🔸ادامه 👇
🔸مورخین می نویسند ؛
« وقتى حسين بن على عليه السلام كشته شد و ابن زياد از اردوگاهش نُخَيله باز گشت و وارد كوفه شد، شيعيان به سرزنش خود و اظهار پشيمانى پرداختند و متوجّه شدند كه خطاى بزرگى مرتكب شده اند كه حسين عليه السلام را دعوت كردهاند تا يارى اش كنند؛ امّا [پس از آمدن،] رهايش كرده اند و او در كنار آنها كشته شد و كمكش نكردند. [سپس] احساس كردند كه ننگ و گناهشان در كشتن حسين عليه السلام، جز با كشتن قاتلان حسين و يا با كشته شدن در اين راه، قابل شستن و پاك كردن نيست. پس نزد پنج نفر از بزرگان شيعه كوفه رفتند: سليمان بن صُرَد كه از صحابه پيامبر بود، مُسيّب بن نَجَبه فَزارى كه از صحابه امام على عليه السلام و نيكان آنها بود، عبد اللّه بن سعد بن فضل ازْدى، عبد اللّه بن وال تَيمى و رِفاعة بن شدّاد بَجَلى ، آنان زمام امر را به سلیمان بن صرد واگذار کردند .
📚تاریخ طبری ج 5 ص 552
❕سليمان با همراهانش از نخيله به كربلا رفتند و در كنار مزار امام حسين عليه السلام ضمن اعتراف به گناه خود، از خداوند، طلب مغفرت كردند و پيمان بستند كه راه او را ادامه دهند. طبرى، در اين باره مى نويسد ؛
« سليمان بن صُرَد و يارانش به قبر حسين عليه السلام رسيدند و يكصدا فرياد زدند: پروردگارا! ما پسر دختر پيامبرمان را وا نهاديم. در باره آنچه از ما سر زد، ما را بيامرز و به ما توفيق توبه عطا كن، كه تو توبه پذيرِ مهربانى، و بر حسين و ياران شهيد راستين او، رحم آور. پروردگارا! ما تو را گواه مى گيريم كه ما بر همان راهى هستيم كه آنان در آن راه، كشته شدند. اگر آن گناه را بر ما نيامرزى و بر ما رحم نياورى، خسارت زده ايم.»
📚تاریخ طبری ج 5 ص 589
❕آنان، پس از توقّف يك شبانه روز در كنار مزار سيّد الشهدا، آماده نبرد با سپاه شام در عين الورده شدند.
📚همان ص 596
❕نيروى تحت فرمان سليمان، حدود چهار هزار نفر بود و سپاه دشمن به بيست هزار نفر مى رسيد.
📚تاریخ طبری ج 5 ص 596 _ 598 _ الفتوح ج 6 ص 222
❕سپاه سليمان در نبرد با شاميان، از خود، رشادت فراوانى نشان دادند؛ امّا در مقابل آنان، كارى از پيش نبردند. سليمان و شمارى ديگر از سران نهضت توّابين و جمع زيادى از ياران وى، كشته شدند و بازماندگان، شبانه صحنه نبرد را ترك كردند و به كوفه باز گشتند.
👌شیخ عباس قمی در مورد سلیمان بن صرد خزاعی می نویسد ؛
« اسم او در جاهليّت يسار بوده، رسول خدا او را سليمان نام نهاده، مردى جليل و فاضل بوده، در كوفه سكونت اختيار كرد، و در خزاعه خانه بنا نهاد، و او سيّد قوم خود بوده، و در صفّين ملازم ركاب حضرت امير المؤمنين عليه السّلام بود، و در آنجا حوشب ذى ظليم به دست وى كشته گشت.
👌و او همان كس است كه شيعيان كوفه بعد از وفات معاويه در خانه وى جمع شدند و كاغذ براى امام حسين عليه السّلام نوشتند و آن حضرت را به كوفه دعوت كردند، و لكن در ركاب سيّد الشّهداء عليه السّلام حاضر نگشت، و از فيض شهادت در خدمت آن جناب محروم ماند. پس از آن سخت پشيمان گشت، توبت و انابت جست و از بهر خون خواهى آن حضرت كمر استوار كرد، تا در سنه شصت و پنج با مسيّب بن نجبه فزارى، و عبد اللّه بن سعد بن نفيل ازدى، و عبد اللّه بن وال تميمى، و رفاعة بن شدّاد بجلى و جمعى از شيعيان كوفه كه آنها را «توّابين» گويند به جهت خون خواهى امام حسين عليه السّلام از بنى اميّه به سمت شام حركت كردند و در عين ورده- كه شهرى است از بلاد جزيره-، با لشكر شام تلاقى كردند و شاميان سى هزار تن بودند كه به سركردگى ابن زياد و حصين بن نمير و شراحيل بن ذى الكلاع حميرى به جهت قتال شيعيان از شام حركت كرده بودند، پس ما بين ايشان جنگ عظيمى واقع شد و سليمان به تير حصين بن نمير شهيد شد »
📚منتهی الامال ج 1 ص 478
👌بنابراین ، این که شیعیان کوفه و در راس آنان سلیمان بن صرد در یاری امام حسین ع و فرستاده او مسلم بن عقیل کوتاهی کردند و در عین دعوت از آنان ، از نصرت امام ع شانه خالی کردند ، و پس از آن توبه کردند و نهضت توابین را به راه انداختند ، در این شکی نیست ، اما این که بگوییم همین شیعیان به میدان کربلا هم آمدند و امام حسین را کشتند ، این سخن کذب و دروغ است ، قاتل امام حسین ع یزید و یزیدیان و به تعبیر خود امام حسین ع شیعیان آل ابی سفیان بوده اند نه شیعیان ، چنان که از امام ع نقل است که خطاب به آنان فرمود ؛
«واى بر شما، اى پيروان آل ابو سفيان! اگر دينى نداريد و از روز معاد نمى هراسيد، پس در دنيايتان، آزاده باشيد.»
📚لهوف ص 71
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
#برائت_یزید_از_قتل_امام_حسین
🤔#پرسش
❔اسکن از کتاب تاریخ طبری جلد ۵ صفحه ۴۶۴
فاطمه دختر حسین که بزرگتر از سکینه بود گفت: ای يزيد، دختران پیمبر اسیرانند؟
گوید:
یزید گفت: برادر زادهام، به خدا به این راضی نبودم.
فاطمه گفت: «به خدا برای ما يك حلقه نگذاشتند
یزید گفت: «برادر زاده ام، آنچه به تو می دهم بیشتر از آنست که از تو گرفته اند.
...يزيد کس پیش هريك از زنان فرستاد که از تو چه گرفته اند و هر یك از آنها هرچه گفت، به هر مقدار بود دو برابر آنرا بداد.
گوید: سکینه می گفت:
هیچ کس را که منکر خدا باشد از یزید بن معاویه بهتر ندیدم.
در اينجا يزيد ميگويد كه راضى به كشتن حسين نبوده و ازين موضوع ناراحت است(نيروهاى خودسر سپاه يزيد عامل بوده اند دقيقا مانند موشك زدن به هواپيماى اوكراينى )
اگر يزيد را قاتل حسين بناميم، خامنه اى نيز قاتل مسافرين هواپيماى اوكراينى است.
نكته مهم اينكه دختران حسین هیچ ارزشی برای پدرشان قائل نبودند، و دقیقا فردای قتل پدر، عمو، پسر عمو و خانواده شان دعوای پول و ثروت میکنند؟
چرا دختران حسین به یزید نمیگویند که چرا پدر و عمویمان را کُشتی؟ و در عوض میگویند که اموالمان را بردهاند ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌ملحدین فضای مجازی نه تنها وطن خود را به اربابان آمریکائی و اسرائیلی خود فروخته اند ، بلکه شرافت خود را نیز تاراج کرده اند و در اوج وقاحت ، از یزید جنایتکار دفاع کرده و سعی در تطهیر دامن او از قتل امام حسین علیه السلام دارند .
❕ما در گذشته دهها سند از تواریخ مسلم اسلامی اقامه کردیم که به روشنی تصریح داشتند که یرید عامل قتل امام حسین علیه السلام بوده است ، در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2717
❕حال ملحد بی شرافت ، مدعی شده است که یزید راضی به کشتن امام حسین ع نبوده است و از این موضوع ناراحت شده است ❗️
👌مطابق شواهد و قراینی که ذکر شد که در نمایه بالا می توانید بخوانید ، به طور یقین به این نتیجه رسیدیم که یزید در قتل امام حسین علیه السلام دخالت مستقیم داشته است. بنابراین ، چنان که نصوص آن در ادامه می آید ، این اخبار را باید حمل بر فریب دادن مردم کرد؛ زیرا بعد از واقعه کربلا و برملا شدن جنایات یزید، مردم بر ضد او شورش کرده، از او متنفّر شدند. لذا خود را مجبور دید این جنایت را به گردن ابن زیاد بیندازد تا از تبعات آن خلاصی یابد ، توضیح بیشتر ؛
1⃣اگر کشتن امام حسین علیه السلام به امر و ارشاد یزید نبوده، بلکه کاری خود سر از ناحیه ابن زیاد بوده است آن طوری که برخی میگویند و یزید از این عمل ناراضی بوده ، باید در مقابل عمل ابن زیاد جبهه گیری میکرد و شدیداً با او به مقابله میپرداخت و به تناسب عمل زشتش او را توبیخ مینمود ، زیرا ابن زیاد از وظیفه خود تعدّی کرده و تمرّد نسبت به دولت مرکزی داشته است ولی از آن جا که مشاهده میکنیم نه تنها هیچ گونه توبیخی از جانب یزید به او نشد بلکه او را تشویق نیز نمود، این خود دلالت دارد بر این که عملکرد ابن زیاد با دستور مستقیم و ارشاد یزید بن معاویه بوده است ؛
❕بعد از شهادت امام حسین علیه السلام یزید بن معاویه جوایز بسیاری برای ابن زیاد فرستاد و نزد او اجر و قرب خاصی پیدا کرد.
❕ ابن اثیر مینویسد ؛ «چون سر حسین علیه السلام به یزید رسید، مقام و درجه ابن زیاد نزد یزید بالا رفته، هدایایی به او عطا نمود و به جهت آن چه انجام داده بود او را مسرور ساخت».
📚کامل ابن اثیر ج 3 ص 300 _ تاریخ طبری ج 4 ص 388 _ تاریخ الخلفاء ، ص 208 _ البدایه و النهایه ج 8 ص 254 _ کتاب الفتوح ج 5 ص 25۲
❕طبری نقل میکند ؛ «چون عبیداللَّه بن زیاد، حسین بن علی و فرزندان پدرش را به قتل رسانید، سرهای آنان را به سوی یزید بن معاویه فرستاد. در ابتدا یزید از این عمل خشنود شد و عبیداللَّه منزلت و مقامی نزد یزید پیدا کرد».
📚تاریخ طبری ج 4 ص 288
❕مسعودی و دیگران نقل کرده اند که ؛ «یزید همیشه اهل طرب بود … روزی در مجلس شراب نشسته و در طرف راستش ابن زیاد قرار داشت - و این بعد از کشتن حسین علیه السلام بود آن گاه رو به ساقی کرده و گفت: «مرا شرابی ده که سراسر وجودم را سیراب کند. آن گاه روی کن و به مثل آن، ابن زیاد را سیراب کن. او که صاحب سرّ و امانت نزد من است. و به جهت تأیید غنیمتها و جهاد من چنین نما. »
📚مروج الذهب ج 3 ص 77
❕سبط بن جوزی مینویسد: «یزید ابن زیاد را به سوی خود طلبید و اموال بسیار و تحفههای بزرگی به او عطا نمود، و او را به خود نزدیک کرده و منزلتش را رفیع گردانید. حتّی بر زنان خود داخل کرده و هم پیاله شرابش گردانید. آن گاه به آوازه خوان گفت: غنا بخوان. آن گاه خودش آن دو بیت سابق را انشاء نمود».
📚تذکره الخواص ص 260
❕ابن اعثم نیز نقل کرده که یزید به ابن زیاد یک میلیون درهم جایزه داد .
📚الفتوح ج 5 ص 252
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
2⃣یزید نه تنها ابن زیاد را به جهت کشتن امام حسین علیه السلام توبیخ نکرد، بلکه از توبیخ او نیز جلوگیری نمود.
❕طبری و دیگران نقل کرده اند ؛ «هنگامی که اسرا را بر یزید وارد کردند یحیی بن حکم با خواندن دو بیت شعر، ابن زیاد را بر این عمل توبیخ و سرزنش کرد … ولی یزید مشت محکمی به سینه او زد و گفت: ساکت باش! ».
📚کامل ابن اثیر ج 3 ص 301 _ تاریخ طبری ج 4 ص 252 _ البدایه و النهایه ج 8 ص 209
❕این حرکت یزید و دفاع سرسخت او از ابن زیاد نه تنها دلیل بر رضایت از عمل ابن زیاد دارد بلکه امضای بر عمل او بوده و در حقیقت این جنایت به امر او صورت گرفته است .
3⃣از تاریخ استفاده میشود که یزید عبیداللَّه را حتی بعد از کشتن امام حسین علیه السلام بر ولایت و امارت کوفه و بصره ابقا نمود. و این دلالت بر رضایت او بر عملکرد ابن زیاد دارد، و گرنه باید او را از امارت و ولایت عزل میکرد.
❕ابن اثیر مینویسد ؛ «چون یزید از دنیا رفت خبر به عبیداللَّه بن زیاد رسید … ندا به نماز جماعت داده شد، مردم اجتماع کرده، عبیداللَّه بر بالای منبر رفت و خبر مرگ یزید را به مردم رسانید».
📚کامل ابن اثیر ج 3 ص 319
❕با توجّه به این سند تاریخی ابن زیاد تا هنگام مرگ یزید والی کوفه و بصره بوده است. و اگر ابن زیاد از جانب خود کاری کرده بود که مورد رضایت یزید نبود، به طور حتم یزید او را عزل میکرد، همان گونه که نعمان بن بشیر را از کوفه و ولید بن عقبه را از ولایت مدینه به جهت نارضایتی از آنان عزل نمود.
4⃣با توجّه به اسناد متعددی روشن می شود یزید به کشته شدن امام حسین علیه السلام راضی بوده است و اظهار ندامتش تنها یک صحنه سازی ظاهری بوده است .
❕ یزید به نعمان بن بشیر گفت: «ستایش خدای را که حسین را کشت».
📚مقتل الحسین ، خوارزمی ، ج 2 ص 59
❕ یعقوبی مینویسد ؛ «زمانی که خبر کشته شدن امام حسین علیه السلام به یزید رسید، او در باغ خضرای خود بود، در آن هنگام تکبیر بلندی گفت … ».
📚تاریخ یعقوبی ج 2 ص 222
❕در نقل دیگر آمده است ؛
« چون اسیران به شام رسیدند، یزید بزرگان اهل شام را دعوت کرد تا بر او وارد شده و به او جهت این پیروزی تبریک بگویند. »
📚البدایه و النهایه ج 8 ص 197 _ سیر اعلام النبلاء ج 3 ص 319
❕ مقریزی و دیگران نقل کرده اند که چون سر امام حسین علیه السلام را نزد یزید گذاردند، با قضیب شروع به کوبیدن به دندانهای حضرت نمود و شعر خواند … آن گاه دستور داد تا سر شریف آن حضرت را بر در قصر تا سه روز به دار آویختند.
📚الخطط مقریزی ج 2 ص 289 _ سیر اعلام النبلاء ج 3 ص 319
❕و مطابق نصّ دیگر تا سه روز در دمشق سر را بر دار زد و سپس آن را در خزینه اسلحه خود قرار داد.
📚البدایه و النهایه ج 8 ص 222
5⃣و مطابق نصوص دیگری ، یزید به قتل امام حسین علیه السلام افتخار می کرده است .
❕ابن اثیر نقل میکند ؛
«آن گاه یزید اجازه ملاقات عمومی داد تا بر او وارد شوند در حالی که سر مبارک امام حسین علیه السلام در مقابل او قرار داشت، و در دستان او چوبی بود که با آن به گلوی آن حضرت میکوبید. آن گاه مشغول قرائت اشعار حسین بن حمام شد که دلالت بر افتخار و تکبّر او در موضوع کشتن امام حسین علیه السلام دارد».
📚کامل ابن اثیر ، ج 3 ص 298
❔اگر یزید بر شهادت امام حسین علیه السلام و کشته شدن او راضی نبود چرا با چوب به گردن و بنابر نقل دیگر بر لب و دندان حضرت زد؟ و چرا بر این کار با خواندن اشعار افتخار کرد؟!
❕سیوطی مینویسد ؛ «هنگامی که حسین و فرزندان پدرش کشته شدند، ابن زیاد سرهای آنان را به سوی یزید فرستاد. یزید در ابتدا از کشته شدن آنها خوشحال گشت، ولی چون مشاهده کرد مسلمانان بدین جهت او را دشمن داشته و بغض او را بر دل گرفته اند، اظهار پشیمانی نمود. و جا داشت و مردم حق داشتند او را دشمن بدارند».
