eitaa logo
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
6.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
220 ویدیو
52 فایل
❕بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی ! 🔶 پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!! طرح شبهه و سوال : @poorseman
مشاهده در ایتا
دانلود
❕پاسخ پرسش کاربر در مورد شبهه ای که با بر شمردن جنگ های پیامبر گرامی ، در صدد است که اسلام را آیینی خشن معرفی کند را در ذیل بخوانید که توضیح داده ایم جهاد در اسلام دفاعی است و جنگ های پیامبر نیز دفاعی و برای دفع شر دشمنان بوده است و اسلام حتی در قبال مشرکینی که با مسلمین عناد و دشمنی ندارند ، دستور به حسن رابطه داده است ، در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2377 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1876
🤔 ❔مطلب به این سادگی باید چنین داستانی بسازد؟ مهدی نصیری سوال کرده که حجت شرعی برای اجبار بر مردم چیست؟ همه می دانیم که در مذهب اهل بیت ٬ سلوک این نیست.حتی یک نمونه برخورد از آنان که تحمیلگر نظر آنها باشد بر مردم٬ در تمام این سالهای زندگی چارده معصوم دیده نشده.چه در زمان حکومت و غیر از آن. اما این رویه٬ در تمام مدل های حکومتی مدعی دین در تمام تاریخ دقیقا تکرار شده است. مطلب به روشنی خورشید است.هرکس مدعی خلاف است دلیل بیاورد ❗️❗️ 💠💠 👌به راستی انسان از این روشنفکر نماها که شمائل محقق دینی نیز به خود می گیرند ، تعجب می کند که چه سخنان جاهلانه را به زبان جاری می کنند ❗️ ❕این که حجاب حکم مسلم اسلامی و مورد تاکید آیات و روایات فراوانی است قابل انکار نیست ، در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3282 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3279 ❔حال می گویند چه دلیلی است که حکومت اسلامی ، حجاب را برای همگان اجباری و لازم بداند ❗️اینان توجه ندارند که فلسفه وجودی حکومت اسلامی ، اجرای دستورات خداوند در جامعه است و قرآن و روایات ، تاکید به برقراری حکومت اسلامی برای تحقق این هدف کرده اند ، در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2229 ❕یکی از دستورات خداوند ، حجاب بانوان است که حکومت اسلامی ملزم است ، بانوان جامعه را به این حکم و حد الهی ملزم کند و با تعدی گرایان برخورد کند . 👌در روایات متعددی تصریح شده است که وظیفه حاکم جامعه ، اجرایی کردن دستورات خداوند و حدود و احکام او در جامعه است که یکی از مصادیق آن ، اجرای حکم حجاب و برخورد با تعدی کنندگان از این حکم است . 💠على عليه السلام فرمود ؛ « بالاترين وظيفه حاكم در برابر مردمش، توجّه دادن آنان به وظايف دينىِ‏شان است كه خداوند بر ايشان تكليف نموده است. بر ماست كه شما را به آنچه خداوند عز و جل فرمانتان داده است، فرمان بدهيم، و از آنچه خداوند عز و جل شما را از آن نهى كرده است، نهيتان كنيم، و دستور خدا را در باره همه مردم، از نزديك و دور [و خويش و بيگانه‏] اجرا كنيم و باك نداشته باشيم كه حق، در باره چه كسى اجرا مى ‏شود. » 📚الغارات ، ج 2 ص 501 _ بحار الأنوار ، ج 27 ص 253 👌و فرمود ؛ « چيزى بر عهده امام نيست، جز آنچه از جانب پروردگارش بردوش او نهاده شده است ، كوشيدن در پند و اندرز، تلاش در خيرخواهى و راه‏نمايى، زنده داشتن سنّت، اجراى حدود [الهى‏] در باره سزامندانش، و رساندن سهام [بيت المال‏] به كسانى كه سهم مى‏ برند. » 📚نهج البلاغة ، خطبة 105 ❕امام رضا علیه السلام فرمود ؛ « اگر گوينده ‏اى بگويد: چرا خداوند، اولو الأمر را قرار داد و به فرمان‏بردارى از آنان فرمان داد؟ گفته مى‏ شود: به دلايل بسيارى ، يكى اين كه: از آن جا كه براى مردم، حدّ و مرز نهاده شده و به آنان دستور داده شده است كه از آن مرز، فراتر نروند- چون مايه تباهىِ خود آنان مى‏ شود-، اين كار به سامان و انجام نمى‏ رسد، مگر آن كه [خداوند،] فردى امين را بر آنان بگمارد تا ايشان را از تجاوز و وارد شدن به آنچه بر ايشان ممنوع ساخته است، باز دارد؛ و اگر اين نبود، بى گمان، هيچ كس حاضر نمى‏ شد از خوشى و سود خويش، به اين دليل كه به ديگران لطمه مى‏ زند، دست بردارد. پس خداوند، بر مردم، فرمان‏روايى قرار داد تا آنان را از تباهى باز بدارد و حدود و احكام را در ميانشان اجرا كند. ....ديگر، اين كه ، اگر بر ايشان پيشوا و سرپرستى درستكار و نگهبان و امانتدار نمى ‏گمارْد، آيين، كهنه و فرسوده مى‏ شد، دين از ميان مى‏ رفت، سنّت‏ها و احكام دگرگون مى ‏شدند و بدعت‏گذاران، به آن مى ‏افزودند و كجروان، از آن مى ‏كاستند و آن را بر مسلمانان، مشتبه مى‏ ساختند؛... پس اگر خداوند برايشان سرپرستى نمى‏ گماشت كه نگهبان چيزهايى باشد كه پيامبر آورده، قطعاً، به همان گونه كه روشن ساختيم، به تباهى مى ‏افتادند و قوانين و سنّت‏ها و احكام و ايمان، دست‏خوش تغيير مى ‏شد، و در اين، تباهىِ همه مردم بود » 📚عيون أخبار الرضا عليه السلام: ج 2 ص 100 ح 1 ❕می بینیم که ائمه ع وظیفه حاکم جامعه اسلامی را ، اجرایی کردن حد و حدود و دستورات الهی در جامعه می دانند ، که مصداق روشن این وظیفه ، اجرا کردن حکم و دستور خداوند در مورد حجاب بانوان در جامعه است ، آن وقت این جاهلان از خدا بی خبر مدعی هستند که ائمه هیچگاه امر به برخورد تحمیلگر با دیگران نداشته اند ❗️ 👌علی علیه السلام به عنوان یک حاکم الهی ، مردان را نسبت به اهمال در مورد حجاب بانوان ، مورد سرزنش قرار می دهد و می گوید ؛ « ای مردم عراق خبر دار شده ام که زنان شما در گذرگاه ها با مردان تنه به تنه می خورند آیا شرم نمی کنید » 📚الفقیه ج 3 ص 444 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 ❕یا پیامبر گرامی به عنوان حاکمی الهی ، نسبت به حجاب و عفاف بانوان حساس بوده و می فرماید ؛ « هر مردی که راضی باشد همسرش خود را بیاراید و از خانه بیرون رود ، آن مرد دیوث و بی غیرت است و هر که او را دیوث بنامد گناه نکرده است ، هر گاه زن آرایش کنان و عطر زنان از خانه اش خارج شود و شوهرش به این کار او راضی باشد ، به ازای هر قدمی که بر می دارد برای شوهر او خانه ای در جهنم بنا می شود » 📚بحار الانوار ج 100 ص249 ❕در نقل دیگر آمده است ؛ « پیامبر زنان را منع کرد که برای غیر شوهر ، خودشان را زینت و آرایش کنند . اگر چنین کنند بر خداوند است که آنان را وارد آتش دوزخ کند» 📚الفقیه ج 4 ص 6 ❕بر این اساس و مطابق با سخن ائمه ع ، وظیفه حاکم جامعه اسلامی ، اجرای دستورات خداوند و حد و حدود او در جامعه و برخورد با هنجار شکنان است که یک مورد از این وظیفه ، اجرایی کردن حد و حدود الهی در مورد حجاب بانوان و برخورد با کسانی است که نسبت به این فریضه الهی بی توجهی می کنند ‌. ❕از سوی دیگر ، می دانیم که امر به معروف و نهى از منكر داراى سه مرحله است كه دو مرحله آن وظيفه عمومى مردم است به صورت واجب كفايى، و يك مرحله وظيفه حكومت است ؛ 1⃣امر به معروف و نهى از منكر با قلب يعنى در دل از بديها بيزار و نسبت به خوبيها علاقمند باشد . 2⃣ امر به معروف و نهى از منكر با زبان كه ابتدا با كلمات نرم و ملايم و محبّت ‏آميز و پند و اندرز شروع مى‏ شود و سپس با كلمات تندتر و خشن‏ تر ادامه مى ‏يابد (اين نيز وظيفه عامّه مردم است). 3⃣ امر به معروف و نهى از منكر با دست، يا به تعبيرى ديگر اقدام عملى و گاه قهرآميز در مقابل تاركات واجبات و انجام دهندگان محرّمات باشد؛ خواه از طريق مجازات بدنى يا حبس و زندان؛ و يا كارهاى مشابه ديگرصورت گيرد، و همان گونه كه در مباحث فقهى گفته ‏ايم اين مرحله وظيفه حكومت اسلامى است و امكان ندارد كه به دست مردم داده شود كه موجب هرج و مرج و انواع نابسامانى مى ‏گردد . 📚پیام قرآن ج 10ص 217 ❕خداوند می فرماید ؛ « شما بهترين امّتى بوديد كه به سود انسانها آفريده شده ايد (چه اينكه) امر به معروف و نهى از منكر مى ‏كنيد و به خدا ايمان داريد». ( آل عمران 110 ) 👌و می فرماید ؛ « بايد از ميان شما جمعى دعوت به نيكى كنند و امر به معروف و نهى از منكر نمايند و آنها رستگارانند. » ( آل عمران 104) ❕هنگامى كه اين آيه در برابر آيه پيشين گذارده شود كه وظيفه امر به معروف و نهى از منكر را عام و فراگير مى‏ شمرد؛ روشن مى‏ شود كه آن درباره يك مرحله از اين دو وظيفه بزرگ است و اين درباره مرحله ديگرى است، آن مرحله قلب و زبان را مى‏ گويد، و اين مرحله دست و شدّت عمل را ؛ 📚تفسیر نمونه ج 3 ص 36 👌بنابراین ، وظیفه حکومت اسلامی آن است که از باب امر به معروف و نهی از منکر ، با منکرات در جامعه برخورد کند و هنجار شکنان دستورات الهی را تادیب کند ، یک مصداق برای این وظیفه ، برخورد با هنجار شکنان حجاب اسلامی است . ❕در رابطه با نهی از منکر عملی که وظیفه حکومت اسلامی است ، علی علیه السلام تعبیر رسایی دارد و می فرماید ؛ « اى مؤمنان ، هركس ظلم و ستمى را مشاهده كند كه در حال انجام گرفتن است يا كار زشت و منكرى را ببيند كه مردم را به‏ سوى آن فرامى‏ خوانند اگر تنها با قلبش آن را انكار كند راه سلامت را برگزيده و گناهى بر او نيست (به شرط اين‏كه بيشتر از آن در توان نداشته باشد) و آن‏كس كه با زبان و بيان به مبارزه برخيزد و آن را انكار كند پاداش الهى خواهد داشت و مقامش از گروه نخست، برتر است. اما آن‏كس كه با شمشير (در آنجا كه راهى جز آن نيست) براى اعلاى نام خدا و سرنگونى ظالمان، به انكار برخيزد او كسى است كه به راه هدايت راه يافته و بر جاده حقيقى گام نهاده و نور يقين در قلبش تابيده است‏ » 📚نهج البلاغه ، حکمت 373 ❕تعبير به «من انكره بالسيف» به معناى تكيه بر قدرت و زور در مبارزه با منکرات جامعه است . 👌و فرمود ؛ « شمشير شكافنده است و دين به هم آورنده؛ زيرا دين به معروف امر مى‏ كند و شمشير از منكر نهى مى ‏كند. » 📚میزان الحکمه ج 7 ص 350 👌این تعبیر نیز گواه دیگری ، بر لزوم برخورد عملی حکومت اسلامی با منکرات جامعه است . در رابطه با لزوم برخورد عملی و استفاده از زور برای اجرای دستورات دینی در جامعه ، روایات متعدد دیگری نیز در مجامع روایی ما وارد شده است که جهت آگاهی رجوع کنید ؛ 📚وسائل الشیعه ج 16 ص 131 باب 3 ❕بنابراین حکومت اسلامی ، وظیفه دارد که با هنجار شکنان حجاب ، برخورد کند و ائمه نیز به همین امر توصیه کرده اند و در دوران حکومت پیامبر گرامی و علی علیهما السلام نیز حتی یک مورد نداریم که آنان نسبت به این وظیفه اهمال ورزیده باشند و نسبت به حجاب زنان جامعه بی تفاوت بوده و آزادی در انتخاب حجاب را در حکومت خویش اجرایی کرده باشند . @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
❕پاسخ معاند در مورد نظم عالم و این که آیا ممکن است چنین نظمی خود به خود به وجود آمده باشد را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3300
❕پاسخ پرسش کاربر در مورد اینکه مقصود از اول و ثانی و ثالث و رابعی که در زیارت عاشوراء لعن می شوند ،چه کسانی هستند را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1793
👌پاسخ دو پرسش معاند ؛ 1⃣چرا خون ، نجس و حرام است ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/158 2⃣چرا قرآن ، یحیی ع را برای ازدواج نکردن ستوده است ❗️ازدواج خوب است یا بد ❗️ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3301
❕معاند به سخنان برقعی استناد کرده است که مهدی علیه السلام متولد نشده است و امام عسکری ع عقیم بوده است ❗️ 👌ما در ذیل مفصلا ، تولد امام مهدی ع و عقیم نبودن امام عسکری ع را اثبات کرده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2616 ❕و مفصلا اقوال مورخین و نسب شناسان اهلسنت را آورده ایم که آنان نیز تصریح کرده اند که امام عسکری ع عقیم نبوده است و فرزندی به نام محمد ( مهدی ) برای ایشان به دنیا آمد ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2623 ❕در مورد برقعی و افکار و سرانجام او نیز ، نمایه ذیل را مطالعه کنید ؛ 🌐http://al-mostabserin.com/persian/646
🤔 ❔جواز نکاح بدون در معتبر ترین کتاب شیعه از زبان امام صادق علیه‌السلام عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ: سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ عَنِ اَلرَّجُلِ يَتَزَوَّجُ اَلْمَرْأَةَ بِغَيْرِ شُهُودٍ فَقَالَ لاَ بَأْسَ بِتَزْوِيجِ اَلْبَتَّةِ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اَللَّهِ إِنَّمَا جُعِلَ اَلشُّهُودُ فِي تَزْوِيجِ اَلْبَتَّةِ مِنْ أَجْلِ اَلْوَلَدِ لَوْ لاَ ذَلِكَ لَمْ يَكُنْ بِهِ بَأْسٌ ترجمه فارسی زراره بن اعین میگوید از امام صادق عليه السّلام پرسيدند: مردى با زنى بدون گرفتن شاهد ازدواج كرده است چه حكمى دارد؟ فرمود: البتّه ازدواج بين خود و خداى خود اشكالى ندارد، گرفتن شاهدان در امر ازدواج به خاطر فرزند است؛ اگر از اين جهت نبود اشكالى نداشت الکافي ج ۵، ص ۳۸۷ مجلسی در مرآة العقول جلد ۲۰ صفحه ۱۲۰ در مورد روایت مذکور میگوید 👈 الحديث الأول : حسن سوال از شیعه اگر یک مرد با یک زن رو در حال زنا دیدید گفتن ما باهم ازدواج کردیم چی دلیل برای تکذیب شون دارید؟ آیا این دروغ زراره بن اعین بیانگر این نیست که زمینه زنا رو مساعد میکرده ❗️❗️ 💠💠 1⃣ما اگر چه معتقدیم که در عقد ازدواج ، شاهد گرفتن شرط نیست ، اما شاهد گرفتن و اعلان را مستحب می دانیم ؛ 📚 العروه مع التعلیقات ، ج 2 ص 751 _ الحدایق الناضره ج 23 ص 33 ❕و در روایت مورد استناد وهابی نیز می بینیم ، امام صادق ع ، گرفتن شاهد را برای آنکه در نسب و ارث فرزندان ، اختلافی ایجاد نشود ، خوب می داند ، چنان که در نقل دیگری امام باقر و امام صادق ع فرموند ؛ « بینه و شهادت در امر نکاح ( به عنوان امری مستحب ) قرار داده شده است به خاطر مساله مواریث و نسب » 📚الکافی ج 5 ص 387 _ التهذیب ج 7 ص 248 _ وسائل الشیعه ج 20 ص 99 2⃣وهابی که در مساله شاهد گرفتن در عقد ازدواج به ما اشکال می کند ، غافل از آن است که علمای خودشان ، شاهد گرفتن در عقد ازدواج را شرط نمی دانستند و معتقد بودند که پیامبر گرامی ، برای عقد ازدواج شاهد نمی گرفت و هیچ روایتی در شرطیت شهادت در عقد ازدواج ، وجود ندارد . ❕ابن منذر می گوید ؛ « در این که دو شاهد در نکاح شرط است ، هیچ روایتی نیست ، پیامبر صفیه را به عقد خود در آورد ، بدون آنکه شهودی بگیرد » 📚الشرح الکبیر ، ابن قدامه ج 7 ص 458 👌یزید بن هارون می گفت ؛ « خداوند امر به شهود در بیع کرد نه در نکاح ، اما اصحاب رای شهود را در نکاح شرط کردند ، نه در بیع » 📚همان مدرک ❕احمد معتقد بود که عقد بدون شاهد صحیح است و ابن عمر و حسن بن علی و ابن زبیر و سالم و حمزه دو فرزند ابن عمر به همین معتقد بودند ، و عبدالله بن ادریس و عبدالرحمان و یزید بن هارون نیز به همین معتقد بودند » 📚مغنی ابن قدامه ج 7 ص 339 👌مالکیه نیز به تبع مالک بن انس معتقدند که در هنگام عقد ، شاهد شرط نیست و عقدی که بدون شهادت شهود باشد ، صحیح است 📚الفقه علی المذاهب الخمسه ج 2 ص 296 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 3⃣وهابی می گوید اگر در عقد ازدواج ، شهادت شهود شرط نباشد ، از کجا بدانیم که زن و مردی که با هم هستند واقعا زوجه و زوج هستند ، نه زانیه و زانی ❗️ ❔از وهابی می پرسیم که اگر زن و مردی در شهر دیگری ازدواج کنند و دو شاهد هم بگیرند ، آنگاه در شهر دیگری ، افراد مشکوک شوند که آیا آنان زوج و زوجه اند یا زناکار ، تکلیف چیست ❗️اگر بگویید که می گوییم زوج و زوجه اند ، می گوییم مگر شما شاهد عقدشان بوده اید ❗️شاید زناکارند و ما نمی دانیم و شهود هم نیستند تا از آنان بپرسیم ❕ 👌بنابراین ، صرف شهادت دو شاهد ، نمی تواند مشکل گشای فرضی باشد که وهابی مطرح کرده است ❗️آنچه حل مشکل می کند آن است که ما ماموریم ، مومنین را تصدیق کنیم ، اگر آنان می گویند ما زن و شوهریم ، وظیفه ما تصدیق آنان است ، چنان که قرآن در توصیف پیامبر گرامی می گوید ؛ « يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ رَحْمَةٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُم‏ » « او ايمان به خدا دارد و تصديق مومنان مى‏ كند، و رحمت است براى كسانى از شما كه ايمان آورده ‏اند » ( توبه 61 ) 👌جصاص از ابن عباس نقل می کند ؛ « مقصود از « یومن للمومنین » آن است که پیامبر ، تصدیق کننده ، مومنین بود » 📚احکام القرآن ، ج 3 ص 182 _ تفسیر ابن ابی حاتم ، ج 6 ص 1827 ❕سیوطی از ضحاک در تفسیر آیه شریفه نقل می کند ؛ « پیامبر تصدیق کننده مومنین در شهادات و قسم هایشان نسبت به حقوق و فروج و اموالشان بود » 📚الدر المنثور ج 3 ص 253 ❕ما نیز ماموریم که اقتدا به پیامبر گرامی کنیم و تصدیق کننده مومنین باشیم ، چنان که قرآن می گوید ؛ « براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نيكويى بود، براى آنها كه اميد به رحمت خدا و روز رستاخيز دارند، و خدا را بسيار ياد مى ‏كنند. » ( احزاب 21) 4⃣متاسفانه اینان ، بر خلاف حکم قرآن و سنت ، در ازدواج ، شهادت شهود را شرط حتمی می دانند ، اما در طلاق ، حضور شهود را شرط نمی دانند ؛ 📚فقه السنه ج 2 ص 230 ❕در حالی که قرآن ، حضور شهود را در هنگام طلاق شرط لازم می داند و می گوید ؛ « فَإِذا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَ أَشْهِدُوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِنْكُمْ وَ أَقِيمُوا الشَّهادَةَ لِلَّهِ ذلِكُمْ يُوعَظُ بِهِ مَنْ كانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجا » « هنگامى كه عده آنها سرآمد يا آنها را به طرز شايسته ‏اى نگه داريد، و يا به طرز شايسته‏ اى از آنها جدا شويد، و دو مرد عادل از خودتان را گواه گيريد، و شهادت را براى خدا برپا داريد، اين چيزى است كه افرادى كه به خدا و روز قيامت ايمان دارند به آن اندرز داده مى‏ شوند، و هر كس تقواى الهى پيشه كند خداوند راه نجاتى براى او فراهم مى‏ كند. » ( طلاق 2) 👌ابن عباس بر اساس آیه شریفه ، معتقد بود که در طلاق ، شهادت شهود ، شرط است ؛ 📚جامع البیان ج 28 ص 88 ❕سیوطی از عمران بن حصین نقل می کند که از او در مورد مردی پرسیدند که زنش را طلاق داده است و شاهد نگرفته است ...❕او پاسخ داد ؛ « بد عملی انجام داده است ، در طلاق زنش ، بدعت وارد کرده است ( زیرا بدون شهود طلاق داده است ) باید برای طلاقش ، شاهد بگیرد » 📚 الدر المنثور ج 6 ص 232 ❕لذا می بینیم که امام کاظم علیه السلام خطاب به ابو یوسف قاضی که از مخالفین ایشان بود ، فرمود ؛ « خداوند در کتابش ، امر به طلاق کرده است و حضور دو شاهد عادل را شرط دانسته است و همینطور در کتابش به ازدواج امر کرده است ، اما حضور شهود را مهمل گذاشته است ( و شرط به شهود در ازدواج نکرده است ) ، اما شما ، شاهد را شرط دانستید در ( عقد ازدواج ) که خدا شرط ندانسته بود ، و در طلاق که خدا به شهود تاکید کرده بود ، شهادت را باطل کردید و شرط ندانستید » 📚الکافی ج 5 ص 387 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
❕ملحد در کمال دروغگویی و وقاحت ، از یک خط کوچک از پاسخهای سالهای گذشته ما عکس گرفته است که ما گفته ایم ، روایتی که سخن از طلاق های زیاد امام حسن ع به میان می آورد ، ضعیف است ، آنگاه می گوید ، ما هیچ دلیلی برای این سخن خود ارائه نکرده ایم ، در حالی که در ادامه همان پاسخ ، اسناد گفته خود را ارائه داده ایم ، اما ملحد از بخش اسناد ، عکس نگرفته و به دروغ مدعی شده است که ما سندی بر گفته خویش ارائه نداده ایم ، در ذیل ببینید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2118 👌ملحد نانش در همین دروغ گویی و تدلیس کردن است ، تا با تقطیع مطالب ما ، در برابر اربابانش ، خوش رقصی داشته باشد و اندک جیره ای دریافت کند و معتقد به خداوندی نیز نیست تا از او بترسد و از دروغگویی هایش کم کند . ❕باید از چنین ملحدین بی اعتقاد ترسید ، زیرا هیچ چیزی مانع آنان از انجام مفاسد و دروغگویی ها نمی باشد . ❕امام رضا علیه السلام به زیبایی ، نقش اعتقاد به خداوند در زندگی انسان را به تصویر کشیده و می فرماید ؛ «هر كس اقرار به خداوند عزّ و جلّ نداشته باشد ، از نافرمانى او اجتناب نورزد و از ارتكاب گناهان بزرگ خوددارى ننمايد و در آنچه شهوتش اقتضا مى‏ كند و لذّت مى‏ برد از كسى هراس نكند و همچنين از فساد كردن و ستمكارى، و چون مردم چنين مفاسدى را بى ‏پروا انجام دهند و هر شخصى مرتكب اعمالى كه شهوتش را ارضاء ميكند و هواى نفس او آن را طلب مينماي بشود ، بدون اينكه براى خود مراقبى بينديشد و پاسبانى بر خود در نظر بگيرد، در اين صورت نابودى همه مردم است، و (بالنتيجه) بر يك ديگر هجوم برند و به زور و تزوير از زنان كام گيرند و اموال و ثروت را بتاراج ببرند، و ريختن خون ديگران، و بهره‏ گيرى از زنان غير را مباح شمرند، و برخى برخى را بدون جرم و بناحقّ بقتل رسانند، و در اين خود خرابى دنيا و نابودى خلق، و فساد و تباهى كشتها و نسلها است ... چنانچه مردم بدون اقرار و ايمان بخداوند عزّ و جلّ و شناخت او رها مى ‏شدند، امر به كار درست و نهى از اعمال نادرست ثابت نبود، زيرا امركننده و باز دارنده‏ اى كه بشناسند در كار نبود، و نيز ما مى ‏يابيم كه مردمى در نهانى و پنهان كارهاى فاسد را دور از ديده ديگران انجام ميدهند، پس اگر اقرار به پروردگار عزّ و جلّ و ترس از او در نهان نباشد هر كس در خلوت و نهان بشهوترانى خود و هر چه هوايش طلب كند بدون‏ مراقبت و ترس از احدى خود را اشباع مى ‏كند، و چون بداند كسى از او آگاه نيست، در هتك حرمت و ارتكاب گناهان كبيره تمادى مينمايد، چون فعلش از ديده ديگران مستور است، و مراقبى ندارد، پس در آن هلاكت تمامى خلق خواهد بود، پس قوا و پا بر جايى خلق و صلاح ايشان ممكن نبود مگر به اقرار گرفتن از ايشان به وجود خداوند عليم و خبير و داناى پنهان و پنهانتر، امركننده به درستكارى و بازدارنده از فساد و تبه كارى، و آنكه هيچ چيز نهانى بر او پوشيده نخواهد بود تا اينكه در اين جلوگيرى باشد از آنچه در پنهان مرتكب خواهند شد از هر گونه فساد و تباهى » 📚عیون الاخبار ج 2 ص 99 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
❕یکی از ملحدین فتوای ، بی اساسی که نزد اهلسنت است را مورد تمسخر قرار داده است که می گویند ابرو برداشتن برای زنان حرام است ❗️ 👌ما در پاسخی در گذشته ، به این حکم ، بی اساس آنان نقدی وارد کردیم و از آنان نقل کردیم که فتوا می دهند ؛ « کندن موهای صورت و باریک نمودن ابرو و چیدن آن را علماء حرام قرار داده اند زیرا این نوع تغییری است در خلقت خداوند و به نص قرآن حرام است » 📚محمود الفتاوی ، فتاوای دار العلوم زاهدان ، زیر نظر مولوی عبدالحمید ،ج 4 ص 209 ❕در ذیل نقد ما به این فتوای آنان را بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/588
🤔 ❔روایت عجیبی از عجایب در کتب شیعه زراره بن اعین می‌گوید والله لو حدثت بکل ما سمعته من أبی عبدالله علیه السلام لانتفخت ذکور الرجال على الخشب. ترجمه فارسی زراره میگوید بخدا قسم اگر من چیزی های که از امام صادق شنیدم بگویم. قطعا.👈 آلت تناسلی👉 مردان بر چوپ بلند میشه 😳😳 نام کتاب : إختيار معرفة الرجال المعروف بـ رجال الكشي نویسنده : الشيخ الطوسي جلد : 1 صفحه : 134 💠💠 1⃣روایت مذکور ، مشکل سندی دارد . در سند روایت ، احمد بن الفضل الخزاعی وجود دارد که نجاشی او را توثیق نمی کند ؛ 📚رجال نجاشی ، ص 89 ❕علامه حلی نیز می گوید واقفی بوده است . واقفیان از مخالفین و دشمنان امام رضا ع بوده اند . 📚رجال علامه حلی ص 201 ❕همینطور در سند روایت ، محمد بن زیاد وجود دارد که مشترک میان چندین راوی است و توثیق چنین راوی مشکل است ؛ 📚زبده المقال من معجم الرجال ج 2 ص 304 2⃣شبهه افکن از لغت و ادبیات عرب اطلاع نداشته است ، لذا روایت را مطابق با فهم ناقص خودش ترجمه کرده است . ❕واژه « الذکر » که جمع آن « ذکور » است ، اگر چه در مورد آلت تناسی به کار می رود ، اما در معانی دیگر نیز استعمال می شود . 👌مثلا « الذکر من الحدید » ، یعنی « بهترین جنس آهن » ، همینطور این واژه در مورد مردان دلیر و نیروند و سرسخت و تسلیم نشدنی نیز به کار می رود و می گویند « رجل ذکر » یعنی « مردی نیروند و تسلیم نشدنی » 📚ترجمه المعجم الوسیط ، ج 1 ص 672 ماده « ذکر » 👌در روایت آمده است ؛ « ذکور الرجال » و اضافه مذکور « اضافه بیانیه » به تقدیر « من » است ؛ 📚بدائه النحو ، ص 209 ❕بنابراین تعبیر « ذکور الرجال » یعنی ؛ « نیرومندان و دلیران از مردان » 👌زراره می گوید ، اگر هر آنچه که از امام صادق علیه السلام شنیدم ، بازگو کنم و بین شیعیان منتشر کنم ، دشمنان چون قدرت درک و فهم آن را ندارند ، شیعیان را به کفر و شرک و غلو متهم می کنند و بر شیعیان سخت می گیرند تا جایی که حتی مردان دلیر و نیرومند شیعه را نیز به پای چوبه دار کشیده و اعدام می کنند و بدن هایشان بر روی چوبه دار می ماند تا باد کند ؛ « لانتفخت ذکور الرجال علی الخشب » «مردان دلیر و نیرومند بر روی چوبه دار ، باد می کردند » 3⃣شبیه تعبیر فوق در روایت دیگری نیز آمده است ، مثلا امام صادق ع فرمود ؛ « يا يونُسُ، لَيلَةَ النِّصفِ مِن شَعبانَ يَغفِرُ اللّهَ لِكُلِّ مَن زارَ الحُسَينَ عليه السلام مِنَ المُؤمِنينَ ما تَقَدَّمَ مِن ذُنوبِهِم وما تَأَخَّرَ، وقيلَ لَهُم: استَقبِلُوا العَمَلَ. قُلتُ: هذا كُلُّهُ لِمَن زارَ الحُسَينَ عليه السلام فِي النِّصفِ مِن شَعبانَ؟ فَقالَ: يا يونُسُ، لَو أخبَرتُ النّاسَ بِما فيها لِمَن زارَ الحُسَينَ عليه السلام، لَقامَت ذُكورُ الرِّجالِ عَلَى الخَشَب‏ » « اى يونس! شب نيمه شعبان، خداوند، گناهان پيشين و پسينِ زائران باايمان حسين عليه السلام را مى ‏آمرزد و به آنها گفته مى‏ شود: «عمل را از سر بگيريد». گفتم: اين همه، براى زائر حسين عليه السلام در شب نيمه شعبان است؟! فرمود: «اى يونس! اگر مردم را از همه پاداش زيارت حسين عليه السلام در آن شبْ آگاه كنم، مردان دلیر و نیرومند ، ، بر چوبه دار خواهند رفت» « لقامت ذکور الرجال علی الخشب » 📚وسائل الشیعه ج 14 ص 470 ❕یعنی اگر مردمان از تمام ثواب زیارت امام حسین ع در شب نیمه شعبان آگاه شوند ، افراد کم ایمان ، قادر به درک و پذیرش آن نیستند و بر شیعیان سخت می گیرند و آنان را به شرک و کفر نسبت می دهند ، تا جایی که حتی دلیران و نیرومندان شیعه را نیز به پای چوبه دار کشیده و اعدام می کنند ؛ 📚بحار الانوار ج 98 ص 95 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
👌پاسخ وهابی را که به دروغ مدعی است که در روایات شیعه آمده است که خدا به آسمان دنیا می آید را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/632
❕پاسخ وهابی را که مدعی است علی ع دشمنان خود را به کفر و شرک نسبت نمی داد ، بلکه آنان را برادر خود می خواند ، حال چگونه شیعه می گوید امثال معاویه که با امام معصوم ع جنگیدند ، کافر و مشرک هستند را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3302
❕پاسخ شبهه افکن را که مدعی است در روایات شیعه آمده است که نگاه کردن به عورت غیر مسلمان اشکالی ندارد را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3303
🤔 ❔میخواستم از شمادر مورد سرنوشت شمر ملعون بپرسم که آیاطبق اون چیزی که در سریال مختارنامه دیدیم توسط کیان ایرانی کشته شد یا به دستور مختار اعدام شد ❗️❗️ 💠💠 👌جنايات شمر به حدّى بود كه امام حسين عليه السلام، او را نفرين نمود ، چنان که سید بن طاووس نقل می کند ؛ « شمر بن ذى الجوشن كه خدا لعنتش كند به خيمه امام حسين عليه السلام يورش برد و با نيزه به آن كوبيد و آن گاه گفت: آتش بياوريد تا خيمه را با ساكنانش آتش بزنم! امام حسين عليه السلام به او فرمود: «اى پسر ذى الجوشن! تو آتش مى‏ خواهى تا خانواده مرا بسوزانى؟! خدا به آتش بسوزاندت!». 📚الملهوف ، ص 173، بحار الأنوار ، ج 45 ص 54. ❕او در جريان قيام مختار، مجبور به فرار شد؛ امّا در ميان راه و در صحراى سوزان ميان كوفه و بصره، گرفتار شد و در زد و خوردى كوتاه، زخمى گرديد و بر طبق گزارش‏هايى، در همان جا به قتل رسيد. گزارش ديگرى هم مى‏ گويد ، او را اسير كردند و به سوى مختار فرستادند. مختار هم او را گردن زد و جنازه او را در روغن جوشان انداخت. 🔸طبری به نقل از مسلم بن عبد اللّه ضِبابى می نویسد ؛ « وقتى شمر بن ذى الجوشن بيرون آمد، من هم با او بودم، در آن هنگامى كه مختار، ما را شكست داد و يمنى‏ ها را در جَبّانةُ السَّبيع كشت و غلامش زِربى را در پى شمر فرستاد و شمر چنان كه اتّفاق افتاد، او را كشت.شمر رفت تا به ساتيدَما رسيد. از آن جا هم گذشت تا به روستاى كَلتانيّه كه در ساحل رودخانه و در كنار تپّه‏اى است رسيد. آن گاه [كسى را] به كَلتانيّه فرستاد و مردى عِلج ( تنومند کافر غیر عرب ) را از آن جا گرفت و او را زد و به او گفت: راه رهايى ‏ات، اين است كه نامه مرا به مُصعَب بن زبير برسانى. و در بالاى نامه نوشت: به امير مُصعَب بن زبير، از شمر بن ذى الجوشن. مرد عِلج، رفت و وارد روستايى شد كه خانه ‏هايى داشت و خانه ابو عَمره هم در ميان آنها بود. مختار، ابو عَمره را در آن ايّام به آن روستا فرستاده بود تا آن جا مركز اسلحه [و كمينگاه‏] ميان تداركات وى و بصريان باشد. آن مرد عِلج، عِلج ديگرى را از آن روستا ديد و به او از آزارهاى شمر، شِكوه كرد. آن دو ايستاده بودند و حرف مى‏ زدند كه يكى از دوستان ابو عَمره از كنار آنها گذشت و در دست آن عِلْج، نامه‏ اى را ديد كه شمر، خطاب به مصعب نوشته بود. از مرد علجى در باره محلّ اقامت شمر پرسيدند. او جواب داد و معلوم شد كه فاصله ميان آنها با شمر، تنها سه فرسخ است. پس به سمت او حركت كردند.... آنها از بالاى تپّه بر ما مُشرِف شده بودند و تكبير گفتند و خانه‏ هاى ما را محاصره نمودند. ما از خانه ‏ها در آمديم و اسب‏هايمان را رها كرديم و با پاى پياده مى ‏دويديم. من از كنار شمر مى‏ گذشتم و او بُردِ محكم ‏بافت سپيدى به تن داشت. او پيسى داشت و من از روى بُردش، سفيدى پهلويش را مى ‏ديدم. او آنها را با نيزه مى ‏زد. آنها او را واداشتند كه با شتاب، سلاح و لباس‏هايش را بپوشد. ما گذشتيم و او را رها كرديم. ساعتى نگذشت كه شنيدم كسى مى‏ گويد: اللّهُ أكبر! خدا آن پليد را كشت ... ❕مِشرَقى از ابو كَنود عبد الرحمن بن عُبَيد، نقل كرد كه به خدا سوگند، من بودم كه آن نامه را با عِلج ديدم و او را پيش ابو عَمره آوردم و من بودم كه شمر را كشتم....» 📚تاريخ طبري ، ج 6 ص 52، تاريخ دمشق: ج 23 ص 190 ❕در نقل دیگر آمده است ؛ « احمر بن سَليط، با سپاه، حركت كرد تا به مَذار رسيد. شمر بن ذى الجوشن هم به خاطر سرزنش بصريان، به جاى فرار به بصره، به سمت مَذار آمد. احمر بن سَليط، به جايى كه شمر، در آن سنگر گرفته بود، پنجاه سوار فرستاد و پيشاپيشِ آنها نيز مردى نبطى بود كه بلدچى آنها بود و اين، در شبى مهتابى بود. شمر، همين كه فهميد آنهايند، اسبش را خواست و سوار شد و هر كس هم كه همراهش بود، سوار شد تا بگريزند. سپاهيان احمر به آنها رسيدند و با آنان جنگيدند و شمر و همراهانش را كشتند و سرهايشان را جدا كردند و پيش احمر بن سليط بُردند. او نيز سرها را براى مختار فرستاد و مختار، سر شمر را به مدينه براى محمّد بن حنفيّه فرستاد. » 📚الأخبار الطوال ، ص 305. ❕شیخ طوسى نیز به نقل از مدائنى می آورد ؛ « مختار، شمر بن ذى الجوشن را خواست. شمر به بيابان گريخت. خبر فرار او را به ابو عَمره رساندند. ابو عَمره با تعدادى از يارانش در پى شمر روان شد و او با آنها جنگ سختى كرد و زخمى شد و همين باعث ناتوانى او گرديد، تا اين كه ابو عَمره او را دستگير كرد و براى مختار فرستاد. مختار، گردن او را زد و روغنى را در ديگى به جوش آورد و شمر را در آن انداخت و بدنش آش و لاش شد و از هم وا رفت. یكى از وابستگان خاندان حارثة بن مُضَرِّب، سر و صورت او را زير پا انداخت و لگد كرد. » 📚أمالي ، طوسي: ص 244 _ بحار الأنوار ، ج 45 ص 338 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
🤔 ❔ما ميگوییم علماى شيعه گفته اند : شيخ كلينى و طوسى دچار توهم و اشتباهات زياد بودند از راويان منحرف و مشهور به دروغگويى روايت ميكردند اكثر روايات كافى طبق نظر علماى شيعه ضعيف است ، علماى شيعه نواصب را توثيق ميكردند و حديث ميگرفتند از راويان ضعيف روايت گرفتن و میگویند موافق روايات سايرين منحرفين است ❗️❗️ 💠💠 ❕به راستی باید از این وهابیون تعجب کرد که گمان کرده اند روایاتی که در نزد خودشان است ، همه صحیح و بی نقص است و اشکال و نقص تنها بر علمای شیعه و روایات شیعه می باشد . ❕مطابق نصوص خودتان ، ابوبکر و عمر ، نقل روایت و نوشتن حدیث از پیامبر گرامی را ممنوع کردند و احادیث پیامبر را آتش زدند و این ممنوعیت تا سالها ادامه داشت که موجب شد ، شما روایتی از پیامبر در دست نداشته باشید و هر چه نقل منسوب به پیامبر دارید تماما مشکوک و ضعیف باشد ، در ذیل بخوانید ؛ ?https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3304 ❕یحیی بن معین که از او به عنوان پدر رجال اهلسنت یاد می شود ، می گوید ؛ « کدام محدثی است که هزار حدیث از دروغ پردازان ، ننوشته باشد » 📚تاریخ بغداد ج 1 ص 43 ❕ذهبی ، استوانه رجالی اهلسنت از شعبه نقل می کند ؛ « تصور نمی کنم کسی مانند من ، احادیث را بررسی کرده باشد ، من به این نتیجه رسیدم که سه چهارم احادیث موجود ، دروغ است » 📚سیر اعلام النبلاء ، ج 7 ص 226 ❕دار قطنی می گوید ؛ « احادیث صحیح ، میان احادیث دروغ ، به اندازه موی سفید در پوست گاو سیاه است » 📚الاضواء علی السنه المحمدیه ، ص 193 _ کتاب الاسلام الصحیح ص 215 ❕احمد بن حنبل می گفت ؛ « تمام احادیثی که معارف دینی بر آن استوار است ، بیش از 2200 روایت نیست » 📚التقریر و التحبیر ، ج 3 ص 389 _ البحر المحیط فی اصول الفقه ، زرکشی ، ج 4 ص 491 _ ارشاد الفحول ص 251 ❕ابن خلدون به نقل از مالک ، امام مالکی ها می نویسد ؛ « او تنها سیصد روایت از رسول خدا را صحیح می دانست » 📚مقدمه ابن خلدون ج 1 ص 444 ❕و در مورد ابوحنیفه می نویسد ؛ « تمام روایات مورد قبول ابوحنیفه ، حدود هفده روایت بیش نبود » 📚همان منبع ❕شافعی نیز تمام روایات قابل استناد اهلسنت را حدود هزار روایت می داند ؛ « از پیامبر بیش از پانصد روایت ، در اصول ، احکام و پانصد روایت در سنت نرسیده است » 📚مناقب الشافعی ، ج 1 ص 419 _ الوحی المحمدی ، محمد رشید رضا ، ص 243 ❕یا خطیب بغدادی می نویسد ؛ « همه احادیثی که ابوحنیفه روایت کرده است ، 150 مورد می باشد ، که در نیمی از آنها اشتباه کرده یا به خطا رفته است » 📚تاریخ بغداد ، ج 13 ص 446 _ المنتظم فی تاریخ ج 8 ص 135 ❕به راستی شما حدیث صحیحی دارید که به آن استناد کنید ❗️وقتی بزرگانتان تصریح کرده اند که روایات صحیح ما انگشت شمار هستند ❕ 👌در گذشته یاد آور شدیم که ناقلین احادیث شما و ائمه اربعه ، یکدیگر را تکفیر می کردند ❕همان اندک روایتی نیز که اینان نقل کرده اند چگونه قابل پذیرش است ❗️در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2668 👌و بخاری و مسلم ، صاحب دو کتاب صحیح ، نزد بزرگان شما ، انسانهای منحرفی بودند و آنان و سایر صاحبان صحاح سته ، تماما از افراد فاسد ، نقل روایت کرده اند ، که در ذیل توضیحاتی در این رابطه دادیم ؛ ?https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2728 ❕ابن تیمیه در مورد سنن ترمذی که از صحاح سته است می گوید ؛ «در كتاب ترمذى احاديث ضعيف و موضوعه فراوان است» 📚منهاج السنة ج 5 ص 356، ج 7 ص 378، ج 8 ص 184. 👌محمّد ناصر ألبانى، احاديث ضعيف اين كتاب را در مجموعه‏اى به نام ضعيف سنن الترمذى منتشر كرده است. ❕یا در مورد سنن نسائی ، یکی دیگر از صحاح سته ، ابن قيّم در كتاب زاد المعاد فى هدى خير العباد به نقل احاديثى از كتاب نسائى پرداخته كه بزرگان اهل حديث در سند، دلالت و يا به هر دو جهت در آن‏ها خدشه وارد كرده‏ اند. 📚زاد المعاد ج 1 ص 168 ❕شيخ ناصر الدين ألباني نيز در كتاب صحيح وضعيف سنن نسائى بيش از هشتاد حديث را ضعيف الاسناد دانسته و بيش از سيصد حديث را ضعيف شمرده است. 👌همینطور در مورد سنن ابوداود ، گفتنی است که بسيارى از احاديثى كه در كتاب ابى داوود نقل شده است از سوى ديگر عالمان سنّى مورد قدح و جرح قرار گرفته است. به اعتراف برخى از بزرگان اهل سنّت احاديث ضعيف بلكه جعلى در سنن ابوداوود بسيار فراوان است. حافظ ابن جوزى بخشى از اين احاديث را در كتاب الموضوعات ذكر كرده است . 📚الموضوعات: 1 ص 99 و 274- 275 و ج 2 ص 143 و 303 و ج 3 ص 55 و 212. 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 👌❕محمّد ناصرالدين البانى كتابى به نام ضعيف سنن ابى داوود تأليف كرده است و در آن به شناسايى احاديث ضعيف كتاب ابوداوود پرداخته است. وى بيش از هشتصد حديث را ضعيف مى‏ داند، از نظر وى حدود پنجاه حديثِ منكر و پنجاه حديثِ شاذ در سنن ابى داوود وجود دارد. 👌همینطور در مورد سنن ابن ماجه ، به اعتقاد بسيارى از عالمان سنّى ، كتاب ابن ماجه مشحون از احاديث موضوعه و ضعيف است. 📚الوافى بالوفيات ج 5 ص 144، ميزان الاعتدال: ج 2 ص 20. ❕ شيخ البانى احاديث ضعيف اين كتاب را در كتابى به نام ضعيف سنن ابن ماجه جمع كرده است. 👌به اعتقاد حافظ سندى نويسنده حاشية سنن ابن ماجه در كتاب ابن ماجه حدود چهارصد حديثِ ضعيف الاسناد وجود دارد.روايات ضعيف و موضوعه به قدرى در كتاب ابن ماجه فراوان است كه برخى از بزرگان اهل سنّت اين كتاب را از جرگه صحاح سته خارج دانسته‏ اند و معتقدند سنن ابن ماجه لياقت آن را ندارد كه از صحاح به شمار آيد. لذا كسانى كه سنن ابن ماجه را از دايره صحاح خارج ساخته ‏اند، كتاب موطأ مالك را به عنوان كتاب ششم معرفى مى ‏كنند . 📚جامع الاصول ج 1 ص 179 ❕ وضعیت ، موطا مالک نیز بدتر از سایر صحاح است .در سير اعلام النبلاء به رتبه بندى كتب معتبر نزد اهل سنّت پرداخته و كتاب مالك را در رتبه سى ‏ام قرار داده است. 📚سیر اعلام النبلاء ج 18 ص 203 ❕حافظ ابن حزم در مورد كتاب مالك مى ‏نويسد ؛ « پس پانصد و اندى مسند و سيصد حديثِ مرسل و بيش از هفتاد حديث را يافتم كه خود مالك عمل به آن را ترك كرده است و نيز احاديث ضعيف در آن وجود دارد. » 📚تدریب الراوی ، ج 1 ص 111 ❕ناصرالدين آلبانى در مورد اين سخن مى‏ گويد ؛ « من نيز به اين سخن معقتدم و اين سخن درستى است كه همه آگاهان به آن شهادت مى‏ دهند. » 📚دفاع عن الحدیث النبوی ، ج 1 ص 6 ❕بنابراین ، این شما هستید که روایت صحیحی ندارید و تماما روایاتتان ، ضعیف و جعلی و به واسطه علماء و راویان فاسد روایت شده است و کتبی که پر از روایات جعلی است را به عنوان کتب « صحاح » معرفی کرده و عوامتان را گول می زنید ❗️ 👌در مورد روایات کتب اربعه و سایر روایات موجود در کتب معتبر شیعه ، ما معتقدیم که آنها ، موثوق الصدور هستند ، یعنی مثلا شیخ کلینی اگر چه ممکن است از یک راوی ضعیف نقل روایت کرده است ، اما قرینه داشته است که آن راوی در خبری که می دهد راستگو است ، لذا ایشان و سایرین تصریح به اعتبار روایات کافی شریف و سایر روایاتی که نقل می کنند ، کرده اند و تصریح و تایید آنان ، از تصریح و تایید علمای رجالی بالاتر نباشد ، پایین تر نیست و از این گذشته ، قرائن متعدد دیگری نیز در صحت نقل آنان داریم که در ذیل توضیح داده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2845 ❕لذا می بینیم که علامه مجلسی ، با این که در دو کتاب « ملاذ الاخیار » و « مراه العقول » روایات تهذیب و کافی رابررسی سندی کرده و برخی را سندا ضعیف دانسته است ، اما معتقد است که روایات موجود در آنها ، معتبر و موثوق الصدور است ، اگر چه یک راوی ضعیف نیز در سند روایت باشد . ❕علامه در مراه العقول می گوید ؛ « وجود خبر در این اصول معتبره ( کتب اربعه که کافی و تهذیب ، جزء آن است ) موجب جواز عمل به آن خبر می شود ، ولیکن رجوع به اسناد روایت هم نیاز است تا در هنگام تعارض اخبار ، برخی از روایات بر برخی دیگر مقدم شود ( روایاتی که اسناد قوی تری دارند ) چرا که این که تمام روایات اصول معتبره (کتب اربعه و الکافی ) معتبر است منافاتی ندارد که برخی از آنها قوی تر باشد ...با توجه به آنکه کافی در زمان غیبت صغری قائم علیه السلام نوشته شده است ، و قائم در آن مدت آن را انکار نکرده است ، موجب ظن همطراز علم است که اهل بیت ( و قائم ) علیهم السلام راضی به آن بوده اند که همین مجوز عمل به روایات آن می باشد » 📚مراه العقول ج 1 ص 22 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir