eitaa logo
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
6.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
219 ویدیو
52 فایل
❕بزرگترین مجموعه محتوایی پاسخ به شبهات در فضای مجازی ! 🔶 پاسخگویی توسط اساتید حوزه با سبکی نوین !!! طرح شبهه و سوال : @poorseman
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 ❔آیا این صحت داره که 7 صفر روز شهادت امام حسن مجتبی است و به دلیل آنکه در زمان قاجار به علت تقارن بین تولد ناصرالدین شاه و شهادت امام حسن ع زمان شهادت را همزمان با شهادت محمد یعنی 28 صفر اعلام کردند ❗️❗️ 💠💠 👌در نقل های متعددی سالروز شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام بیست و هشتم ماه صفر دانسته شده است . 🔸شیخ می نویسد ؛ « روایت شده است که شهادت امام حسن مجتبی در آخر ماه صفر ( بیست و هشتم ) می باشد » 📚الکافی ج 1 ص 461 🔸مرحوم ابن شهر آشوب نیز مینویسد ؛ « امام حسن علیه السلام در روز بیست و هشتم از دنیا رفت » 📚مناقب ابن شهر آشوب ج 4 ص 28 👌شیخ مفید و شیخ طوسی نیز سالروز شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام را بیست و هشتم صفر می دانند ؛ 📚مسار الشیعه ص 47 _ مصباح المتهجد ص 790 ❕البته مرحوم کفعمی و شهید اول سالروز ایشان را هفتم صفر می دانند ؛ 📚كفعمى در المصباح، ص 522؛ شهيد در الدروس، ص 152 ❕بنابراین بر اساس نقل جمعى از علما و مورّخان، روز بيست و هشتم صفر ، روز شهادت امام حسن مجتبى عليه السلام است و اين روايت بيشتر در ميان شيعيان است تا روايت هفتم ماه صفر. 📚کلیات مفاتیح نوین ص 611 ❕البته با توجه به آنکه از هفتم صفر هم به عنوان روز شهادت امام حسن علیه السلام یاد شده است ، و احتمال دارد این تاریخ صحیح باشد ، باید در هر دو تاریخ به عزاداری و سوگواری برای این پرداخته شود . 👌از سوی دیگر مورخین شیعی تاریخ ولادت امام کاظم علیه السلام را هفتم صفر نوشته اند . 🔸ابن شهر آشوب مینویسد ؛ « تاریخ ولادت امام کاظم علیه السلام در روز صفر در منطقه ابواء بوده است » 📚مناقب ابن شهر آشوب ج 3 ص 437 ❕دیگران از علما و مورخین نیز تصریح کرده اند که روز ولادت امام کاظم علیه السلام هفتم ماه بوده است ؛ 📚روضه الواعظین ج 1 ص 264 _ الدروس شهید ص 154 _ اعلام الوری ص 294_ سفینه البحار ج 8 ص 460_ منتهی الامال ج 3 ص 1463 ❕بنابراین ولادت امام كاظم عليه السلام طبق نقل های فوق در سال 128، در روز هفتم ماه صفر در منطقه «ابواء» (محلّى ميان مكّه و مدينه) واقع شده است. لذا اين روز از جهتى روز حزن و از جهتى روز است. 📚کلیات مفاتیح نوین ص 609 🔹البته برخی بر اساس نقل زیر معتقدند که تاریخ ولادت امام کاظم علیه السلام در ماه ذی بوده است . ❕ابو بصير گفت: در سالى كه‏ حضرت امام موسى عليه السّلام متولّد شد، من در خدمت حضرت صادق عليه السّلام به سفر حجّ رفتم، چون به منزل ابواء رسيديم، حضرت براى ما چاشت طلبيد بسيار و نيكو آوردند، در اثناى طعام خوردن پيكى از جانب حميده به خدمت آن حضرت آمد و عرض كرد كه: حميده مى‏ گويد اثر وضع حمل در من ظاهر شده است و فرموده بودى كه چون اثر ظاهر شود تو را خبر كنم كه اين فرزند مثل فرزندان ديگر نيست... حضرت فرمود كه: حقّ تعالى پسرى به من عطا كرد ... 📚بحار الانوار ج 25 ص 42 👌استدلال می کنند که در این روایت ابوبصیر گفته است در همان سالی که حج را به جا آوردیم امام علیه السلام متولد شد و این یعنی ایشان در ماه ذی الحجه متولد شده اند نه ماه صفر که جزء سال بعد از میباشد ‌. 🔸این استدلال درصورتی قابل قبول است که حجی که امام علیه السلام به جا آورده اند در ماه ذی الحجه و در ایام حج واجب بوده باشد نه ماه های دیگر در حالی که این نکته در روایت مذکور نیامده است ،لذا احتمال دارد که حج در ایام منتهی به ماه به جا آورده شده باشد که در راه بازگشت در منطقه ابواء میان مکه و مدینه امام کاظم علیه السلام متولد شده باشد . ❕البته با توجه به آنکه هفتم ماه صفر بنا بر نقل هایی روز شهادت امام حسن علیه السلام است ،سوگواری و عزاداری بر سرور و شادی مقدم است تا نشود خدایی ناکرده هتک امام حسن مجتبی علیه السلام صورت گیرد ، لذا شایسته نیست برای ولادت امام کاظم علیه السلام در روز هفتم صفر جشن و سرور بر پا کرد و تنها باید به ذکر مناقب و فضائل ایشان در کنار عزاداری برای امام حسن علیه السلام بسنده کرد ، آنچه در رابطه با قاجار گفته شد مستند نیست و اساس نقل های مذکور در رابطه با تاریخ ولادت و شهادت ، سال ها قبل از قاجار توسط علمای مطرح شیعه در کتابها آمده است . Poorseman.ir @Rahnamye_Behesht.
خورشید گرفتگی در شهادت امام حسین ع و تایید ناسا !!!! 🤔 ❓ردی بر ادعای «رخ دادن کسوف (خورشید گرفتگی) بعد از کشته شدن حسین بن علی» ✍️می‌دانیم که واقعه کشته شدن حسین بن علی در ۱۰ محرم سال ۶۱ هجری برابر با ۱۳ اکتبر سال ۶۸۰ میلادی بوده است؛ مطابق ادعای مسلمانان در این روز خورشید گرفتگی روی داده است؛ اما چنین نیست! ✍️مطابق اعلام سایت ناسا، خورشید گرفتگی‌ای که در سال ۶۸۰ میلادی(برابر با ۶۱ هجری) روی داده، در تاریخ ۲۷ نوامبر برابر با ۲۵ صفر سال ۶۱ هجری بوده است نه ۱۰ محرم! به‌عبارت دیگر این خورشید گرفتگی با زمان کشته شدن حسین ۴۵ روز فاصله دارد و برخلاف سخن مسلمانان بلافاصله پس از مرگ حسین بن علی خورشید گرفتگی‌ای رخ نداده! 👈عجیب آنکه این خورشید گرفتگی اصلا در عراق و شام رویت نشده بلکه در مناطقی از چین و کشورهای حاشیه آن می‌توانسته‌اند این رویداد را مشاهده کنند ❗️❗️ 💠💠 👌مساله خورشید گرفتگی پس از شهادت امام حسین علیه السلام از مسائل قطعی و مسلم تاریخی است که شیعه و سنی متفقا این قضیه را نقل کرده اند . ❕علمای اهلسنت و شیعه نقل می کنند : " هنگامى كه حسين عليه السلام كشته شد، خورشيد چنان گرفت كه در ميانه روز، ستارگان، هويدا شدند، تا آن جا كه پنداشتيم [خورشيدْ گرفتگىِ‏] قيامت است. " " لَمّا قُتِلَ الحُسَينُ بنُ عَلِيٍّ عليه السلام كَسَفَتِ الشَّمسُ كَسفَةً بَدَتِ الكَواكِبُ نِصفَ النَّهارِ، حَتّى ظَنَنّا أنَّها هِي‏ " 📚السنن الكبرى: ج 3 ص 468 الرقم 6352، المعجم الكبير: ج 3 ص 114 الرقم 2838، تهذيب الكمال: ج 6 ص 433، تاريخ دمشق: ج 14 ص 228، مقتل الحسين عليه السلام للخوارزمي: ج 2 ص 89، كفاية الطالب: ص 444، الصواعق المحرقة: ص 194؛ المناقب لابن شهرآشوب: ج 4 ص 54 نقلًا عن تاريخ النسوي، بحار الأنوار: ج 45 ص 216 الرقم 39 ❕در نقل دیگر آمده است : " هنگامى كه حسين عليه السلام شهيد شد، آسمان، سياه گشت و در روز، ستاره‏ها پيدا شدند و حتّى ستاره جوزا را در عصر ديدم، و خاك سرخ باريد. " " لَمّا قُتِلَ الحُسَينُ عليه السلام اسوَدَّتِ السَّماءُ، وظَهَرَتِ الكَواكِبُ نَهارا، حَتّى رَأَيتُ الجَوزاءَ عِندَ العَصرِ، وسَقَطَ التُّرابُ الأَحمَرُ. " 📚تاريخ دمشق: ج 14 ص 226، تهذيب الكمال: ج 6 ص 432، أنساب الأشراف: ج 3 ص 413 , الصواعق المحرقة: ص 194 ❕روشن است تحقّق اين امر ، استحاله عقلى ندارد (مُحال عقلى نيست). بنا بر اين، وقوع آنها بر پايه ادلّه نقلىِ معتبر، قابل اثبات است. 👌معاند استناد کرده است که ناسا این قضیه را که ١٤٠٠ سال قبل اتفاق افتاده است کشف نکرده است , پس چنین چیزی واقع نشده است , در حالی که روشن است بشر با علم محدود و ناقص نمی تواند به تمام زوایای اتفاقاتی که قرنها قبل اتفاق افتاده است و از تجربه مستقیمش خارج است , پی برد و اگر اظهار نظری هم در این رابطه صورت دهد , اظهار نظری ناقص و بر پایه دلائل ظنی است که توان مقابله با ادله نقلی قطعی که وقوع این واقعه را ثابت می کند , ندارد . ❕دانشمندان جملگی بر آنند که علوم بشری ناقص است و بسیاری از مسائل است که بشر در مورد آنان امکان کشف و آگاهی ندارد . 👌 «كرسى موريسن» طبيب و روانشناس معروف در كتاب خود بنام «راز آفرينش انسان» چنين مى‏نويسد: «وقتى درباره فضاى نامتناهى، يا زمان بى‏آغاز و انجام، يا نيروى شگرفى كه درون هسته اتم ذخيره شده، يا به عوالم نا محدود كه منظومه‏هاى بى‏شمار و سيارات و ثوابت بى‏حساب در آن شناورند، يا به قدرت تشعشع سيارات، يا به قوه جاذبه زمين، و قوانين ديگرى كه نظام عالم بسته به وجود آن است، مى‏انديشيم، آن وقت به حقارت وجود خود و نقصان دانش خويش پى مى‏بريم». 📚راز آفرینش انسان ص ٨٧ ❕دكتر «الكسيس كارل» در كتاب خود «انسان موجود ناشناخته» مى‏نويسد: «به خوبى واضح است كه مساعى تمام علومى كه انسان را مورد مطالعه قرار داده است، تا كنون به جايى نرسيده، و شناسايى ما از خود هنوز نقايص زيادى‏ در بر دارد» 📚انسان موجود ناشناخته ص ٥ ❕جالب اين است كه او به همين دليل نام «انسان موجود ناشناخته» را براى كتاب با ارزش خود انتخاب كرده است، وقتى شناخت انسان از خودش تا اين حدّ محدود باشد وضع دانش او درباره ساير جهان هستى روشن است. 👌 «ويليام جيمس» عالم معروف مى‏گويد: «علم ما همچون قطره‏اى است ولى جهل ما همچون يك درياى عظيم!» ❕ «فلا ماريون» عالم معروف فلكى مى‏نويسد: «من مى‏توانم ده سال از مجهولات سؤال كنم كه شما هيچ‏يك از آنها را نتوانيد جواب دهيد!» 📚علی الطلال المذهب المادی ص ١٣٨ 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 ❕او در كلام ديگرى مى‏افزايد: «ما فكر مى‏كنيم، اما همين فكر چيست؟ و راه مى‏رويم، اما اين عمل عضلانى چيست؟ هيچ‏كس آن را نمى‏داند!». من اراده خود را يك قوه غير مادى مى‏بينيم، اما هر وقت اراده مى‏كنم دستم را بلند كنم مى‏بينم اراده غير مادى من دست مرا كه عضو مادى است حركت مى‏دهد، اين مطلوب چطور صورت مى‏گيرد، و آن واسطه كه قواى عقلى من نتيجه مادى مى‏دهد چيست؟ كسى پيدا نمى‏شود كه جوابى از اين سؤال بدهد». 📚همان مدرک ❕وقتى معلومات ما درباره روشن‏ترين مسائل روزمرّه چنين باشد تكليف مسائل پيچيده، يا دور دست مكانى و زمانى ناگفته پيداست. 👌 «انشتين» رياضى دان معروف مبدع نظريه «نسبيت و بعد چهارم» در يكى‏ از كتاب‏هاى خود مى‏گويد: «آنچه تا كنون از كتاب طبيعت خوانده‏ايم بسيار چيزها به ما آموخته است و ما به اصول زبان طبيعت آشنا شده‏ايم ... ولى با اين همه مى‏دانيم كه درباره مجلداتى كه خوانده و فهميده شده هنوز از حل و كشف كامل اسرار طبيعت دوريم‏ " 📚خلاصه فلسفه نسبیت به نقل از پیام قرآن ج ١ ص ١٢١ ❕اینجاست که سخن خداوند به وضوح مصداق پیدا می کند که می فرماید : " وَما اوتيتُمْ مِنَ العِلْمِ الّا قَليلًا " " و از دانش جز اندكى به شما داده نشده است. " (اسراء/ 85) ❕همین ناسایی که ملحد نظریاتش را قطعی و دقیق معرفی می کند , در موارد متعددی اشتباهات چشم گیری داشته است . 👌به عنوان نمونه می توان به اشتباه ناسا درباره سیارکی که به‌طرف زمین در حال حرکت است اشاره کرد که ناسا پیش‌تر اعلام کرده بود که این سیارک به کره زمین برخورد خواهد کرد، اما این گزارش را از روی سایت خود برداشت و اعلام کرد که دانشمندان آن در محاسبات خود درباره فاصله سیارک یادشده با زمین و میزان تاثیرگذاری آن دچار اشتباه شده‌اند.  🌐https://b2n.ir/q89537 ❕برخی دیگر می نویسند : " ولی آیا واقعاً همه این خصوصیات در ناسا وجود دارد. آیا ناسا هم عاری از هرگونه اشتباه و احتمالاً خطاهای متدوال در زمینه کاری است. جواب این سؤال بسیار ساده است. نه در ناسا هم پروژه هایی وجود دارند که بسیار دچار مشکل شده اند و خطاهای بسیار عجیب و غریبی در آنها رخ داده است. یکی از معروف ترین این پروژه ، پروژه ای مربوط به ماهواره ای است که برای بررسی شرایط جوی مریخ به این سیاره فرستاده شده است. ماهواره Mars Climate Orbiter ❕سال ۱۹۹۸ میلادی بود که ناسا با همکاری Lockheed Martin که شرکتی فعال در زمینه هوا و فضاست، ماهواره‎ای با قابلیت رهگیری خودکار را راهی سیاره مریخ کرد تا بتواند اطلاعاتی همچون چگونگی کارکرد آب و هوای کره مریخ را بدست آورد. اما این ماهواره که بودجه ساخت و توسعه اش ۱۹۳ میلیون دلار خرج برداشته بود، به دلیل ضعف و ناتوانی در سیستم جهت یابی خودکارش، برای همیشه در فضا گم شد. بله تعجب نکنید ، گم شد . به همین راحتی مشکل این بود که تیم طراحی ماهواره در کمپانی Lockheed Martin، سیستم اندازه‎گیری و مسافت سنج ماهواره را بر اساس سیستم Imperial (مایل بر ثانیه) طراحی کرده بود و نه سیستم استاندارد Metric (متر بر ثانیه). " 🌐https://b2n.ir/d04125 ❕باز می نویسند : " کارمندان سازمان ملی هوانوردی و فضایی ایالات متحده امریکا (ناسا) در زمره باهوش ترین افراد و متخصصین روی کره زمین بشمار می روند اما همه ی ما می دانیم دقیقا زمانی که در آستانه نوآوری هستیم احتمال اشتباه و خطا در آن لحظه هم به مراتب بالاتر است زیرا ممکن است با اتفاقات پیش بینی نشده ای روبرو شویم. سازمانی نظیر ناسا با آن کارکنان باهوش خود هم از قاعده مستثنی نیست و این سازمان هم اشتباهات وحشتناکی کرده است که در ادامه نگاهی به آن ها خواهیم انداخت..... " 🌐https://b2n.ir/j61633 ❕بنابراین قضیه خورشید گرفتگی به خاطر شهادت امام حسین ع از مسلمات و متواترات تاریخی است و این که مثلا ناسا با علم ناقص و محدود و اشتباهات بسیار , هنوز موفق به کشف این واقعه نشده است , خللی در اصل ماجرا وارد نمی کند . @Rahnamye_Behesht https://instagram.com/porsemane_eteghadi ipasookh.ir
❕معاند شبهه تکراری را مطرح کرده است که امام صادق علیه السلام از خودشان نفی علم غیب کرده اند , این یعنی امامان علیهم السلام علم غیب ندارند , در سالهای گذشته پاسخش را داده ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/2809
رحمت فرستادن امام حسین ع بر معاویه !!! 🤔 ❓آخوندهای شیعه با وقاحت تمام، بخشی از روایت تاریخی را که به «خدابیامرزی فرستادن حسین برای معاویه» اشاره دارد سانسور کرده‌اند تا تناقضات مذهب جعلی و پر دروغشان را پنهان کنند! ▪️متن اصلی: فأقرأه الْوَلِيد الكتاب، ونعى لَهُ مُعَاوِيَة، ودعاه إِلَى البيعة، فَقَالَ حُسَيْن: إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ! و رحم اللَّه مُعَاوِيَة ترجمه: حسین (پس از شنیدن خبر مرگ معاویه) گفت: انا لله و انا الیه راجعون! خداوند معاویه را رحمت کند! منبع: تاريخ الطبري؛ ج۵، ص۳۳۹. ▪️متن تحریف شده آخوندها: فأقرأه الوليد الكتاب ونعى له معاوية ودعاه إلى البيعة. فقال الحسين [عليه السّلام] : «إنّا لله وإنّا إليه راجعون...» (→ به جای عبارت «و رحم اللَّه مُعَاوِيَة» سه نقطه گذاشته‌است) منبع: وقعة الطّف أبو مخنف الازدي؛ ج۱، ص۹۶ ❗️❗️ 💠💠 👌آنچه که در منابع اصیل شیعه آمده است , صراحت در آن دارد که امام حسین ع پس از شنیدن خبر فوت معاویه , کلمه استرجاع ( انا لله و انا الیه راجعون ) را بر زبان جاری کرد که حکایت از آن دارد که همگان برای حساب و کتاب و مواخذه به سوی خداوند بازگشت می کنند و معاویه نیز مسئول اعمال خود خواهد بود . ❕شیخ مفید و دیگران نقل می کنند : " حسين عليه السلام نزد وليد رفت و مروان بن حكم را آن جا ديد. وليد، خبر مرگ معاويه را به حسين عليه السلام داد👈 و ايشان استرجاع گفت.👉 سپس نامه يزيد را قرائت كرد و دستور يزيد را براى بيعت گرفتن از ايشان، ابلاغ نمود. آن گاه حسين عليه السلام فرمود: «گمان نمى‏كنم كه تو از بيعت پنهانى من، قانع شوى؛ بلكه مايلى آشكارا بيعت كنم تا مردم بدانند». وليد گفت: بله.آن گاه حسين عليه السلام فرمود: «پس تا فردا در اين باره بينديش». وليد گفت: با نام خدا باز گرد تا به همراه جمعيت مردم، نزد ما بيايى. مروان گفت: به خدا سوگند، اگر اينك حسين از تو جدا شود و بيعت نكند، ديگر چنين فرصتى به دست نخواهى آورد، مگر آن كه كشته‏ها بين شما زياد شوند. اينك وى را حبس كن تا از نزد تو خارج نگردد، مگر اين كه بيعت كند يا گردنش را بزنى. حسين عليه السلام در اين هنگام برخاست و فرمود: «تو اى پسر زن كبودْچشم مى‏خواهى مرا بكشى، يا او [مى‏خواهد چنين كند]؟ به خدا، دروغ مى‏گويى و گناه مى‏كنى». پس بيرون آمد، در حالى كه دوستانش او را همراهى مى‏كردند تا به منزل رسيد. " " صارَ الحُسَينُ عليه السلام إلَى الوَليدِ فَوَجَدَ عِندَهُ مَروانَ بنَ الحَكَمِ، فَنَعَى الوَليدُ إلَيهِ مُعاوِيَةَ فَاستَرجَعَ الحُسَينُ عليه السلام ... " 📚الإرشاد: ج 2 ص 33، روضة الواعظين: ص 189، إعلام الورى: ج 1 ص 434، بحار الأنوار: ج 44 ص 324 ❕برخی از بزرگان اهلسنت نیز چون ابن اعثم کوفی و خوارزمی نیز نقل می کنند که امام حسین ع پس از شنیدن خبر فوت معاویه , تنها کلمه استرجاع را بر زبان جاری کرد و بر معاویه رحمت نفرستاد : " و قد ذاق الموت، و هذا الكتاب أمير المؤمنين يزيد. فقال الحسين: إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ " 📚الفتوح ج ٥ ص ١٣ _ مقتل الحسین خوارزمی ج ١ ص ٢٦٧ ❕اساسا چگونه ممکن است که امام حسین ع بر معاویه رحمت بفرستد , در حالی که طبق منابع خود اهلسنت , ایشان شدیدترین برخوردها و مذمت ها را نسبت به معاویه داشتند ❗️❗️ 👌بلاذری نقل می کند : " امام حسين نيز نامه تندى به معاويه نوشت و در آن، كارهاى خلاف او را در الحاق زياد بن سُميّه [به ابو سفيان‏] و كشتن حُجر بن عَدى، بر شمرد و به او فرمود: «تو از آغاز خلافتت، دچار نيرنگ زدن به نيكان شده‏اى. پس هر نيرنگى دارى، بياور» و در پايان نامه آمده بود: « «و سلام بر كسى كه دنباله‏رو هدايت باشد!»». " " فَكَتَبَ إلَيهِ الحُسَينُ عليه السلام كِتابا غَليظا يَعُدُّ عَلَيهِ فيهِ ما فَعَلَ في أمرِ زيادٍ، وفي قَتلِ حُجرٍ، ويَقولُ لَهُ: إنَّكَ قَد فُتِنتَ بِكَيدِ الصّالِحينَ مُذ خَلَفتَ! فَكِدني ما بَدا لَكَ! وكانَ آخِرُ نَصِّ الكِتابِ: «وَالسَّلامُ عَلى‏ مَنِ اتَّبَعَ الْهُدى‏» " 📚أنساب الأشراف: ج 3 ص 366. ❕در نقل کاملتر دیگر آمده است که امام حسین ع خطاب به معاویه نوشت : " آيا تو حُجر بن عدى و يارانش را [به ستم‏] نكشتى؛ آنان كه نمازگزار و عابد بودند و ستم را زشت و بدعت‏ها را دهشتناك مى‏شمردند و از سرزنش هيچ سرزنشگرى در راه خدا نمى‏ترسيدند؟ اين قتل را پس از امان دادن به آنها، با همه وثيقه‏ها و سوگندهاى غليظ، انجام دادى. آيا تو قاتل عمرو بن حَمِق، صحابى پيامبر، نيستى كه عبادت، فرسوده‏اش كرده بود و رنگش را زرد و بدنش را لاغر نموده بود؟ آيا تو زياد بن سميّه را كه بر بستر عُبَيد (برده ثقيف) زاده شده بود، پسر پدرت نخواندى، در حالى كه پيامبر فرموده بود:" فرزند، متعلّق به بستر [زوجيت‏] است و براى زناكار، سنگ است"؟ 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 ❕تو سنّت پيامبر خدا را وا نهادى و به عمد، با فرمان او مخالفت كردى و از سرِ تكذيب، هوس خود را دنبال كردى، بى آن كه ره‏نمودى از جانب خدا داشته باشى. سپس زياد را بر كوفه و بصره مسلّط كردى تا دستان مسلمانان را قطع كند و چشمان‏ آنان را با ميله داغ، بر كَنَد و به شاخه‏هاى نخل بياويزد. گويى تو از امّت نيستى و امّت هم از تو نيستند، كه پيامبر فرمود:" هر كس بيگانه‏اى را جزء خاندان قومى حساب كند كه خويشاوند آنان نيست، ملعون است". آيا تو همان نيستى كه [زياد] ابن سميّه به تو نوشت: حَضْرَميان، بر دين على هستند. و تو به او نوشتى: هر كس را كه بر دين على و انديشه اوست، بكُش. و او هم به فرمان تو، آنان را كُشت و مُثلِه كرد؟ دين على عليه السلام، دين محمّد است كه بر سرِ آن با پدرت مى‏جنگيد؛ كسى كه تو با بستن خود به [آيين‏] او، بر اين جايگاه نشسته‏اى و اگر آن نبود، برترين شرف تو، زحمت ترتيب دادن دو سفر [زمستانى و تابستانى قريش‏] در طلب شراب بود. گفته‏اى: به خودت و دينت و به امّت بينديش و اجتماع و الفت امّت را نشكن و مردم را به فتنه باز نگردان. من فتنه‏اى بزرگ‏تر از فرمان‏روايىِ تو بر اين امّت، نمى‏شناسم و براى خود و دينم، رأى‏اى برتر از جهاد با تو نمى‏دانم. اگر جهاد كنم، مايه نزديكىِ من به پروردگارم است و اگر آن را وا گذارم، گناهى است كه از فراوانىِ كوتاهى‏ام در آن، از خدا مغفرت مى‏طلبم و از خدا مى‏خواهم كه به درست‏ترين كار، موفّقم بدارد.امّا زيان نيرنگ تو با من، بيش از هر كس ديگر، به خودت مى‏رسد، مانند همين كار تو با اين چند تنى كه آنان را كُشتى و مُثله‏شان نمودى، با آن كه آنان، در حال صلح با تو بودند؛ نه با تو جنگيده و نه پيمانت را شكسته بودند، و فقط از چيزى (قيامى) ترسيدى كه اگر هم آنان را نمى‏كُشتى، پيش از آن كه آنها كارى كنند، مى‏مُردى و يا آنان پيش از رسيدن به آن، مى‏مُردند. پس اى معاويه قصاص را در پيشِ رو دارى. به حساب، يقين داشته باش و بدان كه خدا، نوشته‏اى دارد كه هيچ كار كوچك و بزرگى نيست، جز آن كه آن را بر شمرده است. خدا فراموش نمى‏كند دستگير كردن‏هايت را به خاطر گمان [و بدبينى‏]، و كُشتن اوليا را از روى شُبهه و تهمت، و بيعت گرفتنت را از مردم براى پسرت، آن جوانِ نابخردِ شرابخوار و سگباز! 👈جز اين نمى‏دانم كه خود را تباه كردى و دينت را هلاك نمودى و امانتت را خوردى‏ و مردمت را فريفتى و جايگاهى از آتش براى خود بر گرفتى. پس دور باد قوم ستمكار از رحمت خداوند!». 👉 " ... وقُلتَ: انظُر لِنَفسِكَ ودينِكَ وَالامَّةِ، وَاتَّقِ شَقَّ عَصَا الالفَةِ، و أن تَرُدَّ النّاسَ إلَى الفِتنَةِ! فَلا أعلَمُ فِتنَةً عَلَى الامَّةِ أعظَمَ مِن وِلايَتِكَ عَلَيها ... " 📚 أنساب الأشراف: ج 5 ص 128، الإمامة والسياسة: ج 1 ص 201 و 202 ❕یا در نقل دیگر آمده است : " معاويه به حسين بن على گفت: اى ابو عبد اللّه! دانستى كه ما، شيعيان پدرت را كشتيم، بر آنها حنوط ماليديم، كفنشان نموده، سپس بر آنان نماز خوانديم و دفنشان كرديم؟! ❕حسين عليه السلام فرمود: «به خداى كعبه سوگند، بر ضدّ خودت، حجّت آوردى؛ امّا ما به خدا سوگند اگر پيروان تو را بكشيم، نه آنان را كفن مى‏كنيم و نه حنوط بر آنها مى‏ماليم و نه بر آنان نماز مى‏خوانيم و نه آنان را به خاك مى‏سپاريم» " قالَ مُعاوِيَةُ لِلحُسَينِ بنِ عَلِيٍّ عليه السلام: يا أبا عَبدِ اللّهِ! عَلِمتَ أنّا قَتَلنا شيعَةَ أبيكَ، فَحَنَّطناهُم وكَفَّنّاهُم وصَلَّينا عَلَيهِم ودَفَنّاهُم؟ فَقالَ الحُسَينُ: حَجَجتُكَ ورَبِّ الكَعبَةِ، لكِنّا وَاللّهِ إن قَتَلنا شيعَتَكَ ما كَفَنّاهُم ولا حَنَّطناهُم ولا صَلَّينا عَليهِم ولا دَفَنّاهُم‏ " 📚تاريخ اليعقوبي: ج 2 ص 231 👌بنابراین امام حسین ع از دشمنان و مخالفین سر سخت معاویه بوده است که وعده گاه او را آتش دوزخ می دانسته و هیچ گاه برای او طلب رحمت نمی کرده است , اما برخی از مورخین اهلسنت چون طبری , برای سر پوش گذاشتن بر این حقایق تاریخی , جمله دروغین رحمت فرستادن امام حسین ع بر معاویه را جعل کرده و به ابو مخنف نسبت داده اند که او چنین گفته است , در حالی که ما طبق منابع اهلسنت و شیعه بطلان این قول را روشن ساختیم . ❕کتاب وقعه الطف هم که معاند مدعی تحریف در آن شده بود , بازسازى شده اخبار ابو مخنف ازدى در باره واقعه كربلا و برگرفته از كتاب تاريخ طبرى است كه محقق معاصر , يوسفى غروى آن را جمع آورى و تحقيق كرده است‏ : 📚توضیح نرم افزار جامع الاحادیث پیرامون کتاب مذکور ❕و چون جمله رحمت فرستادن امام حسین ع بر معاویه از جعلیات طبری بوده که به ابومخنف نسبت داده است , آقای یوسف غروی در نقلهای خود از تاریخ طبری , این فراز جعلی را در کتاب خود نیاورده است . @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
توضیحی پیرامون امام بودن فرزند بزرگتر !!!! 🤔 ❓در اصول كافى روايتى هست بدين مضمون؛ : بزنطی می‌گوید: از امام رضا پرسیدم: وقتی امام از دنیا رفت، چگونه امام بعدی را بشناسیم؟ امام رضا فرمود: امام، چند نشانه دارد. از جمله اینکه باید بزرگترین فرزندِ پدرش باشد. : اصول کافی ج ١ ص ٢٨٤ (لينك) با سند صحيح. [مرآة العقول ٢٠٤/٣] : قلت لأبي الحسن الرضا : إذا مات الإمام بم يعرف الذي بعده؟ فَقَالَ : لِلْإِمَامِ عَلَامَاتٌ، مِنْهَا أَنْ يَكُونَ أَكْبَرَ وُلْدِ أَبِيهِ‌. ١) طبق ادعاى اين آخوند، امام رضا ... ٢) با استناد به اين روايت محمد باقر فرزند بزرگ سجاد بوده ٣) با استناد به اين روايت عبدالله افطح امام هفتم است نه موسى كاظم فرزندان جعفر صادق: ١. اسماعیل ٢. عبدالله أفطح ٣. موسی کاظم و... اسماعیل، در زمان امام صادق درگذشت، عبدالله، بزرگتر از موسی بود لذا ادعاى امام رضا، او باید امام بعدی باشد. اكثر شیعیان در آن زمان، قائل به امامتِ عبدالله شدند. و مشهور به «فطحیه» گشتند ❗️❗️ 💠💠 👌معاند برای سرپوش گذاشتن بر رسوایی که در ذیل برای او رقم زدیم : 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/14133 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/14135 ❕به روایتی استناد کرده است که فرزند بزرگتر باید امام باشد و بر این اساس مثلا امامت امام کاظم ع باطل است , زیرا ایشان فرزند بزرگتر نبودند و عبدالله افطح فرزند بزرگ بودند ❗️❗️ 👌او توجه ندارد که امام رضا ع علامات امام ع را بر می شمرد , یعنی زمانی که امام ع به امامت می رسد و متصدی این منصب الهی می گردد , ویژگی هایی دارد که یکی از آن ویژگی ها این است که بزرگترین فرزند پدرش است : "لِلْإِمَامِ عَلَامَاتٌ مِنْهَا أَنْ يَكُونَ أَكْبَرَ وُلْدِ أَبِيهِ " 📚الکافی ج ١ ص ٢٨٤ ❕ممکن است امام ع فرزند دوم یا سوم باشد , اما زمانی که متصدی مقام امامت می گردد , فرزندان قبل از او از دنیا رفته باشند و او در زمان تصدی امامت مصداق فرزند بزرگتر پدرش قرار می گیرد . 👌از سوی دیگر , امامت زمانی در فرزند بزرگتر است که فرزند بزرگتر نقص و آفتی نداشته باشد , چنان که امام صادق ع فرمود ; " امر امامت در فرزند بزرگتر است تا زمانی که در فرزند بزرگتر آفت و نقصی نباشد " " ْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ الْأَمْرَ فِي الْكَبِيرِ مَا لَمْ تَكُنْ فِيهِ عَاهَةٌ. " 📚الکافی ج ١ ص ٢٨٥ ❕بنابراین امام ع باید آفت و نقصی نداشته باشد تا مبادا این امر سبب شود مردم از امام ع دور شوند و امام ع در نظر مردم بد جلوه کرده و بدین وسیله مردم به سراغ امام ع برای هدایت نیایند . 👌عبدالله افطح اگر چه از امام کاظم ع بزرگتر بود , اما " افطح " و فیل پا بود و این نقص و آفت در بدن او بود , از سوی دیگر آفت دینی نیز در او بود و فاسد المذهب بود , لذا نمی توانست امام باشد , چون دو آفت بدنی و دینی در او بود : " كعبد الله الأفطح فإنه كان بعد أبي عبد الله عليه السلام أكبر ولده لكن كان فيه عاهتان: الأولى أنه كان أفطح الرجلين أي عريضهما، و الثاني أنه كان جاهلا بل قيل فاسد المذهب. " 📚مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج‏3، ص: 207 ❕شیخ عباس قمی می نویسد : " و امّا عبد اللّه بن جعفر پس او بعد از اسماعيل بزرگ‏تر بود از ساير برادران خويش و او را نزد پدر چندان مكانت و منزلتى نبود، و در اعتقاد متهم بر مخالفت با پدر بوده و گفته شده كه با حشويّه خلطه و آميزش داشت و ميل به مذهب مرجئه داشت، و بعد از فوت پدر ادّعاى امامت نمود و حجّتش بر امامت، كبر سنّ بود. به اين سبب جماعتى از اصحاب حضرت صادق عليه السّلام او را متابعت كردند و چون او را امتحان كردند دست از او كشيدند و به امامت برادرش موسى عليه السّلام رجوع كردند از بسيارى براهين و دلالات باهرات كه از حضرت مشاهده كردند، بلى قليلى از مردم به همان اعتقاد ماندند و امامت عبد اللّه را اختيار كردند و ايشان را فطحيّه گويند، و اين لقب از آن يافتند كه به امامت عبد اللّه، قايل شدند چه آن كه عبد اللّه افطح الرّجل بود يعنى فيل پا ... " 📚منتهى الآمال فى تواريخ النبى و الآل عليهم السلام(فارسى)، ج‏2، ص: 1413 ❕بنابراین امام کاظم ع مصداق فرزند بزرگتر بدون آفت بوده است که متصدی مقام امامت شدند , زیرا اسماعیل قبل از ایشان از دنیا رفت و ایشان در زمان تصدی منصب امامت , فرزند بزرگ پدرشان بودند , آن هم فرزند بزرگی که آفتی در او نبود که با این قید نیز عبدالله افطح که آفت در او بود خارج می شود . @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
👌پاسخ معاند را پیرامون تعبیر قرآن به این که دنیا چیزی جز بازی و بازیچه نیست , در ذیل بخوانید : 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1692
❕معاند اشکال کرده است که اگر امام حسین ع علم غیب داشته است , پس چگونه در مواردی از وقائع مربوطه کربلا از دیگران سوال می کردند , در حالی که با علم غیب نیازی به سوال از دیگران نداشتند , در ذیل پیرامون این موضوع و شبهه ای نظیر همین مورد , توضیحات مفصلی داده ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/3183
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