📚 تاریخ الخلفاء ص 208
❕سبط بن جوزی نقل می کند ؛
« هنگامی که سر حسین علیه السلام را به نزد یزید گذاردند، اهل شام را دعوت کرد و شروع به کوبیدن چوب خیزران بر سر حضرت نمود. آن گاه اشعار ابن زبعری را قرائت نمود که مضمون آن این است: که ما بزرگان بنی هاشم را در عوض بزرگان خود که در بدر کشته شدند به قتل رساندیم و لذا در این جهت اعتدال و تعدیل برقرار شد».
📚تذکره الخواص ص 235
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
6⃣ اعتراف حاضران بر مشارکت یزید ؛
❕طبری نقل میکند: «آن گاه یزید به مردم اجازه داد به دیدار او بروند. مردم داخل دارالاماره یزید شدند در حالی که سر حسین علیه السلام مقابلش بود و با چوب دستی خود بر گلوی حسین علیه السلام میکوبید … شخصی از اصحاب رسول خدا به نام ابو برزه اسلمی خطاب به یزید گفت: آیا با چوب دستی ات بر گلوی حسین علیه السلام میکوبی؟ آگاه باش! تو چوبت را بر جایی میکوبی که من دیدم رسول خدا آن جا را میبوسید. ای یزید! در روز قیامت خواهی آمد در حالی که شفیع تو ابن زیاد است. ولی حسین علیه السلام در روز قیامت خواهد آمد در حالی که شفیعش محمد است، آن گاه برخاست و بر او پشت کرد و از مجلسش بیرون رفت».
📚 تاریخ طبری، ج 4، ص 356 _ کامل ابن اثیر، ج 3 ص 298
7⃣علمای منصف اهلسنت هم معتقدند ، یزید عامل قتل امام حسین علیه السلام بوده و اظهار ندامت او تنها یک صحنه سازی صوری بوده است .
❕تفتازانی مینویسد ؛ «رضایت یزید به کشتن حسین علیه السلام و خوشحالی او از این عمل و اهانت به اهل بیت علیهم السلام از متواترات معنوی است گر چه تفاصیل آنها اخبار آحاد است. ما در شأن او توقّف نداریم، بلکه در بی ایمان بودن او درنگ نمی کنیم. لعنت خدا بر او و بر انصار و کمک کاران او باد».
📚شرح عقائد نسفیه ص 181
❕دکتر طه حسین نویسنده مصری مینویسد ؛
«گروهی گمان میکنند که یزید از کشته شدن حسین علیه السلام با آن وضع فجیع، تبرّی جسته و گناه این عمل را بر گردن عبیداللَّه انداخته، اگر چنین است چرا عبیداللَّه را ملامت نکرد؟ چرا او را عقاب نکرد؟ چرا او را از ولایت عزل نکرد »
📚الفتنه الکبری ج 2 ص 265
❕نقلی هم که معاند به آن استناد کرد و مدعی شد دختران امام حسین علیه السلام برای قتل پدر خود ارزشی قائل نبوده اند و از غارت اموالشان شکایت می کنند ، سندا ضعیف است .
❕طبری نقل مذکور را از ابومخنف و او نیز از الحارث بن کعب نقل می کند .
👌طبری مستقیم از ابومخنف نقل می کند ، در حالی که ابومخنف متوفای 158 قمری و طبری متوفای 310 است و بین این دو 152 سال فاصله است . بنابراین طبری مستقیم نمی تواند از ابومخنف نقل کند و راویان واسطه ای باید میان آن دو باشد که چون این راویان واسطه ذکر نشده اند، روایت را تبدیل به روایتی مرسل می کند که در اصطلاح حدیثی ، روایتی که مرسل است ، ضعیف محسوب می شود .
❕الحارث بن کعب نیز از نظر رجال شیعی مجهول است و هیچ گونه توثیقی بر عدالت و وثاقت او وجود ندارد ؛
📚مستدرکات رجال الحدیث ج 2 ص 275 _ تنقیح المقال ج 1 ص 247
❕بر خلاف نقل مورد استناد معاند ، دختران امام حسین علیه السلام همواره مصائب پدر را بازگو و نوحه و عزاداری می کردند ، چنان که در لهوف به نقل از سکینه آمده است ؛
« روز چهارم اقامتمان [در شام]، در عالم رؤيا ديدم كه ... زنى سوار بر هودج است و دستش را بر سرش نهاده است. از [نامِ] او جويا شدم. به من
گفتند: فاطمه دختر محمّد، مادر پدرت است.گفتم: به خدا سوگند، به سوى او مى روم و آنچه را كه با ما كرده اند، به او خواهم گفت.بلافاصله، به سوى او دويدم تا به او رسيدم و پيشِ رويش ايستادم و مى گريستم و مى گفتم: اى مادر! به خدا سوگند، حقّ ما را انكار كردند. اى مادر! به خدا سوگند، جمع ما را پراكنده كردند. اى مادر! به خدا سوگند، حريم ما را ناديده گرفتند و حلال شمردند. اى مادر! به خدا سوگند، پدرمان حسين را كُشتند. او به من گفت: «بس كن، اى سَكينه! دلم را پاره كردى و جگرم را سوزاندى. اين، پيراهن پدرت حسين است كه آن را از خود، دور نمى كنم تا با آن، خدا را ديدار كنم!».
📚الملهوف ص 220، مثير الأحزان: ص 104 ، بحار الأنوار: ج 45 ص 141.
👌و بر خلاف نقل مذکور ، دختران امام حسین علیه السلام همواره می گفتند که کافر و مشرکی سنگدل_تر از یزید ندیدیم ، چنان که شیخ صدوق به نقل از دربان عبيد اللّه بن زياد نقل می کند ؛
« زنان حسين عليه السلام را بر يزيد بن معاويه، وارد كردند و زنان خاندان يزيد و دختران معاويه و خانواده اش صيحه زدند و فرياد كشيدند و نوحه سر دادند.
سرِ امام حسين عليه السلام پيشِ روى يزيد، نهاده شد. سَكينه گفت: به خدا سوگند، سنگدل تر از يزيد و كافر و مشركى بدتر و جفاكارتر از او نديده ام. یزيد، در حالى كه به سر مى نگريست، شروع به خواندن كرد ؛
«كاش پدرانم در بدر، اكنون بودند و بى تابى خزرج را از زخم سلاح مى ديدند!
سپس فرمان داد سرِ حسين عليه السلام را بر درِ مسجد دمشق، نصب كنند.»
📚الأمالي صدوق: ص 230 ، روضة الواعظين: ص 211، بحار الأنوار: ج 45 155
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
#نور_سایه_در_بهشت
🤔#پرسش
❔در یک پیام میگویید ، بهشتیان گرما و حرارت آزار دهنده ایی نمیبینند و در پیام دیگر در بهشت خبری از انها ( ماه و خورشید ) نیست یعنی چه ؟؟
بالخره خبری از انها هست یا نه ؟؟؟ الان این تناقض قرآن رفع شد ❗️❗️
💠#پاسخ💠
❕خداوند می فرماید ؛
« بر تختهاى زيبا تكيه كرده اند ، نه آفتاب را در آنجا مى بينند، نه سرما را - و در حالى است كه سايه هاى آن (درختان بهشتى) بر آنها فرو افتاده، و چيدن ميوه هايش بسيار آسان است. » ( انسان 13 _ 14 )
❔در اين آيات وجود خورشيد و آفتاب در بهشت نفى شده است، ولى در آيات بعد، از سايه درختان بهشتى سخن به ميان آمده است. اگر آفتابى در بهشت وجود ندارد، چگونه سايه درختان مورد بحث قرار گرفته است، آيا اين آيات با هم تناقض ندارند ❗️
👌استاد مکارم شیرازی پاسخ می گوید ؛
❕اوّلًا: قرآن نمى گويد ؛ «در بهشت آفتاب وجود ندارد» بلكه مى فرمايد آفتاب قابل رؤيت نيست، يعنى درختان بهشتى آن قدر متراكم و انبوه هستند كه بهشتيان از لابه لاى اين درختان آفتاب را نمى بينند.
❕ثانياً: منظور از اين كه مى فرمايد: «لا يَرَوْنَ فِيها شَمْساً» اين است كه آفتاب داغ و آزارده نده اى وجود ندارد، امّا وجود آفتاب معتدل را نفى نمى كند. بنابراين، تناقضى در آيات فوق به چشم نمى خورد.
📚آیات ولایت در قرآن ، ص 223
❕اما آنچه به نظر ما صحیح تر است ، آن است که در بهشت خبری از خورشید نیست و خورشید و ماه و ستارگان در آستانه قیامت در معرض زوال و نابودی و خاموشی قرار می گیرند ، چنانكه قرآن مى گويد: «در آن هنگام كه طومار خورشيد درهم پيچيده شود و ستارگان تاريك گردد» اذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ وَ اذَا النُّجُومُ انْكَدَرَت »( تکویر 1_2)
❕در سوره قيامت نيز مى خوانيم: «در آن هنگام كه چشمها در شدّت وحشت به گردش درمى آيد، و ماه بى نور مى گردد، و خورشيد و ماه يكجا جمع مى شود، و انسان مى گويد راه فرار كجاست» ( قیامت 7_10)
👌و می فرماید ؛
«هنگامى كه ستارگان محو و تاريك شوند» (مرسلات- 8)
❕پيامبر گرامی فرمود ؛
« بهشت، يك خشتش از طلاست و يك خشتش از نقره. ريگهايش ياقوت و زمرّد است. ملاطش مشكِ تند و خاكش زعفران است. جوى هايش روان، ميوه هايش آويزان و مرغانش آوازخوان اند. در آن جا نه آفتابى هست و نه سرماى سوزناكى »
📚تفسیر فرات ص 957 _ بحار الانوار ج 21 ص 86
❕امام رضا علیه السلام فرمود ؛
« خورشید و ماه دو نشانه از نشانه های خداوند هستند که مطیع امر خداوند بوده و نورشان از نور عرش خداوند است ... زمانی که قیامت شود ، نورشان به عرش بازگشت می کند و دیگر خورشید و ماهی وجود ندارد »
📚تفسیر قمی ج 2 ص 343 _ البرهان فی تفسیر القرآن ج 5 ص 230
❔حال پرسش اینجاست که اگر در بهشت خورشید نیست ، پس چگونه قرآن خبر از وجود سایه در بهشت می دهد ، چنان که می فرماید ؛
«در آن روز [قيامت]، اهل بهشت، كار و بارى خوش در پيش دارند. آنها با همسرانشان در زير سايه ها بر تختها تكيه مى زنند » ( يس ، 55- 58 _ النساء: 57؛ الرعد: 35؛ المرسلات: 41؛ الواقعة: 30 )
❕پاسخ روشن است . بهشت منبع روشنایی است ، نه ظلمت و تاریکی ، هیچ مانعی نیست که منابع نورانی غیر از خورشید و ماه ، در بهشت باشند که از نور آنان سایه ایجاد شود و بهشتیان در سایه های ایجاد شده استراحت کنند .
❕اولیاء الهی با نور وجودشان بهشت را نورانی می کنند ، چنان که قرآن می فرماید ؛
« (اين پاداش بزرگ) در روزى است كه مردان و زنان با ايمان را مى نگرى كه نورشان پيش رو و در سمت راستشان به سرعت حركت مى کند (و به آنها مى گويند) بشارت باد بر شما امروز، به باغهايى از بهشت كه نهرها زير درختانش جارى است، جاودانه در آن خواهيد ماند و اين پيروزى بزرگى است- روزى كه مردان و زنان منافق به مؤمنان مى گويند: نظرى به ما بيفكنيد تا از نور شما شعله اى برگيريم، به آنها گفته مى شود: به پشت سر خود بازگرديد و كسب نور كنيد!، در اين هنگام ديوارى ميان آنها زده مى شود كه درى دارد، درونش رحمت است و برونش عذاب » ( حدید 12_13)
❕منظور از این نور ، همان تجسم نور ايمان است ، و جاى تعجب نيست، چرا كه در آن روز عقائد و اعمال انسانها تجسم مى يابد، ايمان كه همان نور هدايت است به صورت روشنايى و نور ظاهرى مجسم مى گردد، و كفر كه تاريكى مطلق است، به صورت ظلمت ظاهرى مجسم مى گردد ، و لذا در آيه 8 سوره تحريم مى خوانيم ؛
« در آن روز كه خداوند پيامبر خود و كسانى را كه با او ايمان آوردند خوار نمى كند، نورشان پيش روى آنها حركت مى كند »
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
👌امام صادق عليه السلام فرمود ؛
« روز قيامت، دوستانِ در راه خدا بر منبرهايى از نور قرار دارند و نورِ چهره هايشان و نورِ پيكرهايشان و نورِ منبرهايشان، همه چيز را روشن كرده و بر آنها تابيده است، تا آنجا كه با اين نور شناخته مى شوند و گفته مى شود: «اينان، دوستان در راه خداوند هستند».
📚الکافی ج 2 ص 125
❕یا در نقل دیگری آمده است ؛
« بر اهل بهشت ساعتی می گذرد که در آن نور خورشید و ماه را می بینند ، بهشتیان می گویند خداوند به ما وعده داد که خورشید و ماه را نمی بینیم ( پس این چه نوری است ! ) منادی ندا می دهد که پروردگار شما وعده صدقی به شما داده است ، شما خورشید و ماه را نمی بینید ، اما این فرد ( و منبع نور ) مردی از شیعیان علی ع است که از غرفه ای به غرفه دیگر می رود ، این روشنایی که شما می بینید از نور صورت او است »
📚بشاره المصطفی ، ص 159 _ بحار الانوار ج 8 ص 149
❕اولیاء الهی به تناسب ایمان و اعمالشان از نور برخوردارند ، چنان که در نقلی پیامبر گرامی فرمود ؛
« پس، آنان سرهايشان را بالا مى گيرند و خداوند به اندازه اعمالشان به آنها نور مى دهد؛ به يكى نورى مى دهد به اندازه يك كوه بزرگ كه پيشاپيش او مى دود، به يكى نورى كوچكتر از آن داده مى شود، به يكى نورى داده مى شود كه چون درخت خرمايى به دست مى گيرد و به ديگرى نورى كوچكتر از آن داده مى شود. تا آنكه به آخرين نفر آنها نورى به اندازه شصت پاهايش داده مىشود كه گاه مى درخشد و گاه خاموش مى شود. »
📚میزان الحکمه ج 12 ص 461
❕راهنمایان مومنین چون ائمه علیهم السلام از نور کامل برخوردارند ، چنان که در نقلهای شیعه و سنی آمده است ؛
« هنگامى كه بهشتيان در بهشت هستند ناگهان نورى همچون نور آفتاب مشاهده مى كنند كه صحنه بهشت را روشن ساخته، بهشتيان به رضوان (فرشته مامور بهشت) مى گويند: اين نور چيست با اينكه پروردگار ما فرموده در بهشت نه آفتاب را مى بينند و نه سرما را؟! او در پاسخ مى گويد ؛ اين نور خورشيد و ماه نيست، ولى على ع و فاطمه س خندان شده اند و بهشت از نور دندانشان روشن گشته است »
📚روح المعانی ، آلوسی ، ج 29 ص 159 _ بحار الانوار ج 35 ص 241
❕امام صادق علیه السلام فرمود ؛
« نور امامان مومنین در روز قیامت در مقابل و جانب راست مومنین با سرعت حرکت می کند تا مومنین وارد منازل بهشتی خود می شوند »
📚تاویل الایات ج 2 ص 659 _ البرهان فی تفسیر القرآن ج 5 ص 284
👌به هر حال ما همین اندازه می دانیم که در بهشت منابع نورانی هستند که بهشت از نور وجودشان روشن شده و از همان نور ، سایه ایجاد می شود ، اما از جزئیات و کیفیت آن اطلاع دقیقی نداریم ، چرا که همه چیز سرای آخرت با دنیا فرق دارد. آن جا جهان دیگری است با قوانین خاص خودش چنان که پیامبر گرامی فرمود ؛
« مانند بهشت هیچ چشمی ندیده و به قلب هیچ بشری خطور نکرده است»
📚بحار_الانوار ج8 ص86
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
❕کمال حیدری که متاسفانه افکار او متاثر از تفکرات وهابیت است ، مروج سیره عمر بن خطاب شده است که می گفت « حسبنا کتاب الله » و می گوید اساس در مباحث فقهی و اصولی باید بر اساس قرآن و عقل باشد ، نه حدیث و اجماع ❗️اما حوزه های علمیه بر اساس حدیث و اجماع پیش می روند ❕
❕در رد ادعای او همین بس که قرآن خودش به حدیث و سنت معصومین علیهم السلام اعتبار داده است ، در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3271
❕و در مورد عقل نیز در گذشته گفتیم که مدرکات عقل بشری محدود است و هر آنچه که مورد نیاز انسان برای پیمودن طریق سعادت است را درک نمی کند ، لذا ما نیاز به وحی و نقل داریم که اموری را که از درک عقل خارج است اما در طریق سعادت ما موثر است ، به ما نشان دهند و نمی توان گفت که ما با تکیه بر عقل از سنت بی نیاز هستیم ، به خاطر همین ائمه علیهم السلام از اعتماد بر عقول ناقص و محدود نهی کرده اند ، تفصیل مطلب را در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/987
❕اگر برای فهم حقائق عقل کافی بود ، چرا خداوند انبیاء و امامان را مامور هدایت بشریت کرد ❗️در ذیل بیشتر بخوانید ؛
https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3273
#برهنه_کردن_دشمن_در_نبرد
🤔#پرسش
❔برهنه کردن جسد امام حسین در کربلا٬ اقدامی برگرفته از آموزهها و سنت پیامبر اسلام بوده است؟
▪️لخت کردن جسد دشمن اولین بار در جنگ بدر توسط پیامبر و یارانش انجام شد و پیامبر نه تنها این عمل را تقبیح نکرد بلکه از این عمل به وجد آمد و سجده شکر گذاشت!
ابوسلمة بن عبدالاسد مخزومی که در آن موقع(زمان جنگ بدر) پیش پیامبر بوده و باطناً از قتل ابوجهل متأسف بود٬ رو به ابن مسعود کرد و گفت: ابوجهل را تو کشتی؟ گفت: آری خداوند او را کشت. ابوسلمه گفت: تو عهدهدار کشتن او بودی؟ ابن مسعود گفت: آری!
به خدا قسم من او را کشتم و لباسش را هم در آوردم! ابوسلمه گفت: تو او را برهنه کردی و حال آنکه هیچ قریشی٬ دیگری را برهنه نکردهاست! ابن مسعود گفت: به خدا قسم در همهی قریش و همپیمانانشان کسی دشمنتر از او به خدا و رسول خدا نبود و من از رفتاری که با او کردهام پوزش نمیخواهم!
پس از آن شنیدند که ابوسلمه از گفتار خود استغفار کرد
پیامبر نیز از کشته شدن ابوجهل خشنود شد و فرمود: پروردگارا وعده خود را برآوردی! خداوندا نعمت خود را بر من تمام کن!
#منبع: مغازی واقدی - ترجمه دکتر محمود مهدویدامغانی - ج ۱ - ص۶۸
💠#پاسخ💠
👌آنچه که از کتاب مغازی واقدی نقل شد ، از چند جهت نمی تواند ثابت کننده مقصود معاند باشد ؛
1⃣در نقل مذکور نیامده است که پیامبر ابوسلمه را دعوت به کشف لباس و برهنه کردن ابوجهل کرده باشد یا به آن عمل توصیه کرده باشد ، مطابق صریح روایت ، خوشحالی پیامبر تنها برای کشته شدن ابوجهل بوده است ، نه کشف لباس او ؛ « پیامبر از کشته شدن ابوجهل خشنود شد و فرمود پروردگارا وعده خود را بر آوردی ، خداوندا نعمت خود را بر من تمام کن » « فرح رسول الله بقتل ابی جهل و قال اللهم قد انجزت ما وعدتنی فتمم علی نعمتک »
📚المغازی واقدی ، ج 1 ص 91
2⃣واقدی نقل مذکور را بدون هیچ گونه سندی ارایه می دهد و تنها می گوید « یقال » « گفته می شود ...» . نقلی که بدون سند باشد ، ضعیف است و قابل استدلال برای معاند نیست .
3⃣اساسا نقلهای واقدی مورد شک و تردید است ، زیرا علمای اهلسنت او را متهم به کذب و جعل حدیث کرده اند .
❕بخاری و ابوحاتم در مورد او می گفتند متروک است و به نقلهای او توجه نمی شود ، احمد در موردش می گفت احادیث رادگرگون می کند ، ابوحاتم و نسائی می گویند وضع و جعل حدیث می کرده است ، ابن راهویه می گوید او در نزد من از جاعلان حدیث است ، ابن معین گفته است او ثقه نیست ، دار قطنی گفته است در او ضعف است ، ابن خلکان گفته است او را در حدیث تضعیف کرده اند ، یافعی گفته است ، ائمه حدیث او را ضعیف می دانند ، ذهبی نیز گفته است بر ترک نقلهای او اجماع است »
📚میزان الاعتدال ج 6 ص 273 _ المغنی فی الضعفاء ، ج 2 ص 354 _ الکاشف ج 3 ص 65 _ مراه الجنان ج 2 ص 36 _ الانساب ج 5 ص 567 _ تقریب التهذیب ج 2 ص 117 _ طبقات الحفاظ ص 149
4⃣خود علمای اهلسنت نقل کرده اند که پیامبر گرامی هیچ گاه به دنبال کشف عورت دیگران و بر ملا کردن آنچه افراد پنهان می کنند ، نبوده است ، چنان که نقل می کنند ؛
« پیامبر هیچ گاه در طلب کشف عورت دیگران نبود »
📚اسد الغابه ج 1 ص 33 _ امتناع الاسماع ج 2 ص 179 _ البدایه و النهایه ج 6 ص 33 _ سببل الهدی ، ج 9 ص 383 _ الطبقات الکبری ج 1 ص 326
5⃣علی علیه السلام که تربیت شده پیامبر گرامی ص بود و می فرمود ؛
« من عبدی از عبدهای محمد هستم »
📚الکافی ج1 ص90
❕کشف عورت و برهنه کردن دشمن را عملی ناجوانمردانه می دانست و در نبرد اگر دشمن از ترس جانش به عورتش پناه می برد و خود را برهنه می کرد ، از جان او می گذشت و با او کاری نداشت .
❕نقل می کنند ؛
« در جنگ احد طلحة بن عثمان، پرچمدار مشركان، برخاست و گفت: اى گروه اصحاب محمّد! شما مى پنداريد كه خداوند، ما را با شمشيرهاى شما به آتش مى رانَد و شما را با شمشيرهاى ما به بهشت مى بَرد. اكنون آيا از ميان شما كسى هست كه خداوند او را با شمشير من به بهشت ببرد يا مرا با شمشير او روانه دوزخ كند؟
على بن ابى طالب عليه السلام در برابر او برخاست و گفت: «سوگند به آن كه جانم در دست اوست، از تو جدا نمى شوم تا تو را با شمشيرم روانه دوزخ كنم يا تو مرا با شمشيرت به بهشت بفرستى». پس على عليه السلام ضربه اى بر او وارد كرد و پايش را قطع كرد. وى افتاد و عورتش پيدا شد و گفت: اى پسر عمو! تو را به خدا سوگند مى دهم كه [حقّ] خويشاوندى را رعايت كنى.
❕پس على عليه السلام رهايش كرد و پيامبر خدا، تكبير گفت و از على عليه السلام پرسيد: «چه چيزى تو را از تمام كردن كارش باز داشت؟».گفت: « چون عورتش پيدا شد، مرا سوگند داد. پس، از او خجالت كشيدم».
📚تاريخ طبري ج 2 ص 509 _ السيرة الحلبيّة ج 2 ص 223.
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
❕در نقل دیگر آمده است ؛
« در جنگ احد، چون درگيرى شديد شد، پيامبر خدا، زير پرچم انصار نشست و به على بن ابى طالب پيغام داد كه: «پرچم را پيش ببر!» ... ابو سعد بن ابى طلحه كه پرچمدار مشركان بود، ندايش داد كه: اى ابو القُصَم! آيا اهل نبرد تن به تن هستى؟
گفت: «آرى». پس در ميان دو لشكر به مبارزه در آمدند و دو ضربه ردّ و بدل كردند. على عليه السلام ضربه اى بر او زد و به خاكش افكند. سپس از او روگرداند و كارش را تمام نكرد. يارانش به او گفتند: پس چرا كارش را نساختى؟
فرمود: «عورتش را در برابر من هويدا كرد و خويشاوندى، موجب شد كه از او رو بگردانم ودانستم كه خداى عز و جل او را كشته است».
📚السيرة النبويّة ، ج 3 ص 77، البداية والنهاية ج 4 ص 20.
❕یا در رابطه با نبرد خندق آمده است ؛
« سپس على عليه السلام [بعد از آن كه عمرو را كشت]، به سوى پيامبر خدا آمد، در حالى كه چهره اش مى درخشيد. پس عمر بن خطّاب گفت: چرا زره اش را بر نداشتى؟ عرب، زرهى بهتر از آن ندارد. على عليه السلام فرمود: «او را زدم. پس با عورتش خود را از من حفظ كرد و ... خجالت كشيدم كه وى را [با گرفتن زره اش] بى پوشش كنم».
📚المستدرك على الصحيحين ، ج 3 ص 35 _ السنن الكبرى: ج 6 ص 502 _ دلائل النبوّة: ج 3 ص 439، تاريخ دمشق: ج 42 ص 80؛ الإرشاد: ج 1 ص 104، مجمع البيان: ج 8 ص 538.
