eitaa logo
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
6.4هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
226 ویدیو
54 فایل
❕بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی ! 🔶 پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!! طرح شبهه و سوال : @poorseman
مشاهده در ایتا
دانلود
👌پاسخ وهابی را که به دروغ مدعی است که در روایات شیعه آمده است که خدا به آسمان دنیا می آید را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/632
❕پاسخ وهابی را که مدعی است علی ع دشمنان خود را به کفر و شرک نسبت نمی داد ، بلکه آنان را برادر خود می خواند ، حال چگونه شیعه می گوید امثال معاویه که با امام معصوم ع جنگیدند ، کافر و مشرک هستند را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3302
❕پاسخ شبهه افکن را که مدعی است در روایات شیعه آمده است که نگاه کردن به عورت غیر مسلمان اشکالی ندارد را در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3303
🤔 ❔میخواستم از شمادر مورد سرنوشت شمر ملعون بپرسم که آیاطبق اون چیزی که در سریال مختارنامه دیدیم توسط کیان ایرانی کشته شد یا به دستور مختار اعدام شد ❗️❗️ 💠💠 👌جنايات شمر به حدّى بود كه امام حسين عليه السلام، او را نفرين نمود ، چنان که سید بن طاووس نقل می کند ؛ « شمر بن ذى الجوشن كه خدا لعنتش كند به خيمه امام حسين عليه السلام يورش برد و با نيزه به آن كوبيد و آن گاه گفت: آتش بياوريد تا خيمه را با ساكنانش آتش بزنم! امام حسين عليه السلام به او فرمود: «اى پسر ذى الجوشن! تو آتش مى‏ خواهى تا خانواده مرا بسوزانى؟! خدا به آتش بسوزاندت!». 📚الملهوف ، ص 173، بحار الأنوار ، ج 45 ص 54. ❕او در جريان قيام مختار، مجبور به فرار شد؛ امّا در ميان راه و در صحراى سوزان ميان كوفه و بصره، گرفتار شد و در زد و خوردى كوتاه، زخمى گرديد و بر طبق گزارش‏هايى، در همان جا به قتل رسيد. گزارش ديگرى هم مى‏ گويد ، او را اسير كردند و به سوى مختار فرستادند. مختار هم او را گردن زد و جنازه او را در روغن جوشان انداخت. 🔸طبری به نقل از مسلم بن عبد اللّه ضِبابى می نویسد ؛ « وقتى شمر بن ذى الجوشن بيرون آمد، من هم با او بودم، در آن هنگامى كه مختار، ما را شكست داد و يمنى‏ ها را در جَبّانةُ السَّبيع كشت و غلامش زِربى را در پى شمر فرستاد و شمر چنان كه اتّفاق افتاد، او را كشت.شمر رفت تا به ساتيدَما رسيد. از آن جا هم گذشت تا به روستاى كَلتانيّه كه در ساحل رودخانه و در كنار تپّه‏اى است رسيد. آن گاه [كسى را] به كَلتانيّه فرستاد و مردى عِلج ( تنومند کافر غیر عرب ) را از آن جا گرفت و او را زد و به او گفت: راه رهايى ‏ات، اين است كه نامه مرا به مُصعَب بن زبير برسانى. و در بالاى نامه نوشت: به امير مُصعَب بن زبير، از شمر بن ذى الجوشن. مرد عِلج، رفت و وارد روستايى شد كه خانه ‏هايى داشت و خانه ابو عَمره هم در ميان آنها بود. مختار، ابو عَمره را در آن ايّام به آن روستا فرستاده بود تا آن جا مركز اسلحه [و كمينگاه‏] ميان تداركات وى و بصريان باشد. آن مرد عِلج، عِلج ديگرى را از آن روستا ديد و به او از آزارهاى شمر، شِكوه كرد. آن دو ايستاده بودند و حرف مى‏ زدند كه يكى از دوستان ابو عَمره از كنار آنها گذشت و در دست آن عِلْج، نامه‏ اى را ديد كه شمر، خطاب به مصعب نوشته بود. از مرد علجى در باره محلّ اقامت شمر پرسيدند. او جواب داد و معلوم شد كه فاصله ميان آنها با شمر، تنها سه فرسخ است. پس به سمت او حركت كردند.... آنها از بالاى تپّه بر ما مُشرِف شده بودند و تكبير گفتند و خانه‏ هاى ما را محاصره نمودند. ما از خانه ‏ها در آمديم و اسب‏هايمان را رها كرديم و با پاى پياده مى ‏دويديم. من از كنار شمر مى‏ گذشتم و او بُردِ محكم ‏بافت سپيدى به تن داشت. او پيسى داشت و من از روى بُردش، سفيدى پهلويش را مى ‏ديدم. او آنها را با نيزه مى ‏زد. آنها او را واداشتند كه با شتاب، سلاح و لباس‏هايش را بپوشد. ما گذشتيم و او را رها كرديم. ساعتى نگذشت كه شنيدم كسى مى‏ گويد: اللّهُ أكبر! خدا آن پليد را كشت ... ❕مِشرَقى از ابو كَنود عبد الرحمن بن عُبَيد، نقل كرد كه به خدا سوگند، من بودم كه آن نامه را با عِلج ديدم و او را پيش ابو عَمره آوردم و من بودم كه شمر را كشتم....» 📚تاريخ طبري ، ج 6 ص 52، تاريخ دمشق: ج 23 ص 190 ❕در نقل دیگر آمده است ؛ « احمر بن سَليط، با سپاه، حركت كرد تا به مَذار رسيد. شمر بن ذى الجوشن هم به خاطر سرزنش بصريان، به جاى فرار به بصره، به سمت مَذار آمد. احمر بن سَليط، به جايى كه شمر، در آن سنگر گرفته بود، پنجاه سوار فرستاد و پيشاپيشِ آنها نيز مردى نبطى بود كه بلدچى آنها بود و اين، در شبى مهتابى بود. شمر، همين كه فهميد آنهايند، اسبش را خواست و سوار شد و هر كس هم كه همراهش بود، سوار شد تا بگريزند. سپاهيان احمر به آنها رسيدند و با آنان جنگيدند و شمر و همراهانش را كشتند و سرهايشان را جدا كردند و پيش احمر بن سليط بُردند. او نيز سرها را براى مختار فرستاد و مختار، سر شمر را به مدينه براى محمّد بن حنفيّه فرستاد. » 📚الأخبار الطوال ، ص 305. ❕شیخ طوسى نیز به نقل از مدائنى می آورد ؛ « مختار، شمر بن ذى الجوشن را خواست. شمر به بيابان گريخت. خبر فرار او را به ابو عَمره رساندند. ابو عَمره با تعدادى از يارانش در پى شمر روان شد و او با آنها جنگ سختى كرد و زخمى شد و همين باعث ناتوانى او گرديد، تا اين كه ابو عَمره او را دستگير كرد و براى مختار فرستاد. مختار، گردن او را زد و روغنى را در ديگى به جوش آورد و شمر را در آن انداخت و بدنش آش و لاش شد و از هم وا رفت. یكى از وابستگان خاندان حارثة بن مُضَرِّب، سر و صورت او را زير پا انداخت و لگد كرد. » 📚أمالي ، طوسي: ص 244 _ بحار الأنوار ، ج 45 ص 338 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
🤔 ❔ما ميگوییم علماى شيعه گفته اند : شيخ كلينى و طوسى دچار توهم و اشتباهات زياد بودند از راويان منحرف و مشهور به دروغگويى روايت ميكردند اكثر روايات كافى طبق نظر علماى شيعه ضعيف است ، علماى شيعه نواصب را توثيق ميكردند و حديث ميگرفتند از راويان ضعيف روايت گرفتن و میگویند موافق روايات سايرين منحرفين است ❗️❗️ 💠💠 ❕به راستی باید از این وهابیون تعجب کرد که گمان کرده اند روایاتی که در نزد خودشان است ، همه صحیح و بی نقص است و اشکال و نقص تنها بر علمای شیعه و روایات شیعه می باشد . ❕مطابق نصوص خودتان ، ابوبکر و عمر ، نقل روایت و نوشتن حدیث از پیامبر گرامی را ممنوع کردند و احادیث پیامبر را آتش زدند و این ممنوعیت تا سالها ادامه داشت که موجب شد ، شما روایتی از پیامبر در دست نداشته باشید و هر چه نقل منسوب به پیامبر دارید تماما مشکوک و ضعیف باشد ، در ذیل بخوانید ؛ ?https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3304 ❕یحیی بن معین که از او به عنوان پدر رجال اهلسنت یاد می شود ، می گوید ؛ « کدام محدثی است که هزار حدیث از دروغ پردازان ، ننوشته باشد » 📚تاریخ بغداد ج 1 ص 43 ❕ذهبی ، استوانه رجالی اهلسنت از شعبه نقل می کند ؛ « تصور نمی کنم کسی مانند من ، احادیث را بررسی کرده باشد ، من به این نتیجه رسیدم که سه چهارم احادیث موجود ، دروغ است » 📚سیر اعلام النبلاء ، ج 7 ص 226 ❕دار قطنی می گوید ؛ « احادیث صحیح ، میان احادیث دروغ ، به اندازه موی سفید در پوست گاو سیاه است » 📚الاضواء علی السنه المحمدیه ، ص 193 _ کتاب الاسلام الصحیح ص 215 ❕احمد بن حنبل می گفت ؛ « تمام احادیثی که معارف دینی بر آن استوار است ، بیش از 2200 روایت نیست » 📚التقریر و التحبیر ، ج 3 ص 389 _ البحر المحیط فی اصول الفقه ، زرکشی ، ج 4 ص 491 _ ارشاد الفحول ص 251 ❕ابن خلدون به نقل از مالک ، امام مالکی ها می نویسد ؛ « او تنها سیصد روایت از رسول خدا را صحیح می دانست » 📚مقدمه ابن خلدون ج 1 ص 444 ❕و در مورد ابوحنیفه می نویسد ؛ « تمام روایات مورد قبول ابوحنیفه ، حدود هفده روایت بیش نبود » 📚همان منبع ❕شافعی نیز تمام روایات قابل استناد اهلسنت را حدود هزار روایت می داند ؛ « از پیامبر بیش از پانصد روایت ، در اصول ، احکام و پانصد روایت در سنت نرسیده است » 📚مناقب الشافعی ، ج 1 ص 419 _ الوحی المحمدی ، محمد رشید رضا ، ص 243 ❕یا خطیب بغدادی می نویسد ؛ « همه احادیثی که ابوحنیفه روایت کرده است ، 150 مورد می باشد ، که در نیمی از آنها اشتباه کرده یا به خطا رفته است » 📚تاریخ بغداد ، ج 13 ص 446 _ المنتظم فی تاریخ ج 8 ص 135 ❕به راستی شما حدیث صحیحی دارید که به آن استناد کنید ❗️وقتی بزرگانتان تصریح کرده اند که روایات صحیح ما انگشت شمار هستند ❕ 👌در گذشته یاد آور شدیم که ناقلین احادیث شما و ائمه اربعه ، یکدیگر را تکفیر می کردند ❕همان اندک روایتی نیز که اینان نقل کرده اند چگونه قابل پذیرش است ❗️در ذیل بخوانید ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2668 👌و بخاری و مسلم ، صاحب دو کتاب صحیح ، نزد بزرگان شما ، انسانهای منحرفی بودند و آنان و سایر صاحبان صحاح سته ، تماما از افراد فاسد ، نقل روایت کرده اند ، که در ذیل توضیحاتی در این رابطه دادیم ؛ ?https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2728 ❕ابن تیمیه در مورد سنن ترمذی که از صحاح سته است می گوید ؛ «در كتاب ترمذى احاديث ضعيف و موضوعه فراوان است» 📚منهاج السنة ج 5 ص 356، ج 7 ص 378، ج 8 ص 184. 👌محمّد ناصر ألبانى، احاديث ضعيف اين كتاب را در مجموعه‏اى به نام ضعيف سنن الترمذى منتشر كرده است. ❕یا در مورد سنن نسائی ، یکی دیگر از صحاح سته ، ابن قيّم در كتاب زاد المعاد فى هدى خير العباد به نقل احاديثى از كتاب نسائى پرداخته كه بزرگان اهل حديث در سند، دلالت و يا به هر دو جهت در آن‏ها خدشه وارد كرده‏ اند. 📚زاد المعاد ج 1 ص 168 ❕شيخ ناصر الدين ألباني نيز در كتاب صحيح وضعيف سنن نسائى بيش از هشتاد حديث را ضعيف الاسناد دانسته و بيش از سيصد حديث را ضعيف شمرده است. 👌همینطور در مورد سنن ابوداود ، گفتنی است که بسيارى از احاديثى كه در كتاب ابى داوود نقل شده است از سوى ديگر عالمان سنّى مورد قدح و جرح قرار گرفته است. به اعتراف برخى از بزرگان اهل سنّت احاديث ضعيف بلكه جعلى در سنن ابوداوود بسيار فراوان است. حافظ ابن جوزى بخشى از اين احاديث را در كتاب الموضوعات ذكر كرده است . 📚الموضوعات: 1 ص 99 و 274- 275 و ج 2 ص 143 و 303 و ج 3 ص 55 و 212. 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 👌❕محمّد ناصرالدين البانى كتابى به نام ضعيف سنن ابى داوود تأليف كرده است و در آن به شناسايى احاديث ضعيف كتاب ابوداوود پرداخته است. وى بيش از هشتصد حديث را ضعيف مى‏ داند، از نظر وى حدود پنجاه حديثِ منكر و پنجاه حديثِ شاذ در سنن ابى داوود وجود دارد. 👌همینطور در مورد سنن ابن ماجه ، به اعتقاد بسيارى از عالمان سنّى ، كتاب ابن ماجه مشحون از احاديث موضوعه و ضعيف است. 📚الوافى بالوفيات ج 5 ص 144، ميزان الاعتدال: ج 2 ص 20. ❕ شيخ البانى احاديث ضعيف اين كتاب را در كتابى به نام ضعيف سنن ابن ماجه جمع كرده است. 👌به اعتقاد حافظ سندى نويسنده حاشية سنن ابن ماجه در كتاب ابن ماجه حدود چهارصد حديثِ ضعيف الاسناد وجود دارد.روايات ضعيف و موضوعه به قدرى در كتاب ابن ماجه فراوان است كه برخى از بزرگان اهل سنّت اين كتاب را از جرگه صحاح سته خارج دانسته‏ اند و معتقدند سنن ابن ماجه لياقت آن را ندارد كه از صحاح به شمار آيد. لذا كسانى كه سنن ابن ماجه را از دايره صحاح خارج ساخته ‏اند، كتاب موطأ مالك را به عنوان كتاب ششم معرفى مى ‏كنند . 📚جامع الاصول ج 1 ص 179 ❕ وضعیت ، موطا مالک نیز بدتر از سایر صحاح است .در سير اعلام النبلاء به رتبه بندى كتب معتبر نزد اهل سنّت پرداخته و كتاب مالك را در رتبه سى ‏ام قرار داده است. 📚سیر اعلام النبلاء ج 18 ص 203 ❕حافظ ابن حزم در مورد كتاب مالك مى ‏نويسد ؛ « پس پانصد و اندى مسند و سيصد حديثِ مرسل و بيش از هفتاد حديث را يافتم كه خود مالك عمل به آن را ترك كرده است و نيز احاديث ضعيف در آن وجود دارد. » 📚تدریب الراوی ، ج 1 ص 111 ❕ناصرالدين آلبانى در مورد اين سخن مى‏ گويد ؛ « من نيز به اين سخن معقتدم و اين سخن درستى است كه همه آگاهان به آن شهادت مى‏ دهند. » 📚دفاع عن الحدیث النبوی ، ج 1 ص 6 ❕بنابراین ، این شما هستید که روایت صحیحی ندارید و تماما روایاتتان ، ضعیف و جعلی و به واسطه علماء و راویان فاسد روایت شده است و کتبی که پر از روایات جعلی است را به عنوان کتب « صحاح » معرفی کرده و عوامتان را گول می زنید ❗️ 👌در مورد روایات کتب اربعه و سایر روایات موجود در کتب معتبر شیعه ، ما معتقدیم که آنها ، موثوق الصدور هستند ، یعنی مثلا شیخ کلینی اگر چه ممکن است از یک راوی ضعیف نقل روایت کرده است ، اما قرینه داشته است که آن راوی در خبری که می دهد راستگو است ، لذا ایشان و سایرین تصریح به اعتبار روایات کافی شریف و سایر روایاتی که نقل می کنند ، کرده اند و تصریح و تایید آنان ، از تصریح و تایید علمای رجالی بالاتر نباشد ، پایین تر نیست و از این گذشته ، قرائن متعدد دیگری نیز در صحت نقل آنان داریم که در ذیل توضیح داده ایم ؛ 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2845 ❕لذا می بینیم که علامه مجلسی ، با این که در دو کتاب « ملاذ الاخیار » و « مراه العقول » روایات تهذیب و کافی رابررسی سندی کرده و برخی را سندا ضعیف دانسته است ، اما معتقد است که روایات موجود در آنها ، معتبر و موثوق الصدور است ، اگر چه یک راوی ضعیف نیز در سند روایت باشد . ❕علامه در مراه العقول می گوید ؛ « وجود خبر در این اصول معتبره ( کتب اربعه که کافی و تهذیب ، جزء آن است ) موجب جواز عمل به آن خبر می شود ، ولیکن رجوع به اسناد روایت هم نیاز است تا در هنگام تعارض اخبار ، برخی از روایات بر برخی دیگر مقدم شود ( روایاتی که اسناد قوی تری دارند ) چرا که این که تمام روایات اصول معتبره (کتب اربعه و الکافی ) معتبر است منافاتی ندارد که برخی از آنها قوی تر باشد ...با توجه به آنکه کافی در زمان غیبت صغری قائم علیه السلام نوشته شده است ، و قائم در آن مدت آن را انکار نکرده است ، موجب ظن همطراز علم است که اهل بیت ( و قائم ) علیهم السلام راضی به آن بوده اند که همین مجوز عمل به روایات آن می باشد » 📚مراه العقول ج 1 ص 22 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
👌بخش اندکی از پیامهای پر مهر شما عزیزان که علی رغم تمام مشغله هایی که داریم ، قوت قلب ما جهت ادامه فعالیت در مسیر آگاهی سازی و شبهه زدایی می باشد 🌸 ❕شما نیز نظرات خود را در مورد کانال ، با ما در میان بگذارید .