❕زنگ تفریح در کودکستان الحاد 👌ملحد مدعی شده است که ما متناقض سخن گفته ایم , در جایی گفته ایم که مقتل ابومخنف ضعیف است و در جای دیگر به همان مقتل استناد کرده ایم ❗️❗️ ❕او به قدری بیسواد است که نمی داند موضوع بحث دو امر است . 👌در جایی بحث از کتاب مقتلی است که منسوب به ابومخنف است که ما در گذشته قول به ضعیف بودن این مقتل را نقل کرده ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/4255 ❕برخی در این رابطه می نویسند : " كتابى ناشناخته به نام مقتل أبى مخنف منتشر شده است كه نه تنها دليلى بر صحّت انتساب آن به ابو مخنف در دست نيست .... وجود برخى مطالب موهن نسبت به شخصيت بزرگوار امام حسين عليه السلام است كه تأليف آنها از نويسنده‏اى مشهور و موثّق، همچون ابو مخنف، بسى بعيد است ( یعنی این امر نیز از اعتبار این کتاب می کاهد ) . جالب توجّه، آن كه ميان اين كتاب چاپ شده ناشناخته، با متن برخى نسخه‏هاى خطّىِ آن، تفاوتِ بيش از حدّ متعارفى به چشم مى‏خورد و زمينه اعتماد به آن را از ميان مى‏برد. " 📚دانشنامه امام حسين «عليه السلام» بر پايه قرآن، حديث و تاريخ، ج‏1، ص: 96 ❕بزرگانی از علما , كتاب كنونى متداول و در دسترسِ مقتل أبى مخنف را بى‏اعتبار و غير قابل استناد دانسته‏اند. از اين ميان مى‏توان به محدّث نورى، ( لولؤ و مرجان: ص 236 ) ميرزا محمّد ارباب قمى، (أربعين حسينيّه: ص 9 ) حاج شيخ عبّاس قمى، ( نفس المهموم: ص 9، الكنى و الألقاب: ج 1 ص 155، هدية الأحباب: ص 45 ) سيّد عبد الحسين شرف الدين، ( مؤلّفو الشيعة فى صدر الإسلام: ص 41 ) سيّد حسن امين (مستدركات أعيان الشيعه: ج 6 ص 255 ) و شهيد سيّد محمّد على قاضى طباطبايى (تحقيق در باره اوّلْ اربعين حضرت سيّد الشهدا عليه السلام: ص 60 و 76 و 219 و 221 و 222 ) اشاره كرد. ❕بنابراین این وضعیت کتابی است که به عنوان مقتل ابومخنف شناخته می شود . 👌اما در دوره معاصر، افراد متعدّدى، از جمله آقايان: محمّدباقر محمودى، حسن غفارى و محمّدهادى يوسفى غروى، همّت گماشته و بخش‏هايى از اقوال ابو مخنف را كه طبرى و ديگران در آثار خود، گزارش كرده‏اند، گرد آورده و با نام‏هاى: عَبَراتُ المصطفَين، مقتل الحسين عليه السلام و وقعة الطف منتشر ساخته‏اند. 👌معاند اشکالاتی پیرامون کتاب وقعه الطف مطرح کرده بود که آقای غروی تدوین کردند که ما امروز پاسخ گفتیم , و معاند از رد پاسخ ما عاجز مانده است و روی به هرزه گویی آورده است , پاسخ را در ذیل بخوانید : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/4333 ❕ بحث امروز ما ارتباطی با کتاب مقتل منسوب به ابومخنف نداشت , بلکه در مورد کتاب وقعه الطف و پاسخ استناد معاند به این کتاب بود , اما معاند از سر رسوایی و سرافکندگی در برابر پاسخهای ما و البته بیسوادی میان این دو امر ارتباط ایجاد کرده و مدعی تناقض گویی ما شده است تا به زعم خود پاسخی به ما داده باشد ❗️❗️❗️ @Rahnamye_Behesht
توضیحی پیرامون قدرت شنوایی جنین در نهج البلاغه !!! 🤔 ❓ چرا امام علی علیه السلام در خطبه 163 شگفتی افرینش انسان فرمودن جنین در رحم مادر صدایی رو نمیشنوه؟ درحالی که گفته میشه جنین بعد از مدتی قادر هست صدا های خارج مخصوصا مادر رو بشنوه! ❗️❗️ 💠💠 ❕پرسش فوق اشاره به کلام امیر مومنان علیه السلام است که می فرماید : " اى مخلوقى كه با اندام متناسب آفريده شده‏اى و در محيط محفوظى، در تاريكى‏هاى رحم و در پرده‏هاى تو در توى متعدد پرورش يافته‏اى، آفرينش تو از عصاره گل آغاز شد و در جايگاه مطمئن و محفوظى تا حدّ معين و سرآمد مشخصى قرار داده شدى، در آن هنگام كه در شكم مادر مشغول حركت بودى در حالى كه نه قدرت پاسخگويى داشتى و نه توانايى شنيدن سخنى. سپس از جايگاه خود به سرايى كه هرگز آن را مشاهده نكرده بودى و راه به دست آوردن منافعش را نمى‏شناختى فرستاده شدى (بگو:) چه كسى تو را براى به دست آوردن غذا به مكيدن پستان مادرت هدايت كرد؟ و چه كسى موارد نيازها و مقصودت را به تو معرفى نمود؟ هيهات! آن كس كه از وصف موجوداتى كه داراى شكل و اندام و اعضاى پيكرند ناتوان است از وصف خالق خويش ناتوان‏تر مى‏باشد و از شناخت او از طريق صفات مخلوقات دورتر است». " أيّها المخلوق السّويّ، و المنشأ المرعيّ، في ظلمات الأرحام، و مضاعفات الأستار. بدئت «مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِينٍ»، و وضعت «فِي قَرارٍ مَكِينٍ إِلى‏ قَدَرٍ مَعْلُومٍ» و أجل مقسوم. تمور في بطن أمّك جنينا لا تحير دعاء، و لا تسمع نداء؛ ثمّ أخرجت من مقرّك إلى دار لم تشهدها، و لم تعرف سبل منافعها. فمن هداك لاجترار الغذاء من ثدي أمّك، و عرّفك عند الحاجة مواضع طلبك و إرادتك! هيهات، إنّ من يعجز عن صفات ذي الهيئة و الأدوات فهو عن صفات خالقه أعجز، و من تناوله بحدود المخلوقين أبعد " 📚نهج البلاغه خطبه ١٦٣ ❕این که امیر مومنان ع می فرماید : «در آن هنگام كه در شكم مادر مشغول حركت بودى در حالى كه نه قدرت پاسخگويى داشتى و نه توانايى شنيدن سخنى!» "تمور في بطن أمّك جنينا لا تحير دعاء، و لا تسمع نداء " 👌به قرینه این که می گوید قدرت پاسخگویی نداشته ای , یعنی سخنی نمی شنیدی که معنا و مفهوم آن را متوجه شوی و بتوانی پاسخ گویی و نیازهای خود را بیان کنی و به تدریج این قدرت را خداوند به تو داد و نیازهای تو را بر آورده ساخت , روشن است کسی مدعی نشده است که جنین صدایی می شنود که معنا و مفهوم آن را بداند. ❕ کلام امیر مومنان ع اشاره به آیه قرآن است که می فرماید : " وَ اللَّهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ لا تَعْلَمُونَ شَيْئاً وَ جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُون‏ " " و خداوند شما را از شكم مادران خارج نمود در حالى كه هيچ نمى‏دانستيد، اما براى شما گوش و چشم و عقل قرار داد، تا شكر نعمت او را بجا آوريد. " ( نحل ٧٨ ) 👌البته اگر از این پاسخ هم چشم پوشی کنیم , باز هم گفتنی است که مطابق آنچه ادعا شده است , حس شنوایی در جنین از هفته 18 بارداری شروع به تشکیل می‌کند و تا زمانی که کودک بین 5 تا 6 ماهگی باشد، رشد خود را ادامه می‌دهد و در 22 تا 24 هفتگی، جنین به اندازه یک انبه خواهد بود و شروع به شنیدن صداهای با فرکانس پایین (بم) از خارج از رحم می‌کند. تحقیقات نشان می‌دهد که مهم‌ترین زمان برای رشد حس شنوایی، بین 25 هفتگی بارداری و 5 تا 6 ماهگی است : 🌐https://b2n.ir/h98430 ❕بنابراین غالب زمان جنینی به صورت می گذارد که جنین صدایی را نمی شنود و تنها در ماههای پایانی دوره حمل قدرت شنوایی ایجاد می شود و سخن امیر مومنان مصداق پیدا می کند که انسان در دوره جنینی , سخنی را نمی شنید و زبان گویایی نیز نداشت تا نیازهایش را بیان کند , اما تمام نیازهایش توسط خداوند بر آورده شده بود و به تدریج نیز قدرت شنوایی در او به لطف خداوند ایجاد شده است . @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
👌ما در پاسخ معاندین پیرامون دشمنی امام حسین ع با معاویه توضیحات مفصلی دادیم که بیش از پیش معاند را رسوا کرد : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/4333 ❕حال معاند مفلوک و درمانده که کاری جز طرح مطالب تکراری ندارد , دو اشکال تکراری مطرح کرده است : 1⃣اگر امام حسین ع با معاویه دشمن بود , چگونه ایشان در سپاهی به فرماندهی معاویه و به همراه یزید شرکت کرد , پاسخش را در ذیل داده ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2805 2⃣اگر امام حسین ع با معاویه دشمن بود , چگونه معاویه به امام حسین ع هدیه می داد و امام حسین ع نیز هدایای او را می پذیرفت , در ذیل پاسخش را داده ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1316
آیا امام علی ع در انتخاب زمامدار مصر اشتباه کرد !!!! 🤔 ❓بر خلاف ادعای اسلامگرایان، علی بن ابیطالب با آن علم غیب کذایی‌اش اعتراف می‌کند که در انتخاب زمامدار مصر مرتکب خطا شده است! ↓↓↓ امام علی: من مى‌خواستم «هاشم بن عتبه» را زمامدار مصر كنم؛ اگر وى را براى آن سامان انتخاب كرده بودم ميدان را براى آنها خالى نمى‌گذارد؛ و به آنها فرصت نمى‌داد 📓منبع: نهج البلاغه؛ خطبه ۶۸ ❗️❗️ 💠💠 👌خطبه ای که معاند به آن استناد کرده است ارتباطی با نتیجه گیری صورت گرفته ندارد , مطابق خطبه مذکور امیر مومنان ع : " (هنگامى كه خبر شهادت «محمّد بن ابى‏بكر» والى امير مؤمنان على عليه السّلام در مصر به آن حضرت رسيد فرمود:) من مى‏خواستم «هاشم بن عتبه» (مرقال) را زمامدار مصر كنم و اگر او را والى آن منطقه كرده بودم، عرصه را بر آنها (لشكر معاويه) خالى نمى‏گذارد و به آنها فرصت نمى‏داد (ولى فشار گروهى از افراد مانع شد) با اين حال من «محمّد بن ابى‏بكر» را نكوهش نمى‏كنم، چه اين كه او مورد علاقه من بود و در دامان من پرورش يافت. " " و قد أردت تولية مصر هاشم بن عتبة، و لو ولّيته إيّاها لما خلّى لهم العرصة، و لا أنهزهم الفرصة، بلا ذمّ لمحمّد بن أبي بكر، و لقد كان إلىّ حبيبا، و كان لي ربيبا. " 📚نهج البلاغه خطبه ٦٨ ❕همان گونه كه در شأن ورود خطبه اشاره شد، اين سخن را على عليه السّلام زمانى فرمود، كه سپاه معاويه به «مصر» حمله كرد و نماينده امير مؤمنان على عليه السّلام، «محمّد بن ابى بكر» به شهادت رسيد و امام عليه السّلام بسيار اندوهگين شد، چرا كه يكى از نزديكترين ياران خود را از دست داده بود. 👌امام عليه السّلام در سخنى كه بوى مذمّت نسبت به بعضى از اطرافيانش از آن برمى‏خيزد، چنين فرمود: «من مى‏خواستم «هاشم بن عتبه» را زمامدار مصر كنم و اگر او را والى آن منطقه كرده بودم، عرصه را بر آنها (لشكر معاويه) خالى نمى‏گذارد و به آنها فرصت نمى‏داد» . ❕اين سخن اشاره به اين دارد كه امام عليه السّلام با تمام علاقه‏اى كه به «محمّد بن ابى‏بكر» و ايمانى كه به صفا و صداقت او داشت، ترجيح مى‏داد شخص قويترى مانند «هاشم بن عتبه» معروف به «مرقال» را كه هم از «محمّد بن ابى‏بكر» شجاعتر بود و هم آزموده‏تر و باتجربه‏تر، به جاى او به ولايت مصر برگزيند، 👈ولى گروهى از اصحابش اصرار به انتخاب «محمّد بن ابى‏بكر» داشتند، به دليل اين كه او فرزند «ابوبكر» بود و «مصريان» شناخت بيشترى روى او دارند، به علاوه در ماجراى عثمان و دادخواهى مردم «مصر» در برابر او، با «مصريان» همكارى و همگامى داشت. به همين دليل، از نفوذ بالايى در افكار مصريان برخوردار بود و پذيرش زيادى نسبت به او داشتند.👉 ❕با اين حال امام عليه السّلام مى‏دانست كه «محمّد بن ابى‏بكر» كم سنّ و سال و كم تجربه است، گر چه امتيازات فراوانى دارد، ولى مقاومت او در برابر مشكلات به اندازه «هاشم» نيست، امّا اصحاب و ياران از اين ويژگى‏ها كاملا آگاه نبودند و به حضرت فشار آوردند و اصرار كردند، همان فشارها و اصرارهايى كه شبيه آن در داستان‏ «حكمين» ظاهر شد و امام عليه السّلام را ناگزير به پذيرش پيشنهاد طرفداران اين فكر نمود و سرانجام كه آثار سوء حكميّت را ديدند، پشيمان شدند، ولى آن پشيمانى سودى نداشت. 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 👌امام عليه السّلام در اين سخن به طور غير مستقيم آن گروه را سرزنش مى‏كند كه اگر مى‏گذاشتند «هاشم بن عتبه» را براى حكومت «مصر» برگزيند، سرنوشت مصر طور ديگرى بود و اين منطقه مهم، به آسانى از دست نمى‏رفت. ❕ولى از آنجا كه ممكن است، بعضى از اين سخن امام عليه السّلام چنين تصوّر كنند كه حضرت، «محمّد بن ابى بكر» را نكوهش مى‏كند، امام عليه السّلام به دنبال اين سخن مى‏افزايد: «در عين حال من «محمّد بن ابى‏بكر» را نكوهش نمى‏كنم، چه اين كه او مورد علاقه من بود و (همچون فرزندان خودم) در دامان من پرورش يافته بود!» (بلا ذمّ لمحمّد بن أبي بكر، و لقد كان إلىّ حبيبا و كان لي ربيبا). ❕در واقع امام عليه السّلام مى‏فرمايد: «محمّد بن ابى‏بكر» در كار خود، كوتاهى نكرد و آنچه در توان داشت به كار گرفت، ولى توانش بيش از اين نبود! قابل توجّه اين كه در بعضى از روايات آمده، امام عليه السّلام هنگامى كه از شهادت «محمّد بن ابى بكر» باخبر شد، فرمود: «رحم اللّه محمّدا! كان غلاما حدثا، لقد كنت أردت أن اولّى المرقال هاشم بن عتبة مصر، فإنّه لو ولّاها لما خلّا لابن العاص و أعوانه العرصة، و لا قتل إلّا و سيفه في يده بلا ذمّ لمحمّد، فلقد أجهد نفسه فقضى ما عليه‏ " خدا رحمت كند محمّد (بن ابى بكر) را! جوان نورسى بود، من تصميم داشتم مرقال، «هاشم بن عتبه» را والى مصر كنم (ولى گروهى مانع شدند) به خدا سوگند! اگر والى مصر شده بود، عرصه را بر عمرو عاص و يارانش تنگ مى‏كرد و (اگر شهيد مى‏شد) كشته نمى‏شد، مگر اين كه شمشير در دست او بود، با اين حال «محمّد بن ابى‏بكر» را نكوهش نمى‏كنم، او نهايت تلاش خود را به خرج داد و آنچه بر او بود (و در تو ان داشت) ادا كرد.» 📚شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 6، ص 93. ❕ اين كه امام عليه السّلام مى‏فرمايد: او مورد علاقه من بود و در دامنم پرورش يافته بود , به خاطر اين بود كه بعد از مرگ ابوبكر، همسرش «اسماء» مادر «محمّد بن ابى‏بكر» به همسرى على عليه السّلام درآمد در حالى كه «محمّد» در سنين كودكى بود و در آغوش على عليه السّلام پرورش يافت و از همان طفوليّت با محبّت و عشق على عليه السّلام آشنا شد و مراحل ولايت را به سرعت پيمود، تا آنجا كه على عليه السّلام را پدر خود مى‏شمرد و حضرت نيز او را همچون فرزند خويش مى‏ديد و به او سخت علاقه داشت , در ذیل پیرامون ازدواج علی ع با اسماء بنت عمیس , همسر ابوبکر توضیحات مفصلی داده ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3330 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
توضیحی در مورد قضیه تشنگی در کربلا 🤔 ❓تشنگی حسین، حقیقت یا دروغی شاخدار؟ به سند معتبر از حضرت صادق روایت شده که فرمود به مفضل بن عمر: «چون تشنگی شدید شد بر امام حسین و اصحاب، او ندا کرد اصحابش را و فرمود: «هر کسی که تشنه است بیاید آب بخورد» پس انگشت ابهامش را در میان دست دیگر نهاد، چنانکه گویی از فواره آب در حوض می‌ریزد؛ پس هر یک به نوبت می‌آمدند و از آن آب می‌آشامیدند تا سیراب می‌شدند و بعضی به بعضی گفتند: والله هرگز به این شیرینی آب ندیده است» 📓منبع: تاریخ امام حسین؛ ج۳، ص۱۲۷ ❗️❗️ 💠💠 ❕از روز هفتم محرم آب بر امام حسین علیه السلام بسته شد , چنان که طبری و دیگران نقل می کنند : « نامه ‏اى از عبيد اللّه بن زياد، براى عمر بن سعد آمد [كه متنش چنين بود]: «امّا بعد، ميان حسين و يارانش و آب، مانع شو و قطره ‏اى از آن را نچشند، همان گونه كه با پرهيزگار پاكِ مظلوم، امير مؤمنان عثمان بن عَفّان كردند».عمر بن سعد، عمرو بن حَجّاج را با پانصد سوار، روانه كرد و بر شريعه (آبْ‏راهِ) فرات، فرود آمدند تا ميان حسين عليه السلام و يارانش و آب، مانع شوند و نگذارند قطره ‏اى از آن را بنوشند. اين، سه روز پيش از شهادت حسين عليه السلام بود. » " جاءَ مِن عُبَيدِ اللّهِ بنِ زِيادٍ كِتابٌ إلى عُمَرَ بنِ سَعدٍ: أمّا بَعدُ، فَحُل بَينَ الحُسَينِ و أصحابِهِ وبَينَ الماءِ، ولا يَذوقوا مِنهُ قَطرَةً، كَما صُنِعَ بِالتَّقِيِّ الزَّكِيِ المَظلومِ أميرِ المُؤمِنينَ عُثمانَ بنِ عَفّانَ. قالَ: فَبَعَثَ عُمَرُ بنُ سَعدٍ عَمرَو بنَ الحَجّاجِ عَلى خَمسِمِئَةِ فارِسٍ، فَنَزَلوا عَلَى الشَّريعَةِ، وحالوا بَينَ حُسَينٍ عليه السلام و أصحابِهِ وبَينَ الماءِ أن يُسقَوا مِنهُ قَطرَةً، وذلِكَ قَبلَ قَتلِ الحُسَينِ عليه السلام بِثَلاثٍ. " 📚تاريخ طبري: ج 5 ص 412، أنساب الأشراف: ج 3 ص 389؛ الإرشاد: ج 2 ص 86، روضة الواعظين: ص 201، إعلام الورى: ج 1 ص 452، بحار الأنوار: ج 44 ص 389 _ تذكرة الخواصّ: ص 247 وتاريخ اليعقوبي: ج 2 ص 243. ❕روایت مورد استناد معاند ناظر به جریان منع آب است که پس از ممانعت دشمن از دسترسی امام حسین ع و یارانش به آب و در وقتی که تشنگی بر یاران امام حسین ع غالب شد , امام ع از طریق قدرت غیبی , برای آنان آبی تهیه کرد و آنان سیراب شدند و از این طریق امامت الهی خود را بیش از پیش در برابر یارانش به اثبات رسانید , مطابق روایت مذکور , مفضل بن عمر می گوید که امام صادق ع فرمود : " وقتی امام حسین ع و یارانش از آب منع شدند , امام ع ندا كرد اصحابش را و فرمود: «هركسى كه تشنه است بيايد آب بخورد.» پس یک به یک آمدند و انگشت ابهامش را در ميان کف دست ديگری نهاد، پس هريك به تعاقب مى‏آمدند و از آن آب مى‏آشاميدند تا سيراب مى‏شدند و بعضى به بعضى گفتند: " به خدا سوگند آبی نوشیدم که در دنیا هیچ کس مانندش را نیاشامیده است " " المفضّل بن عمر قال: قال أبو عبد اللّه عليه السّلام: لمّا منع الحسين عليه السّلام و أصحابه الماء ، نادى فيهم: من كان ظمآنا فليجئ. فأتاه رجل رجل [فجعل‏] إبهامه في راحة واحدهم، فلم يزل يشرب الرجل بعد الرجل حتّى ارتووا. فقال بعضهم لبعض: و اللّه لقد شربت شرابا ما شربه أحد من العالمين في دار الدنيا. " 📚نوادر المعجزات ص ٢٤٧ ❕امام ع با قدرت غیبی خود مشکل تشنگی اصحاب را به صورت موقت حل کرد اما از آنجایی که ایشان از جانب خداوند اجازه نداشتند که تمام مشکلات کربلا را از طریق قدرت غیبی حل کنند , چنان که در ذیل گفته ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1360 ❕لذا برای حل مشکل محاصره آب از طریق عادی اقدام کردند و مثلا اقدام به زدن چاه کردند , یا عباس ع و علی اکبر ع را برای تهیه آب می فرستادند , که این اقدامات هم به صورت موقت و محدود , مشکل کم آبی را حل کرد , اما با محاصره شدید صورت گرفته برای قضیه منع آب , مشکل کم آبی به صورت کلی حل نشد و نهایت امام ع و اصحاب و یاران و قافله امام ع با مشکل بی آبی مواجه بودند و به همین صورت شهید شدند یا به اسارت رفتند , چنان که در ذیل مفصل این قضیه را طبق اسناد تاریخی بررسی کرده ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/2744 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
آیا به امام سجاد ع هم علی اصغر گویند !!!! 🤔 ❓علامه ميرزاى نورى در كتاب خاتمة المستدرك ، روايتى را آورده است كه هم در نوع خود جالب است و هم اثبات يك جعل تاريخى ديگر در منابع شيعى ميباشد. : عبدالله ابن عتبه ميگويد نزد حسين بودم كه فرزندش على كه معروف به على اصغر است وارد شد، حسين گفت اين فرزندم امام بعد از من است و … ▪️نكته: بنابر ادعاى شيعيان، على اصغر فرزند حسين در واقعه كربلا كمتر از يك سال سن داشت و در همانروز كشته شد ❗️❗️ 💠💠 👌معاندین مفلوک با طرح کردن این گونه شبهات , بیش از پیش نشان می دهند که مکتب الحاد وظیفه ای جز ترویج جهل و نادانی و بی سوادی بر عهده ندارد ❗️❗️❗️ ❕مقصود از علی اصغر در روایت مذکور امام سجاد است که گاه این لقب به ایشان داده می شد , زیرا ایشان در زمان صدور روایت خردسال بودند و از علی اکبر ع هم که در میدان کربلا شهید شد , کوچکتر بودند لذا از ایشان با عنوان " علی اصغر " یاد شده است و ادامه روایت هم که سخن از فرزند آینده امام سجاد ع یعنی امام محمد باقر ع به میان می آورد , به روشنی این ادعا را ثابت می کند . 👌مطابق روایت مذکور , عبيد الله بن عبد الله بن عتبه گفت : " خدمت حضرت امام حسين (ع) بودم كه على بن الحسين اصغر وارد شد او را پيش خواند و محكم در آغوش گرفته پيشانى‏اش را بوسيد فرمود پدرم فدايت باد چقدر خوشبو و خوش خلقى. از اين سخن مرا در دل خطورى رسيد عرض كردم يا ابن رسول الله خداى نخواسته اگر پيش آمدى شد ما بايد از كه پيروى كنيم فرمود همين پسرم على او امام و پدر امامان است عرض كردم هنوز سنى ندارد و كوچك است و فرمود كوچك نيست پسرش محمد در نه سالگى شايستگى پيشوائى دارد. ( مدتى در سكوت ميگذراند ) تا به مقام امامت ميرسد آنگاه درياى دانش را ميشكافد. " " كُنْتُ عِنْدَ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ ع إِذْ دَخَلَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ الْأَصْغَرُ فَدَعَاهُ الْحُسَيْنُ ع وَ ضَمَّهُ إِلَيْهِ ضَمّاً وَ قَبَّلَ مَا بَيْنَ عَيْنَيْهِ ثُمَّ قَالَ بِأَبِي أَنْتَ مَا أَطْيَبَ رِيحَكَ وَ أَحْسَنَ خَلْقَكَ فَتَدَاخَلَنِي مِنْ ذَلِكَ فَقُلْتُ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنْ كَانَ مَا نَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ نَرَاهُ فِيكَ فَإِلَى مَنْ قَالَ عَلِيٍّ ابْنِي هَذَا هُوَ الْإِمَامُ أَبُو الْأَئِمَّةِ قُلْتُ يَا مَوْلَايَ هُوَ صَغِيرُ السِّنِّ قَالَ نَعَمْ إِنَّ ابْنَهُ مُحَمَّدٌ يُؤْتَمُّ بِهِ وَ هُوَ ابْنُ تِسْعِ سِنِينَ ثُمَّ يُطْرِقُ قَالَ ثُمَّ يَبْقُرُ الْعِلْمَ بَقْرا " 📚بهجه النظر ص ٦٥ ❕نسب شناسان نیز گاه از امام سجاد ع تعبیر به علی اصغر می کردند , از این جهت که ایشان از علی اکبر ع کوچکتر بودند . "على اكبر كه مادرش ليلا، دختر ابو مُرّه، نَوه ابوسفيان بود. على اصغر [زين العابدين عليه السلام‏] كه مادرش شهربانو، دختر يزدگرد شهريار بود. " " عَلِيٌّ الأَكبَرُ، امُّهُ لَيلى بِنتُ أبي مُرَّةَ حافِدَةِ أبي سُفيانَ؛ عَلِيٌّ الأَصغَرُ، امُّهُ شَهرَبانَوَيهِ بِنتُ يَزدَجَردَ شَهرِيار " 📚لباب الأنساب: ج 1 ص 349. ❕یا شیخ عباس قمی می نویسد : " حافظ عبد العزيز بن اخضر جنابذى گويد: فرزندان حسين بن على عليهما السّلام شش پسرند و دو دختر؛ على اكبر كه با پدرش كشته شد و على اصغر و عبد الله و جعفر و سكينه و فاطمه. و نسل حسين عليه السّلام از على اصغر يعنى امام زين العابدين باقى ماند " 📚دمع السجوم در ترجمه نفس المهموم، ص: 494 ❕البته به طفل شیر خواره ای که در میدان کربلا به شهادت رسید و نام اصلیش عبدالله بود نیز علی اصغر گفته می شود , زیرا ایشان از امام سجاد ع کوچکتر بودند که در ذیل در این رابطه توضیح داده ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/4255 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
نزول آیه در مورد لزوم احترام پیامبر!!!! 🤔 ❓الله، در هنگام تمام بلایا و فجایع انسانی که منجر به مرگ‌ میلیون‌ها زن و کودک بیگناه شده است مطلقاً هیچ اثر و واکنشی از خود نشان نمی‌دهد و فقط نظاره‌گر زجر و مرگ انسان‌هاست. اما به محض اینکه اصحاب محمد صدایشان از صدای محمد بلندتر می‌شود، داد الله در می‌آید که: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ ﴿حجرات/۲﴾ ای مؤمنان! صدایتان را بلندتر از صدای پیامبر نکنید! ❗️❗️ 💠💠 👌این که چرا خداوند در دنیا در تمام موارد , جلوی جنایات ظالمین را نمی گیرد و آنان را با اختیاری که به آنان داده است وا می گذارد , پاسخ روشنی دارد که در ذیل پیرامون آن بحث کرده ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1312 ❕اما این که چرا خداوند در برابر بی ادبان نسبت به پیامبر گرامی واکنش نشان می دهد , آن هم پاسخ روشنی دارد , زیرا از یک سو افراد هتاک را رسوا کرده و نشان می دهد که آنان شایستگی زعامت و پیشوایی را پس از پیامبر گرامی ندارند و از سوی دیگر ادب برخورد با کسانی را که بر ذمه انسان حق بزرگی دارند را به مسلمین آموزش می دهد زیرا قرآن کتاب آموزش اخلاق و ادب است . 👌در شان نزول آیه مذکور آمده است : « چون سوارانی از بنی تمیم نزد پیامبر آمدند , ابوبکر خطاب به پیامبر گفت که « قعقاع بن معبد» را امیرشان گردان و عمر گفت « اقرع بن حابس» را امیر گردان . 🔷ابوبکر به عمر گفت تو می خواهی با من مخالفت کنی و عمر گفت نخیر چنین نیست . کار آنها به جدال و دعوا کشید و صداها را در حضور پیامبر بلند کردند تا جایی که نوشته اند نزدیک بود آن دو هلاک شوند و این آیات نازل شد: " يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُكُمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ " " اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد صداى خود را فراتر از صداى پيامبر نكنيد، و در برابر او بلند سخن مگوييد (و داد و فرياد نزنيد) آن گونه كه بعضى از شما در برابر بعضى مى‏كنند، مبادا اعمال شما نابود گردد در حالى كه نمى‏دانيد " ( حجرات آیه ٢ ) " أَنَّهُ قَدِمَ رَكْبٌ مِنْ بَنِي تَمِيمٍ عَلَى النَّبِيِّ فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ: أَمِّرْ الْقَعْقَاعَ بْنَ مَعْبَدِ بْنِ زُرَارَةَ، قَالَ عُمَرُ: بَلْ أَمِّرْ الْأَقْرَعَ بْنَ حَابِسٍ، قَالَ أَبُو بَكْرٍ: مَا أَرَدْتَ إِلَّا خِلَافِي، قَالَ عُمَرُ: مَا أَرَدْتُ خِلَافَكَ، فَتَمَارَيَا حَتَّى ارْتَفَعَتْ أَصْوَاتُهُمَا، فَنَزَلَ فِي ذَلِكَ: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا» حَتَّى انْقَضَت‏ " _ " كَادَ الْخَيِّرَانِ أَنْ يَهْلِكَا. أَبَا بَكْرٍ وَ عُمَرُ رَفَعَا أَصْوَاتَهُمَا عِنْدَ النَّبِيِّ ... فَأَنْزَلَ اللَّهُ «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُم‏ " 📚صحیح بخاری ج 5 ص213 و ج 6 ص 171 و ج 9 ص 120 _ سنن ترمذی ج 5 ص361 _ سنن نسائی ج 8 ص 240 ❕در تفسیر نمونه پیرامون آیات مذکور می خوانیم : " جمله اول (لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ ...) اشاره به اين است كه صدا را بلندتر از صداى پيامبر ص نكنيد، كه اين خود يك نوع بى ادبى در محضر مبارك او است، پيامبر ص كه جاى خود دارد اين كار در برابر پدر و مادر و استاد و معلم نيز مخالف احترام و ادب است. ❕بديهى است اگر اينگونه اعمال به قصد توهين به مقام شامخ نبوت باشد موجب كفر است و بدون آن ايذاء و گناه " 📚تفسير نمونه، ج‏ 22، ص: 138 ❕امام سجاد ع در رساله حقوق در مورد" رعايت ادب در برابر استاد که پیامبر گرامی مصداق روشنی برای آن است " فرمود: " حق كسى كه ترا تعليم و تربيت مى‏دهد اين است كه او را بزرگ دارى، مجلسش را محترم بشمرى، به سخنانش كاملا گوش فرا دهى، و رو به روى او بنشينى، صدايت را از صداى او برتر نكنى، و هر گاه كسى از او سؤالى كند تو مبادرت به جواب ننمايى، در محضرش با كسى سخن نگويى، و نزد او از هيچكس غيبت نكنى، اگر پشت سر از او بد گويند دفاع كنى، عيوبش را مستور دارى، و فضائلش را آشكار سازى، با دشمنانش همنشين نشوى، و دوستانش را دشمن ندارى، هنگامى كه چنين كنى فرشتگان الهى گواهى مى‏دهند كه تو به سراغ او رفته‏اى و براى خدا از او علم آموخته‏اى نه براى خلق خدا" 📚محجة البيضاء" ج 3 ص 450 (باب آداب الصحبة و المعاشرة). @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
توضیحی در رابطه تعداد اصحاب کهف!!!! 🤔 ❓وقتی محمد با نزاع بین یهودیان و مسیحیان راجع به تعداد اصحاب کهف مواجه می‌شود، می‌خواهد خودی نشان دهد و کلامی به عنوان فصل الخطاب که پایان‌دهنده این نزاع باشد را از قول الله بیان کند! غافل از اینکه خود الله هم نمی‌داند تعداد اصحاب کهف چند نفر است! اما طبق معمول، درست مانند «انسانی جاهلی، اما مغرور» که شهامت اقرار به جهلش را ندارد می‌گوید: الله به تعداد اصحاب کهف آگاه تر است! و در ادامه محمد را از بحث و جدل با اهل کتاب منع می‌کند ▪️آیه ۲۲ سوره کهف: بعضی خواهند گفت که عده آن اصحاب کهف سه نفر بود چهارمین هم سگ آنها، و برخی دیگر از روی خیالبافی و غیب‌گویی می‌گویند عده آنها پنج نفر بود ششمین سگ آنها، و برخی دیگر گویند: هفت نفر بودند و هشتمین سگ آنها. بگو: خدای من به عده آنها آگاه‌تر است، که بر عدد آنها به جز افراد قلیلی هیچ کس آگاه نیست، پس تو (با اهل کتاب) درباره آنها مجادله مکن جز آنکه هر چه به ظاهر وحی دانستی اظهار کن و دیگر هرگز فتوا از احدی در این باب مپرس!❗️❗️❗️ 💠💠 👌معاند جاهل با جعل و تحریف در معنای آیه در صدد شبهه پراکنی است و مثلا می گوید که : 1⃣ درباره تعداد نفرات اصحاب کهف اختلاف شده بود و قرار بود که خداوند رفع اختلاف کند , در حالی که آیه مذکور با صراحت و با استفاده از ( سین ) تصریح می کند که در آینده این اختلافات رخ خواهد داد و می فرماید : " سَيَقُولُونَ ثَلاثَةٌ رابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ وَ يَقُولُونَ خَمْسَةٌ سادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْماً بِالْغَيْبِ وَ يَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَ ثامِنُهُمْ كَلْبُهُمْ قُلْ رَبِّي أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِمْ ما يَعْلَمُهُمْ إِلاَّ قَلِيلٌ فَلا تُمارِ فِيهِمْ إِلاَّ مِراءً ظاهِراً وَ لا تَسْتَفْتِ فِيهِمْ مِنْهُمْ أَحَدا " " گروهى خواهند گفت آنها سه نفر بودند كه چهارمين‏شان سگ آنها بود، و گروهى مى‏گويند پنج نفر بودند كه ششمين آنها سگشان بود- همه اينها سخنانى بدون دليل است- و گروهى مى‏گويند آنها هفت نفر بودند و هشتمين‏شان سگ آنها بود، بگو پروردگار من از تعداد آنها آگاهتر است، جز گروه كمى تعداد آنها را نمى‏دانند، بنا بر اين در باره آنها جز با دليل سخن مگوى و از هيچكس پيرامون آنها سؤال منما. " ( کهف ٢٢ ) ❕در تفسیر مجمع البیان آمده است : " در اينجا خداوند خبر مى‏دهد كه بزودى در باره عده اصحاب كهف، اختلاف پيدا ميشود. هنگامى كه نصاراى نجران، خدمت پيامبر گرامى اسلام، شرفياب شدند، اين اختلاف پيدا شد. نصاراى يعقوبى گفتند: آنها سه نفرند و چهارمى سگ ايشان است. نصاراى نسطورى گفتند: آنها پنج نفرند و ششمى سگ ايشان است. مسلمانان گفتند: آنها هفت نفرند و هشتمى سگ ايشان است. " 📚ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن، ج‏15، ص: 38 💠 👇
💠ادامه 👇 2⃣یا می گوید خداوند از ذکر تعداد اصحاب کهف امتناع کرده است , در حالی که خداوند با کنایه نسبت به این موضوع نکاتی را مطرح کرده است , چنان که مفسرین می گویند : "گر چه در جمله‏هاى فوق قرآن با صراحت تعداد آنها را بيان نكرده است، ولى از اشاراتى كه در آيه وجود دارد مى‏توان فهميد كه قول سوم همان قول صحيح و مطابق واقع است، چرا كه به دنبال قول اول و دوم كلمه" رجما بالغيب" (تير در تاريكى) كه اشاره به بى اساس بودن آنها است آمده، ولى در مورد قول سوم نه تنها چنين تعبيرى نيست، بلكه تعبير" بگو پروردگارم از تعداد آنها آگاهتر است" و همچنين" تعداد آنها را تنها گروه كمى مى‏دانند" ذكر شده است كه اين خود دليلى است بر تاييد اين قول‏ " 📚تفسير نمونه، ج‏12، ص: 383 👌و می گویند : " قرآن مجيد صريحاً در اين زمينه اظهار نظر نكرده، و از ميان سه نظريّه مذكور هيچ كدام را به‏طور صريح انتخاب ننموده است. زيرا اقتضاى كلام فصيح و بليغ همين است، كه گاه نبايد به‏طور آشكار و صريح مطلبى را اظهار نمود، بلكه بايد با اشاره و كنايه و قرينه آن را بيان كرد. در اين‏جا نيز قول اوّل و نظريّه دوم (پنج نفر) هر دو صريحاً ردّ شده و گفتارى بى‏دليل شمرده شده است، امّا نظريّه سوم صريحاً ردّ نشده بلكه با لحن قبول و موافقت‏آميز بيان گرديده، كه نشان مى‏دهد نظريّه حق همان نظريّه سوم است. آرى آنها شش وزير دقيانوس و يك چوپان به همراه سگ چوپان بودند كه دست از زندگى عادى و راحت خود كشيده، و به موقعيّت و مقام خويش پشت پا زده و راه سخت و پرزحمت حق را در پيش گرفته، و همه ناملايمات آن را به جان خريدند. " 📚داستان ياران ص: 61 ❕در تفسیر مجمع البیان می خوانیم : " ابن عباس گويد: من از همان عده كم هستم. آنها هفت نفرند و هشتمى سگ ايشان است. ظاهر اين است كه وى اين مطلب را از پيامبر گرامى اسلام بدست آورده است. " " ضحاك از ابن عباس روايت كرده است كه آنها عبارتند از: 1- مكسلمينا. 2- تمليخا. 3- مرطولس. 4- نينونس. 5- سارينوس. 6- دربونس. 7- كشوطينونس شبان. ( به علاوه سگشان ) " 📚ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن، ج‏15، ص: 38 3⃣و در ادامه می گوید که خداوند پیامبر را از مطلق جدال در این رابطه نهی می کند در حالی که این سخن صحیح نیست , بلکه در پايان آيه اضافه مى‏كند" در مورد آنها بحث مكن جز بحث مستدل و توأم با دليل و منطق" (فلا تُمارِ فِيهِمْ إِلَّا مِراءً ظاهِراً). ❕بنا بر اين جمله (فَلا تُمارِ فِيهِمْ إِلَّا مِراءً ظاهِراً) مفهومش اين است كه آن چنان با آنها منطقى و مستدل سخن بگو كه برترى منطق تو آشكار گردد. 👌مفهوم سخن اين است كه تو بايد به اتكاء وحى الهى با آنها سخن بگويى زيرا محكمترين دليل در اين زمينه همين دليل است،" و بنا بر اين از احدى از آنها كه بدون دليل سخن ميگويند در باره تعداد اصحاب كهف سؤال نكن" (وَ لا تَسْتَفْتِ فِيهِمْ مِنْهُمْ أَحَداً). " 📚تفسير نمونه، ج‏12، ص: 384 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
همبستری با کنیز قبل از سن بلوغ یا شیرخوارگی!!!!! 🤔 ❓فتوای آخوندهاى شيعه مبنی بر تفخیذ (سكس لاپایی) با طفل شیرخوار برگرفته از ‌دستور امام صادق است بدون هيچ توضيح اضافى ميرويم سر اصل مطلب ▪️الف) در حدیثی از امام صادق که به اعتراف علامه مجلسی، «حسن موثق كالصحيح» است می‌خوانیم: عَلِيُّ بْنُ إِسْمَاعِيلَ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنِ اِبْنِ أَبِي يَعْفُورٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ قَالَ: فِي اَلْجَارِيَةِ اَلَّتِي لَمْ تَطْمَثْ وَ لَمْ تَبْلُغِ اَلْحَبَلَ إِذَا اِشْتَرَاهَا اَلرَّجُلُ قَالَ «لَيْسَ عَلَيْهَا عِدَّةٌ يَقَعُ عَلَيْهَا» : از امام صادق پرسيدم: حكم كنيزى كه هنوز پريود نشده و به سن حاملگى نرسيده است، چيست؟ فرمود: بعد از خريدن آن كنيز، مقاربت(سكس) با او جايز است و عده‌ای بر او نیست. : تهذيب الأحکام؛ جلد۸ ،  صفحه۱۷۱ ❗️❗️ 💠💠 👌در روایات متعددی تصریح شده است که همبستری با جاریه و کنیز , تا قبل از رسیدنش به سن بلوغ و رشد یعنی نه سالگی جایز نیست , زیرا با توجه به رشد جسمانی شکل گرفته در آن سن , خطر اینکه کنیز با همبستری دچار آسیب شود , از بین می رود . ( در گذشته مفصلا توضیح داده ایم که در زمان صدور روایات , دختران در سن نه سالگی مثلا به سن رشد می رسیدند ) : 💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/1406 ❕بنابراین جواز روایی سکس و همبستری با دختری که به سن بلوغ نرسیده و به اصطلاح ملحد شیرخواره است , از توهمات و جعلیات ملحد است . 👌امام باقر ع فرمود : " با جاریه و کنیز همبستری صورت نمی گیرد , تا زمانی که به سن نه یا ده سالگی برسد " " عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: لَا يُدْخَلُ بِالْجَارِيَةِ حَتَّى يَأْتِيَ لَهَا تِسْعُ سِنِينَ أَوْ عَشْرُ سِنِينَ. " 📚الکافی ج ٥ ص ٣٩٨ _ التهذیب ج ٧ ص ٤٥١ ❕علی ع نیز تصریح می کرد که اگر کسی زودتر از سن بلوغ و رشد با جاریه همبستر شود و به جاریه آسیبی رسد , ضامن آن آسیب است و باید تنبیه شود : "فَإِنْ فَعَلَ فَعِيبَتْ فَقَدْ ضَمِنَ. " 📚التهذیب ج ٧ ص ٤١٠ _ وسائل الشیعه ج ٢٠ ص ١٠٣ ❕مرحوم بحرانی نیز تصریح می کند که اتفاق بیانات اهلبیت علیهم السلام و اجماع علما بر آن است که همبستری قبل سن بلوغ با جاریه , جایز نیست : " لظاهر الاتفاق نصا و فتوى على أنه لا يجوز الوطء قبل بلوغها " 📚الحدائق الناضرة في احكام العترة الطاهرة، ج‏19، ص: 432 ❕معاند به روایاتی استناد کرده است که ارتباطی با همبستری با کودک شیرخواره یا غیر بالغ ندارد , بلکه ناظر است به کنیزی که به بلوغ رسیده است اما سنش هنوز زیاد نیست و مثلا ١١ و ١٢ ساله و ... است ( الصغیره ) و حیض نیز هنوز نمی شود , ( لم تطمث ) و احتمال حامله شدن از صاحب قبلی هم به هر دلیلی در مورد او نمی رود ( لا یتخوف علیها الحبل ) , در صورت خرید چنین کنیزی , رعایت عده بر کنیز شرط نیست : 📚جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام، ج‏ 29، ص: 415 " " عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: فِي الْجَارِيَةِ الَّتِي لَمْ تَطْمَثْ وَ لَمْ تَبْلُغِ الْحَبَلَ إِذَا اشْتَرَاهَا الرَّجُلُ قَالَ لَيْسَ عَلَيْهَا عِدَّةٌ " " سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْجَارِيَةِ الَّتِي لَا يُخَافُ عَلَيْهَا الْحَبَلُ قَالَ لَيْسَ عَلَيْهَا عِدَّةٌ. "عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ: فِي رَجُلٍ ابْتَاعَ جَارِيَةً وَ لَمْ تَطْمَثْ قَالَ إِنْ كَانَتْ صَغِيرَةً لَا يَتَخَوَّفُ عَلَيْهَا الْحَبَلَ فَلَيْسَ لَهُ عَلَيْهَا عِدَّةٌ وَ لْيَطَأْهَا إِنْ شَاء " 📚وسائل الشیعه ج ٢١ ص ٨٣ باب ٣ ❕در رابطه با ارتباط جنسی با کودک شیرخواره , در ذیل پاسخ مفصلی داده ایم : 💠https://eitaa.com/Rahnamaye_Behesht/1491 @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
رعایت حرمت اهلبیت ع در روایات اهلسنت و جعل و تحریف اهلسنت و ملحد در این موضوع!!!!! 🤔 ❓در ص ٧٣ از جلد اول كتاب معجم الاوسط نوشته سليمان ابن احمد الطبرانى از علماى بزرگ اهل سنت، روايتى آمده است كه در آن پيامبر اسلام به سه مورد اشاره ميكند و ميگويد: نگه داشتن حرمت اين سه چيز به معناى اين است كه الله دين و دنياى شخص را حفظ ميكند و آن سه چيز عبارتند از حرمت اسلام، حرمت من و حرمت زحماتى كه كشيده ام(حرمة الاسلام، حرمتى و حرمة زحمتى) ▪️سانسور و تحريف : همين روايت را شيخ صدوق از موسسين مذهب شيعه در كتاب الخصال خود آورده است اما با زيركى خاصى كه مختص آخوندهاست كلمه آخر روايت از حرمة زحمتى به حرمة عترتى تغيير ميدهد و به همين راحتى يك روايت را به سود مذهبش جعل ميكند.(حرمة الاسلام، حرمتى و حرمة عترتى) ▪️نكته: نكته مهم و جالب اينجاست كه خود الطبرانى در زير همان روايت اشاره ميكند كه اين روايت ضعيف است. اما بازهم شيخ صدوق تحريف و جعل را انجام داده و به خورد مردم ميدهد. ❗️❗️ 💠💠 👌این که پیامبر گرامی ص توصیه به رعایت حرمت اهلبیتش می فرمودند , از قضایای مسلم حدیثی است که در روایات متعدد اهلسنت , مورد تاکید قرار گرفته است . ❕علمای اهلسنت نقل می کنند که پیامبر گرامی فرمود : " توصيه مى‏كنم تا هر چه بهتر و بيشتر با اهل بيت من مدارا نمائيد كه هرگاه بر خلاف اراده من با آنها رفتار كرديد، فرداى قيامت با شما مخاصمه خواهم كرد و اطمينان داشته باشيد با كسى كه با او دشمن باشم، با او دادخواهى و مرافعه خواهم كرد و با هر كسى مخاصمه كنم، جايگاه او دوزخ خواهد بود " " استوصوا بأهل بيتى خيرا فانى أخاصمكم عنهم غدا، و من أكن خصمه أخصمه، و من أخصمه دخل النار " 📚الصواعق المحرقه , ص ١٥٠ _ ذخائر العقبی ص ١٨ _ ینابیع الموده ج ٢ ص ١١٥ ❕و فرمود : " كسى كه ( حرمت ) مرا درباره اهل بيتم رعايت نمايد، عهد خود را با خدا استوار داشته است‏ " " من حفظنى فى أهل بيتى فقد اتخذ عند اللّه عهدا " 📚الصواعق المحرقه ص ١٥٠ _ذخائر العقبی ص ١٨ ❕یا فرمود : " چهار تيره مردم‏اند كه من در روز قيامت، آنان را شفاعت مى‏كنم: 1- كسى كه ذرّيّه و بازماندگانم را گرامى بدارد؛ 2- كسى كه نيازمنديهاى ايشان را بر آورده سازد؛ 3- كسى كه بكوشد تا رفع گرفتارى و ناراحتى از ايشان بنمايد؛ 4- كسى كه ايشان را به دل و زبان دوست بدارد. " " أربع أنا لهم شفيع يوم القيامة، المكرم لذريتى، و القاضى لهم حوائجهم، و الساعى لهم فى أمورهم عندما اضطروا اليه، و المحب لهم بقلبه و لسانه‏ " 📚کنزالعمال ج ١٢ ص ١٠٠ _ ج ١٥ ص ٨٦٨ _ الفصول المهمه ص ١٤٤ _ سبل الهدی و الرشاد ج ١١ ص ٧ _ ینابیع الموده ج ٢ ص ٢٧٠ 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 ❕این مضمون در روایات متعدد شیعه نیز آمده است , مثلا شیخ صدوق نقل می کند که پیامبر گرامی فرمود : " خداى متعال را سه حرمت است كه هر كس آنها را نگه دارد، خداوند، كار دين و دنياى او را حفظ مى‏كند و هر كه آنها را نگه ندارد، خداوند، هيچ چيز او را حفظ نمى‏كند: حرمت اسلام، حرمت من و حرمت عترتم. " " إنَّ للَّهِ تَعالى‏ حُرُماتٍ ثَلاثاً، مَن حَفِظَهُنَّ حَفِظَ اللَّهُ لَهُ أمرَ دينِهِ ودُنياهُ، ومَن لَم يَحفَظهُنَّ لَم يَحفَظِ اللَّهُ لَهُ شَيئاً: حُرمَةَ الإِسلامِ، وحُرمَتي، وحُرمَةَ عِترَتي. " 📚خصال ج ١ ص ١٤٦ ❕این روایت را علمای اهلسنت هم نقل کرده اند با این تفاوت که به جای " حرمت عترتم " , حرمت رحم من " آمده است که باز اشاره به عترت است , زیرا اهلبیت علیهم السلام رحم و ذریه پیامبر اسلام بودند , علمای اهلسنت نقل می کنند که فرمود : " خدا را سه گونه حرمت است و كسى كه آن سه حرمت را رعايت نمايد، خداى تعالى امر دين و دنياى او را محفوظ مى‏كند. و كسى كه حق آن سه حرمت را رعايت ننمايد، خداى تعالى هيچگونه امر مربوط به او را حفاظت نمى‏كند و آنها عبارتند از: 1- حرمت اسلام 2- حرمت من 3- حرمت رحم من. " " إن للّه عز و جل حرمات ثلاثا من حفظهن حفظ اللّه أمر دينه و دنياه، و من لم يحفظهن لم يحفظ اللّه له شيئا، حرمة الإسلام، و حرمتى، و حرمة رحمى " 📚المعجم الاوسط , طبرانی , ج ١ ص ٧٢ تحقيق : قسم التحقيق بدار الحرمين سال چاپ : 1415 - 1995 م چاپخانه : ناشر : دار الحرمين للطباعة والنشر والتوزيع ❕حال برخی از متعصبین اهلسنت , در این روایت طبرانی تحریف کرده اند و " رحمی " ( رحم من ) را به " زحمتی " " " زحمت من " تبدیل کرده اند , در حالی که در نسخ اصلی معجم الاوسط " رحمی " بوده است و دیگران از علمای اهلسنت هم این روایت را با لفظ " رحمی " نقل کرده اند : 📚مجمع الزوائد , هیثمی , ج ١ ص ٨٨ _ کنزالعمال ج ١ ص ٧٧ _ تهذیب الکمال ج ٢٢ ص ٣٤٩ _ میزان الاعتدال ج ٣ ص ٢٤٢ _ طبقات الشافعیه , ج ١ ص ١٩١ _ لسان المیزان ج ١ ص ٥٠ _ سبل الهدی ج ١١ ص ٩ ❕بنابراین اگر تحریفی در روایت مذکور صورت گرفته باشد , از ناحیه اهلسنت است , اما ملحد وقیح در روز روشن و برای فریب مخاطبین مطلب را وارونه جلوه می دهد و مدعی می شود که شیخ صدوق در روایت تحریف کرده است !!! ❗️یا در دروغگویی دیگر مدعی می شود که طبرانی گفته است این روایت ضعیف است , در حالی که طبرانی می گوید که اگر راوی روایت , یعنی عمران بن محمد , یک حدیث مسند روایت کرده باشد , همین روایت است : " لا نعلم لعمران بن محمد بن سعيد بن المسيب حديثا مسندا غير هذا " 📚همان آدرس از کتاب المعجم الاوسط ❕مکتب الحاد وظیفه ای جز ترویج جعل و جهل و دروغگویی و فریب مخاطبین بر عهده ندارد ❗️❗️❗️ @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir
پاسخ به شبهه وهابی تحت عنوان " مساجد، افضل است یا حرم‌های امامان و امام‌زاده‌ها " 🤔 ⁉️ مساجد، افضل است یا حرم‌های امامان و امام‌زاده‌ها ⁉️ 🔰 امام محمد باقر از قول پیغمبر خدا به‌نقل از جبرئیل امین، پاسخ می‌دهد ↘️ ✍🏻 عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ قَالَ : قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ﷺ لِجَبْرَئِيلَ {عَلَيْهِ السَّلَامُ} : يَا جَبْرَئِيلُ أَيُّ الْبِقَاعِ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ؟ قَالَ : الْمَسَاجِدُ. 🕌 امام باقر فرمود : رسول خدا ﷺ از حضرت جبرئيل {عليه السّلام} پرسید : اى جبرئيل! كدام مكان‌ها نزد خدا محبوب‌تر است‌؟ حضرت جبرئیل فرمود : مساجد. 📚 کتاب کافی 489/3 ✅ سند صحيح [مرآة العقول ٤٨٤/١٥] ❗️❗️ 💠💠 ❕این که در این روایت آمده است که محبوبترین مکانها در نزد خداوند , مساجد است به این معنی نیست که محبوبترین دیگری در نزد خداوند نباشد . 👌مثلا در روایتی آمده است که محبوبترین اعمال در نزد خداوند , عملی است که مستدام باشد , اگرچه کم باشد : " مَا مِنْ شَيْ‏ءٍ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ عَمَلٍ يُدَاوَمُ عَلَيْهِ وَ إِنْ قَلَّ. " 📚الکافی ج ٢ ص ٨٢ ❕همینطور نماز اول وقت نیز به عنوان محبوبترین اعمال در نزد خدا معرفی شده است : " قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَيُّ الْأَعْمَالِ أَفْضَلُ قَالَ الصَّلَاةُ لِوَقْتِهَا " 📚المحاسن ج ١ ص ٢٩٢ ❕یا دعا کردن و خواستن از فضل الهی , محبوبترین اعمال معرفی شده است : " لَيْسَ شَيْ‏ءٌ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ أَنْ يُسْأَلَ فَلَا يَسْتَحْيِي أَحَدُكُمْ أَنْ يَسْأَلَ اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ " 📚الکافی ج ٤ ص ٢١ ❕یا حمد خداوند گفتن به عنوان محبوبترین اعمال معرفی شده است : " قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَيُّ الْأَعْمَالِ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَالَ أَنْ تَحْمَدَهُ. " 📚الکافی ج ٢ ص ٥٠٣ ❕یا تهلیل و تکبیر گفتن به عنوان محبوبترین اعمال معرفی شده است : " لَيْسَ شَيْ‏ءٌ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ مِنَ التَّهْلِيلِ وَ التَّكْبِيرِ. " 📚وسائل الشیعه ج ٧ ص ١٩٠ ❕در منابع اهلسنت هم در جایی نماز اول وقت به عنوان محبوبترین اعمال در نزد خداوند معرفی می شود : " أَيُّ الْعَمَلِ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ؟، فَقَالَ:" الصَّلَاةُ عَلَى وَقْتِهَا " 📚مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج ٧ ص ٢٤٥ 👌باز در جایی حب و بغض در راه خداوند , محبوبترین اعمال معرفی می شود : " إِنَّ أَحَبَّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ الْحُبُّ فِي اللَّهِ، وَالْبُغْضُ فِي اللَّهِ " 📚مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج‏ ٣٥ ، ص: ٢٢٩ ❕یا در جایی عمل مستدام اگرچه کم باشد , محبوبترین اعمال معرفی شده است : " أَيُّ الْأَعْمَالِ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ؟ قَالَ:" أَدْوَمُهُ وَإِنْ قَل‏ " 📚مسند الإمام أحمد بن حنبل، ج‏42، ص: 298 ❕یا در جایی قطره اشکی که از خوف خداوند ریخته می شود و قطره خونی که در راه خداوند , داده می شود , محبوبترین اعمال معرفی شده است : " «لَيْسَ شَيْ‏ءٌ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ مِنْ قَطْرَتَيْنِ وَ أَثَرَيْنِ: قَطْرَةٌ مِنْ دُمُوعٍ فِي خَشْيَةِ اللَّهِ، وَ قَطْرَةُ دَمٍ تُهَرَاقُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ... " 📚سنن الترمذي، ج‏ ٣ ص ٥٨٧ 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 ❕بنابراین عنوان محبوبترین می تواند به عناوین مختلفی تعلق گیرد , بالنسبه به سایر اعمال و مثلا هم مساجد می تواند محبوبترین مکانها در نزد خداوند نسبت به سایر مکانها باشند هم حرمهای اهلبیت علیهم السلام و میان این دو تضادی نیست , یا مثلا شدت محبوبیت در حرمهای اهلبیت ع بیشتر باشد , اگرچه هر دو مکان نسبت به سایر مکانها , در نزد خداوند محبوبتر باشند , چنان که در نقلی آمده است که امام صادق ع فرمود : "زمين كعبه در مقام مفاخرت گفت: كدام زمين مثل من است، و حال آنكه خداوند خانه‏اش را بر پشت من بنا كرده و مردم از هر راه دورى متوجه من مى‏شوند، و حرم خدا و مأمن قرار داده شده‏ام؟!! خداوند متعال به سويش وحى كرد و فرمود: بس كن و آرام بگير، به عزّت و جلال خودم قسم آنچه را كه تو براى خود فضيلت مى‏دانى در قياس با فضيلتى كه به زمين كربلاء اعطاء نموده‏ام همچون‏ قطره‏اى است نسبت به آب دريا كه سوزنى را در آن فرو برند و آن قطره را با خود بر دارد، و اساسا اگر خاك كربلاء نبود اين فضيلت براى تو نبود و نيز اگر نبود آنچه كه اين خاك آن را در بر دارد تو را نمى‏آفريدم و بيتى را كه تو به آن افتخار مى‏كنى خلق نمى‏كردم بنا بر اين آرام بگير و ساكت باش و متواضع و خوار و نرم باش و نسبت به زمين كربلا استنكاف و استكبار و طغيانى از خود نشان مده و الّا تو را فرو برده و در آتش جهنّم قرارت مى‏دهم. " " إِنَّ أَرْضَ الْكَعْبَةِ قَالَتْ مَنْ مِثْلِي وَ قَدْ بَنَى اللَّهُ بَيْتَهُ [بُنِيَ بَيْتُ اللَّهِ‏] عَلَى ظَهْرِي وَ يَأْتِينِي النَّاسُ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ وَ جُعِلْتُ حَرَمَ اللَّهِ وَ أَمْنَهُ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهَا أَنْ كُفِّي وَ قِرِّي فَوَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي مَا فَضْلُ مَا فُضِّلْتِ بِهِ فِيمَا أَعْطَيْتُ بِهِ أَرْضَ كَرْبَلَاءَ إِلَّا بِمَنْزِلَةِ الْإِبْرَةِ غُرِسَتْ [غُمِسَتْ‏] فِي الْبَحْرِ فَحَمَلَتْ مِنْ مَاءِ الْبَحْرِ وَ لَوْ لَا تُرْبَةُ كَرْبَلَاءَ مَا فَضَّلْتُكِ وَ لَوْ لَا مَا تَضَمَّنَتْهُ أَرْضُ كَرْبَلَاءَ لَمَا خَلَقْتُكِ وَ لَا خَلَقْتُ الْبَيْتَ الَّذِي افْتَخَرْتِ بِهِ فَقِرِّي وَ اسْتَقِرِّي وَ كُونِي دُنْيَا مُتَوَاضِعاً ذَلِيلًا مَهِيناً غَيْرَ مُسْتَنْكِفٍ وَ لَا مُسْتَكْبِرٍ لِأَرْضِ كَرْبَلَاءَ وَ إِلَّا سُخْتُ بِكِ وَ هَوَيْتُ بِكِ فِي نَارِ جَهَنَّم‏ " 📚کامل الزیارات ص ٢٦٧ _ وسائل الشیعه ج ١٤ ص ٥١٤ @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir