسان پياده شود به يقين اميد آفرين، نيروبخش و باعث تقويت اراده و تحكيم مقاومت و پايمردى است.
📚اخلاق در قرآن ، مکارم شیرازی ، ج 2 ص 249
🔸امام صادق عليه السلام فرمود ؛
«توانگرى و عزّت پيوسته در حركتند هنگامى كه به محلّ توكّل برسند آنجا را وطن خود انتخاب مى كنند».
📚الکافی ج 2 ص 65
❕يعنى قلبى كه كانون توكّل بر خداست هم احساس بى نيازى از ماسوى اللَّه مى كند و هم احساس عزت و قدرت، چرا كه تكيه بر قدرتى كرده كه بالاتر از همه چيز است، تكيه گاهى بى نياز از همه كس و همه چيز و قدرتى شكست ناپذير.
🔸جابر بن يزيد جُعفى مى گويد هيجده سال در خدمت امام باقر عليه السلام بودم هنگامى كه مى خواستم از محضرش خارج شوم با او وداع كردم و گفتم سخن سودمندى به من بفرماييد، فرمود: اى جابر! بعد از هيجده سال باز هم تقاضاى اندرزى مى كنى؟ عرض كردم: «آرى شما اقيانوس بى پايانى هستيد كه هيچ كس به قعر آن نمى رسد».
🔸امام عليه السلام فرمود ؛ به شيعيانم سلام برسان و بگو ميان ما و خداوند متعال خويشاوندى نيست و تنها وسيله تقرّب به او اطاعت است .( وبگو بر خداوند توکل کنند ) چه كسى از خدا (از روى ايمان و اخلاص) چيزى خواسته است كه به او نداده؟ يا توكّل بر او كرده و كفايت امر او ننموده؟ يا به او اعتماد كرده، و او را رهايى نبخشيده است؟»
📚بحارالانوار ج 78 ص 183
❕حال سوال این است که ما می بینیم افرادی را که در عین حال که توکل بر خداوند داشته اند ، باز هم گرفتار مشکلات و گرفتاری ها و سختیها هستند ، در حالی که قرار بود با توکل بر خداوند دیگر چنین مشکلاتی نباشد ❗️
👌پاسخ این سوال از دو جنبه است ؛
1⃣افرادی اگر چه توکل بر خداوند کرده اند ، اما با برداشت ناصواب از توکل ، از سعی و تلاش دست کشیده اند و گمان کرده اند که خداوند حتی بدون سعی و تلاششان ، امور آنان را سامان می دهد لذا گرفتار انواع مشکلات و سختی ها هستند .
❕مفهوم توكّل، ترك استفاده از اسباب و وسايل عادى نمی باشد. در حديث معروفى مى خوانيم ؛ مرد عربى در حضور پيامبر شتر خود را رها كرد و گفت ؛ «تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ!» پيامبر اكرم فرمود: «اعْقِلْهَا وَ تَوَكَّلْ؛ شتر را پايبند بزن و توكّل بر خدا كن»! (با توكّل زانوى اشتر ببند).
📚المحجه البیضاء ج 7 ص 426
❕روى همين جهت آيات قرآن و تاريخ پيامبر پر است از تعبيراتى كه نشان مى دهد مؤمنان تا آنجا كه امكان دارد بايد از اسباب عادى استفاده كنند، و اين كار هيچ منافاتى با توكّل ندارد، در يك جا مى فرمايد: «هر نيرويى را در اختيار داريد براى مقابله آماده كنيد و از اسبهاى ورزيده فراهم سازيد تا به وسيله آن دشمن خدا و دشمن خويش را بترسانيد» ( انفال 60)
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
❕قرآن در كيفيّت نماز خوف در ميدان جنگ مى فرمايد: «... وَلْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَ اسْلِحَتَهُمْ ...؛ (حتّى هنگامى كه گروهى از مؤمنان در پشت جبهه مشغول نماز هستند و گروهى در ميدان مشغول نبرد) نمازگزاران بايد وسايل دفاعى و سلاحهاى خود را به هنگام نماز زمين نگذارند». ( نساء 102)
👌به اين ترتيب حتّى در حال نماز بايد مراقب استفاده از اسباب عادى بود، چه رسد به حالات ديگر، بنابراين اين گونه كارها هرگز با روح توكّل منافات ندارد.
❕شخص پيامبر اكرم هنگامى كه مى خواست از مكّه به مدينه هجرت كند هرگز آشكارا و بدون نقشه و برنامه، با گفتن «تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ» حركت نكرد، بلكه براى اغفال دشمن از يك سو دستور داد على عليه السلام در بسترش تا به صبح بخوابد، و از سوى ديگر شبانه به طور مخفى از مكّه بيرون آمد و از سوى سوّم به جاى اينكه به طرف شمال يعنى به طرف مدينه حركت كند موقّتاً به سوى جنوب و غار ثور آمد و در آنجا دو سه روزى پنهان گشت و هنگامى كه دشمن مأيوس شد مكّه را دور زد و به طرف مدينه حركت فرمود، در حالى كه مرتّباً از بيراهه مىرفت، شبها حركت مى نمود و روزها مخفى بود تا به دروازه مدينه رسيد.
📚فروغ ابدیت ص 410
❕بنابراين روح توكّل كه تمام وجود پيامبر را پر كرده بود مانع از اين نشد كه از اسباب ظاهرى لحظه اى غفلت كند.
🔸مشيّت خداوند بر اين قرار گرفته كه در اين جهان مردم براى رسيدن به مقصود از اسباب و وسايل موجود كمك بگيرند، همان گونه كه در حديث معروف از امام صادق عليه السلام آمده است: « اراده خداوند بر اين قرار گرفته كه همه چيز مطابق اسباب جريان يابد، به همين جهت براى هر چيزى سببى قرار داده است».
📚الکافی ج 1 ص 183
👌بنابراين بى اعتنايى به عالم اسباب نه تنها توكّل نيست بلكه به معنى بى اعتنايى به سنّتهاى الهى است، و اين با روح توكّل سازگار نيست ، انسان باید نهایت سعی و تلاش خود را بکند و آنجا که قدرت ندارد به خداوند واگذار کند و یقین به پیروزی داشته باشد . اکثر مشکلات و گرفتاری ها به خاطر همین ترک سعی و تلاش و مواظبت های لازم است که با روح توکل در تضاد است .
2⃣افرادی هم هستند که در عین حال که بر خداوند توکل کرده وسعی و تلاش لازم را هم اجرایی می کنند ، اما باز هم گرفتار مشکلات و سختی ها هستند . اینان نیز باید توجه کنند که « توکل » به ما می گوید پیروز نهایی متوکلین هستند ، و مشکلات و سختی های موقت ، مقدمه ای برای پیروزی نهایی آنان است .
❕در حدیث قدسی آمده است که خداوند می فر ماید ؛
« بعضی از بندگان من افرادی هستند که اصلاح امر آنها جز به غنا و گستردگی زندگی و صحت بدن نمی شود ، از این رو امر دین آنها را به وسیله آن اصلاح می کنم ، و بعضی از بندگانم هستند که امر دین آنها جز با نیاز و مسکنت و بیماری اصلاح نمی شود ، لذا امر دین آنها را با آن اصلاح می کنم و آنان را به وسیله آن می آزمایم »
📚الکافی ج2 ص60
❕امام صادق عليه السلام فرمود ؛
« از مرد مسلمان در شگفتم! خداوند عز و جل براى او حكمى نمى كند، جز اين كه برايش خير است: اگر با قيچى ها بريده شود، برايش خير است، و اگر پادشاه مشرق و مغرب شود، [باز هم] برايش خير است. »
📚الکافی ج 2 ص 62
❕امام باقر علیه السلام فرمود ؛
« براى من مهم نيست كه نيازمند يا بيمار يا ثروتمند گردم؛ زيرا خداوند عز و جل مى فرمايد: «براى مؤمن، جز آنچه خير او در آن است، انجام نمى دهم».
📚بحار الانوار ج 71 ص 151
❕كسى از امام علىّ بن موسى الرضا عليه السلام پرسيد ؛ آيه «وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ» مفهومش چيست؟ امام فرمود: «لِلتَّوَكُّلِ دَرَجَاتٌ؛ توكّل درجاتى دارد» سپس افزود: «یكى از آنها اين است كه در تمام امورت، آنچه را در مورد تو انجام مى دهد به او اعتماد كنى و راضى باشى، و بدانى خداوند در خير و نظارت بر امور تو فروگذار نمى كند، و نيز بدانى كه حاكميّت در همه اينها از آن اوست، و كار خود را به او واگذارى و بر او توكّل كنى»
📚بحار الانوار ج 75 ص 336
👌از این روایات استفاده می شود که مفهوم اصلی توکل واگذاری امر به خداوند است و انسان با توکل بر خداوند باید بداند پیروز و سعادمتند واقعی اوست و هر آنچه خداوند برای او رقم می زند خیر و صلاح او است که یا آثار این خیر و صلاح و پیروزی در دنیا خودش را نشان می دهد ، یا در آخرت جلوه می کند ، لذا می بینیم ، حسين بن على سيدالشهدا عليه السلام بعد از مبارزات فراوان وقتى از اسب بر زمين قرار گرفتند عرض كردند ؛ «راضى هستم بقضاء و حكم تو، تسليمم براى امر تو، نيست معبودى به غير از تو اى فرياد رسد فريادكنندگان »
📚ینابیع الموده ج 3 ص 82
#پرسمان_اعتقادی
Poorseman.ir
@Rahnamye_Behesht
#قطع_وحی
🤔پرسش
❓آیا راست است که گاهی وحی بر پیامبر قطع می شد و مشرکین پیامبر را مسخره می کردند که خدایش او را رها کرده و پیامبر محزون می شد تا جایی که قصد خودکشی داشت❕❕
💠پاسخ💠
👌در این شکی نیست که مدت زمانی وحی بر پیامبر گرامی نازل نمیشد و اصطلاحا مساله انقطاع وحی پیش آمد .
🔶ابن عباس می گوید:
« پانزده روز گذشت و وحی بر پیامبر نازل نشد . مشرکان گفتند پرودگار محمد او را رها کرده است و دشمن داشته اگر راست می گوید ماموریت او از سوی خدا است باید وحی به طور مرتب بر او نازل می شد در این هنگام بود که سوره ضحی نازل شد»
📚مجمع البیان ج10 ص504
❗️خداوند جهت پاسخ به مشرکین این آیات را نازل کرد؛
« قسم به روز در آن هنگام که آفتاب بر آید و سوگند به شب در آن هنگام که آرام گیرد که خداوند تو را هرگز وانگذاشته و مورد خشم قرار نداده است...»
🔶ضحی 1 تا 3
🗯در بعضی از روایات آمده است که جمعی از مسلمانان به پیامبر عرض کردند که چرا بر شما وحی نمی شود؟
🔶حضرت پاسخ دادند:
« چگونه وحی بر من نازل شود در حالی که شما مفاصل انگشتان خود را پاکیزه نمی کنید و ناخنهای خود را نمی گیرید»
📚بحار الانوار ج18 ص255
👌البته این روایت نمی تواند تمام علت برای فلسفه انقطاع وحی باشد بلکه می توان گفت:
❕« هدف از انقطاع وحی آن بود که روشن شود که پیامبر هر چه دارد از ناحیه خدا دارد و حتی در نزول وحی از خود اختیاری ندارد . هر زمان خدا بخواهد وحی قطع می شود و هر زمان بخواهد برقرار می گردد و شاید انقطاع وحی به همین منظور بود تا پاسخی باشد به آنها که از پیامبر تقاضای معجزات اقتراحی و بر طبق میل خود داشتند یا به او پیشنهاد می کردند که فلان حکم یا فلان آیه را تغییر ده و او می فرمود من در این امور اختیاری ندارم »
📚تفسیر نمونه ج27 ص100
❕در برخی روایات جعلی اهل سنت آمده است که پیامبر گرامی پس از انقطاع وحی محزون می گشت و قصد خود کشی می کرد تا آن که جبرئیل می آمد و پیامبر را از خود کشی کردن مانع می شد.
👌بخاری در صحیح خود از عایشه نقل می کند:
« وحی بر پیامبر نازل نمی شد و پیامبر شدیدا محزون می گشت تا جایی که تصمیم می گرفت خود را از بالای کوه بر زمین بیفکند . هر زمان به لبه کوه نزدیک می شد تا خود را پرت کند جبرئیل در برابرش ظاهر می شد و می گفت تو پیامبر خدا هستی . پیامبر از این سخن آرامش می گرفت و از قصد خود کشی منصرف می شد .باز اگر انقطاع وحی رفع نمی شد پیامبر جهت خود کشی به بالای کوه می رفت تا خود را پرت کند و جبرئیل می آمد و با گفتن این که تو پیامبر خدا هستی او را مانع می شد»
📚صحیح بخاری ج10 ص359 ناشر جمهوریه مصر العربیه
🔴ما این روایت را مردود و جعلی می دانیم که با عصمت پیامبر منافات دارد و به هیچ عنوان قابل اعتنا نمی باشد . راوی آن #عایشه است که متهم به کذب و دروغگویی است .
👌امام صادق علیه السلام فرمود ؛
« سه تن بودند که پیوسته بر پیامبر دروغ می بستند که آنان ابوهریره و انس بن مالک و #یک زن بودند »
📚الخصال ج1 ص190
👌علامه مجلسی تصریح می کند که منظور از زنی که بر پیامبر دروغ می بست #عایشه است .
📚بحار الانوار ج2 ص217
#پرسمان_اعتقادی
Poorseman.ir
@Rahnamye_Behesht
هدایت شده از پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
#مراسم_شب_یلدا
🤔#پرسش
❔فلسفه جشن گرفتن شب #یلدا چیست ❗️نظر اسلام در این رابطه چیست ❕❕
💠#پاسخ💠
👌یکی از عقاید ایرانیان باستان ، اعتقاد به الوهیت خدای #میترا و نور و خورشید بوده است .
❕در کتاب اسلام و عقائد و آراء بشری چنین آمده است؛
« طبق تحقیق بسیاری از دانشمندان ، ایرانیان باستان معتقد به تعدد #آلهه بودند و مهمترین خدایان آنها ، اگنی یا الهه آتش ، و دیگری الهه طبیعت و رعد و برق و #میترا یا الهه نور و #خورشید و وارونا یا الهه آسمان و اناهیتا یا الهه آب بوده است ...»
📚اسلام و عقاید و آراء بشری ص385
❕ایرانیان باستان ، شب اول #زمستان را به عنوان شب یلدا تعظیم می کردند زیرا معتقد بودند که در آن شب الهه میترا و خورشید حیات دوباره می گیرد و گویی از نو #متولد می شود .
👌#دهخدا می نویسد ؛
« واژه یلدا سریانی و به معنای میلاد است ، از آنجایی که ایرانیان شب یلدا را شب تولد ( الهه ) #میترا می دانستند ، آن را با تلفظ سریانی اش پذیرفته اند »
📚لغت نامه دهخدا ، واژه یلدا
❕مراسم شب یلدا از منظر اسلام به این گونه جلوه می کند که اگر آن مراسم به همراه اعتقاد به الوهیت میترا و الهه خورشید و تاثیر استقلالی آن همراه باشد ، بی شک عملی #مردود است که فرد را از دایره اسلام خارج می کند ، اما اگر تنها به عنوان جشن گرفتن طولانی ترین شب سال ، و دید و بازدید و #صله رحم به این بهانه صورت گیرد ، بی اشکال است .
👌مفسر نامی ، جوادی #آملی می نویسد ؛
« از سنت های شب یلدا ، شب نشینی و دید و بازدید و صله رحم است ، چنان که بهره گیری علمی از فرصت آن با طرح مسائل علمی و تاریخی ، خواندن اشعار به ویژه شعر حافظ و تفال به اشعار حافظ و ...سنت دیگر آن است ، مناسب است مومنان در چنین فرصت هایی با زوایای زندگی و سیره معصومان در جهت رشد و کمال معنوی و علمی آشنا شوند »
📚مفاتیح الحیاه ، ص758
❕اگر چه برخی استدلال می کنند که تعظیم این شب پسندیده نیست ، زیرا ریشه این تعظیم و تکریم بازگشت می کند به عمل ایرانیان باستان و اعتقاد باطل آنان به الهه #میترا و خورشید ، و در روایات آمده است که مسلمان نباید خود را به ملحدین و منحرفین تشبیه کند و اعمال اختصاصی آنها را انجام دهد .
👌امام #صادق علیه السلام فرمود :
« خداوند به یکی از پیامبران خود چنین وحی کرد که به مومنین بگو لباس دشمنانم را نپوشند و غذای انها را نخورند و راه و روش ایشان را نپیمایند که اگر چنین کنند همانند دشمنان من خواهند بود»
📚الفقیه،صدوق،ج 1 ص 252
📚وسایل الشیعه ،ج 4 ص 385
🔶علی علیه السلام فرمود ؛
« هر کس خود را شبیه قوم خاصی بسازد ، از آن قوم #شمرده می شود »
📚مستدرک الوسائل ج17 ص440
#پرسمان_اعتقادی
https://t.me/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
http://eitaa.com/joinchat/304152577C9f840da185
https://sapp.ir/poorseman
#فال_حافظ_شب_یلدا_نشر_مجدد
🤔#پرسش
❓نظر اسلام در مورد فال و فال گیری چیست❕آیا فال حافظ و قهوه و ...اعتبار دارد❕❕
💠پاسخ💠
🔶منظور از فال در ادبیات عرب این است که انسان حادثه ای را نشان پیروزی و موفقیت و پیشامد خیر بداند .مثلا بگوید که چون فلان نوزاد در روز میلاد یکی از معصومان به دنیا آمده است آینده خوبی دارد و یا صبحگاهان که از منزل خارج می شود وقتی با انسان صالح و درستکاری برخورد کرد بگوید این نشان می دهد که امروز کارهای ما رو به راه خواهد بود .
❕این گونه فال نیک زدن مورد تایید اسلام است .
🗯حضرت علی فرمود:
« فال نیک زدن حق است»
📚نهج البلاغه حکمت 400
🗯پیامبر گرامی فرمود:
« فال نیک بزنید آن را خواهید یافت»
📚پیام امام امیر المومنین ج15 ص267
🔶در غرر الحکم آمده است که حضرت علی فرمود:
« فال نیک بزن تا پیروز شوی »
📚غرر الحکم ح1857
❕پیامبر گرامی فرمود:
« خداوند فال نیک را دوست دارد»
📚بحار الانوار ج74 ص165
👌وقتی انسان تفال به خوبی می زند اثر روانی قابل توجهی در او به وجود می آید و او را امیدوار به آینده خوب می سازد و اراده او را برای ادامه کارها تقویت می کند و به او شجاعت و استقامت می بخشد و این اثر روانی قابل انکار نیست و سبب پیشرفت و پیروزی می شود .
❕البته اگر فال نیک با توکل بر خدا همراه باشد اثر معنوی غیر قابل انکار دارد . بنابراین اعتقاد به تاثیر فال نیک به آن معنا که گفتیم یک امر خرافی تلقی نمی شود.
🔶آنچه که جزو خرافات است و با توحید منافات دارد فال بد زدن است .
🔶حضرت علی فرمود:
« فال بد حق نیست و جزو خرافات است»
📚نهج البلاغه حکمت 400
🔶پیامبر گرامی فرمود:
« فال بد زدن نوعی شرک است»
📚مسند احمد ج1 ص389
🔷زیرا مفهومش این است که غیر خدا را در سرنوشت خود موثر و شریک بدانیم و این نوعی شرک است .
🔶وفرمود:
« کسی که اراده سفری کند و از منزل به سوی مقصد حرکت کند ولی پرنده ای را ببیند و به فال بد بگیرد و به خانه برگردد به آنچه بر محمد نازل شده کافر گردیده است»
📚کنزالعمال ج10 ص114
👌زیرا پریدن پرنده ای را در سرنوشت خود موثر دانسته به گونه ای که او را از حرکت به سوی مقصد باز داشته است .
🔶در روایت دیگر آمده است :
« پیامبر فال نیک را دوست می داشت و از فال بد متنفر بود»
📚بحار الانوار ج92 ص2
🔶امام صادق فرمود:
« فال چنان است که صاحبش به آن معتقد شود .اگر آسانش گیرد ( فال نیک بزند ) آسان است و اگر سختش گیرد ( فال بد بزند ) سخت است و اگر چیزی نگیرد چیزی نخواهد بود»
📚الکافی ج8 ص197
❕و در روایات بیان شده است که کفاره فال بد زدن توکل بر خداوند است و هرگاه فال بد زدید با توکل بر خدا به فال بد توجه نکنید و اثر فال بد با توکل از بین می رود چنان که پیامبر گرامی فرمود:
« کفاره فال بد زدن توکل بر خداست»
📚وسائل الشیعه ج11 ص362
👌فال حافظ و فال قهوه اعتبار شرعی ندارد اما اگر تفال به آنها از جهت فال نیک زدن باشد به اعتبار فال نیک خوب است و اگر فال بد زده شود به هیچ عنوان معتبر تلقی نمیشود اگر چه ترک فال زدن به قهوه پسندیده است .
#پرسمان_اعتقادی
Poorseman.ir
@Rahnamye_Behesht