💠ادامه 👇
❕ما وقتی تاریخ را هم بررسی کنیم , می بینیم که حکومت عمر , حکومتی استبدادی بوده است که هرکسی که بر خلاف دیدگاههای خلیفه رفتار می کرد , مورد حمله و تازیانه او واقع می شد .
🔸١ _ جریان ممنوعیت دیگران از نقل حدیث پیامبر ص یکی از این موارد است که در ذیل توضیح داده ایم :
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/6165
🔸٢_ جریان کتک زدن بانوان عزادار توسط عمر یکی دیگر از این موارد است که در ذیل پیرامون آن توضیح داده ایم :
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/12405
🔸٣ _ در ذیل نیز از تازیانه عمر گفته ایم که بر سر هر کسی که مطابق خواست خلیفه عمل نمی کرد , وارد می شد :
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/9642
🔸٤ _ وهابیون چگونه مدعی اند که در زمان عمر آزادی بیان بوده است , در حالی که مطابق نقل بخاری , ابن عباس جرات نمی کرد که حتی یک سوال از خلیفه دوم بپرسد !!!!
❕خداوند در مورد دو تن از همسران پیامبر می فرماید :
" اگر از كار خود توبه كنيد (به نفع شما است) زيرا دلهايتان از حق منحرف گشته و اگر بر ضد او دست به دست هم دهيد (كارى از پيش نخواهيد برد) زيرا خداوند ياور او است، و همچنين جبرئيل و مؤمنان صالح، و فرشتگان بعد از آنها پشتيبان او هستند. اميد است اگر او شما را طلاق دهد پروردگارش بجاى شما همسرانى بهتر براى او قرار دهد، همسرانى مسلمان، مؤمن، متواضع، توبهكار، عابد، هجرت كننده زنانى ثيبه و باكره. " ( احزاب ٤ و ٥ )
👌 مقصود از دو زن مذکور که بر علیه پیامبر دسیسه کردند , عایشه و حفصه بودند , چنان که در ذیل توضیح داده ایم :
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/8433
❕اما خلیفه دوم گویی منکر این قضیه بدیهی بوده است و ابن عباس از ترس خلیفه دوم جرئت نمی کرد که در این موضوع از عمر سوال کند تا اعترافی از او در این رابطه بگیرد , اما پس از یکسال دل را به دریا زد و قضیه را در نزد عمر مطرح کرد , چنان که بخاری نقل می کند که ابن عباس گفت :
" يك سال بود كه مىخواستم از عمر خطاب راجع به آيهاى سؤال كنم، اما از 👈هيبت ( و ترس ) او نتوانستم آن را بپرسم👉، تا اينكه وقتى به قصد حج از مدينه خارج شد، من نيز با او بودم، هنگام مراجعت در ميان راه از وى پرسيدم: آن دو زنى كه جزء زنان پيغمبر بودند و خداوند مىفرمايد بر ضدّ حضرت همدستى كردند، چه كسانى بودند؟ عمر گفت: آنان حفصه و عايشه بودند . به او گفتم به خدا سوگند یکسال است که می خواستم این سوال را از تو بپرسم 👈اما ترس از تو اجازه نمی داد "👉
"مَكَثْتُ سَنَةً أُرِيدُ أَنْ أَسْأَلَ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ عَنْ آيَةٍ فَمَا أَسْتَطِيعُ أَنْ أَسْأَلَهُ هَيْبَةً لَهُ، حَتَّى خَرَجَ حَاجًّا فَخَرَجْتُ مَعَهُ فَلَمَّا رَجَعتُ وَ كُنَّا بِبَعْضِ الطَّرِيقِ عَدَلَ إِلَى الْأَرَاكِ لِحَاجَةٍ لَهُ قَالَ: فَوَقَفْتُ لَهُ حَتَّى فَرَغَ ثُمَّ سِرْتُ مَعَهُ فَقُلْتُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ: مَنْ اللَّتَانِ تَظَاهَرَتَا عَلَى النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ مِنْ أَزْوَاجِهِ؟ فَقَالَ: تِلْكَ حَفْصَةُ وَ عَائِشَةُ. قَالَ فَقُلْتُ: وَ اللَّهِ إِنْ كُنْتُ لا أريد أَنْ أَسْأَلَك َ عَنْ هَذَا مُنْذُ سَنَةٍ فَمَا أَسْتَطِيعُ هَيْبَةً لَكَ "
📚صحیح بخاری ج ٤ ص ١٣٨٧ دار ابن کثیر
🔸٥ _ ابوهریره نیز از عمر می ترسید و جرات نداشت که در برابر او سخن بگوید !!!!
👌ابوهریره می گوید :
"من روایاتی را برایتان روایت می کنم که اگر در زمان عمر یا نزد او بر زبان می آوردم , سرم شکسته می شد " " ... لو تکلمت بها فی زمان عمر او عند عمر , لشج راسی "
📚البدایه و النهایه ج ٨ ص ١٠٧
❕یا می گفت :
" اگر در زمان عمر این روایات را نقل می کردم , عمر من را با ابزار خفقانش ( شلاق ) می زد " " لو کنت احدث فی زمان عمر مثل ما احدثکم لضربنی بمخفقته "
📚تذکره الحفاظ , ج ١ ص ٧
💠ادامه 👇
💠ادامه 👇
🔸٦ _ خفقان در زمان عمر چنان بود که کسی جرات نداشت که بگوید من مومن هستم !!!!!
❕سعيد بن يسار می گوید :
" به گوش عمر رسيد كه مردى در شام گمان ميكرد كه او مؤمن است، پس نوشت بفرماندارش: كه او را بفرست پيش من , پس چون وارد شد عمر گفت: توئى كه گمان ميكنى كه تو مؤمن هستى، گفت: آرى اى امير مؤمنين، گفت: واى بر تو و از كجا اين ادعا را ميكنى، آيا نبودند با رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله اصنافى از مردم، مشرك و منافق و مؤمن، پس تو از كدام يك اين سه گروهى، پس عمر دستش را بسوى او دراز كرد براى شناختن آنچه را كه گفت تا دست او را گرفت. "
" سعيد بن يسار، قال: بلغ عمر بن الخطّاب أنّ رجلًا بالشام يزعم أنّه مؤمن، فكتب إلى أميره: أن ابعثه إليّ. فلمّا قدم قال: أنت الذي تزعم أنّك مؤمن؟ قال: نعم، يا أمير المؤمنين. قال: ويحك و ممّ ذاك؟ قال: أ وَ لم تكونوا مع رسول اللَّه صلى الله عليه و آله و سلم أصنافاً: مشرك، و منافق، و مؤمن؟ فمن أيّهم كنت؟ فمدّ عمر يده إليه معرف ة لما قال حتى أخذ بيده "
📚شعب الایمان بیهقی ج ١ ص ٨٤ ح ٧٤ _ مصنف ابن ابی شیبه ج ١١ ص ٣٩ ح ١٠٤٦٢ _ کنز العمال ج ١ ص ٤٠٤ ح ١٧٢٨
❕قتاده می گوید :
" عمر گفت هر كس بگويد من عالم هستم پس او جاهل است و هر كس بگويد كه من مؤمنم، پس او كافر است. " " من قال انی عالم فهو جاهل و من قال انی مومن فهو کافر "
📚کنز العمال ج ١ ص ٤٠٥ ح ١٧٣٠
🔸٧ _ چگونه در زمان عمر آزادی بیان و عقیده بود در حالی که عمر حتی اجازه نمی داد که مسلمین کتابی غیر از قرآن را مطالعه کنند !!!!
❕علمای اهلسنت نقل می کنند :
"مردى از مسلمين آمد پيش عمر و گفت ما وقتي كه فتح كرديم شهر مداين (پايتخت ايران) را كتابهائى در آن بدست آورديم كه در آن علمى از علوم عجم و كلام شگفتانگيزى بود , پس عمر شلاق خود را خواست و شروع كرد به زدن آن مرد , آنگاه قرائت كرد " ما حكايت ميكنيم بر تو بهترين حكايتها را " و ميگفت: واى بر تو آيا قصه و حكايتى بهتر از كتاب خدا هست، جز اين نيست كه هلاك شدند مردمى كه پيش از شما بودند، براى آنكه ايشان اقبال و توجه كردند بر كتب علماء و كشيشهايشان و توراة و انجيل را واگذاردند تا آنكه پوسيد و از بين رفت آنچه در آنها از علم بود. "
" أتى رجل من المسلمين إلى عمر فقال: إنّا لمّا فتحنا المدائن أصبنا كتاباً فيه علم من علوم الفرس و كلام معجب. فدعا بالدرّة فجعل يضربه بها ثمّ قرأ: (نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ) و يقول: ويلك أقصص أحسن من كتاب اللَّه؟ إنّما هلك من كان قبلكم، لأنّهم أقبلوا على كتب علمائهم و أساقفتهم و تركوا التوراة و الإنجيل حتى درسا و ذهب ما فيهما من العلم. "
📚شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج ١٢ ص ١٠١
❕ابراهيم نخعى گويد:
"در كوفه مردى بود كه كتب دانيال نبى را جستجو ميكرد و اين برنامه او بود كه نامهاى از عمر رسيد كه او را بسوى عمر بفرستند، پس چون وارد بر عمر شد شلاقش را بلند كرده و بر سرش زد و شروع كرد بخواندن:
"الر، تلك آيات الكتاب المبين ... گفت پس دانستى چه ميخواهد، پس گفتم: اى امير مومنان، مرا ول كن بخدا قسم چيزى از اين كتابها را پيش خود باقى نميگذارم جز آنكه آنها را ميسوزانم پس او را رها كرد. "
" كان بالكوفة رجل يطلب كتب دانيال و ذلك الضرب، فجاء فيه كتاب من عمر بن الخطّاب أن يرفع إليه، فلمّا قدم على عمر علاه بالدرّة ثمّ جعل يقرأ عليه: (الر تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْمُبِينِ) ... قال: فعرفت ما يريد، فقلت: يا أمير المؤمنين دعني فو اللَّه لا أدع عندي شيئاً من تلك الكتب إلّا أحرقته، فتركه. "
📚سیره عمر ( تاریخ عمر بن الخطاب ) , ابن جوزی , ص ١١٦ _ شرح نهج البلاغه , ابن ابی الحدید , ج ١٢ ص ١٠١ _ کنز العمال ج ١ ص ٣٧٤ ح ١٦٣٢
💠ادامه 👇
💠ادامه 👇
🔸٨ _ یا چگونه عمر عقیده به آزادی بیان و عقیده داشته است , در حالی که هرکس در نزد عمر از متشابهات قرآن سوال می کرد , عمر با تازیانه از او پذیرایی می کرد !!!!
👌از سليمان بن يسار نقل شده که گوید :
"مردي را كه به او صبيغ ميگفتند وارد مدينه شد و شروع كرد به پرسيدن از متشابهات قران پس عمر فرستاد و او را حاضر كرد و قبلا براى او دو شاخه درخت خرما آماده كرده بود، پس به او گفت: تو كيستى، گفت: من بنده خدا صبيغ هستم، پس عمر يكى از آن چوب درخت خرما را برداشت و او را زد و گفت: من بنده خدا عمرم، پس آن قدر بر سر و صورت او زد تا خون جارى شد از سرش، پس گفت اى امير المومنين كافيست تو را چونكه آنچه در سرم ميافتم رفت (يعنى عقلم). "
" عن سليمان بن يسار: إنّ رجلًا يقال له صبيغ قدم المدينة فجعل يسأل عن متشابه القرآن، فأرسل إليه عمر و قد أعدّ له عراجين النخل فقال: من أنت؟ قال: أنا عبد اللَّه صبيغ، فأخذ عمر عرجوناً من تلك العراجين فضربه، و قال: أنا عبد اللَّه عمر.
فجعل له ضرباً حتى دمي رأسه، فقال: يا أمير المؤمنين حسبك قد ذهب الذي كنت أجد في رأسي. "
📚سنن دارمی ج ١ ص ٥٤ _ نصب الرایه , زیلعی ج ٤ ص ١١٨ _ در المنثور ج ٢ ص ٧ _ فتح القدیر ج ١ ص ٣١٩ _ تاریخ مدینه دمشق ج ٢٣ ص ٤١١
❕از نافع مولاى عبد اللّه نقل شده كه گوید :
"صبيغ عراقى از چيزهائى از قران سئوال ميكرد در مجامع مسلمين تا آنكه وارد مصر شد پس عمرو بن عاص او را فرستاد پيش عمر بن خطاب و چون فرستاده عمرو بن عاص با نامه آمد و آنرا خواند، پس گفت: مردى كجاست، گفت در بار و بنه است عمر گفت: ببين اگر رفته باشد كه از من بتو شكنجه دردناك خواهد رسيد، پس او را آورد پس عمر گفت: سئوال ميكنى براى فتنهگرى و فرستاد چوبهاى ترى آوردند و شروع كرد بزدن پشت و كفل او پس او را ول كرد تا خوب شد سپس شروع كرد بزدن او تا مجروح شد و بيهوش گرديد آنگاه واگذارد تا بهبودى پيدا كرد پس او را باز طلبيد كه شكنجه دهد، صبيغ گفت: اگر ميخواهى مرا بكشى پس مرا بكش كشتن خوبى، و اگر ميخواهى مرا مداوا كنى بخدا قسم من خوب شدم، پس او را مرخص كرد كه بوطن خود عراق برگردد و به ابو موسى اشعرى نوشت: كه هيچكس از مسلمين حق مجالست و رفت و آمد با او را ندارد، پس اين تنهائى سخت شد بر اين مرد، پس ابو موسى به عمر نوشت، كه اين مرد توبه كرده و توبهاش خوبست، پس عمر نوشت: كه مردم با او مجالست و رفت و آمد كنند. "
" عن نافع مولى عبد اللَّه: إنّ صبيغ العراقي جعل يسأل عن أشياء من القرآن في أجناد المسلمين حتى قدم مصر فبعث به عمرو بن العاص إلى عمر بن الخطّاب، فلمّا أتاه الرسول بالكتاب فقرأه فقال: أين الرجل؟ فقال: في الرحل. قال عمر: أبصر أن يكون ذهب فتصيبك منّي العقوبة الموجعة. فأتاه به، فقال عمر: تسأل محدثة؟
فأرسل عمر إلى رطائب من جريد فضربه بها حتى ترك ظهره دبرة ، ثمّ تركه حتى برأ، ثمّ عاد له ثمّ تركه حتى برأ، فدعا به ليعود له. قال صُبيغ: إن كنت تريد قتلي فاقتلني قتلًا جميلًا، و إن كنت تريد أن تداويني فقد و اللَّه برئت. فأذن له إلى أرضه و كتب إلى أبي موسى الأشعري: أن لا يجالسه أحد من المسلمين. فاشتدّ ذلك على الرجل، فكتب أبو موسى إلى عمر: أن قد حسنت توبته، فكتب عمر: أن يأذن للناس بمجالسته. "
📚سنن دارمی ج ١ ص ٥٦ _ مصنف صنعانی ج ١١ ص ٤٢٦
🔸٩ _ عمر ممنوع کرده بود که هیچ کس نباید از آینده سخن بگوید !!!!
❕طاوس گويد :
" عمر بالاى منبر گفت: سخت ميگيرم بر مردي كه سئوال كند از آنچه نشده زيرا كه خدا بيان نموده آنچه واقع شده است. " "قال طاووس: قال عمر على المنبر: أُحرِّج باللَّه على رجل سأل عمّا لم يكن، فإنّ اللَّه قد بيّن ما هو كائن "
📚سنن دارمی ج ١ ص ٥٠ _ کنزالعمال ج ٢ ص ٦١٤
❕و باز نقل می کنند که می گفت :
" بر شما سخت ميگيرم كه سئوال نكنيد از آنچه كه واقع نشده چون كه براى ما در آنچه واقع شده كاريست "
❕راوی می گوید : یك روز مردى آمد پيش پسر عمر و از چيزى سئوال كرد، كه نميدانم آن چيست پس پسر عمر به او گفت سئوال نكن از آنچه واقع نشده زيرا كه من شنيدم عمر بن خطاب لعن ميكرد كسى را كه سئوال كند از آنچه واقع نشده است. "
" قال: لا يحلّ لأحد أن يسأل عمّا لم يكن، إنّ اللَّه تبارك و تعالى قد قضى فيما هو كائن. و قال: أُحرّج عليكم أن لا تسألوا عمّا لم يكن فإنّ لنا فيما كان شغلًا.
و جاء رجل يوماً إلى ابن عمر فسأله عن شيء لا أدري ما هو، فقال له ابن عمر: لا تسأل عمّا لم يكن فإنّي سمعت عمر بن الخطّاب يلعن من سأل عمّا لم يكن "
📚سنن دارمی ج ١ ص ٥٠
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
دیدگاه مرحوم کاشف الغطاء پیرامون شهادت فاطمه صدیقه سلام الله علیها !!!
🤔#پرسش :
❓محمد حسين آل كاشف الغطاء منکر شهادت فاطمه رضی الله عنها بوده است !!!!
[ولكن قضية ضرب الزهراء ، ولطم خدها : مما لا يكاد يقبله وجداني ، ويتقبله عقلي ، وتقتنع به مشاعري..]
🔆میرزا حسین نوری، صاحب مستدرک الوسائل این چنین کاشف الغطا را ستایش می کند و توصیف می نماید:
[بـزرگ بـزرگـان، شمشیر بران اسلام، استاد پژوهش و تحقیق، آیت عجیب خداوند که عقلها از درک آن قـاصـرنـد و زبانها لال اگر به علم و دانش او بنگری، کتاب کشف الغطایش که در هنگام سفر نوشته است، تو را از امری سترگ با خبر می سازد واز مقامی والا در مراتب علوم دینیاو، چه اصول باشد و چه فروع آگاه می کند]
📚خاتمه مستدرک علامه نوری ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌بر خلاف تلقی وهابی , مرحوم کاشف الغطا مصائب فاطمه صدیقه سلام الله علیها و سقط شدن محسن ع را قبول داشته است و بر این مساله ادعای اجماع کرده و می نویسد :
«كتابهاى شيعه از صدر اسلام و قرن اول، مثل كتاب سليم بن قيس و پس از آن تا قرن يازدهم و بعد از آن و بلكه تا امروزه همه كتابهاى شيعه كه به احوال امامان و پدرشان: آيت كبرى و مادرشان: صديقه زهرا عليها السّلام پرداخته و همه كسانى كه در شرح زندگانى و احوال آنان كتاب نوشتهاند، تقريبا يا تحقيقا يا در ذكر مصائب بضعه طاهره، اجماع دارند كه پس از رحلت پدرش: مصطفى، ستمگران به صورتش زدند و بر گونهاش سيلى چنان كه چشمانش سرخ شد و گوشوارهاش شكست و به در فشرده شد پهلويش شكست و فرزندش را سقط كرد و هنگامى كه از دنيا رفت، نشانههاى تازيانه همچون بازوبند بر روى بازويش باقى بود.
❕سپس شاعران اهل بيت عليهم السّلام اين قضايا و مصائب را دستمايه خود قرار دادند و در اشعار و مرثيههاى خود، به نظم كشيدند و از مسلّمات گرفتند. از جمله كميت و سيد حميرى و دعبل خزاعى و نميرى و سلامى و ديك الجن و پيش و پس از آنان تا عصر حاضر. بزرگان شعراى شيعه در قرن سيزدهم و چهاردهم- كه ما در آن هستيم- بر وسعت آن افزودند. مثل خطى و كعبى و كوازين و آل سيد مهدى و ديگران كه تعدادشان فراوان است و غير قابل شمارش.
👌عقل مىتواند همه اين فجايع را، هر چند در غايت زشتى و هولناكى است و از موجبات وحشت و دهشت، تجويز كند، و اذهان و وجدان آن را جايز بداند و افكار بپذيرد و هضم كند، خصوصا كه اين قوم چنان در قضيه خلافت و غصب
اين منصب الهى از صاحب بر حقش فرو رفتند كه از اين عظيمتر و هولناكتر است».
" «طفحت و استفاضت كتب الشيعة، من صدر الاسلام و القرن الاول، مثل كتاب سليم بن قيس، و من بعده الى القرن الحادي عشر و ما بعده بل و الى يومنا هذا، كل كتب الشيعة التي عنيت بأحوال الائمة، و أبيهم الآية الكبرى، و أمهم الصديقة الزهراء صلوات الله عليهم أجمعين، و كل من ترجم لهم، و ألف كتابا فيهم، أطبقت كلمتهم تقريبا أو تحقيقا في ذكر مصائب تلك البضعة الطاهرة: أنها بعد رحلة أبيها المصطفى (ص) ضرب الظالمون وجهها، و لطموا خدها، حتى احمرت عينها و تناثر قرطها، و عصرت بالباب حتى كسر ضلعها، و أسقطت جنينها، و ماتت و في عضدها كالدملج.
ثم أخذ شعراء أهل البيت سلام الله عليهم هذه القضايا و الرزايا و نظموها في أشعارهم و مراثيهم، و أرسلوها إرسال المسلمات: من الكميت و السيد الحميري، و دعبل الخزاعي، و النميري، و السلامي، و ديك الجن، و من بعدهم، و من قبلهم الى هذا العصر. و توسع أعاظم شعراء الشيعة في القرن الثالث عشر، و الرابع عشر، الذي نحن فيه، كالخطي، و الكعبي، و الكوازين، و آل السيد مهدي الحليين، و غيرهم ممن يعسر تعدادهم، و يفوق الحصر جمعهم و آحادهم. و كل تلك الفجائع و الفظائع، و ان كانت في غاية الفظاعة و الشناعة، و من موجبات الوحشة و الدهشة، و لكن يمكن للعقل أن يجوزها، و للاذهان و الوجدان أن تستسيغها، و للافكار أن تقبلها، و تهضمها، و لا سيما و أن القوم قد اقترفوا في قضية الخلافة، و غصب المنصب الالهي من أهله ما يعد أعظم و أفظع "
📚جنة المأوى، ص 78- 84.
❕همین طور بیان می دارد :
🔹" و منه: إحراق بيت فاطمة الزهراء لمّا جلس فيه عليّ عليه السلام و معه الحسنان و امتنع عن المبايعة " " و از جمله مطاعن ابی بکر :آتش زدن خانه فاطمه زهرا سلام الله علیها می باشد وقتی که در آن خانه علی علیه السلام و به همراهش حسنین علیهما السلام و کسانی که از بیعت ممانعت کردند ، نشسته بودند "
📚كشف الغطاء عن مبهمات الشريعة الغراء , کاشف الغطاء , ج 1 ص 129
💠ادامه 👇
💠ادامه 👇
❕همینطور مرحوم کاشف الغطا ديدگاه حقيقى خود در مورد سقط محسن و آتش زدن در خانه فاطمه عليها السّلام را با صداى بلند و آشكارا به زبان می آورد و از سقط شدن محسن ع و هجوم به خانه فاطمه س پرده برداری می کند :
" و فى الطفوف سقوط السبط منجدلا من سقط محسن خلف الباب منهجه و بالخيام ضرام النار من حطب بباب دار ابنة الهادى تأججه "
" در كربلاى حسين عليه السّلام از اسب بر زمين افتاد، چنان كه محسن پشت درب سقط شد. شعلههاى آتش كه در خيمه حسين عليه السّلام افتاد همان شعلههايى است كه در خانه دختر هادى- فاطمه عليها السّلام- را در خود فرو برد. "
📚مقتل الحسين مقرم، ص 389
❕بنابراین مرحوم کاشف الغطا سقط شدن محسن ع و مصائب فاطمه س را قبول دارد و ادعای اجماع در این رابطه می کند .
❓حال پرسش اینجاست که پس چرا در بیاناتی دیگر در این رابطه تردیدهایی بیان می دارد , مرحوم سید جعفر عاملی به این پرسش چنین پاسخ می دهد :
"شايد مخاطب كاشف الغطاء در اين سخنان، كسانى بودهاند كه مهاجمان را مقدس و معيار حق و ميزان صدق مىدانند. لذا خواسته بدون برانگيختن عواطف و احساسات و عصبيتها حقيقت امر را به آنان تفهيم نمايد. به همين جهت مىبينيم كه انجام چنين كارى را بعيد مىشمارد. سپس مسئوليت كار را به گردن فردى مىاندازد كه نه نسبت به او حساسيتى دارند و نه از قداست چندانى نزدشان برخوردار است، او قنفذ عدوى است.
❕مؤيد اين معنى اين است كه مرحوم كاشف الغطاء اين مطلب را در پاسخ يك پرسش بيان كرد. ممكن است در پاسخ، حال سؤالكننده و يا جوّ عمومى حاكم را مراعات كرده و نخواسته با طرح مطالبى و تحريك احساسات باعث بر هم خوردن اوضاع و ايجاد آشوب در ميان مردم شود خصوصا كه مىدانيم كاشف الغطاء گامهاى بزرگى در راه وحدت مسلمانان برداشت.
❕همين عالم جليل القدر، آنجا كه دليلى بر مدارا و مماشات نمىبيند و عواطف مخاطبانش با بيان حقايق جريحهدار نمىشود، ديدگاه حقيقى خود را به صراحت بيان مىكند و سقط محسن و آتش زدن در خانه فاطمه عليها السّلام را با صداى بلند و آشكارا سرزنش مىكند "
" لعل الشيخ كاشف الغطاء يخاطب أولئك الذين يقدسون هؤلاء المهاجمين، و يرون فيهم معيار الحق و ميزان الصدق، فأراد افهامهم حقيقة الامر، دون أن يثير حفيظتهم و عصبياتهم، و لذا نراه يظهر استبعاده لحصول هذا الامر، ثم يلقي التبعة على شخص لا حساسية لهم منه، و لا قداسة كبيرة له في نفوسهم، و هو قنفذ العدوي. و يؤيد هذا المعنى انه رحمه الله انما كتب ذلك جوابا على سؤال ورد إليه، فهو قد راعى حال السائل، أو الحالة العامة التي لا يريد أن يثير فيها ما يهيج أو يثير، لا سيما مع ما ظهر من اهتمامه الكبير بأمر الوحدة فيما بين المسلمين. اننا نجد هذا العالم الجليل بالذات يصرح بحقيقة رأيه حينما لا يكون ثمة مبرر للمجاراة، و المداراة، حيث لا يكون خطابه موجها الى أولئك الذين يفترض فيه ان لا يجرح عواطفهم، فتراه رحمه الله يجهر منددا بإسقاط المحسن، و باضرام النار بباب فاطمة عليها الصلاة و السلام "
📚ماساه الزهراء ج ١ ص ١٩٢
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
بررسی جوابیه ملحد به نقل انساب الاشراف و ذخائر العقبی و مرحوم ابن شهر آشوب !!!!!
👌ملحد تاریکی ها و ظلمات از رسوایی دیروز که در کانال تلگرام خود برایش رقم زدیم درس نگرفته است و دوست دارد که هر چه زمان می گذرد , بیشتر رسوایش کنیم !!!!!
❕ما نیز خواست او را برای رسوا سازی بیشترش اجابت می کنیم !!!!!
❗️در نقلی بلاذری در انساب الاشراف خودش نقل می کند:
«فاطمه برای علی چند فرزند به دنیا آورد که عبارتند از حسن با کنیه ابا محمد و حسین با کنیه ابا عبدالله و محسن که در کودکی از دنیا رفت»
📚انساب الاشراف ج1 ص404
https://lib.eshia.ir/40503/2/189/%D9%85%D8%AD%D8%B3%D9%86%D8%A7_%D9%85%D8%A7%D8%AA_%D8%BA%DB%8C%D8%B1%D8%A7
❗️همینطور طبری می نویسد:
«فاطمه برای او حسن و حسین و محسن را به دنیا آورد لکن محسن در کودکی از دنیا رفت»
📚ذخائر العقبی ص55
https://lib.eshia.ir/15167/1/55/%D9%81%D9%87%D9%84%DA%A9_%D9%85%D8%AD%D8%B3%D9%86
👌می بینیم که این نقلها که ما به آن استناد کردیم , خبر از درگذشت محسن علیه السلام در کودکی می دهد , حال ملحد تاریکی ها و ظلمات اشکال کرده است که این نقلها که دلالت بر سقط شدن محسن ع ندارد !!!!
❕او این قدر بیسواد است که نمی داند وقتی ما در ترجمه آورده ایم که اینان گفته اند که محسن ع در کودکی مرد , یعنی سقط نشد , ابتدا به دنیا آمد سپس مرد !!!!!
❓خب در این صورت چرا ما به این نقلها استناد کردیم !!!!!
👌برای آنکه پاسخ کسانی را بدهیم که از اساس منکر وجود فرزندی به نام محسن ع برای حضرت زهرا سلام الله علیها بودند !!!!!
❕مثلا عمر ابو نصر می گوید :
"«همچنان كه پيش از اين آورديم، هر چند يعقوبى، مسعودى و ديگران بر وجود محسن تأكيد كردهاند اما مورخان در وجودش اختلاف دارند». «برخی از مورّخان منكر وجود محسن هستند امّا ديگران مثل مسعودى، و أبو الفداء وجودش را ثابت مىكنند». " «اختلف المؤرخون في وجوده كما قدمنا- و إن كان اليعقوبي و المسعودي و غيرهما يؤكدون وجوده» «ينكر بعض المؤرخين وجود المحسن. و لكن غيرهم يثبته، كالمسعودي و أبو الفداء "
📚فاطمة بنت رسول الله محمد (ص): ص 94 (ط بيروت) ( به نقل از ماساه الزهراء ج 2 ص 111
👌یا در ذیل می بینید که وهابیون فضای مجازی اصل وجود محسن ع را منکرند و مدعی اند که شیخ مفید نیز این دیدگاه را داشته است , اگر چه ما پاسخ اشکال آنان در مورد شیخ مفید را داده ایم :
💠https://t.me/Talkhis_porseman/23
❕یا خود ملحد ظلمات سقط شدن محسن ع را افسانه می داند , در ذیل ببینید :
💠https://t.me/Talkhis_porseman/24
❕در حالی که مزی عالم بزرگ اهلسنت نقل می کند که محسن ع سقط شد :
" محسن درج سقطا "
📚تهذیب الکمال ج ٢٠ ص ٤٧٩
https://lib.eshia.ir/40342/20/479/%D9%85%D8%AD%D8%B3%D9%86_%D8%AF%D8%B1%D8%AC_%D8%B3%D9%82%D8%B7%D8%A7
❕ما برای آنکه پاسخ این یاوه گویان را بدهیم که از اساس منکر محسن ع یا سقط شدن او هستند , به مستندات فوق الذکر استناد کردیم !!!!
😁این از این رسوایی اول ملحد ظلمات !!!!!
👌رسوایی دیگر ملحد ظلمات آن است که مدعی شده است که مرحوم ابن شهر آشوب , روایتی از احمد بن حنبل را تحریف و جعل کرده است !!!!!!😁
❗️در روایتی احمد بن حنبل از على عليه السلام نقل می کند که فرمود:
" لَمّا وُلِدَ الحَسَنُ سَمَّيتُهُ حَربا، فَجاءَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله فَقالَ: أرونِى ابنى، ما سَمَّيتُموهُ؟ قالَ: قُلتُ: حَربا، قالَ: بَل هُوَ حَسَنٌ، فَلَمّا وُلِدَ الحُسَينُ سَمَّيتُهُ حَربا، فَجاءَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله فَقالَ: أرونِى ابنى، ما سَمَّيتُموهُ؟ قالَ: قُلتُ: حَربا، قالَ: بَل هُوَ حُسَينٌ، فَلَمّا وُلِدَ الثّالِثُ سَمَّيتُهُ حَربا، فَجاءَ النَّبِىُّ صلى الله عليه و آله فَقالَ: أرونِى ابنى، ما سَمَّيتُموهُ، قُلتُ: حَربا، قالَ: بَل هُوَ مُحسِنٌ، ثُمَّ قالَ: سَمَّيتُهُم بِأَسماءِ وُلدِ هارونَ: شَبَّرُ، وشَبيرٌ، ومُشبِّرٌ. "
"وقتى حسن به دنيا آمد، من او را حرب ناميدم. پيامبر خدا آمد و فرمود: «پسرم را نشانم دهيد. او را چه ناميدهايد؟». گفتم: حرب. فرمود: «بلكه، او حسن است». وقتى هم حسين به دنيا آمد، او را حرب نام گذارى كردم. پيامبر خدا آمد و فرمود: «پسرم را نشانم دهيد. او را چه ناميدهايد؟». گفتم: حرب. فرمود: «بلكه او حسين است». وقتى سومى به دنيا آمد، او را حرب ناميدم. پيامبر آمد و فرمود: «پسرم را نشانم دهيد. او را چه ناميدهايد؟». گفتم: حرب. فرمود: «بلكه او مُحسن است». آن گاه فرمود: «آنان را به نام پسران هارون، نام گذارى كردم: شَبَّر و شَبير ومُشَبِّر». "
📚مسند ابن حنبل: ج 1 ص 211 ح 769، المعجم الكبير: ج 3 ص 96 ح 2774، تاريخ دمشق: ج 14 ص 117 ح 3409.
💠ادامه 👇👇👇
💠ادامه 👇👇👇
❕این روایت را مرحوم ابن شهر آشوب به نقل از احمد بن حنبل بیان می دارد , اما تنها تا فرازی که مربوط به امام حسین ع است نقل می کند و فرازی را که مربوط به محسن ع است را نقل نمی کند :
📚مناقب آل ابی طالب ج ٣ ص ٣٩٧
❗️حال ملحد دوزاری ظلماتی مدعی شده است که مرحوم ابن شهر آشوب تحریف و جعل کرده است و چرا تمام روایت را نقل نکرده است !!!!
👌او این قدر بیسواد است که نمی داند : مرحوم ابن شهر آشوب روایت را در باب و فصلی نقل می کند که مربوط به فضائل امام حسن و امام حسین علیهما السلام است : 👈فصل في معالي أمورهما ع👉
📚مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج3، ص: 393
https://lib.eshia.ir/12566/3/393/%D9%81%D8%B5%D9%84_%D9%81%DB%8C_%D9%85%D8%B9%D8%A7%D9%84%DB%8C_%D8%A7%D9%85%D9%88%D8%B1%D9%87%D9%85%D8%A7
❕چون ابن شهر آشوب در مقام نقل روایات در مورد مناقب امام حسن و امام حسین ع بوده است , روایت احمد بن حنبل را هم تا آن فرازی که مربوط به این دو است نقل می کند و آن فرازی که مربوط به محسن ع است را نقل نمی کند چون خارج از موضوع بحثش بوده است , این عملکرد که مصداق جعل و تحریف نیست !!!!
👌مثلا قرآن هزاران آیه دارد که ما از هر آیه ای در موضوعی استفاده می کنیم , عاقلی می تواند اشکال کند که چرا وقتی فلان آیه را خواندی , آیات بعدی را که در موضوعات دیگر است , نخواندی و تو تحریف کردی !!!!
❕ روشن است که انسان عاقل چنین اشکالی را نمی کند , زیرا می گوید که در موضوع بحثش به آیه ای استناد کرد که مرتبط با بحثش بود و لزومی نیست که تمام آیات قرآن در موضوعات مختلف را نقل کند !!!!
👌یا مثلا خطیبی یک ساعت در موضوعات مختلف صحبت می کند , ما بخشی از سخن او را که در موضوعی است برای دیگری نقل می کنیم و دیگر سخنان او را که در موضوعات دیگر است , نقل نمی کنیم , کجای این قضیه تحریف است !!!!!
❕خود ملحد ظلمات بارها بخشی از کلام رهبری را که در موضوعی بوده است , مورد اشکال قرار داده است و متعرض سایر جملات رهبری نشده است , خب وقتی به او اشکال کنیم که چرا چنین می کنی تو اهل تحریفی !!!! پاسخ می دهد که من به بخشی از جملات رهبر استناد کردم که در موضوع مد نظرم بود , این که تحریف نیست !!!!
👌در ذیل ببینید که ملحد ظلماتی به فرازهایی از جملات رهبری استناد کرده است نه تمام کلام رهبری !!!!
💠https://t.me/Talkhis_porseman/25
❕یا مثلا بخاری نقل می کند که پیامبر گرامی ص فرمود :
«إِنَّ أَحَدَكُمْ يُجْمَعُ خَلْقُهُ فِي بَطْنِ أُمِّهِ أَرْبَعِينَ يَوْمًا، ثُمَّ يَكُونُ عَلَقَةً ، مِثْلَ ذَلِكَ، ثُمَّ يَكُونُ مُضْغَةً مِثْلَ ذَلِكَ، ثُمَّ يَبْعَثُ اللَّهُ مَلَكًا، فَيُؤْمَرُ بِأَرْبَع كَلِمَاتٍ، وَ يُقَالُ لَهُ: اكْتُبْ عَمَلَهُ، وَ رِزْقَهُ، وَ أَجَلَهُ، وَ شَقِيٌّ، أَوْ سَعِيدٌ، ثُمَّ يُنْفَخُ فِيهِ الرُّوحُ، فَإِنَّ الرَّجُلَ مِنْكُمْ، لَيَعْمَلُ حَتَّى مَا يَكُونُ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ الْجَنَّةِ إِلَّا ذِرَاعٌ، فَيَسْبِقُ عَلَيْهِ كِتَابُهُ، فَيَعْمَلُ بِعَمَلِ أَهْلِ النَّارِ، وَ يَعْمَلُ حَتَّى مَا يَكُونُ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ النَّارِ إِلَّا ذِرَاعٌ، فَيَسْبِقُ عَلَيْهِ الْكِتَابُ، فَيَعْمَلُ بِعَمَلِ أَهْلِ الْجَنَّةِ». "
📚صحیح بخاری ج ٥ ص ٢٧٢ طبع مصر
❕علمای اهلسنت هر یک به فرازهایی از این روایت که در موضوع بحث آنها بوده استناد کرده اند , و تمام روایت را نقل نکرده اند , مثلا فخر رازی , بزرگ مفسر اهلسنت تنها فراز اول روایت را نقل می کند : " في قوله صلى الله عليه وسلم : " يجمع خلق أحدكم في بطن أمه أربعين يوماً "
📚تفسیر فخر رازی ج 28 ص 16
https://lib.eshia.ir/41730/28/16/%D8%AE%D9%84%D9%82_%D8%A7%D8%AD%D8%AF%DA%A9%D9%85_%D9%81%DB%8C_%D8%A8%D8%B7%D9%86_%D8%A7%D9%85%D9%87
❗️حال اهلسنت می پذیرند که ما بگوییم بزرگترین مفسر آنان اهل جعل و تحریف بوده است !!!! روشن است که خیر , آنان می گویند که فخر رازی فرازی از روایت را نقل کرده است که مرتبط با موضوع بحثش بوده است , این که جعل و تحریف نیست .
👌به هر حال بار دیگر شاهد رسوایی ملحد ظلمات بودیم اما او از این رسوایی ها درس نمی گیرد تا یاد بگیرد که اگر می خواهد اشکالی کند , بیشتر مطالعه و تحقیق کند تا چنین ضایع و سر افکنده نشود !!!!!
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
❗️برخی از جوجه وهابیون کانالی زده اند تا تناقضات فقه شیعه را بیان کنند !!!!
👌ما انشاء الله سر فرصت تک به تک مطالب آنان را بررسی می کنیم و از آنان می خواهیم که یا پاسخهای ما را رد کنند یا اذعان کنند که خطا و اشتباه کرده اند !!!! با توجه به اینکه خودشان می گویند قصدشان بحث محترمانه است .
❗️نمونه نقد ما به مطلبشان 👇👇👇👇
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
❗️برخی از جوجه وهابیون کانالی زده اند تا تناقضات فقه شیعه را بیان کنند !!!! 👌ما انشاء الله سر فرصت
پاسخی به وهابی در مورد تناقض در فقه شیعه ( نجاست یا عدم نجاست آب حمام ) !!!!!
🤔#پرسش :
❓تناقضات فقه شیعه !!!!
▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬
🔺 امام باقر [يا صادق] : اگر در حمّام [عمومی] یک شخصِ جُنُب بود، یا حتی احتمال وجود یک جُنُب بود؛ نمیتوان از آب حمّام، غسل کرد.
🔺 امام صادق : اگر در حمّام [عمومی] یک شخصِ جُنُب بود، میتوان از آب حمّام، غسل کرد.
▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬
1⃣ الْحُسَيْنُ بْنُ سَعِيدٍ عَنْ صَفْوَانَ عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا {عَلَيْهِمَا السَّلَامُ} قَالَ : سَأَلْتُهُ عَنْ مَاءِ الْحَمَّامِ. فَقَالَ «ادْخُلْهُ بِإِزَارٍ وَلَا تَغْتَسِلْ مِنْ مَاءٍ آخَرَ إِلَّا أَنْ يَكُونَ فِيهِ جُنُبٌ أَوْ يَكْثُرَ أَهْلُهُ فَلَا تَدْرِي فِيهِمْ جُنُبٌ أَمْ لَا».
📚 تهذيب الأحکام 379/1
✅ صحيح [ملاذ الأخیار ١٠٠/٣]
2⃣ الْحُسَيْنُ بْنُ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ : قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ {عَلَيْهِ السَّلَامُ} : الْحَمَّامُ يَغْتَسِلُ فِيهِ الْجُنُبُ وَغَيْرُهُ، أَغْتَسِلُ مِنْ مَائِهِ؟ قَالَ : «نَعَمْ لَا بَأْسَ أَنْ يَغْتَسِلَ مِنْهُ الْجُنُبُ، وَلَقَدِ اغْتَسَلْتُ فِيهِ ثُمَّ جِئْتُ فَغَسَلْتُ رِجْلِي وَمَا غَسَلْتُهُمَا إِلَّا مِمَّا لَزِقَ بِهِمَا مِنَ التُّرَابِ».
📚 تهذيب الأحکام 378/1
✅ صحيح [ملاذ الأخیار ٩٩/٣] ❗️❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌متاسفانه جوجه وهابیون فضای مجازی با این نوع از اشکال کردن , پوشالی بودن و سست بودن منطق خود را بیش از پیش به همگان نشان می دهند .
❕مقدمه :
❗️منطقیین می گویند که برای تحقق تناقض شروطی لازم است , این شروط را به این شعر آورده اند :
« در تناقض، هشت وحدت شرط دان ، وحدت «موضوع» و «محمول» و «مكان» ، وحدت «شرط» و «اضافه»، «جزء و كلّ» «قوه» و «فعل» است در آخر «زمان» "
📚فرهنگ اصطلاحات منطقی ص ٦٨
👌بنابراین برای تحقق تناقض وحدت در مکان هم شرط است , وحدت مکان را چنین مثال می زنند :
" وحدت مكان: اگر دو قضيه از حيث مكان مختلف بودند باز متناقض نخواهند بود؛ مانند : «زمين حاصلخيز است» و «زمين حاصل خيز نيست» كه در اولى مراد زمينى است كه در كنار دريا، اطراف شهر يا روستا و آبادى است و محصول فراوانى از آن برداشت مىشود و در دومى مراد سرزمينهايى است كه در صحرا، كوير و بيابانهاى بىآب و علف قرار دارد و لا يخرج الاّ نكدا، و هردو صادقند. "
📚شرح منطق مظفر , خراسانی , ج ١ ص ٤٣١
👌پاسخ به وهابی :
❕در روایات ما آمده است که در حمام های عمومی , اگر حوض آبی که افراد خود را در آن شستشو می دهند , متصل به یک منبع جوشان باشد و ماده داشته باشد , در این صورت با برخورد به نجاست نجس نمی شود , و انسان می تواند در آن آب غسل کند , اگر چه به آن آب نجاست رسیده باشد .
👌امام باقر ع فرمود :
" آب حمام اگر دارای ماده و منبع باشد , نجس نمی شود " "عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: مَاءُ الْحَمَّامِ لَا بَأْسَ بِهِ إِذَا كَانَتْ لَهُ مَادَّةٌ "
📚التهذيب ج ١ ص ٣٧٣
❕از امام ع سوال می کردند که در حوض حمام افراد متعددی خود را می شویند و یهودی و مسیحی و جنب و غیر جنب معلوم نیست , حال تکلیف چیست , آیا می توان از آن آب غسل کرد ? امام ع پاسخ می داد : " بله غسل کن و از آب دیگری غسل نکن , زیرا همان آب حوض حمام طاهر است " " سُئِلَ عَنِ الرِّجَالِ يَقُومُونَ عَلَى الْحَوْضِ فِي الْحَمَّامِ لَا أَعْرِفُ الْيَهُودِيَّ مِنَ النَّصْرَانِيِّ وَ لَا الْجُنُبَ مِنْ غَيْرِ الْجُنُبِ قَالَ تَغْتَسِلُ مِنْهُ وَ لَا تَغْتَسِلُ مِنْ مَاءٍ آخَرَ فَإِنَّهُ طَهُورٌ. "
📚التهذیب ج ١ ص ٣٧٨
❕بنابراین حوض حمام که دارای ماده و منبع است , به ملاقات با نجس , نجس نمی شود و انسان هم می تواند از آن حوض غسل کند , حتی اگر نجاست به آن آب رسیده باشد .
💠#ادامه 👇
💠ادامه 👇
👌حال در نقلی آمده است که امام ع می گوید که از همان حوض حمام غسل کن و از آب دیگری غسل نکن , مگر آنکه در حوض حمام جنب غسل کرده باشد , یا افراد زیادی باشند که جنب از غیر جنب معلوم نباشد : "عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ مَاءِ الْحَمَّامِ فَقَالَ ادْخُلْهُ بِإِزَارٍ وَ لَا تَغْتَسِلْ مِنْ مَاءٍ آخَرَ إِلَّا أَنْ يَكُونَ فِيهِمْ جُنُبٌ أَوْ يَكْثُرَ أَهْلُهُ فَلَا يُدْرَى فِيهِمْ جُنُبٌ أَمْ لَا. "
📚تهذیب الاحکام ج ١ ص ٣٧٩
👌بنابراین در نقلی می گوید که می توان از حوض حمامی غسل کرد که جنب در آن غسل کرده است و در نقلی می گوید که اگر جنب غسل کرده است , نمی توان از آن حوض غسل کرد ? آیا این تناقض نیست !!!!
❕پاسخ می گوییم خیر , آنجایی که امام ع می گوید که می توان از حوض حمام برای غسل استفاده کرد حتی اگر جنب در آن غسل کرده است , منظور امام ع حوض حمامی است که دارای منبع و ماده است , زیرا توضیح دادیم که حوض حمام اگر دارای منبع و ماده باشد , نجس نمی شود .
❗️آنجایی که می گوید نمی توان از آن حوض حمام غسل کرد , ناظر است به حوض حمامی که متصل به ماده و منبع نیست و با غسل جنب نجس شده است .
👌بنابراین وحدت مکان محقق نشده است تا تناقضی باشد , قضیه در یک مورد حوض حمامی است که در محل اتصال به منبع و ماده باشد و قضیه در دیگری حوض حمامی است که در محل اتصال به منبع و ماده نباشد , چنان که خود شیخ طوسی هم به این نکته تصریح می کند :
"فَهَذَا الْخَبَرُ مَحْمُولٌ عَلَى أَنَّهُ إِذَا لَمْ يَكُنِ الْمَاءُ لَهُ مَادَّة "
📚تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان)، ج1، ص: 379
❕نکته :
👌مقصود از جنب در روایات فوق الذکر , جنبی است که در بدنش عین نجاست است و الا جنب به خودی خود نجس نیست تا موجب نجاست حوض حمام شود :
" و التحقيق ان الأظهر في الجواب هو الحمل على وجود النجاسة في بدن الجنب "
📚الحدائق الناضرة في احكام العترة الطاهرة، ج1، ص: 444
❕یک مثال از قرآن و پرسش از وهابی :
👌خداوند در آیه ای می فرماید : " فَيَوْمَئِذٍ لا يُسْئَلُ عَنْ ذَنْبِهِ إِنْسٌ وَ لا جَان " " در آن روز هيچكس از انس و جن از گناهش سؤال نمىشود. " ( الرحمان ٣٩ )
❕در این آیه می فرماید که از جن و انس در روز قیامت سوال نمی شود , در حالی که در آیات دیگر می فرماید که سوال می شود !!!!!
👌در آيه 24 صافات می فرماید :
" و قفوهم انهم مسئولون:" آنها را متوقف سازيد كه بايد از آنها سؤال شود"
👌و در آيه 92- 93 سوره حجر می فرماید :
" فَوَ رَبِّكَ لَنَسْئَلَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ عَمَّا كانُوا يَعْمَلُونَ " "به پروردگارت سوگند كه از همه آنها سؤال مىكنيم از كارهايى كه انجام مىدادند"
❓وهابی به این تناقض چه پاسخ می دهد ??? روز قیامت سوال می شود یا نمی شود !!!! هر پاسخی که تو به ما بدهی , ما هم به پاسخ اشکال تو همان پاسخ را می دهیم !!!!
👌علمای اهلسنت پاسخ می دهند که وحدت مکانی در آیات مورد بحث تحقق نیافته است تا تناقضی باشد , آنجایی که خداوند می گوید از گناهکاران سوال نمی شود ناظر به یک مکان و یک موقف از مواقف قیامت است , و آنجایی که می گوید سوال و پرسش می شود , یعنی در مکانها و مواقف دیگر سوال می شود , زیرا در قیامت مواقف متعددی است !!!!!
❕" لا يسأل في أول أحوال حضورهم يوم القيامة لما يلحقهم من الدهش و الذهول ثم يسئلون في وقت آخر "
📚أحكام القرآن (الجصاص)، ج5، ص: 299
❕" فهذا في حال و ثم حال يسأل الخلائق عن جميع أعمالهم "
📚تفسير القرآن العظيم (ابن كثير)، ج7، ص: 460
❕" هذا في موقف، و ما دل على السؤال من نحو قوله تعالى: فَوَ رَبِّكَ لَنَسْئَلَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ [الحجر: 92] في موقف آخر "
📚روح المعاني في تفسير القرآن العظيم، آلوسی , ج14، ص: 113
❕" أن للآخرة مواطن. فلا يسأل في موطن، و يسأل في موطن "
📚مفاتيح الغيب، فخر رازی , ج29، ص: 366
👌در موضوع مورد اشکال وهابی نیز پاسخ از همین قرار است , آنجایی که سخن از عدم نجاست است , مربوط می شود به آب حمامی که دارای منبع است و آنجایی که سخن از نجاست است , مربوط می شود به آب حمامی که دارای منبع نیست .
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
خلاصه ای از بحث ما با سر دسته ملحدین که در تلگرام در جریان است !!!!
▫️١ _ ملحد در ابتدا تحدی کرد که تصویر صفحات آدرسهای داده شده در مورد حضرت محسن ع و لینک کتاب و مطالعه آنلاین کتابهای مربوطه را ارائه دهیم تا بتواند تحقیق کند و همینطور اثبات کنیم که صاحبان کتابهای مورد استناد مذکور سنی اند !!!!!
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/14547
▫️٢ _ ما هم درخواست و تحدی او را مو به مو اجابت کردیم و پاسخ گفتیم :
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/14548
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/14549
▫️٣ _ ملحد که با پاسخ قاطع ما مواجه شد , در صدد انکار بر آمد که من نگفتم در مورد صاحبان کتابهای مذکور بحث کنید که سنی اند ,یا خیر , شما متن و تصویر کتابها را هم ارائه ندادید !!!!!
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/14550
▫️٤ _ ما به او پاسخ دادیم که چرا دروغ می گویی , هم تصویر کتابها را ارائه دادیم و هم ثابت کردیم که صاحبان کتابهای مذکور سنی اند , برای فرار از پاسخگویی چرا چرند می گویی !!!!
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/14551
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/14553
▫️٥ _ ملحد در ادامه به استناد ما به نقل قول ابن شهر آشوب از ابن قتیبه عالم بزرگ اهلسنت اشکال وارد کرد , ابن شهر آشوب گفته بود که ابن قتیبه در کتاب معارف خود , سقط شدن محسن ع توسط قنفذ را بیان کرده است , اما در چاپهای کنونی این سخن از کتاب معارف حذف شده است .
❗️ملحد چنین گفت : بايد اثبات كند اين مطلب به همين صورت كه ادعا كرده قبلا در كتاب ابن قتيبه وجود داشته و حالا سانسور شده است و تنها راهش ارائه تصوير يا لينكى از همان منبع قديمى و تحريف شده ميباشد !!!!
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/14556
▫️٦ _ ما ثابت کردیم که ابن شهر آشوب در نزد اهلسنت انسانی راستگو و صادق و پرهیزگار است , لذا قول او برای اهلسنت حجت است , گذشته از آنکه گنجی شافعی عالم بزرگ اهلسنت هم تصریح می کند که ابن قتیبه قائل به سقط شدن محسن ع بوده است و همان نقل قول ابن شهر آشوب را تایید می کند !!!
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/14557
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/14558
▫️٧ _ ملحد که در برابر این پاسخ قاطع خودش را بی جواب می دید , در یک فرار کردنی دیدنی چنین گفت : "به من چه که اهل سنت در مورد ابن شهر آشوب چه گفته اند ? مگر من پیرو آنها هستم " !!!!!
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/14559
▫️٨ _ ما در پاسخ او گفتیم که چرا از پاسخگویی فرار می کنی !!!! وقتی به استناد ما به منبع اهلسنت اشکال می کند , باید منتظر پاسخ ما طبق مبانی اهلسنت باشد , اگر منابع اهلسنت به تو ربطی ندارد , از ابتدا چرا به استناد ما به منبع اهلسنت اشکالی کردی !!!! تو که می گویی منابع اهلسنت به تو ربطی ندارد !!!!
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/14560
▫️٩ _ ملحد که دید سخن ضایعی گفته است , باز در مقام پاسخ بر آمد و گفت که بحث گنجی شافعی ربطی به من ندارد و این که عالمان اهلسنت خودشان ابن شهر آشوب را مدح نکرده اند , بلکه از دیگری نقل قول کرده اند !!!!
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/14565
▫️١٠ _ ما پاسخ دادیم که ملحد اصلا جرات ندارد که به بحث گنجی شافعی وارد شود , زیرا جوابی برای آن ندارد , گنجی شافعی عالم بزرگ اهلسنت به مانند ابن شهر آشوب , تصریح کرده بود که ابن قتیبه معتقد بوده است که محسن ع سقط شده بود , اما ملحد چون جوابی نسبت به این موضوع ندارد می گوید بحث گنجی شافعی بحث انحرافی است و اصلا وارد آن بحث نمی شود .
❗️رسوایی دیگر ملحد آن است که نمی داند که وقتی یک عالمی در مدح و ذم عالمی دیگر , نقل قولی بیان می دارد و آن را رد نمی کند , یعنی خودش هم قائل به آن مدح و ذم است . ذهبی و سایر علمای تراجمی هم معمولا در مدح افراد نقل قولهای دیگران را بیان می دارد و از طریق دیگران فرد مورد نظرش را مدح می کند , شما اگر مطالعه ای در نوشته های ذهبی داشته باشید به خوبی این قضیه روشن می شود .
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/14566
▫️١١ _ باز ملحد مدعی شد که صفدی عالم بزرگ اهلسنت در مورد ابن شهر آشوب فقط از ابن ابی طی نقل قول کرده است و خودش ابن شهر آشوب را مدح نکرده است !!!!
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/14568
▫️١٢ _ ما پاسخ دادیم که صفدی با صراحت خودش ابن شهر آشوب را می ستاید , چرا دروغ می گویی !!!! صفدی با تعبیر " صدوق اللهجه " با صراحت تصریح به صداقت و راستگویی ابن شهر آشوب می کند , اما ملحد اصلا این بخش از کلام صفدی را ترجمه نمی کند !!!!
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/14569
▫️١٣_ و نیز گفتیم که داودی عالم بزرگ اهلسنت هم با صراحت ابن شهر آشوب را می ستاید , اما ملحد هیچ پاسخی برای آن ندارد !!!!
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/14570
❗️ادامه 👇
▫️١٤ _ ملحد باز ادعای خود را تکرار می کند که علمای اهلسنت ابن شهر آشوب را ستایش نکرده اند , تنها از دیگری نقل قول کرده اند !!!!
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/14575
▫️١٥ _ ما باز در پاسخش گفتیم که این قضیه از مسلمات بحث تراجمی است که عالمی که در این رابطه کتاب می نویسد , از طریق نقل قولها یک عالم دیگر را معرفی می کند و او را مدح و ذم می کند , حال ملحد بیسواد که این قضایا سرش نمی شود , مکرر می گوید که افرادی چون ذهبی یا ابن حجر , خودشان ابن شهر آشوب را مدح نکرده اند و از دیگران نقل قول کرده اند !!!!!
❗️ما برای این که دهان این یاوه گوی را ببندیم و ضربه آخر را به او وارد کنیم , با مطالب کانال خودش , او را رسوا می کنیم . در ادامه با استناد به مواردی از سخنان خود ملحد نشان دادیم که نقل قول ذهبی و ابن حجر را به عنوان کلام خود این دو عالم بیان کرده بود . به او گفتیم که یا باید قبول کند که دروغ گفته است یا همان پاسخ ما را باید بپذیرد که علمای تراجم در شرح حال افراد با بیان اقوال دیگران , نظر خود را بیان می دارند !!!!
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/14576
▫️١٦ _ ملحد بدون آنکه به اشکالات وارد پاسخ گوید , وارد بحث دیگری شد و در ادامه اشکال کرد که در کتاب انساب الاشراف آمده است که محسن ع در کودکی مرد , چرا می گویید سقط شد و ادامه داد که ابن شهر آشوب هم انسان موجهی نبوده است و روایت احمد بن حنبل را تحریف کرده است !!!!
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/14582
▫️١٧ _ ما در پاسخش گفتیم که خودمان روایت انساب الاشراف را آوردیم که محسن ع در کودکی مرد , این یعنی سقط نشد , ابتدا به دنیا آمد سپس مرد !!!!!خب در این صورت چرا ما به این نقلها استناد کردیم !!!!!
❗️برای آنکه پاسخ کسانی را بدهیم که از اساس منکر وجود فرزندی به نام محسن ع برای حضرت زهرا سلام الله علیها بودند !!!!! وهابیون فضای مجازی اصل وجود محسن ع را منکرند و مدعی اند که شیخ مفید نیز این دیدگاه را داشته است , یا خود ملحد هم سقط شدن محسن ع را افسانه می داند , در حالی که مزی عالم بزرگ اهلسنت نقل می کند که محسن ع سقط شد , ما برای آنکه پاسخ این یاوه گویان را بدهیم که از اساس منکر محسن ع یا سقط شدن او هستند , به مستندات فوق الذکر استناد کردیم !!!!
💠 https://t.me/Rahnamye_Behesht/14583
❗️در مورد ابن شهر آشوب هم گفتیم که او در مقام نقل روایات در مورد مناقب امام حسن و امام حسین ع بوده است , روایت احمد بن حنبل را هم تا آن فرازی که مربوط به این دو است نقل می کند و آن فرازی که مربوط به محسن ع است را نقل نمی کند چون خارج از موضوع بحثش بوده است , این عملکرد که مصداق جعل و تحریف نیست !!!!
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/14585
▫️١٨ _ ملحد باز از این بحث فرار کرد و پاسخی نداد و وارد بحث مسعودی شد که او شیعه بوده است , چرا گفتی که او سنی است !!!!
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/14586
▫️١٩ _ ما در پاسخش گفتیم که تو مطالب تکراری سالهای گذشته ات تکراری می کنی , در گذشته هم همین حرفها را زدی و ما پاسخ مفصلی به تو دادیم و سنی بودن مسعودی را اثبات کردیم , اگر می توانی همان پاسخ سالهای گذشته ما را به تمامه در کانالت بگذار و رد کن :
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/14586
▫️٢٠ _ ملحد که تا اینجای بحث جز افتضاح و شکست چیزی از خودش نشان نداده است , در یک فرار رو به جلو مدعی می شود که ما را شکست داده است و رسوا کرده است !!!!
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/14587
▫️٢١ _ ما در پاسخش گفتیم که اگر عرضه اش را داری تمام پاسخ ما را به مخاطبین خود عرضه کن , چرا این قدر از پاسخهای ما می ترسی !!!! اگر ما را رسوا کرده ای چرا از نشان دادن پاسخهای ما می ترسی !!!!
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/14587
▫️٢٢ _ ملحد می رسد به بحث نظام معتزلی و نقلی که شهرستانی از او بیان می دارد که عمر بر فاطمه س ضربه وارد کرد و فاطمه س محسن را سقط کرد , ملحد مدعی می شود که شهرستانی نظام را مذمت کرده است و گفته است که متمایل به شیعه بوده است !!!!
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/14591
▫️٢٣ _ما در پاسخش گفتیم که داری مباحث تکراری سالهای گذشته خود را تکرار می کند . نظام از عالمان بزرگ اهلسنت است که متاسفانه چون حقائق را بیان داشته است , علمای اهلسنت نسبتهای ناروایی به او داده اند , در ذیل مفصل بخوانید :
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/13090
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/13101
😍و انشاء الله این بحث و ادامه رسوایی ملحد ادامه خواهد داشت ❗️❗️❗️❗️
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
👌اخیرا کلیپی از فرقه منحرف و ضاله یهودی بعثی منتشر شده است که رهبری آنان را شخصی به نام صرخی بر عهده دارد و این فرقه هم به مانند جریان احمد بصری فرقه ای ضاله و برخواسته از دل یهود و سعودی می باشد تا بتوانند از این فرقه ها به نفع خود و بر علیه شیعه سوء استفاده کنند , ما هم اینک به مطالبی که در این کلیپ مطرح شده است , پاسخ می گوییم :
١ _ می گوید هیچکس به فاطمه سلام الله علیها ضربه نزد , ما بیش از صد سند در این رابطه از منابع شیعه و سنی ارائه دادیم , در کتابی که در این رابطه منتشر کردیم این اسناد را بخوانید :
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/4680
٢ _ می گویند شیخ مفید هم منکر شهادت فاطمه س و وجود محسن ع بوده است , در ذیل پاسخش را داده ایم :
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2945
٣ _ می گوید مجوسیان و ایرانیان بحث شهادت فاطمه س را مطرح کرده اند , چون مثلا از عمر به خاطر حمله به ایران کینه داشته اند , در ذیل پاسخش را داده ایم :
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3397
٤ _می گوید عمر داماد حضرت علی ع بوده است , در دو نمایه ذیل مفصلا در این رابطه توضیح داده ایم :
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1772
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3108
٥ _می گوید خطبه فدکیه سند محکمی ندارد , در ذیل در این رابطه بحث کرده ایم و نزدیک ٢٠ سند از منابع شیعه و سنی در این رابطه ارائه داده ایم :
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2342
٦ _ می گوید رابطه صحابه گرم و صمیمی بوده است , مقصودش رابطه امیر مومنان با ابوبکر و عمر بوده است , در ذیل نیز در این رابطه توضیح داده ایم که امیر مومنان تند ترین دیدگاهها را در مورد ابوبکر و عمر داشته است :
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/4443
٧ _ می گوید امیر مومنان پشتیان عمر بوده است و در نبردها او را یاری می کرده است , در ذیل در رابطه با چرایی مشورتهای امیر مومنان به عمر توضیحاتی را داده ایم :
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3106
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/637
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
❗️پاسخ به جوابیه ملحد در مورد مذهب گنجی شافعی !!!!👇
توضیحاتی در مورد گنجی شافعی و مذهب او !!!!
👌پس از آنکه ما ملحد را تحت فشار قرار دادیم که چرا متعرض بحث گنجی شافعی نمی شود چرا که او نیز نقل ابن شهر آشوب در مورد ابن قتیبه را تایید کرده است و از علمای بزرگ اهلسنت هم است , در ذیل بخوانید :
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/14566
❕ملحد در صدد بر آمد تا پاسخی در این رابطه تهیه کند , اما با این پاسخ بیشتر موجب رسوایی خودش را فراهم کرد .
👌ملحد از صفدی و ابن کثیر نقل کرده است که گنجی شافعی متمایل به تشیع یا اصلا رافضی و شیعه بوده است , لذا نتیجه گرفته است که نقل گنجی شافعی حجت نیست !!!!! یا مدعی شده است که گنجی شافعی احادیثی در محبت امیر مومنان ع نقل کرده است که نشان از آن دارد که گنجی سنی نیست !!!!
❓در ابتدای امر از ملحد سوال می کنیم که اگر گنجی شیعه بوده است , چرا خودت از او با عنوان گنجی شافعی یاد می کنی !!!! با خودت چند چندی !!!!!
👌همین که تو می گویی گنجی شافعی , یعنی گنجی شیعه نبوده است و از علمای بزرگ اهلسنت بوده است .
❕گنجی شافعی از علمای بزرگ و فاضل شافعی مسلک بوده است و خود اهلسنت به این قضیه و بزرگی گنجی شافعی تصریح کرده اند :
" كفاية الطالب فى مناقب على بن ابى طالب _ للشيخ الحافظ ابى عبد اللّه محمد بن يوسف بن محمد👈 الكنجى الشافعى 👉 "
📚كشف الظنون عن أسامي الكتب و الفنون، ج2، ص: 1497
❕"محمد بن يوسف بن محمد، أبو عبد اللَّه ابن الفخر الكنجي: 👈محدث من الشافعية👉 "
📚الأعلام ، ج7، ص: 150
❕" محمد بن يوسف الكنجي (ابو عبد اللّه)👈 فاضل "👉
📚معجم المؤلفين، ج12، ص: 134
👌" الحافظ أبو عبد اللّه الكنجي الشافعي (المتوفّى 658 ه) 👈كان إماما محدّثا "👉
📚الوافي بالوفيات، ج5، ص: 254
❕ذهبی نیز از گنجی شافعی با عنوان " محدث مفید " یاد می کند :
" 🤏والمحدث المفيد👉 فخر الدين محمد بن يوسف الكنجي "
📚تذکره الحفاظ ج 4 ص 1441
❕بنابراین سنی و شافعی بودن گنجی از مسلمات است و قابل شک و تردید نیست .
💠ادامه 👇
💠ادامه 👇
👌حال پاسخ ملحد :
❕متاسفانه برخی از علمای اهلسنت به صرف این که عالمی از خودشان نقل فضائل اهلبیت و علی علیهم السلام را می کردند , با او برخورد می کردند و او را متهم به شیعه بودن می کردند , مانند همان کاری که با گنجی شافعی کردند که نهایت امر هم او را کشتند !!!!! بنابراین سخن و رفتار چنین عالمانی در این موضوع نمی تواند مستمسک برای تو باشد .
❕نسائی عالم بزرگ اهلسنت است , اما متاسفانه برخی از متعصبین اهلسنت این عالم بزرگ خودشان را به خاطر نقل فضائل امیر مومنان ع و محبت به او کشتند !!!!
👌ابن کثیر مینویسد :
" نسایی کتاب خصائص را در برتری علی و اهل بیت او نوشت زیرا او مردم دمشق را دید که از علی نفرت دارند , از او خواستند که درباره معاویه نیز فضائلی نقل کند , اما او چیزهایی که نباید می گفت را گفت , به همین رو آنقدر به بیضههای او ضربه وارد کردند که او جان داد " " إنما صنف الخصائص في فضل علي وأهل البيت ، لأنه رأى أهل دمشق حين قدمها في سنة ثنتين وثلاثمائة عندهم نفرة من
علي ، وسألوه عن معاوية فقال ما قال ، فدققوه في خصيتيه فمات . "
📚البدایه و النهایه , ج ١١ ص ١٤١
👌یا باز نقل می کنند که متعصبین اهلسنت , منبر حاکم نیشابوری , عالم بزرگ خودشان را شکستند , چون فضائل امیر مومنان ع را نقل کرد : " ذلک انهم کسروا منبره و منعوه من الخروج ... "
📚سیر اعلام النبلاء ج ١٧ ص ١٧٥ _ الوافی بالوفیات ج ٣ ص ٢٦٠
❕کار به جایی رسید که حتی حاکم نیشابوری عالم بزرگ اهلسنت را متهم می کردند که شیعه است , که محمد بن طاهر مقدسی در جواب آنان میگفت که خداوند انصاف را دوست دارد , حاکم نیشابوری رافضی نیست :
"«إنّ اللّه يحبّ الإنصاف، ما الرجل برافضي ...»
📚لسان المیزان ج ٥ ص ٢٣٣
❕ابوالحسن دارقطنى بغدادى از بزرگان اهل سنّت و محدثان بغداد بوده است. از وى به عنوان «شيخ الاسلام» يا «اميرالمؤمنين في الحديث» تعبير مىكنند. دار قطنى را به خاطر حفظ ديوان سيد حميرى به تشيع متهم كردهاند؛ چرا كه سيد حميرى اشعارى در فضايل و مناقب اميرالمؤمنين عليه السلام سروده است.
📚سير اعلام النبلاء: ج 16 ص 452، تذكرة الحفاظ: ج 3 ص 132: شماره 925.
❕یا عالم دیگر اهلسنت ابن سقاء است که از او با تعبیر " الامام الحافظ الثقه " یاد می شود :
📚سیر اعلام النبلاء ج ١٦ ص٣٥١
👌او بالای منبر رفت و حدیث طیر مشوی را که از پیامبر در شان امیر مومنان ع صادر شده بود , بیان کرد , مردم نتوانستند که تحملش کنند و به روی او پریدند و او را از منبر پایین کشیدند , منبر را آب کشیدند و از آن به بعد او را نیز خانه نشین کردند . " " أملى حديث الطائر ، فلم تحتمله انفسهم فوثبوا به ، وأقاموه ، وغسلوا موضعه ، فمضى ولزم بيته ... "
📚سیر اعلام النبلاء ج ١٦ ص ٣٥٢
❕یا ابوجعفر طبرى مؤلف دو كتاب معروف يعنى تاريخ طبرى و تفسير طبرى مىباشد.
👌اين شخص كتابى نگاشته و در آن به جمع آورى اسانيد حديث غدير پرداخته است، به همين جهت او را به تشيع متهم كردهاند، حال آن كه طبرى هيچ نشانى از تشيع ندارد. او از فقها و محدثان سنّى به علاوه رئيس مذهب و داراى مقلّد در احكام فقهى بوده، و فقط جرمش جمع آورى اسانيد يكى از احاديث پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه وآله است. از آن جا كه اين كتاب موجب تقويت شيعه است، پس مؤلف آن بايد به تشيع متهم شود و مورد طعن متعصّبين قرار گيرد تا كتاب وى مخدوش شود! در اين باره نوشتهاند:👈 وإنّما نبز بالتشيّع لأنه صَحَّحَ حديث غدير خم؛ " 👉" چوون حديث غدير را تصحيح نموده متّهم به تشيع شده است. "
📚لسان الميزان: ج 5 ص 100: ش 344، ميزان الاعتدال: ج 3 ص 498: ش 7306
💠ادامه 👇
💠ادامه 👇
❕یا می بینیم که اینان حتی شافعی امام یکی از مذاهب اهلسنت را هم متهم به شیعه بودن کردند , زیرا چنین می گفت :
" إن كان رفضاً حبّ آل محمّد فليشهد الثقلان أنّي رافضي "
" اگر کسی که محبت آل محمد را داشته باشد , رافضی است , پس جن و انس شاهد باشند که من رافضی ام "
📚معجم الادباء ج ٦ ص ٢٤٠٨ _ الوافی بالوفیات ج ٢ ص ١٧٨ _ تاریخ مدینه دمشق ج ٥١ ص ٣١٧
❕چنان که گفتیم تعدادى از بزرگان اهل سنّت، شافعى را به تشيع متهم كردهاند، و او را مورد قبول و اعتماد ندانستهاند. امّا ذهبى در پاسخ آنها مىگويد:
" من زعم أنّ الشافعي يتشيع، فهو مفترٍ لا يدري ما يقول، لو كان شيعياً وحاشاه من ذلك لما قال: الخلفاء الراشدون خمسة، بدء بالصديق وختم بعمر بن عبدالعزيز "
" كسى كه معتقد است شافعى تشيع دارد، افترا گويى است كه نمىداند چه مىگويد؛ اگر او شيعى بود- حاشا از اين كه او اين گونه باشد- هرگز نمىگفت: خلفاء راشدين پنج نفر هستند و از ابوبكر شروع و به عمر بن عبدالعزيز ختم مىكند. "
📚سير اعلام النبلاء: ج 10 ص 58- 59
❕با این وجود باز یحیی بن معین نتوانسته است که خودش را کنترل کند و در مورد شافعى مىگويد: الشافعي ليس بثقة؛ " شافعى ثقه نيست. "
📚 الرواة الثقات المتكلم فيه: ج 1 ص 29- 31، جامع بيان العلم وفضله: ج 2 ص 291 و 310- 311، طبقات الشافعيّة الكبرى: ج 2 ص 12 و ج 9 ص 114.
❕بر همین اساس ابن قتیبه از شعبی شیخ و بزرگ محدثان عراق نقل می کند که می گفت :
" از خاندان ابو طالب چه ها کشیدیم , اگر با آنها دوستی کنیم ما را می کشند و اگر دشمنی کنیم , به دوزخ می رویم " " ما لقینا من آل ابی طالب , ان احببناهم قتلونا و ان ابغضناهم ادخلونا النار "
📚عیون الاخبار , ابن قتیبه , ج ١ ص ٣١١
❗️بنابراین می بینیم که علمای متعصب اهلسنت به محض اینکه فردی از محبت امیر مومنان ع دم می زد او را به دروغ متهم به رافضی بودن می کردند و در صدد تنبیه او بر می آمدند مانند همان کاری که با گنجی شافعی , عالم بزرگ خودشان کردند .
❕جناب ملحد محبت آل محمد علیهم السلام جرم نیست که فرد به خاطر آن لزوما شیعه شود و قتلش لازم باشد , بلکه علمای اهلسنت معتقدند که محب اهلبیت علیهم السلام هستند و بزرگان اهلسنت نقل می کنند که پیامبر گرامی اسلام فرمود :
" «هر كس با محبت آل محمد بميرد شهيد از دنيا رفته است؛ آگاه باشيد هر كس با محبّت آل محمد از دنيا رود بخشوده است؛ آگاه باشيد هر كس با محبت آل محمد از دنيا رود با توبه از دنيا رفته است؛ آگاه باشيد هر كس با محبّت آل محمد از دنيا رود مؤمن كامل الايمان از دنيا رفته است؛ آگاه باشد هر كس با محبّت آل محمد از دنيا رود فرشته مرگ او را بشارت به بهشت مىدهد و سپس منكر و نكير ( فرشتگان مأمور سؤال در برزخ) به او بشارت مىدهند؛ آگاه باشد هر كس با محبت آل محمد از دنيا رود او را با احترام به سوى بهشت مىبرند آنچنانكه عروسى را به خانه داماد مىبرند؛ آگاه باشيد هر كس با محبت آل محمد از دنيا رود در قبر او، دو در به سوى بهشت گشوده مىشود؛ آگاه باشيد هر كس با محبت ال محمد از دنيا برود قبر او را فرشتگان زيارتگاه رحمت قرار مىدهند؛ آگاه باشيد هر كس با محبت آل محمد از دنيا برود بر سنت و جماعت از دنيا رفته است.
آگاه باشيد هر كس با عداوت آل محمد از دنيا رود، روز قيامت در حالى وارد عرصه محشر مىشود كه در پيشانى او نوشته شده مأيوس از رحمت خدا!
آگاه باشيد هر كس با بغض آل محمد از دنيا برود كافر از دنيا رفته. آگاه باشيد هر كس با عداوت آل محمد از دنيا برود بوى بهشت را استشمام نخواهد كرد». "
«مَن ماتَ عَلى حُبِّ آلِ مُحمّد ماتَ شَهيدا- الا وَ مَن ماتَ عَلى حُبِّ آلِ مُحَمَدَّ ماتَ مَغْفُوراً لَه .... َ مَنْ ماتَ عَلى بُغْضِ آلِ مُحَمَّدٍ جاءَ يَوْم الْقِيامَة مَكْتوبُ بَيْنَ عَينيهِ آيسُ مِنْ رَحْمَة اللَّه، الا وَ مَنْ ماتَ عَلى بُغْضِ آلِ مُحَمَّدٍ ماتَ كافِرا، الا وَ مَنْ ماتَ عَلى بُغْضِ آلُ مُحَمَّدٍ لَمْ يَشُمُّ رائِحَةَ الْجَنَّةِ»"
📚تفسير كشاف ج ٤ ص ٢٢٠ - تفسير فخر رازى، ج ٢٧ ص ٥٩٥ - تفسير قرطبى، ج ١٦ ص ٢٣
👌اساسا محبت به آل محمد علیهم السلام اجر رسالت پیامبر گرامی اسلام است که در آیه ٢٣ شوری و روایات اهلسنت مفصلا مورد بیان قرار گرفته است که در ذیل در این رابطه توضیحات مفصلی داده ایم :
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2887
👌در ذیل نیز توضیح داده ایم که اهلسنت هم عقیده به ظهور مهدی موعود در آخر الزمان دارند و حتی برخی از علمای اهلسنت معتقدند که مهدی موعود همان فرزند امام عسکری ع است , بنابراین صرف چنین اعتقادی به معنای خروج فرد از سنی بودن نیست , در ذیل توضیح داده ایم :
💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2604
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
پاسخ به شبهه وهابی پیرامون نامگذاری فرزند به نام محمد !!!!
🤔#پرسش :
❓ وقتی عصمت معصوم پنجم روافض به باد میرود !!!
در روایت صحیحی در کتب رافضی ها آمده است بدین مضمون که :
و في القوي كالصحيح، عن عاصم الكوزي، عن أبي عبد الله عليه السلام أن النبي صلى الله عليه و آله و سلم قال: من ولد له أربعة أولاد و لم يسم أحدهم باسمي فقد جفاني.
پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله فرمود:
هركس چهار فرزند داشته باشد، ولى هيچكدام از آنان را به نام من نامگذارى ننمايد، به راستى به من جفا كرده است.
📚📘نام کتاب : روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه( ط- القديمة) نویسنده : المجلسي، محمد تقى جلد : 8 صفحه : 625
🔴 اما طبق مرجع معتبر رافضی ، امام محمد باقر ، همان کسی که به باقر العلوم [ شکافنده علم ها ] مشهور است ، پنج فرزند ذکور دارد و نام هیچ کدام نیز محمد نمیباشد 🔴
نام فرزندان ذکور معصوم پنجم رافضه بدین صورت است :
¹) جعفر
²) عبدالله
³) ابراهیم
⁴) عبیدالله
⁵) علی
🔸 همانطور که دیدید در بین فرزندان ذکور معصوم پنجم روافض نام محمد وجود ندارد 🔸
🔚👁🗨 نتیجه : معصوم پنجم روافض در حق پیامبر جفا کرده اند و عاصی محسوب میشود و عصمتش ساقط میشود ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌از قدیم گفته اند : " کسی که خانه اش از شیشه است , به خانه دیگری سنگ نمی زند " .
❕این سخن شرح حال وهابی است که اشکال فوق را مطرح کرده است , در حالی که علمای اهلسنت هم از پیامبر گرامی ص نقل کرده اند که فرمود :
"کسی که برایش سه فرزند متولد شود و یکی را به نام من اسمم ننهد , به من جفا کرده است " "قال رسول الله ص من ولد له ثلاثة فلم يسم أحدهم باسمى فقد جفاني "
📚فضایل التسمیه باحمد و محمد , ابن بکیر البغدادی الصیرفی ص 32
❕یا نقل می کنند که فرمود :
" کسی که برایش سه فرزند متولد شود و یکی را به نام من نگذارد , جهالت ورزیده است ( و جاهل و نادان است ) " قال رسول الله صلى الله عليه وسلم من ولد له ثلاثة أولاد لم يسم احدهم محمدا فقد جهل . "
📚المعجم الکبیر , طبرانی , ج ١١ ص ٥٩ _ الجامع الصغیر , سیوطی , ج ٢ ص ٦٥٣ _ کنزالعمال ج ١٦ ص ٤١٩ _ فیض القدیر ج ٦ ص ٣٠٨
❕حال می بینیم که عمر و عثمان بیشتر از سه پسر داشتند , اما نام هیچکدام را محمد نگذاشتند و طبق استدلال وهابی و به حسب این نقلها هم عاصی و گنهکار و ظالم هستند و هم جاهل و نادان !!!!!
👌ابن قتیبه فرزندان عمر را نام می برد و هیچ فرزندی از عمر نامش محمد نبوده است :
" ولد «عمر بن الخطاب»: 👈عبد الله، 👉و حفصة- أمّهما: زينب بنت مظعون- و 👈عبيد الله- 👉و أمّه: مليكة بنت جرول الخزاعية- و👈 عاصما-👉 و أمّه: جميلة بنت عاصم بن ثابت، 👈حمىّ الدّبر 👉و فاطمة، و 👈زيدا-👉 و أمّهما: أمّ كلثوم بنت عليّ بن أبى طالب، من فاطمة بنت رسول الله- صلّى الله عليه و سلم- و يقال: إن اسم بنت «أمّ كلثوم» من «عمر»: رقيّة، و أن «عمر» زوّجها: إبراهيم بن نعيم النّحّام فماتت عنده و لم تترك ولدا- و👈 مجبّرا- و اسمه: عبد الرّحمن- 👉👈و أبا شحمة- و اسمه أيضا: عبد الرّحمن-👉 و فاطمة، و بنات أخر. "
📚المعارف ابن قتیبه ص ١٨٤
👌و در مورد فرزندان عثمان هم می نویسد :
"فولد «عثمان»: 👈عبد الله الأكبر-👉 أمه: فاختة بنت غزوان- و 👈عبد الله الأصغر-👉 أمه: رقية بنت رسول الله- صلّى الله عليه و سلّم- و 👈عمرا، 👉و 👈أبانا، 👉و 👈خالدا، 👉و 👈عمر، 👉و 👈سعيدا،👉 و👈 الوليد، 👉و أم سعيد، و👈 المغيرة، 👉و 👈عبد الملك، 👉و أم أبان، و أم عمرو، و عائشة. "
📚المعارف ابن قتیبه ص198
👌اما پاسخ وهابی در مورد روایت مورد اشکال :
❕ائمه علیهم السلام نام همه فرزندان خود را " محمد " نامگذاری می کردند و به روایت مورد استناد وهابی عمل می کردند .
🔸امام صادق علیه السلام فرمود :
" لا يُولَدُ لَنا وَلَدٌ إلّاسَمَّيناهُ مُحَمَّداً فَإِذا مَضىٰ لَنا سَبعَةُ أيّامٍ فَإِن شِئنا غَيَّرنا وَ إن شِئنا تَرَكنا. "
" فرزند پسرى براى ما متولّد نمىشود، مگر آن كه او را محمّد مىناميم و چون هفت روز بر ما بگذرد، اگر خواستيم، نامش را تغيير مىدهيم و اگر خواستيم، به همان حال وا مىنهيم. "
📚الكافى: ج 6 ص 18 ح 4
👌بنابراین جفای به پیامبر گرامی از نظر روایات ائمه علیهم السلام آنجایی محقق می شود که یا از اساس نامگذاری به محمد صورت نگیرد , یا حد اقل تا روز هفتم نامگذاری مولود به محمد صورت نگیرد , اما اگر تا روز هفتم نام فرزند محمد نهاده شود و پس از آن تغییر داده شود , در این صورت جفایی رخ نداده است , امام باقر علیه السلام چنین کرده اند و شیخ حر عاملی هم متذکر این نکته می شود :
"اسْتِحْبَابِ التَّسْمِيَةِ بِاسْمِ مُحَمَّدٍ وَ👈 أَقَلُّهُ إِلَى الْيَوْمِ السَّابِعِ ثُمَّ إِنْ شَاءَ غَيَّرَه👉 "
📚وسائل الشيعة، ج21، ص: 392
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
زمان ازدواج امیر مومنان علیه السلام با امامه !!!!!
🤔#پرسش :
❓در برخی منابع اهل سنت آمده که حضرت علی سه سال بعد از شهادت حضرت زهرا ازدواج کرد با امامه آیا این نقل مورد قبول شماست؟ ابن جوزی در المنتظم میگه حضرت بعد از دو سال با امامه ازدواج کرد , آیا با این نقل موافقید ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌در کتاب محدثات شیعه در شرح حال امامه آمده است :
" امامه دختر ابى العاص بن ربيع بن عبد العزى قرشية عبشمية (خواهر زاده خديجه س ) است و مادرش زينب دختر رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله است و در زمان رسالت آن حضرت به دنيا آمد. پس از رحلت فاطمه عليها السّلام، طبق سفارش آن حضرت، على عليه السّلام با امامه ازدواج كرد و پس از شهادت امير المؤمنين، مطابق فرمايش آن حضرت، وى با نوفل بن حارث بن عبد المطلب ازدواج كرد. زبان امامه هنگام وفات سنگين شد و قادر به تكلّم نبود، حسنين عليهما السّلام در كنارش بودند و در سال پنجاه ق رحلت يافت.
📚تنقیح المقال ج ٣ ص ٦٩
❕فضايل: رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله امامه را از كودكى بسيار دوست داشت تا حدى كه در نماز هم او را بر گردن حمل مىكرد و در ركوع و سجود او را به زمين مىگذاشت. وى نوه پيامبر صلّى اللّه عليه و اله و خواهر زاده فاطمه عليها السّلام است. فاطمه عليها السّلام به امامه علاقه خاصى داشت و هنگام رحلت، به امير المؤمنين عليه السّلام فرمود كه بعد از وى با دختر خواهرش ازدواج كند , زيرا كه براى اولاد آن حضرت، مثل مادر بود.
📚محدثات شیعه ص ١٢١
❕برخی دیگر می نویسند :
" ابن عبد البر در استيعاب گويد امامه در عهد رسول خدا متولد گرديد و قلادهاى از جزع براى حضرت بهديه آوردند حضرت آن را بگردن امامه انداخت .
👌و عسقلانى در اصابه گويد كه نجاشى هديهاى براى رسول خدا فرستاد كه در ميان آنها انگشترى بود از طلا و نگين حبشى داشت آن حضرت امامه را طلبيد و انگشتر را باو بخشيد .
❕و صديقه طاهره فاطمه زهرا علاقه تام تمامى باين دختر داشت فلذا هنگام رحلت بحضرت امير ع فرمود كه بعد از من امامه را تزويج كن كه او دختر خواهر من است و در محبت بفرزندان من مثل من باشد و آن حضرت باين وصيت عمل نمود و امامه را تزويج كرد و فرزندى از او آورد چنانچه در كافى در باب نكاح و در عوالم از امام باقر حديث كند كه در اولاد امير المؤمنين محمد بن على الاوسط مادرش امامه بنت ابى العاص است....
❕امير المؤمنين هنگام رحلت امامه را فرمود بعد از من اين طاغى معاوية بن ابى سفيان ترا خطبه خواهد كرد مبادا در حباله نكاح او درآئى و اگر خواستى شوهر بنمائى مغيرة بن نوفل را اختيار كن چون امامه عدة او منقضى شد معاويه بمروان نوشت كه امامه را براى من خطبه كن چون اين خبر بامامه رسيد امامه حكايت را با مغيرة بن نوفل در ميان نهاد مغيره گفت آيا راضى مىشوى كه اين آكلة الاكباد ترا خطبه كند امامه گفت من اختيار خود را بدست تو دادم سپس مغيره او را تزويج كرد براى خود و با هم زندگانى كردند تا در سنه پنجاه از هجرت امامه وفات نمود.
❕و در رجال مامقانى مىفرمايد امام حسن و امام حسين در هنگام حال احتضار او حاضر شدند و بوصاياى او كوش دادند كه از شدت مرض زبان او از كار افتاده بود و باشاره وصيت مىكرد و باو مىگفتهاند فلان عبد را آزاد كردى بسر اشاره مىكرد بلى و آن بزرگوار اين وصيت را امضا فرمودند .
👌 و لا يخفى كه مغيرة بن نوفل از اصحاب امير المؤمنين است ولى در كتب رجال نامى از او مذكور نيست ."
📚ریاحين الشريعة در ترجمه دانشمندان بانوان شيعه، ج 3، ص: 350
💠ادامه 👇
💠ادامه 👇
❓حال پرسش اینجاست که امام علی علیه السلام چه مدت بعد از شهادت فاطمه سلام الله علیها با امامه ازدواج کرد !!!!
👌در برخی از نقلها آمده است بعد از گذشت سه شب و در برخی از نقلها آمده است که بعد از گذشت نه شب این ازدواج صورت گرفته است :
" به روايتى: تزويج امامه از پس سه شب گذشته از وفات حضرت فاطمه عليها السّلام واقع شد. "
📚منتهی الامال , شیخ عباس قمی , ج ١ ص ٤٥٣
" في قوت القلوب أنه تزوج بعد وفاتها بتسع ليال "
📚مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج3، ص: 305
❕پذیرش این نقلها محذوری ایجاد نمی کند , زیرا :
🔸١ _ حضرت زهرا سلام الله علیها به خاطر لزوم رسیدگی به فرزندان و این که شایسته نیست که مرد بدون همسر روزگارش را طی کند , وصیت به ازدواج کردن امیر مومنان ع کرده بودند , از ظاهر این وصیت و علت های ذکر شده استفاده می شود که حضرت زهرا سلام الله علیها تاکید داشتند که این ازدواج در زودترین زمان ممکن رخ دهد .
❕در نقل آمده است که حضرت فاطمه س فرمود:
" اى پسر عموى پيغمبر ، خداوند تو را بهترين جزا عطا كند! من اولا به تو وصيّت مىكنم كه بعد از من با امامه دختر خواهرم ازدواج نمايى، زيرا او براى فرزندانم نظير خودم خواهد بود، و مردان چارهاى ندارند جز آنكه ازدواج نمايند. لذا حضرت على بن ابى طالب عليه السّلام مىفرمايد: چهار چيز است كه من نمىتوانم از آنها مفارقت نمايم. يكى از آنها امامه دختر ابو العاص است. زيرا حضرت زهرا وصيّت كرده من با وى ازدواج كنم. "
"يَا ابْنَ عَمِّ رَسُولِ اللَّهِ أُوصِيكِ أَوَّلًا أَنْ تَتَزَوَّجَ بَعْدِي بِابْنَةِ أُخْتِي أُمَامَةَ فَإِنَّهَا تَكُونُ لِوُلْدِي مِثْلِي فَإِنَّ الرِّجَالَ لَا بُدَّ لَهُمْ مِنَ النِّسَاءِ قَالَ فَمِنْ أَجْلِ ذَلِكَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع أَرْبَعٌ لَيْسَ لِي إِلَى فِرَاقِهِ سَبِيلٌ- بِنْتُ أَبِي الْعَاصِ أُمَامَةُ أَوْصَتْنِي بِهَا فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ ص "
📚روضه الواعظین ج ١ ص ١٥١ _ بحار الانوار ج ٤٣ ص ١٥١
🔸٢ _ از روایات استفاده می شود که تعطیل کردن شوونات زندگی به خاطر در گذشت یک عزیز تا سه روز باید باشد , پس از آن فرد باید به زندگی طبیعی برگردد , اگر چه غم و اندوه و حزن و گریه در فراق محبوب سر جایش خودش همیشگی است : " یصنع للمیت ماتم ثلاثه ایام من یوم مات "
📚وسائل الشیعه ج ٣ ص ٢٣٦
🔸٣ _ امیر مومنان به تصریح خودشان , حزن و اندوه و عزاداریشان برای فاطمه صدیقه سلام الله علیها همیشگی بوده است , چنان که در نقل معروف آمد که وقتی علی ع فاطمه س را دفن می کرد , خطاب به پیامبر گرامی س فرمود :
"( ای رسول خدا ) , امانتی که به من سپرده بودی هم اکنون باز پس داده شده و گروگانی که نزد من بود , گرفته شد ولی 👈 اندوهم جاودانى است و شبهايم همراه بيدارى و بىقرارى؛ تا آن زمان كه خداوند منزلگاهى را كه تو در آن اقامت گزيدهاى برايم برگزيند (و به تو ملحق شوم) 👉 "
" .... أمّا حزني فسرمد، و أمّا ليلي فمسهّد، إلى أن يختار اللّه لي دارك الّتي أنت بها مقيم "
📚نهج البلاغه خطبه ٢٠٢
👌نتیجه نکات فوق آن است که مانعی نیست که امیر مومنان پس از گذشت سه روز از شهادت فاطمه سلام الله علیها به زندگی طبیعی بازگشته باشد و به وصیت فاطمه س که ظاهر در ازدواج سریع و فوری است عمل کرده باشد , اما این به معنای فراموشی فاطمه س از سوی علی ع نیست , بلکه امیر مومنان ع پس از فاطمه س همواره در گریه و ندبه بودند .
❕با این وجود برخی از مورخین چون مرحوم سید جعفر عاملی , ازدواج علی ع با امامه را در سال ١٢ هجری می داند , یعنی تقریبا دو سال پس از شهادت فاطمه س : في سنة اثنتي عشرة للهجرة "
📚الصحيح من سيرة الإمام علي عليه السلام , ج1، ص: 267
❕و منابع ذیل را به عنوان مستند برای این قول ذکر می کند :
📚تهذيب الكمال ج 35 ص 127 و سير أعلام النبلاء للذهبي ج 2 ص 282- 287 و الإصابة لابن حجر ج 8 ص 14- 16 و الأعلام للزركلي ج 1 ص 306 و المحبر للبغدادي ص 107 و تاريخ الإسلام للذهبي ج 4 ص 178 و الوافي بالوفيات للصفدي ج 9 ص 33 و موسوعة الإمام علي بن أبي طالب «عليه السلام» في الكتاب و السنة و التاريخ ج 1 ص 112.
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
❗️ملحد به استناد ما به کتاب شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید در مورد سقط شدن محسن ع جواب داده است که د
بررسی شهادت فاطمه صدیقه سلام الله علیها در بیان ابن ابی الحدید معتزلی و استادش ابو جعفر نقیب !!!!!
👌متاسفانه ملحد در ردیه ای که بر مطلب ما زده است دقت کافی را به خرج نداده است و مجددا موجبات رسوایی خودش را فراهم ساخته است .
❕مقدمتا یاد آور می شویم که ابن ابی الحدید , عالم بزرگ اهلسنت است که در اصول دینش پیرو مذهب اعتزال بوده و در فروع دینش , شافعی مسلک بوده است و خود علمای بزرگ اهلسنت به این مطلب تصریح کرده اند :
" عبد الحميد بن هبة اللّه بن محمد بن محمد ابن أبي الحديد، عز الدين أبو حامد المدائني👈 المعتزلي👉 الفقيه الشاعر أخو موفّق الدين. "
📚الوافي بالوفيات، ج18، ص: 76
❕" أخوه عز الدين الآتي ذكره في أسماء عبد الحميد 👈كان معتزليا. "👉
📚الوافي بالوفيات، ج8، ص: 225
❕"عبد الحميد بن هبة اللَّه بن محمد بن الحسين بن أبي الحديد، أبو حامد، عز الدين: عالم بالأدب، 👈من أعيان المعتزلة👉 "
📚الأعلام(قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربين و المستشرقين)، ج3، ص: 289
👌چنان که گفتیم ابن ابی الحدید در فروعات پیرو امام شافعی بوده است :
❕" عز الدين ابن أبي الحديد ... 👈و اشتغل بفقه الإمام الشافعي👉 "
📚وفيات الأعيان و أنباء أبناء الزمان، ج7، ص: 342
❕" اشتغل بفقه الإمام الشافعي "
📚موسوعة أعلام العلماء و الأدباء العرب و المسلمين، ج6، ص: 274
👌همینطور ابن ابی الحدید استادش ابوجعفر نقیب را می ستاید و در مورد او می گوید :
" انسان منصف و دور از هوای نفس و تعصب بوده است " "كان منصفا بعيدا عن الهوى و العصبية "
📚شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج7، ص: 174
❕و در فراز دیگری می گوید که ابو جعفر نقیب به فضائل صحابه اعتراف می کرد و بر ابوبکر و عمر , درود و ثنا می فرستاد : " كان يعترف بفضائل الصحابة و يثني على الشيخين. "
📚شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج10، ص: 222
👌ابو جعفر نقیب تصریح می کرد که ابوبکر و عمر و عثمان اهل بهشت هستند و بر آنان درود می فرستاد : " فتقول أنهما من أهل الجنة فقال إي و الله أعتقد ذلك .... فقلت له فعثمان قال و كذلك عثمان ثم قال رحم الله عثمان "
📚شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج10، ص: 226
💠ادامه 👇