❕یا در رابطه با نبرد صفین نقل می کنند ؛
« پس بُسر به تپّه نزديك شد، حال آن كه نقابى آهنين بر چهره داشت و شناخته نمى شد. آنگاه، او را ندا داد: اى ابوالحسن! به مبارزه با من درآى! على عليه السلام با وقار و بى اعتنايى [به وى] به سويش روان گشت و آنگاه كه به وى نزديك شد، بر او كه زره به تن داشت، با نيزه ضربه اى زد و وى را بر زمين افكَنْد؛ امّا زره، مانِع فرو رفتنِ نيزه بر اندام او شد. بُسر [نيز] در برابر او به عورتش پناه برد، بدين سان كه دست بُرد تا عورتش را عريان كند و از آسيب او در امان باشد، كه على عليه السلام [با ديدن اين صحنه] بازگشت و به او پشت كرد. وقتى بُسر بر زمين افتاد، اشتر او را شناخت و گفت: اى امير مؤمنان! اين بُسر بن ارطات، دشمن خدا و توست. على عليه السلام گفت: «او را وا گذار، كه خدايش لعنت كناد! آيا پس از اين كه چنان كارى كرد [نزديكش شوم و او را بكشم]؟».
📚وقعة صفّين ، ص 458؛ شرح نهج البلاغة: ج 8 ص 95
❕یا ابن قتیبه در شرح نبرد عمروعاص با علی ع نقل می کند ؛
« عمرو به معاويه گفت: آيا خود، از على مى ترسى و آنگاه كه من اندرزت مى دهم، مرا [به ترسيدن از او] متّهم مى كنى؟ به خدا سوگند، هر آينه با على مبارزه خواهم كرد، هر چند در نخستين ديدار با وى، هزار بار بميرم. آنگاه عمرو به مبارزه على عليه السلام رفت. على بر او ضربتى زد و بر زمينش افكَنْد. عمرو در برابر او به عورتش پناه برد و [بدين سان] از او در امان مانْد. على عليه السلام از او دست كشيد و به او پشت كرد. و على عليه السلام هيچگاه به عورت هيچ كس ننگريسته بود؛ چرا كه اهل حيا و بزرگ ْمنشى بود و از آنچه براى كسى چون او روا و زيبا نبود، دورى مى كرد. »
📚الامامه و السیاسه ج 1 ص 127
❕در نقل دیگر آمده است ؛
« روزى على عليه السلام به عمرو بن عاص حمله بُرد و او را با نيزه ضربه زد و بر زمين افكَنْد. عورت او نمودار شد. پس على عليه السلام از او [دست كشيد و] بازگشت. يارانش به وى گفتند: اى امير مؤمنان! تو را چه شد كه از او روى برگرداندى و بازگشتى؟ گفت: «آيا مىدانيد او كيست؟».گفتند: نه. گفت: «او عمرو بن عاص است كه عورتش را نزد من آشكار كرد و سپس مرا به ياد خويشاوندى افكند. پس من نيز از او منصرف شدم». آنگاه كه عمرو نزد معاويه باز گشت، معاويه به وى گفت: خدا را سپاس گو و كَپَل خود را »
📚البداية والنهاية: ج 7 ص 264، الأخبار الطوال: ص 177، المناقب للخوارزمي: ص 236 ح 240
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
❕ملحد دروغگو مدعی شده است ابن خلدون شیعه بوده و حضور حسنین را در فتوحات ذکر کرده است ❗️پاسخش را در ذ
❕ملحد می گوید ابن خلدون شیعی در تاریخش نقل کرده است که امام حسن و امام حسین علیهما السلام در لشکری که قصد فتح آفریقا را در زمان عثمان داشتند ، شرکت داشته اند ❗️
👌در حالی که ابن خلدون سنی مالکی مذهب ، بدون هیچ گونه سندی ، این مساله را نقل می کند ، روشن است که چنین نقلی ضعیف و غیر قابل استدلال است ❗️
❕ملحد در کمال وقاحت و جهالت و برای فریب مخاطبین ، دست به دروغگویی می زند و مدعی می شود که ابن خلدون شیعه بوده است ، در حالی که هرکس اندک آشنایی نسبت به ابن خلدون و تاریخش داشته باشد ، می داند که او مالکی مذهب و قاضی مالکیان بوده است ، چنان که این مساله مورد تصریح علمای اهلسنت قرار دارد و او را چنین معرفی می کنند ؛ « بن خلدون الحضرمی الاشبیلی المالکی » « ولی قضاء المالکیه »
📚درر العقود الفریده فی تراجم الاعیان المفیده ، ج 1 ص 121 _ شذرات الذهب ، ج 1 ص 71
👌شرح حال بیشتر او را در کتب ذیل بخوانید ؛
📚الوافی بالوفیات ، ج 22 ص 417 _ اعلام المغرب و الاندلس ص 297
❔ملحد پاسخ پرسش ما را نداد که چگونه علی علیه السلام که اجازه نبرد حسنین در نبرد حساس صفین را نمی دهد ، ( طبق استدلال خود معاند ) ، به آنان اجازه حضور در فتوحات خلفاء را می دهد ❗️در ذیل بخوانید ؛
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/12453
❕در ذیل در مورد فتوحات خود سرانه خلفاء و مخالفت اهلبیت ع با فتوحات آنان و عدم شرکت علی و حسنین علیهم السلام در این فتوحات ، توضیحات کافی را داده ایم ؛
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/7250
💠 https://t.me/Rahnamye_Behesht/3773
💠 https://t.me/Rahnamye_Behesht/3347
❕برخی از دوستان در مورد سخنان استاد قرائتی پرسش داشتند که ایشان در مورد علم کشی در عزاداری ، انتقاداتی را مطرح کرده اند ، در این رابطه ما در گذشته پاسخی داشته ایم ، در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3220
👌بخش اندکی از پیامهای پر مهر شما عزیزان که قوت قلب ما جهت ادامه فعالیت در مسیر آگاهی سازی و شبهه زدایی می باشد 🌸
❕شما نیز نظرات خود را در مورد کانال ، با ما در میان بگذارید .
#اعدام_مانع_الزکاه
🤔#پرسش
❔آخوند پناهيان:
زكات ندهيد امام زمان گردنتان را ميزند
▪️گروه داعش كسى را كه زكات ندهد اعدام ميكند
#خبر: در پی امتناع یکی از شهروندان شهر البصیره سوریه از پرداخت زکات٬ مسلمین داعشی خانهی وی را به رگبار بستند!
اما کشتار امتناع کنندگان از پرداخت زکات برگرفته از آیه ۵ سوره توبه ميباشد
آیهی ۵ سوره توبه میگوید:
فَإِذَا انْسَلَخَ الْأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُوا الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُوا لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِنْ تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ فَخَلُّوا سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ
#ترجمه: پس چون ماه هایِ حرام سپری شد ، مشرکان را هر کجا یافتید بکشید و آنان را دستگیر کنید و به محاصره درآورید و در هر کمینگاهی به کمین آنان بنشینید پس اگر توبه کردند و نماز برپا داشتند و زکات دادند ، راه برایشان گشاده گردانید ، زیرا خدا آمرزنده مهربان است.
#سئوال:
اگر داعش مسلمان نيست، پس چرا امام زمان اينكار را ميكند؟
نكند امام زمان هم داعشى است و مسلمان نيست؟
💠#پاسخ💠
👌مطابق عقیده اسلامی و روایات متعدد ، کسی که عامدا و از روی علم منکر ضروری دین شود ، از دین خارج شده وحکم مرتد بر او جاری می شود ؛
📚وسائل الشيعة، ج1، ص 30 باب2 بَابُ ثُبُوتِ الْكُفْرِ وَ الِارْتِدَادِ بِجُحُودِ بَعْضِ الضَّرُورِيَّاتِ وَ غَيْرِهَا مِمَّا تَقُومُ الْحُجَّةُ فِيهِ بِنَقْلِ الثِّقَات
❕بر این اساس ، اگر کسی عامدا و از روی علم ، وجوب زکات را که از ضروریات دین است ، منکر شود ، مرتد شده و حکم ارتداد بر او جاری می شود .
👌علّامه حلّى درباره حكم اعدام منع كننده زكات مى فرمايد ؛
« در همه عصرها، مسلمانان بر وجوب زكات اتفاق نظر داشته اند و زكات را يكى از پايه هاى پنجگانه اسلام مى دانند. در نتيجه كسى كه واجب بودنش را نپذيرد و مسلمان فطرى باشد و بين مسلمانان بزرگ شده باشد، او را بدون توبه دادن اعدام مى كنند و اگر اين فرد، مسلمان ملى باشد تا سه بار پس از ارتداد، توبه اش مى دهند و پس از آن اعدام مى شود، اين احكام در صورتى است كه فرد علم و آگاهى به وجوب آن داشته باشد؛ ولى اگر وجوب آن را نداند، حكم به كفرش نمى شود»
📚تذكرة الفقهاء، ج 5، ص 7 كتاب زكات
❕روایاتی که سخن از اعدام « مانع الزکاه » توسط امام عصر علیه السلام به میان می آورد ، ناظر به همین موضوع است ، یعنی کسی اعدام می گردد ، که از روی علم منکر وجوب زکات شده و زکات پرداخت نمی کند .
👌ابان بن تغلب مى گويد امام صادق عليه السّلام به من فرمود ؛
«در اسلام به حكم خدا دو خون حلال است، ولى كسى به آن حكم نمى كند تا اينكه خداوند، قائم اهل بيت عليهم السّلام را بفرستد.او به حكم خدا حكم خواهد كرد و بيّنه و شاهدى نمى طلبد. حضرت زناكار محصن را (مرد زن دار و زن شوهردار) را سنگسار مى کند و كسى كه زكات نمى دهد گردنش را مى زند»
📚الکافی ج 3 ص 503 _ الفقیه ج 2 ص 11
❕امام صادق عليه السّلام و امام كاظم عليه السّلام مى فرمايند ؛
«هنگامى كه مهدى قيام كند، در سه مورد چنان حكم مى كند كه كسى پيش از او آنگونه حكم نكرده است. آن حضرت پيرمرد زناكار را اعدام مى كند و كسى را كه مانع زكات مى شود، به قتل مى رساند و ارث برادر را به برادر مقامى (كه در عالم ذر باهم برادر بودند) مى دهد»
📚خصال ج 1 ص 169 _ مختصر البصائر ص 417
❕این که در این روایات می گوید کسی به مانند امام مهدی ع در این موارد حکم نکرده است ، از این جهت است که ایشان بر طبق علم خود حکم می کنند و نیازی به بینه و شاهد ندارند ، چنان که در روایت ابان بن تغلب به این نکته اشاره شد .
📚روضه المتقین ج 3 ص 18
❕علامه مجلسی در مراه العقول تصریح می کند که مطابق فتوای علامه حلی ، این روایات ناظر به منکر ضروری بودن وجوب زکات است و تمام کسانی را که زکات نمی دهند ، اما منکر ضروری بودن زکات نیستند را شامل نمی شود ؛
📚مراه العقول ج 16 ص 15
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
❔اما آیا این حکم در زمان ظهور امام مهدی ع مصداق پیدا می کند و ایشان کسی را که از روی انکار ، زکات نمی دهد را اعدام می کند ❗️
👌از روایاتی استفاده می شود که در زمان ظهور ، همگان زکات اموال خود را می پردازند و اساسا فردی که مصداق حکم فوق باشد ، پیدا نمیشود .
❕ امام باقر عليه السلام فرمود ؛
«هنگامى كه قائم ظهور مى كند و به كوفه وارد مى شود، خداوند متعال از پشت كوفه، هفتاد هزار صدّيق (انسان راستين) را بر مى انگيزد كه جزو همراهان و ياران او مى شوند و كوفه [و دشت عراق] را به اهلش كه خود آنها هستند، باز مى گرداند، و [امام] در سال، دوبار به مردم عطا مى كند و در هر ماه، دو بار به آنها روزى مى رساند و چنان ميان مردم، مساوى توزيع مى كند كه كسى را نيازمند زكات نمى بينى، و پرداخت كنندگان زكات، زكاتشان را براى نيازمندان شيعه مى آورند و آنان آن را نمى پذيرند و آنها به ايشان اصرار مى كنند و در خانه هايشان مى چرخند و به آنها مى دهند؛ ولى آنها مى گويند: ما نيازى به پول شما نداريم».
و حديث ادامه دارد تا آن جا كه فرمود: «و اموال همه اهل دنيا از دل زمين و روى آن، نزد او گرد مى آيد و به مردم گفته مى شود: به سوى چيزى بياييد كه به خاطر آن، قطع رحم كرديد و خون حرام ريختيد و مرتكب حرامها شديد، و او عليه السلام چنان عطا مى كند كه كسى پيش از او نكرده است».
📚بحار الأنوار ج 52 ص 390 ح 212.
❕در منابع اهلسنت هم آمده است که پیامبر گرامی فرمود ؛
«در آخر الزمان و در پى فتنه هاى پياپى و از هم گسستن زمان، پيشوايى مى آيد كه به مردم، بسيار عطا مى كند. مرد نزد او مى آيد و او در دامنش [پول] مى ريزد و آن مرد، انديشناك آن است كه زكات آن را چه كند، و چه كسى صدقه آن مال را از او مى پذيرد، از بس كه به مردم، مال و خير مى رسد».
📚مسند أبى يعلى ج 2 ص 36 ح 1100
❕بنابراین ؛
1⃣مطابق روایات فوق امام مهدی علیه السلام تنها حکم به اعدام مانعین زکات می دهد ، اما عملا فردی که مصداق آن حکم باشد پیدا نمی شود .
2⃣بر خلاف آنچه آقای پناهیان بیان داشته اند ، هرکس که مانع الزکاه باشد ، مشمول حکم مذکور نمی شود ، بلکه مانع الزکاتی که منکر ضروری بودن وجوب زکات شود ، شامل آن می شود که چنین انکاری در حکم ارتداد است .
3⃣کسانی که به داعش زکات نداده اند ، از این جهت بوده است که در صلاحیت داعش نمیدیدند که زکات را جمع آوری کند ، و منکر وجوب زکات نبوده اند تا حکم به ارتداد آنان داده شود ، رفتار داعش در قبال آنان ، رفتاری خلاف دستورات اسلام بوده است .
4⃣جهاد در اسلام ناظر به دشمنان حربی و برای دفاع از کیان اسلام است . آیه ای که معاند به آن استناد کرد ، ناظر به مشركان پيمان شكنى است كه به دشمنى و نبرد و مخالفت علنى با مسلمين برخاسته بودند ، شاهد این سخن آن است که در ادامه آیات مذکور ، حکم قتال با مشرکینی که پیمان شکنی نکردند و به مخالفت علنی و نبرد با مسلمین اقدام نکردند ، برداشته شده و تصریح شده است که حکم مذکور در مورد پیمان شکنان آنان است ، در ذیل مفصل توضیح داده ایم ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2377
👌مشرکین پیمان شکن و حربی نیز اگر دست از قتال بردارند و توبه کردند و اسلام پذیرفتند که نشانه اسلام آنان اقامه نماز و پرداخت زکات است ، در این صورت حکم قتال و جهاد با آنان رفع می شود .
5⃣در تفسیر نمونه می خوانیم ؛
« از آيات فوق در بدو نظر چنين استفاده مى شود كه براى قبول توبه بت پرستان، اداء نماز و زكاة نيز لازم است .... ولى حق اين است كه منظور از ذكر اين دو دستور بزرگ اسلامى آن است كه در تمام مواردى كه ادعاى اسلام مشكوك به نظر برسد- همان گونه كه در مورد بت پرستان آن روز غالبا چنين بود- انجام اين دو وظيفه بزرگ اسلامى را به عنوان نشانه براى اسلام آنها قرار دهند.
❕و يا اينكه منظور اين است كه آنها نماز و زكات را به عنوان دو قانون الهى بپذيرند و به آن گردن نهند، و به رسميت بشناسند، هر چند از نظر عمل در كار آنها قصورى باشد، زيرا دلائل فراوانى داريم كه تنها با ترك نماز و يا زكات انسان در صف كفار قرار نمى گيرد ... »
📚تفسیر نمونه ج 7 ص 295
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
❕ملحد می گوید امام حسین علیه السلام گفته است ،هرکس مرا منکر شود خونش حلال است ❗️
👌در حالی که نقل مورد استناد معاند از امام باقر ع است نه امام حسین ع .
❕« در نقل مورد استناد آمده است ؛ « من جحد اماما ...برئ منه » ، یعنی کسی که دشمنی با امام را پیشه خود سازد و از امام بیزاری جوید و جحد ورزد ، و در عین حال که می داند امام حق است ، او را تکذیب کند ؛
📚معجم الوسیط ماده جحد
❕چنین فردی که از امام بیزاری می جوید ، ناصبی و دشمن امام ع است و خونش حلال است ، در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2951
👌اما اگر کسی تنها امام ع را قبول نکند و قائل به امامت غیر او شود ، اما دشمنی با امام حق نداشته باشد مانند اهلسنت ، آنان کافر فقهی و مهدور الدم نیستند و طبق تصریح خود اهلبیت ع مسلمان هستند ، در ذیل بخوانید ؛
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3019
#دختر_یزگرد_همسر_امام_حسین_ع
🤔#پرسش
❔سئوال: آيا اين درست است كه دختر يزدگرد همسر امام حسين بوده است؟
استاد بهرام مشيرى:
خير اين يكى از دروغهاى آخوندى و جعل تاريخ براى محبوب جلوه دادن حسين و اعراب جنايتكار ميباشد
استاد مشيرى در ادامه با استناد به تاريخ زندگى يزدگرد سوم و زمان مرگ او خط بطلانى ميكشد به اين ادعاى مضحك آخوندهاى شياد.
#ادمين:
آخوندها با جعل تاريخ و چسباندن يك بانوى ايرانى به ائمه متجاوز عرب، ميخواهند براى آنها در ميان ايرانيان محبوبيت كسب كنند، غافل ازينكه همين دروغها باعث شد مردم بدنبال حقيقت بروند و دريابند كه اين ادعاها دروغهاى مضكك عده اى شياد بى اصل و نسب است ❗️
💠#پاسخ💠
❕محبت ما به امام حسین علیه السلام نه به خاطر ازدواج ایشان با شهربانو ، بلکه به خاطر آن است که ایشان از جانب خداوند امام واجب الاطاعه هستند و محبتشان ، اجر رسالت پیامبر گرامی است ؛
🍀https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1329
👌و این که شهربانو دختر یزگرد پادشاه ایرانی ، همسر امام حسین علیه السلام است ، تقریبا از مسائل مسلم حدیثی و تاریخی است .
❕شیخ کلینی و دیگران نقل می کنند که امام باقر علیه السلام فرمود ؛
«هنگامى كه دختر يزدگِرد را بر عُمَر، وارد كردند، دوشيزگان مدينه براى تماشايش آمدند و مسجد [پيامبر ص] از نور ورودش روشن شد. چون عمر بر او نگريست، [آن بانو] صورت خود را پوشاند و گفت: اف به روزگار هرمز باد! عمر گفت:" آيا به من دشنام مى دهد؟" و قصد [تنبيه] او را كرد. امير مؤمنان، على عليه السلام، به او فرمود:" تو چنين حقّى ندارى. او را در گزينش مردى از مسلمانان، آزاد بگذار .... آن دختر آمد ... ( و امام حسین را انتخاب کرد ) ...امير مؤمنان، سپس به حسين عليه السلام فرمود ؛ اى ابو عبد اللّه! همانا او برايت بهترينِ زمينيان را به دنيا مى آورد . او على بن الحسين (امام زين العابدين عليه السلام) را به دنيا آورد. از اين رو، به على بن الحسين عليه السلام، فرزند دو سلسله برگزيده مى گفتند: برگزيده عرب، هاشم، و برگزيده غير عرب، فارْس». و حكايت شده كه ابو الأسود دُئَلى در اين باره، سروده است:و بى گمان، پسرى ميان كسرا و هاشم گرامى ترين كسى است كه حِرزها را بر گردنش آويخته اند. »
📚الكافي ، ج 1 ص 467 ح 1، بصائر الدرجات: ص 335 ح 8 _ بحار الأنوار: ج 46 ص 9 ح 20 _ نثر الدرّ: ج 1 ص 339 والمناقب لابن شهر آشوب: ج 4 ص 167 _ دلائل الامامه ص 194 _ العدد القویه ص 56 _ اثباه الوصیه ص 181 _ الخرائج ج 2 ص 750
❕زمخشری و دیگران از علمای اهلسنت نقل می کنند ؛
« عمر، نزد دختران يزدگرد پسر شهريار پسر خسرو كه به اسارت در آمده بودند، آمد و خواست آنها را بفروشد؛ ولى على عليه السلام فرمود: «دخترانِ پادشاهان، فروخته نمى شوند؛ امّا آنها را قيمت گذارى كنيد». پس امام عليه السلام قيمت آنها را پرداخت و آنها را ميان حسين بن على عليه السلام و محمّدبن ابى بكر و عبد اللّه بن عمر، تقسيم نمود (آنها را به ازدواج اينان در آورد) و آنان، سه نفر را به دنيا آوردند ( على بن الحسين (امام زين العابدين) عليه السلام، قاسم بن محمّد بن ابى بكر و سالم بن عبد اللّه »
📚ربيع الأبرار: ج 3 ص 19، البداية والنهاية: ج 9 ص 104، حياة الحيوان: ج 1 ص 127 الكامل للمبرّد: ج 2 ص 645 _ سیر اعلام النبلاء ج 4 ص 386
❕در نقل دیگر می خوانیم ؛
« مادر على بن الحسين ... دختر يزدگرد است كه حسين ، او را بر گرفت و امير مؤمنان على عليه السلام، به او فرمود: «او را بگير كه به زودى، سَرور عرب و عجم، و سَرور دنيا و آخرت را برايت به دنيا مى آورد».
📚محاضرات الادباء: ج 1 ص 347 _ عيون المعجزات: ص 67
❕و در کتاب لباب الأنساب در بيان فرزندان امام حسين عليه السلام آمده است ؛
« زينب كه در كودكى درگذشت و مادرش، شهربانو دختر يزدگرد بود و امّ كلثوم كه در كودكى در گذشت و مادر او نيز شهربانو، دختر يزدگرد بود »
📚لباب الأنساب: ج 1 ص 350.
❕و در نقل دیگر می خوانیم ؛
« آنچه ما بر آن اعتماد مى كنيم و مى گوييم، اين است كه: او شاهْزنان، دختر خسرو يزدْگِرد است كه در فتح مدائن (تيسفون)، اسير شد و عمر، او را به حسين عليه السلام بخشيد و بسيار بافضيلت بود و پسرش بسيار به او نيكى مى كرد. »
📚المجدي ص 93، عمدة الطالب: ص 192
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
❕کسانی که در مورد تاریخ ایران بحث کرده اند نیز به ماجرای یزگرد و دخترش شهربانو و ازدواج او با امام حسین ع اشاره کرده اند .
👌در کتاب ایران در زمان ساسانیان ، کرستین سن ، پس از آن که شرح کشته شدن یزگرد در هنگام حمله ایرانیان را می دهد ، در مورد فرزندان یزگرد، می نویسد ؛
« دو پسر ، وهرام و پيروز و سه دختر ادرگ و شهربانو ، و مردآوند »
📚ايران در زمان ساسانيان، ص 659
❕در کتاب تاریخ ایران ، اثر سرپرسی سایکس می خوانیم ؛
« شهربانو دختر يزدگرد به حياله نكاح حسين بن على درآمد »
📚تاريخ ايران، ج1، ص 754
❕در کتاب تاریخ نگارستان اثر قاضی غفاری متوفای 975 قمری می خوانیم ؛
« امام چهارم است پدرش حسين ع مادرش شهربانو بنت يزدجرد شهريار و پادشاه ايران »
📚تاريخ نگارستان، متن، ص: 14
❕در کتاب فرهنگ جامع تاریخ ایران ، اثر عباس قدیانی می خوانیم ؛
« شهربانو ، نيمه نخست قرن اول هجرى. دختر يزدگرد سوم ساسانى (632- 651 م.) و همسر امام حسين (ع). راجع به نام و زندگى و وفات او روايات متفاوتى وجود دارد كه به طور اجمال خواهد آمد. اما به اتفاق منابع تاريخى، وى يكى از سه دختر يزدگرد سوم بود كه پس از شكست سپاه ساسانى از سپاه اسلام و فرار و قتل يزدگرد سوم به اسارت سپاه اسلام درآمد »
📚فرهنگ جامع تاريخ ايران، ج2، ص 533
❕در نقل دیگر می خوانیم ؛
« او را به لقب زين العابدين خواندندى، و كنيت ابا محمّد و ابا الحسين، و ابا بكر نيز روايت كرده اند. و مادرش را شهربانو نام بود، دختر يزدگرد شهريار »
📚مجمل التواريخ و القصص، نجم الدين سيف آبادى، ص 353
❕علاوه بر اسنادی که در رابطه ازدواج امام حسین ع و شهربانو ارائه دادیم ، دسته قابل توجه دیگری از علمای متقدم و متاخر نیز قائل به صحت ازدواج مذکور می باشند و جریان ازدواج را نقل می کنند ، که از این قبیل هستند ؛
❕منتهی الامال ، شیخ عباس قمی ، ج 2 ص 1057 _ ریاحین الشریعه ، ج 3 ص 12 _ محدثات شیعه ، ص 225 _ المقالات و الرسالات ج 30 ص 106 _ قاموس الرجال ج 12 ص 286 _ مستدرکات رجال الحدیث ج 1 ص 15 _ تنقیح المقال ج 3 ص 80 _ تکمله الرجال ج 2 ص 734 _ مجمع الرجال ج 7 ص 176 _ مرات الاولیاء ج 1 ص 222 _ بستان السیاحه ص 545 _ اعیان الشیعه ج 7 ص 353 _ تراجم اعلام النساء ج 2 ص 227 _ اعلام النساء المومنات ص 532 _ بانوان عالمه ص 13 _ الارشاد ، ج 2 ص 137 _ کشف الغمه ج 2 ص 295 _ عمده الطالب ص 192 _ مجموعه نفیسه ص 112 _ الصراط المستقیم ج 3 ص 128 _ شرح الاخبار ج 3 ص 266 _ روضه الواعظین ص 222 و ....
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir