دستور به یاد کردن از پیامبران بزرگ در قرآن !!!!
🤔#پرسش :
❓در ادامه ی بررسی عقلی آیات قرآن به سه آیه از سوره ی مریم میرسیم به این مضمون🔴⬇️
وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مُوسَى إِنَّهُ كَانَ مُخْلَصًا وَكَانَ رَسُولًا نَبِيًّا ﴿۵۱﴾
و در اين كتاب از موسى ياد كن زيرا كه او پاكدل و فرستاده اى پيامبر بود (۵۱)
وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولًا نَبِيًّا ﴿۵۴﴾
و در اين كتاب از اسماعيل ياد كن زيرا كه او درست وعده و فرستاده اى پيامبر بود (۵۴)
وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِدْرِيسَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَبِيًّا ﴿۵۶﴾
و در اين كتاب از ادريس ياد كن كه او راستگويى پيامبر بود (۵۶)
توضیح: ما میدانیم که محمد و الله و سایر پیروان این دین مدعی هستند که قرآن کلام الله و وحی ملزم است. حال اینجا سوال پیش می آید " الله از چه کسی میخواهد که در این کتاب از ادریس و ... یاد کند؟ مگر محمد میتوانسته است از خودش آیه ای به قرآن بیفزاید؟
از لابه لای همین گاف های قرآنی میشود به کذب بودن آن پی برد ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌در سوره مریم , پنج بار هنگام شروع در داستان پيامبران بزرگ و نیز در هنگام بیان سرگذشت حضرت مريم ، جمله اذكر (يادآورى كن) آمده است و به خاطر آن مىتوان اين سوره را سوره يادآوريها ناميد، يادآورى از پيامبران و مردان و زنان بزرگ و حركت توحيدى آنها و تلاششان در راه مبارزه با شرك و بتپرستى و ظلم و بيدادگرى.
❕و از آنجا كه معمولا ذكر به معنى يادآورى بعد از نسيان است ممكن است اشاره به اين واقعيت نيز باشد كه ريشه توحيد و عشق به مردان حق و ايمان به مبارزات حقطلبانه آنها در اعماق جان هر انسانى ريشه دوانيده و سخن از آنها در واقع يك نوع ذكر و يادآورى و بازگويى است.
📚تفسیر نمونه ج ١٣ ص ٨١
❗️پیامبر گرامی مامور بود که آیات نازل شده بر خودش را بی کم و کاست به مردم برساند و در کتاب آسمانی خود قرآن قرار دهد , آیات فوق نیز تاکیدی مجدد بر این حقیقت است که پیامبر حق ندارد که آیات نازل شده را به صورت گزینشی به مردم برساند و در کتاب آسمانی اش بیاورد , لذا به خاطر اهمیت مساله , بالخصوص خداوند دستور می دهد که آیات مربوط به پیامبران الهی و حضرت مریم علیهم السلام را باید در قرآن بیاوری و به این طریق از آنان یاد کنی و حق نداری که در این زمینه اهمال و بی توجهی صورت دهی , چنان که در آیه دیگر فرمود :
" و هنگامى كه آيات روشن ما بر آنها خوانده مىشود كسانى كه اميد لقاى ما (و رستاخيز) را ندارند مىگويند قرآنى غير از اين بياور، و يا آن را تبديل كن (و آيات نكوهش بتها را بردار!) 👈بگو من حق ندارم كه آن را از پيش خود تغيير دهم، فقط از چيزى كه بر من وحى مىشود پيروى مىكنم، من اگر معصيت پروردگارم را كنم از مجازات روز بزرگ (قيامت) مىترسم. "👉 " وَ إِذا تُتْلى عَلَيْهِمْ آياتُنا بَيِّناتٍ قالَ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَيْرِ هذا أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ ما يَكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقاءِ نَفْسِي إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ ما يُوحى إِلَيَّ إِنِّي أَخافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ " ( یونس ١٥ )
❕و فرمود :
" هر گاه او سخنى دروغ بر ما مىبست - ما او را با قدرت مىگرفتيم، - سپس رگ قلبش را قطع مىكرديم! - و احدى از شما نمىتوانست مانع شود و از او حمايت كند. " " وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنا بَعْضَ الْأَقاوِيلِ _ لَأَخَذْنا مِنْهُ بِالْيَمِينِ _ ثُمَّ لَقَطَعْنا مِنْهُ الْوَتِينَ _ فَما مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ عَنْهُ حاجِزِين " ( حاقه ٤٤ _ ٤٧ )
💠ادامه 👇
💠ادامه 👇
❕بر همین اساس , برخی از مفسرین در مورد آیات مورد استناد معاند , می نویسند :
" آيه 16 وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ مَرْيَمَ- إلى آخره: كلمه (وَ اذْكُرْ) خطاب به پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است. و مقصود از كلمه (الْكِتابِ) قرآن مجيد مىباشد.
❕بعد از آنكه خداى عليم داستان حضرت زكريا و يحيى را براى پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شرح داد داستان بسيار مهم و پرعظمت حضرت مريم و فرزندش عيسى را بدنبال آن براى رسول بزرگوار اسلام شرح مىدهد و مىفرمايد: داستان حيرتانگيز حضرت مريم و عيسى را در كتاب يعنى قرآن مجيد يادآور شو، تا براى هميشه مورد مطالعه خردمندان و نمونهاى از قدرتنمائىهاى خداى بىهمتا باشد. و از سوى ديگر: گواه و معجزهاى باشد براى پيامبر بودن تو. چرا كه تو نزد كسى درس نخواندهاى، و كتابى را مطالعه نكردهاى، تا اينگونه مطالب غيبى را از آنها آموخته و براى ديگران شرح داده باشی .
📚تفسير آسان، ج11، ص: 93
❕كلمه (وَ اذْكُرْ) خطاب به پيامبر عاليقدر اسلام صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است. يعنى يا محمّد (ص) اهميت و شخصيت مذهبى اسماعيل صادق الوعد را در قرآن براى خود و ديگران يادآور شو. گرچه خدا مىداند، ولى شايد بتوان گفت:
❕خداى سبحان بدين لحاظ به رسول خود ميفرمايد: داستان پيامبرانى را كه در آيات قبل خوانديم و پيامبرانى را كه بعدا خواهيم خواند در قرآن يادآور شو كه كسى نتواند بگويد: پيغمبر اسلام، شرح حال اين انبياء را از پيش خود مىگويد. بلكه مىفرمايد: شرح حال آنان را از قرآن براى شنوندگان نقل كن، تا ثابت شود اين قرآن از طرف خدا مىباشد. "
📚تفسير آسان، ج11، ص: 171
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
پرسمان اعتقادی ( شیعه پاسخ )
توضیحاتی پیرامون رقص و چرایی حرمت آن !!!!
🤔#پرسش :
❓اخیرا آقای سید جواد هاشمی در فیلمی رقصیده است و وقتی به او انتقاد کرده اند که چرا می رقصد , استدلال کرده است که رقصیدن در ژن افراد انسانی است و حرام نیست , برای یک نوزاد تازه متولد شده هم بشکن بزنید , می رقصد یا می گوید اگر رقص حرام است , پس چرا می گویند رقص زن برای شوهرش اشکال ندارد , و می گوید رقص حلال خدا است و نباید حرام باشد , رقص لهو و لعب نیست , اگر برای زن در برابر نامحرم رقص حرام است برای مرد اصلا اشکال ندارد ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌سخنان فوق موافق ادله و روایات اسلامی نیست , در روایات ما به صورت مطلق از رقص نهی شده است , چنان که امام صادق ع فرمود که پیامبر گرامی ص چنین فرمودند :
" شما را از رقص نهی می کنم " "أَنْهَاكُمْ عَنِ الزَّفْن "
📚الکافی ج ٦ ص ٤٣٢ _ روضه المتقین ج ١٠ ص ١٦٢ _ الوافی ج ٥ ص ١٠٨٣
❕یا در نقل دیگر , پیامبر گرامی فرمود :
" امتم را از رقص نهی می کنم " " انهی امتی عن الزفن "
📚دعائم الاسلام ج ٢ ص ٢٠٧ _ مستدرک الوسائل ج ١٣ ص ٢١٧ _ جامع احادیث الشیعه ج ٢٢ ص ٤١٠
👌در روایات فوق از کلمه " الزفن " استفاده شده است که به معنای " رقص " است : " الزفن: الرقص "
📚صحاح الجواهري: ج ٥ ص ٢١٣١ مادة «زفن».
❕می بینیم که در این روایات از مطلق رقصیدن نهی می کند و استثنائی بیان نمی کند , یعنی تمام انواع رقصیدن حرام است , چه مرد در برابر مرد , چه زن در برابر زن , چه مرد در برابر زن و چه زن در برابر مرد و نیز چه زن در برابر شوهرش یا بالعکس , چنان که در فتوای مرحوم آیت الله اراکی و آیت الله بهجت نیز آمده است که تمام انواع رقیصدن حرام و خلاف احتیاط است :
📚توضیح المسائل اراکی , ص ٥٩٨ ( به نقل از کتاب فرهنگ فقه , ج ٤ ص ١٢٤ ) _ رساله دانشجویی ص ٢١٥
❕در رابطه با چرایی حرمت رقص , برخی می نویسند :
👌"فلسفه بعضى از احكام را بايد در غايات و نتايجى كه يك كار به دنبال دارد، جست و جو كرد. از ديدگاه اسلام، چون انسان موجودى با كرامت و داراى ارزش فوق العاده است، بايستى تمام همت خود را مصروف كمال خواهى كند و براى اين منظور، زمينه ها را فراهم ساخته و از آنچه كه او را از اين هدف باز مى دارد، پرهيز كند. از جمله موانع جدى انسان در اين راه، اشتغال به لهو و لعب و غفلتى است كه از اين طريق عايد انسان مى گردد.
❕به همين منظور در شريعت الهى، تمهيداتى براى جلوگيرى از فرو رفتن فرد و جامعه، در منجلاب هوس ها و غفلت ها، پيش بينى شده است كه از جمله آنها، تحريم مسكرات، قمار و رقص مى باشد .
👌البته ممكن است پرسيده شود كه آيا چند دقيقه رقص، موجب غفلت مى گردد؟ بلى ممكن است يك حادثه چندان آثار مشهودى نداشته باشد ولى اگر چنين عادت هايى در جامعه فراگير شود، جامعه به همان دامى خواهد افتاد كه اكنون بسيارى از جوامع بدان دچار شده اند يعنى، فرو رفتن در غفلت ها و شهوت ها و بازماندن از مسير كمال. بنابراين به منظور پيشگيرى از فساد در جامعه رقص تحريم شده است"
📚نرم افزار پرسمان , کلید واژه رقص در روایات
👌بنابراین اگر از رقص نهی شده است , چون موجب غفلت انسان از خداوند و پیمودن مسیر کمال و فرو رفتن در پوچی و بیهودگی می گردد , لذا خداوند ویژگی بندگان صالحش را عدم غفلت و اشتغال به بیهودگی معرفی می کند و می فرماید :
« و آنها كه از لغو و بيهودگى رويگردانند. » ( مومنون 3 ) _ « بندگان خدا کسانی اند که در مجالس باطل شركت نمى كنند و هنگامى كه با لغو و بيهودگى برخورد كنند بزرگوارانه از آن مى گذرند. » ( فرقان 72 )
👌استدلال به فعل و عملکرد یک نوزاد و کودک نیز برای مشروع جلوه دادن رقص نشانه سفاهت و جهالت است , زیرا عملکرد کودک و نوزاد اختیاری و از روی شعور و اراده نیست , چرا که هنوز عقل و فکرش رشد نکرده است تا خوب را از بد تمیز دهد , آیا می توان گفت چون کودکان دوست دارند که برهنه باشند , پس برهنه بودن در ذاتشان است و نباید ممنوع باشد ?!!! یا چون کودک از پوشک بدش می آید پس پوشک کردنش بد است ? یا چون نوزاد در لباسش ادرار و مدفوع می کند , پس این عملکرد در طبعش بوده و از دوران رحمی آموخته است و نباید زشت باشد و کودک را از آن نهی کرد !!!! این استدلال های کودکانه ارزش بیان و نقد و بررسی ندارد .
❕نکته پایانی آنکه از دید فقهایی که رقص زن را برای شوهرش اجازه می دهند , این جهت مد نظر است که چون رقص موجب تحریک جنسی و شهوانی می گردد , لذا حرام شده است , اما زن و شوهر این تحریک جنسی برایشان حلال است , لذا رقص زن برای شوهرش اشکالی ندارد , اگر چه از آنچه گذشت روشن شد که این تحلیل تمام علت در این ممنوعیت نیست و مطلق انواع رقص مورد نهی روایت است .
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
عقل و درایت علی علیه السلام در کودکی !!!!!
🤔#پرسش :
❓حضرت علی خودش میگوید من بچه بودم عقل نداشتم.
📃قال علي : فقلت، فداك أبي و أمّي إنّك لتعلم أنّك أخذتني من عمّك أبي طالب و من فاطمة بنت أسد و أنا صبي لا عقل لي.
◼️ترجمه:علی گفت پدر ومادرم فدایت شوند خودت میدانی من را از عمویت ابوطالب واز فاطمه بنت اسد گرفتی در حالی که بچه بودم وعقلی نداشتم.
📕نام کتاب : كشف الغمة في معرفة الأئمة نویسنده : المحدث الإربلي جلد : 1 صفحه : 346 ❗️❗️
💠#پاسخ 💠
👌ما معتقدیم که امامان ما علیهم السلام از همان ابتدای تولد تحت عنایت الهی بودند و در عین کودکی , رشد یافته و آگاه و برگزیده الهی بودند , چنان که در ذیل توضیح داده ایم :
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/13251
❕خود امیر مومنان علیه السلام هم در نهج البلاغه تصریح می کند که در کودکی رشد یافته و عقل محض بوده و حقائق را دریافت کرده و هیچ خطا و اشتباهی از ایشان صادر نمی شد , چنان که می فرماید :
" او ( پیامبر ) مرا در دامان خويش در حالى كه كودك (خردسالى) بودم مىنشاند و (همانند فرزندش) مرا به سينه خود مىفشرد و در بستر خويش در كنار خود مىخوابانيد، به گونهاى كه بدن خود را (همچون يك پدر مهربان) به بدن من مىچسبانيد و بوى خوش خود را به مشام من مىرساند و (چون بسيار كوچك بودم و توان جويدن غذاى سخت را نداشتم) غذا را مىجويد و در دهان من مىگذاشت.
👉او هرگز دروغى در گفتار من نيافت و در كردارم خطا و اشتباهى نديد.👉
❕از همان زمان كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله از شير بازگرفته شد، خداوند بزرگترين فرشته از فرشتگان خود را مأمور ساخت تا در طول شب و روز وى را به راههاى فضيلت و محاسن اخلاق جهانيان وادارد و من هم مانند كودكى كه به دنبال مادرش حركت مىكند از او پيروى مىكردم. هرروز نكته تازهاى از اخلاق برجسته خود براى من آشكار مىساخت و مرا فرمان مىداد كه به او اقتدا كنم.
👌او در هرسال مدتى را در مجاورت غار حرا به سر مىبرد (و به عبادت خدا مىپرداخت) من او را مىديدم و كسى ديگر او را نمىديد (و از برنامه عبادت او خبر نداشت و هنگامى كه آن حضرت به نبوت مبعوث شد) در آن روز خانهاى كه اسلام در آن راه يافته باشد، جز خانه پيامبر نبود تنها او و خديجه در آن بودند و من نفر سوم بودم. 👉من نور وحى و رسالت را مىديدم و بوى نبوّت را استشمام مىكردم. 👉 من صداى ناله شيطان را در آغاز نزول وحى بر آن حضرت شنيدم و گفتم اى رسول خدا اين ناله (از كيست و براى) چيست؟ فرمود: اين ناله شيطان است، زيرا از اينكه پيرويش كنند مأيوس شده است.
❕ (سپس پيامبر صلّى اللّه عليه و اله به من فرمود:)👉 تو آنچه را من مىشنوم مىشنوى و آنچه من مىبينم مىبينى (و چشم و گوش تو حقايق عالم غيب را درك مىكند) جز اينكه تو پيامبر نيستى؛ ولى وزير منى و در مسير خير و سعادت قرار دارى! 👉 " " وضعني في حجره و أنا ولد يضمّني إلى صدره، و يكنفني في فراشه، و يمسّني جسده، و يشمّني عرفه. و كان يمضغ الشّيء ثمّ يلقمنيه، و ما وجد لي كذبة في قول، و لا خطلة في فعل. و لقد قرن اللّه به- صلّى اللّه عليه و آله- من لدن أن كان فطيما أعظم ملك من ملائكته يسلك به طريق المكارم، و محاسن أخلاق العالم، ليله و نهاره. و لقد كنت أتّبعه اتّباع الفصيل أثر أمّه، يرفع لي في كلّ يوم من أخلاقه علما، و يأمرني بالاقتداء به. و لقد كان يجاور في كلّ سنة بحراء فأراه، و لا يراه غيري. و لم يجمع بيت واحد يومئذ في الإسلام غير رسول اللّه- صلّى اللّه عليه و آله- و خديجة و أنا ثالثهما. أرى نور الوحي و الرّسالة، و أشمّ ريح النّبوّة. و لقد سمعت رنّة الشّيطان حين نزل الوحي عليه- صلّى اللّه عليه و آله- فقلت: يا رسول اللّه ما هذه الرّنّة؟ فقال: «هذا الشّيطان قد أيس من عبادته. إنّك تسمع ما أسمع، و ترى ما أرى، إلّا أنّك لست بنبيّ، و لكنّك لوزير و إنّك لعلى خير».
📚نهج البلاغه خطبه ١٩٢
💠#ادامه 👇
💠ادامه 👇
❕مطابق روایات اهلسنت , علی ع در همان کودکی اولین مسلمان بود و به پیامبر اسلام ایمان آورده بود و پیامبر گرامی ص نیز او را به عنوان امام و جانشین خود معرفی کرده بود .
👌مطابق گفته ابناثير در كامل، پيامبر گرامیذدر آغاز كارش، هنگامى كه آيه «وَ انْذِرْ عَشيرتَكَ الاقْرَبينَ» نازل شد، خويشان خود را جمع نمود و اسلام را بر آنها عرضه داشت، سپس فرمود:
«ايُّكُمْ يُوازِرُنى عَلى هذَا الامْر عَلى انْ يَكُونَ اخى وَ وَصِيّى وَ خَليفتى فيكُمْ؛ كدام يك از شما مرا در اين كار يارى مىكند تا برادر من و وصىّ و خليفه من در ميان شما باشد».
👌هيچ كس به دعوت پيامبر پاسخ نگفت جز على عليه السلام كه عرض كرد: «انَا يا نَبِىَّ اللَّه اكُونُ وَزيرَكَ عَلَيْهِ؛ من اى پيامبر وزير و ياور تو در اين كار خواهم بود!».
❕پيامبر به او اشاره كرد و فرمود: «انَّ هذا اخى وَ وَصِيّى وَ خَليفَتى فيكُمْ؛ اين علی برادر من، وصىّ من و خليفه من در ميان شماست».
📚كامل ابناثير، جلد 2، صفحه 63 چاپ بيروت، دار صادر-/ همين معنى را با مختصر تفاوتى در مسند احمد حنبل، جلد 1، صفحه 11، و ابن ابىالحديد در شرح نهجالبلاغه، جلد 13، صفحه 210 و ديگران در كتب ديگر نقل كردهاند .
❕طبرى مورّخ معروف نيز همين حديث را به طور مشروح و مفصل نقل كرده و در ذيل آن مىگويد: پيامبر به على عليه السلام اشاره كرد و فرمود: «انَّ اهذااخى وَ وَصِيّى وَ خَلِيْفَتى فيكُمْ فَاسْمِعُوا لَهُ وَ اطيعُوهُ»:
❕«اين برادر من و وصى من و خليفه در ميان شما است؛ سخنان او را بشنويد و از او اطاعت كنيد» جمعيت برخاستند و خنديدند در حالى كه به ابوطالب مىگفتند: محمد دستور داد فرمان فرزندت را بشنوى و اطاعت كنى! "
📚تاريخ طبرى، جلد 2، صفحه 63 (چاپ بيروت).
❕بنابراین علی علیه السلام در همان کودکی , کاملا رشد یافته و عاقل بودند و حقایق را مشاهده می کردند و در همان سنین از سوی پیامبر گرامی اسلام نیز به عنوان جانشین و خلیفه معرفی شده بودند .
👌حال وهابی به نقلی از کتاب کشف الغمه مرحوم اربلی استناد کرده است که علی ع می گویند من بچه بودم و عقلی نداشتم !!!!
❕در حالی که مرحوم اربلی نقل مذکور را از کتاب " مناقب " خوارزمی نقل می کند که خوارزمی از علمای اهلسنت بوده است و نقل او یک نقل شیعی محسوب نمی شود , خوارزمی در ص ٣٤٥ از کتابش نقل مذکور را جعل کرده و می آورد .
👌خوارزمی از علمای اهلسنت بوده و کتاب معروفی نیز در مناقب ابوحنیفه تدوین کرده است :
📚معجم المولفین ج ١٣ ص ٥٢ _ الاعلام زرکلی ج ٧ ص ٣٣٣
👌خوارزمی در ادامه جعل و تدلیس خود مدعی می شود که علی ع به پیامبر فرمود :
"خداوند مرا به وسیله تو و به دست تو هدایت کرد و نجاتم داد از حیرت و شرکی که پدران و عموهایم بر آن بودند " "أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى هَدَانِي بِكَ وَ عَلَى يَدَيْكَ وَ اسْتَنْقَذَنِي مِمَّا كَانَ عَلَيْهِ آبَائِي وَ أَعْمَامِي مِنَ الْحَيْرَةِ وَ الشِّرْك "
📚مناقب خوارزمی ص ٣٤٥
❕در حالی که پدران علی ع و پیامبر از یک ریشه بوده اند و ما معتقدیم که همه آنان پاک و موحد بوده اند , چنان که این قضیه را در ذیل از کتب اهلسنت هم اثبات کرده ایم :
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/12711
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/9759
👌بنابراین نقل جعلی و دروغین خوارزمی که خودش از علمای سنی مسلک بوده است هم بر خلاف نصوص و روایات متعدد اهلسنت است که علی در عین کودکی دارای عقل و درایت بوده است , و هم راویانی که در سلسله سند خوارزمی وجود دارد افراد مجهولی اند و یا طبق تصریح علمای رجالی اهلسنت , ضعیف هستند , مانند علی بن المحسن التنوخی :
📚المغنی فی الضعفاء , ذهبی , ج ٢ ص ٩٥
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
آیا ابوبکر با تقواترین مردم است یا علی علیه السلام !!!
🤔#پرسش :
❓افضل بودن براساس تقوا إن اكرمكم عند الله أتقاكم
الحجرات: 13
فأما من أعطى وأتقى وصدق بالحسنى، يعني ابن الدحداح
نام کتاب : تفسير القمي نویسنده : القمي، علي بن ابراهيم جلد : 2 صفحه : 426
شیعه میگوید ابوالدحداح باتقوا تر بوده در حالی که پیامبر ص هیچ وقت در قید حیاتش او را خلیفه و امیر نکردند
اما ما اهل سنت میگویم ان شخص ابوبکر بوده
قَالَ الْوَاحِدِيُّ: الْأَتْقَى أَبُو بَكْرٍ الصِّدِّيقُ فِي قَوْلِ جَمِيع ِالْمُفَسِّرِينَ،
نام کتاب : فتح القدير للشوكاني نویسنده : الشوكاني جلد : 5 صفحه : 552 ❗️❗️
💠#پاسخ 💠
👌خداوند می فرماید :
" اما آن كس كه (در راه خدا) انفاق كند و پرهيزگارى پيش گيرد - و جزاى نيك (الهى) را تصديق كند - ما او را در مسير آسانى قرار مىدهيم - اما كسى كه بخلورزد و از اين طريق بى نيازى طلبد - و پاداش نيك (الهى) را تكذيب كند - ما به زودى او را در مسير دشوارى قرار مىدهيم - و در آن هنگام كه (در جهنم يا قبر) سقوط مىكند اموالش به حال او سودى نخواهد داشت . مسلما هدايت كردن بر ما است - و دنيا و آخرت از آن ما است - و من شما را از آتشى كه زبانه مىكشد بيم مىدهم - كسى جز بدبختترين مردم وارد آن نمىشود - همان كس كه آيات (خدا را) تكذيب كرد و به آن پشت نمود - و به زودى با تقواترين مردم از آن دور داشته مىشود - همان كس كه مال خود را (در راه خدا) مىبخشد تا تزكيه نفس كند - و هيچكس را نزد او حق نعمتى نيست تا بخواهد (به وسيله اين انفاق) او را جزا دهد - بلكه تنها هدفش جلب رضاى پروردگار بزرگ او است - و به زودى راضى و خشنود مىشود. "
" فَأَمَّا مَنْ أَعْطى وَ اتَّقى وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنى فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرى وَ أَمَّا مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْنى وَ كَذَّبَ بِالْحُسْنى فسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرى وَ ما يُغْنِي عَنْهُ مالُهُ إِذا تَرَدَّى إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى وَ إِنَّ لَنا لَلْآخِرَةَ وَ الْأُولى فَأَنْذَرْتُكُمْ ناراً تَلَظَّى لا يَصْلاها إِلاَّ الْأَشْقَى الَّذِي كَذَّبَ وَ تَوَلَّى وَ سَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى الَّذِي يُؤْتِي مالَهُ يَتَزَكَّى وَ ما لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَةٍ تُجْزى إِلاَّ ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلى وَ لَسَوْفَ يَرْضى " ( لیل ٥ تا ٢١ )
👌شیعه به حسب روایاتی که در توضیح آیات فوق دارد , معتقد است که مخاطب آیات فوق در درجه اول پیامبر گرامی ص و امیر مومنان ع هستند , آنان اند که اهل انفاق و بخشش بوده و با تقواترین مردم اند و به تبع پیامبر و امیر مومنان علیهما السلام , شیعیان و اصحاب راستین آن دو با تقواترین مردم اند , چرا که این اصحاب و شیعیان اقتدا می کنند به پیامبر گرامی و امیر مومنان , بنابراین آنچه در روایات ما از امام صادق ع آمده است , آن است که با تقواترین مردم که در آیات فوق از آنان یاد شده است که اهل انفاق و بخشش اند , پیامبر اسلام و امیر مومنان و شیعیان آنان هستند :
" وَ سَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى قال: ذاك أمير المؤمنين (عليه السلام) و شيعته» _ و أما قوله: وَ سَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى قال: «رسول الله (صلى الله عليه و آله) و من تبعه»، و الَّذِي يُؤْتِي مالَهُ يَتَزَكَّى قال: «ذاك أمير المؤمنين (عليه السلام) "
📚تاویل الآیات ج ٢ ص ٨٠٧ _ البرهان فی تفسیر القرآن ج ٥ ص ٦٧٩ _ حلیه الابرار ج ٦ ص ٤٠٧ _بحار الانوار ج ٢٤ ص ٣٩٨ _ کنز الدقائق ج ١٤ ص ٣١٢ _ الزام الناصب ج ١ ص ١٠٢
👌بنابراین مقصود از با تقواترین مردم " اتقی " که در آیات فوق از آنان یاد شده است , رسول الله و امیر مومنان علیهما السلام و شیعیان و اصحاب راستین آنان هستند , که یکی از این اصحاب و شیعیان راستین , ابو الدحداح است که مصداقی برای آیات فوق است , چنان که نقل می کنند :
"در خانه شخصى ثروتمند درختى بود كه كودكان همسايه هنگامى كه ميوه آن درخت به زمين مىريخت، آن را برگرفته و مىخوردند ولى صاحب درخت، ميوه را از دهان اطفال مىگرفت. پدر اطفال مسئله را به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله گزارش داد. حضرت نزد صاحب خانه رفته و پيشنهاد كردند درخت را در برابر درختى در بهشت به من بفروش. آن مرد جواب رد به پيامبر داد و گفت: دنياى نقد را به آخرت نسيه نمىفروشم. پيامبر برگشت. يكى از ياران یعنی ابو الدحداح پرسيد: آيا اگر من آن درخت را بگيرم و با من نيز چنين معاملهاى مىكنيد؟ حضرت فرمود: آرى. آن شخص توانست با بهايى چندين و چند برابر، درخت را خريدارى كند و در اختيار پيامبر گذارد. آن حضرت به نزد آن خانواده فقير آمده و درخت را به آنها بخشيد و آیات این سوره به او تطبیق داده شد "
📚مجمع البيان جلد 10 صفحه 501
💠#ادامه 👇
💠ادامه 👇
👌ابو الدحداح از اصحاب و شیعیان راستین پیامبر گرامی ص و امیر مومنان بود :
📚تنقیح المقال ج ١٣ ص ٢٥٣ _ قاموس الرجال ج ٢ ص ٤٤٣ _ مستدرکات رجال الحدیث ج ٢ ص ٧٩
👌بنابراین مخاطب آیات فوق پیامبر گرامی و امیر مومنان هستند که مصداق " اتقی " و با تقوا ترین مردم اند و همینطور شیعیان راستین آنان چون ابو الدحداح هم مخاطب آیات فوق اند یعنی شیعیان و اصحاب راستین هم به واسطه پیروی کردن از پیامبر گرامی و امیر مومنان , مصداق با تقواترین مردم و مخاطب آیات فوق اند .
❕حال وهابی دروغ گو مدعی شده است که مخاطب آیات فوق ابوبکر است که مالش را انفاق می کرد و همو است که مصداق با تقواترین مردم است , در حالی که این ادعا صدرصد دروغ و جعلی است به وجوهی :
🔸١_ در ذیل ثابت کرده ایم که مساله انفاقهای ابوبکر در صدر اسلام کذب و خلاف واقع است و خود ابوبکر جیره خوار دیگران بوده است :
💠https://eitaa.com/Rahnamye_Behesht/3115
🔸٢_ وهابی مدعی شد که آیات فوق در شان ابوبکر نازل شده است , در حالی که عایشه دختر ابوبکر با صراحت می گوید که هیچ آیه ای از قرآن در مدح ابوبکر و خانواده اش نازل نشد , جز آیات سوره افک پیرامون مبری بودن عایشه از زنا چنان که بخاری نقل می کند که عایشه می گفت :
" هیچ آیه ای از قرآن کریم درباره خاندان ما نازل نشد , مگر آیه ای که پاکدامنی مرا بیان داشته است " " ما انزل الله فینا شیئا من القرآن الا ان الله انزل عذری "
📚صحیح بخاری ج ٤ ص ١٨٢٧ ح ٤٥٥٠
٣ _ بزرگان اهلسنت معتقدند که آیات مذکور در مورد ابوالدحداح نازل شد نه ابوبکر و تصریح کرده اند که روایت مربوط به ابوالدحداح صحیح است :
" أَنَّ رَجُلًا قَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ: إِنَّ لِفُلَانٍ نَخْلَةً، وَأَنَا أُقِيمُ حَائِطِي بِهَا، فَأْمُرْهُ أَنْ يُعْطِيَنِي حَتَّى أُقِيمَ حَائِطِي بِهَا، فَقَالَ لَهُ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ:" أَعْطِهَا إِيَّاهُ بِنَخْلَةٍ فِي الْجَنَّةِ" فَأَبَى، فَأَتَاهُ أَبُو الدَّحْدَاحِ فَقَالَ: بِعْنِي نَخْلَتَكَ بِحَائِطِي. فَفَعَلَ، فَأَتَى النَّبِيَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، إِنِّي قَدِ ابْتَعْتُ النَّخْلَةَ بِحَائِطِي. قَالَ:" فَاجْعَلْهَا لَهُ، فَقَدْ أَعْطَيْتُكَهَا. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ:" كَمْ مِنْ عَذْقٍ رَدَاحٍ لِأَبِي الدَّحْدَاحِ فِي الْجَنَّةِ" قَالَهَا مِرَارًا. قَالَ: فَأَتَى امْرَأَتَه فَقَالَ: يَا أُمَّ الدَّحْدَاحِ اخْرُجِي مِنَ الْحَائِطِ، فَإِنِّي قَدْ بِعْتُهُ بِنَخْلَةٍ فِي الْجَنَّةِ. فَقَالَتْ: رَبِحَ الْبَيْعُ. أَوْ كَلِمَةً تُشْبِهُهَا "
📚مسند احمد با تحقیق شعیب ارنووط , ج ١٩ ص ٤٦٥ ( اسناده صحیح علی شرط مسلم ) _ صحیح ابن حبان ج ١٦ ص ١١٣ _ المعجم الکبیر ج ٢٢ ص ٣٠٠ _ الاصابه ج ٧ ص ١١٩_ سبل الهدی ج ٩ ص ٢٣ _ المستدرک علی الصحیحین ج ٢ ص ٢٤ ( هذا حدیث صحیح علی شرط مسلم ) _ مجمع الزوائد ج ٩ ص ٣٢٤ ( رواه احمد و الطبرانی و رجالهما رجال الصحیح ) و ....
٤ _ ابن حجر هیثمی عالم رجالی بزرگ اهلسنت , تصریح می کند روایتی که می گوید آیات مذکور در شان ابوبکر نازل شده است , ضعیف است , زیرا در سند آن مصعب بن ثابت وجود دارد که ضعیف است : «و عن عبد اللّه بن الزبير قال: نزلت في أبي بكر الصديق: و ما لأحد عنده من نعمة تجزى إلّا ابتغاء وجه ربّه الأعلى و لسوف يرضى. رواه الطبراني و فيه: مصعب بن ثابت و فيه ضعف»
📚مجمع الزوائد ج ٩ ص ٥٠
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
آیا ملک ظالمین را خداوند به آنان داده است ?!!!!
🤔#پرسش :
❓می گویند در قرآن آمده است که خداوند به هرکس بخواهد حکومت می دهد این یعنی چی ? یعنی خداوند به ظالمین حکومت می دهد که به دیگران ظلم کند ❕❕
💠#پاسخ💠
👌خداوند می فرماید :
" قُلِ اللَّهُمَّ مالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ "
" بگو:" بارالها! مالك حكومتها تويى، به هر كس بخواهى، حكومت مىبخشى، و از هر كس بخواهى، حكومت را جدا می کنی ، هر كس را بخواهى، عزت مىدهى، و هر كه را بخواهى خوار مىكنى. تمام خوبيها به دست توست، تو بر هر چيزى قادرى. " ( آل عمران ٢٦ )
❕در رابطه با آیه شریفه مفسرین توضیحات خوبی داده اند , که در ادامه بیان می شود :
🔸١ _ در تفسیر نمونه آمده است :
" در اينجا سؤال مهمى مطرح است و آن اينكه ممكن است كسانى از آيه فوق چنين نتيجه بگيرند كه، هر كس به حكومتى مىرسد و يا از حكومت، سقوط مىكند، خواست خدا بوده و نتيجه اين سخن، امضاى تمام حكومتهاى جباران و ستمگران تاريخ از قبيل حكومت چنگيز و هيتلر و ... مىباشد، اتفاقا در تاريخ نيز مىخوانيم كه" يزيد بن معاويه" هم براى توجيه حكومت ننگين و ظالمانه خود به اين آيه استدلال كرد , به همين جهت در كلمات مفسران، براى حل اين اشكال توضيحاتى در باره آيه ديده مىشود ...
❕ولى حق اين است كه آيه يك مفهوم كلى و عمومى دارد كه طبق آن، تمام حكومتهاى خوب و بد بر طبق مشيت خداست، ولى با اين توضيح كه: خداوند يك سلسله عوامل و اسباب براى پيشرفت و پيروزى در اين جهان آفريده است، و استفاده از آثار اين اسباب همان مشيت خدا است.
👌بنا بر اين خواست خدا يعنى آثارى كه در آن اسباب و عوامل آفريده شده است: حال اگر افراد ستمگر و ناصالحى (همچون چنگيز و يزيد و فرعون و مانند اينها) از آن وسايل استفاده كردند و ملتهايى ضعيف و زبون و ترسو، به آن تن در دادند و حكومت ننگين آنها را تحمل كردند، اين نتيجه اعمال خود آنها است، كه گفتهاند:" هر ملتى لايق همان حكومتى است كه دارد"! ولى اگر ملتها آگاه بودند و آن عوامل و اسباب را از دست جباران گرفته و به دست صالحان دادند و حكومتهاى عادلانهاى به وجود آوردند باز نتيجه اعمال آنها است كه بستگى به طرز استفاده از عوامل و اسباب الهى دارد.
❕در حقيقت آيه، بيدار باشى براى همه افراد و جوامع انسانى است كه بهوش باشند، و از وسايل پيروزى بهره گيرند و پيش از آنكه افراد ناصالح بر آنها چيره شوند و مقامات حساس اجتماع را از دست آنها بگيرند آنها بكوشند و سنگرها را اشغال كنند. كوتاه سخن اينكه: خواست خداوند همان است كه در عالم، اسباب آفريده تا چگونه ما از عالم اسباب استفاده كنيم. "
📚تفسير نمونه، ج 2، ص: 492
🔸٢ _ در تفسیر آسان می خوانیم :
"از اطلاق اين جمله شريفه و آيات ديگر قرآن استفاده ميشود:
👌خدا مقام فرمانفرمائى را به بشر عطا ميكند. ولى شكر نعمت و كفران آن ربطى بخدا ندارد. بلكه اين دو موضوع برفتار خود بشر مربوط ميباشند. مثلا حضرت سليمان عليه السّلام در مقابل اين نعمت بزرگ سپاسگزارى ميكرد. چنانكه در سوره: نمل، آيه 40 راجع بتواضع آن بزرگوار در مقابل زير دستان خود ميفرمايد:
فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قالَ هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَ أَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَ مَنْ شَكَرَ فَإِنَّما يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ. يعنى هنگامى كه سليمان ديد تخت بلقيس در حضورش برقرار شده است فرمود: اين نعمت از فضل پروردگار من است. خدا ميخواهد مرا آزمايش نمايد كه آيا سپاسگزارم يا كفران نعمت مينمايم. و كسيكه شكرگزار باشد بر له خودش خواهد بود و كسيكه كفران نعمت كند يقينا پروردگار من با كرامت است , ولى نمرود كفران نعمت كرد. چنانكه قرآن مجيد راجع به اين جريان در سوره: بقره، آيه 259 ميفرمايد: أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَاجَّ إِبْراهِيمَ فِي رَبِّهِ أَنْ آتاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ. يعنى (يا محمّد!) آيا داستان آن شخصى را نميدانى كه با حضرت ابراهيم راجع به پروردگارش كه فرمانفرمائى را به او عطا كرده بود مجادله كرد.
❕در تفسير تبيان ميفرمايد: ضمير كلمه: آتاه به آن كسى برمىگردد كه با ابراهيم مخاصمه ميكرد. نه تنها مقام حكومت اينطور باشد. بلكه هر نعمتى را خدا به هر كسى عطا كند همينطور است.
💠ادامه 👇
💠ادامه 👇
👌 (وَ تَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشاءُ) همانطور كه حكمت تو اقتضاء ميكند مقام فرمانفرمائى را به هر كسى كه صلاح بدانى عطا ميكنى همانطور هم اين مقام را طبق مصلحتى كه فقط خودت از آن آگاهى از هر كسى كه بخواهى ميگيرى.
❕گاهى بخت النصر را ميفرستى تا در عوض خون بناحق ريخته شده حضرت يحيى عليه السلام هزاران نفر از بنى اسرائيل را طعمه كيفر قرار دهد و گاهى هم عمر بن عبد العزيز را علم ميكنى تا جامعه بشر در زير سايه عدالت وى از مزاياى زندگى برخوردار باشد. "
📚تفسير آسان، ج 2، ص: 241
🔸٣ _ دو نظریه فوق اگر چه می تواند موجه به نظر آید , اما با توجه به آنکه آیه شریفه در سیاق بیان الطاف و نعمات الهی است , و ملک مذکور را به عنوان لطف الهی محسوب می کند که خداوند هرکسی را که بخواهد , مشمول آن می کند , بنابراین نمی توان دو تفسیر فوق را پذیرفت , زیرا ملک و حکومت ظالمین به عنوان لطف و افاضه الهی به آنان داده نشده است .
👌ملکی که به عنوان لطف و رحمت و فیض الهی به کسی داده می شود , همان ملک در لباس نبوت و امامت و خلافت الهیه است که خداوند هرکسی را که شایستگی داشته باشد , نبی و امام می کند و ملک و سلطنت نبوت و خلافت را به آنان می دهد و کسانی را که شایستگی ندارند , مشمول این لطف نمی کند و این ملک را از آنان دور و جدا می سازد .
❕بنابراین آیه مورد بحث مخصوص به حکومت های الهی است که خداوند به هرکس از بندگان شایسته اش که بخواهد ( یعنی انبیاء و امامان ) تفویض می کند , چنان که در روایت امام صادق علیه السلام , این نکته مورد تاکید قرار گرفته است .
👌در كافى شریف از عبد الاعلى، مولاى آل سام از امام صادق (ع) روايت آورده كه گفت: حضور آن جناب عرضه داشتم قرآن كريم مىفرمايد:" قُلِ اللَّهُمَّ مالِكَ الْمُلْكِ، تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشاءُ، وَ تَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشاءُ"
❓ آيا جز اين است كه ملك بنى اميه را خدا به آنان داده؟ !!!
👌امام ع فرمود:
" اينطور كه تو فكر كردهاى نيست، خداى عز و جل ملك را به ما داد، ولى بنى اميه از دست ما ربودند، همانطور كه خدا به مردى جامه نو مىدهد، ولى چپاولگرى آن را از دست وى مىربايد، هم چنان كه نبايد گفت خدا به چپاولگر جامه روزى كرده، چون جامه مال او نيست، همين طور نبايد گفت خدا به بنى اميه ملك داده است. "
" قُلْتُ لَهُ قُلِ اللَّهُمَّ مالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشاءُ أَ لَيْسَ قَدْ آتَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- بَنِي أُمَيَّةَ الْمُلْكَ قَالَ لَيْسَ حَيْثُ تَذْهَبُ إِلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ آتَانَا الْمُلْكَ وَ أَخَذَتْهُ بَنُو أُمَيَّةَ بِمَنْزِلَةِ الرَّجُلِ يَكُونُ لَهُ الثَّوْبُ فَيَأْخُذُهُ الْآخَرُ فَلَيْسَ هُوَ لِلَّذِي أَخَذَهُ. "
📚الکافی ج ٨ ص ٢٦٦ _ تفسیر عیاشی ج ١ ص ١٦٦
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir
رابطه تغذیه و اخلاق !!!!!
🤔#پرسش :
❓آشپزی و میوه جات در مذهب شیعه ❕❕
في الموثق كالصحيح عن جميل بن دراج عن أبي عبد الله عليه السلام قال: من أكل سفرجلة أنطق الله عز و جل الحكمة على لسانه أربعين صباحا
هر كس يك بَهِ (میوه ای شبیه گلابی هست ) خورد خدا چهل روز حكمت بر زبانش جارى سازد.
📚نام کتاب : روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه( ط- القديمة) نویسنده : المجلسي، محمد تقى جلد : 7 صفحه : 608 ❗️❗️
💠#پاسخ💠
👌روایت فوق اشاره ای است بر تاثیر مستقیم تغذیه بر اخلاق و فکر و روان که از مسائل مسلم علمی و قرآنی و روایی است که چون وهابی , جاهل به این مسائل است , مطلب فوق را به عنوان یک اشکال بر شیعه مطرح کرده است .
❕در این رابطه در کتاب " اخلاق در قرآن " بحث جالبی آمده است و می گوید :
👌" بسيار مىشود كه يك حالت بحرانى روحى و غم و اندوه شديد جسم را در مدّت كوتاهى، ضعيف و پژمرده و ناتوان مىسازد، موهاى انسان را سفيد، چشم را كم نور، قوّت و توان را از دست و پا مىگيرد؛ عكس اين مسأله نيز صادق است كه حالات خوب جسمانى در روح انسان اثر مىگذارد، روح را شاداب و فكر را قوّت مىبخشد.
❕از قديم الايّام تأثير غذاها بر روحيّات اخلاق انسانى مورد توجّه دانشمندان بوده است و حتّى اين مطلب جزء فرهنگ تودههاى مردم شده است؛ مثلًا، خونخوارى را مايه قساوت و سنگدلى مىشمردند، و معتقد بودند كه عقل سالم در بدن سالم است.
👌در آيات قرآن مجيد و روايات اسلامى نيز نشانههاى روشنى براى اين معنى ديده مى شود.
❕از جمله در آيه 41 سوره مائده درباره گروهى از يهود كه مرتكب كارهاى خلافى از قبيل جاسوسى بر ضدّ اسلام و تحريف حقايق كتب آسمانى شده بودند، مىفرمايد: «آنها كسانى هستند كه خدا نخواسته است دلهايشان را پاك كند " و بلافاصله در آيه بعد مىفرمايد: «سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ اكَّالُونَ لِلسُّحْتِ؛ "آنها بسيار به سخنان تو گوش فرا مىدهند تا آن را تكذيب كنند و بسيار مال حرام مىخورند!»
❕اين تعبير نشان مىدهد كه آلودگى دلهاى آنها بر اثر اعمالى همچون تكذيب آيات الهى، و خوردن مال حرام بطور مداوم بوده است و از اين جا روشن مىشود كه خوردن مال حرام سبب تيرگى آيينه دل و نفوذ اخلاق رذيله و فاصله گرفتن با فضائل اخلاقى است.
❕در آيه 91 سوره مائده درباره شراب و قمار مىفرمايد: «شيطان مىخواهد در ميان شما به وسيله شراب و قمار، عداوت ايجاد كنند؛ انَّما يُرِيْدُ الشَّيطانُ انْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ العَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فِىالْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ».
👌بى شك عداوت و بغضاءِ دو حالت درونى و اخلاقى است كه در آيه بالا رابطه ميان آن و نوشيدن شراب ذكر شده، و اين نشان مىدهد كه غذا و نوشيدنى حرامى همچون شراب مىتواند در شكل گيرى رذائل اخلاقى همانند پرخاشگرى و ستيزهجويى و عداوت و دشمنى اثر بگذارد.
❕در آيه 51 سوره مؤمنون مىخوانيم: «اى پيامبران از غذاهاى پاكيزه بخوريد و عمل صالح انجام دهيد؛ يا ايُّها الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِباتِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً».
👌بعضى از مفسّران معتقدند ذكر اين دو (خوردن غذاهاى پاك و انجام عمل صالح) پشت سر يكديگر دليل بر وجود يك نوع ارتباطى بين اين دو است، و اشاره به اين است غذاهاى مختلف آثار اخلاقى متفاوتى دارد، غذاى حلال و پاك، روح را پاك مىكند و سرچشمه عمل صالح مىشود، و غذاهاى حرام و ناپاك روح و جان را تيره و سبب اعمال ناصالح مىگردد.
❕در روايات متعدّد ديگرى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و امامان معصوم عليهم السلام آمده است كه: «مَنْ تَرَكَ اللَّحْمَ ارْبَعينَ صَباحاً ساءَ خُلْقُهُ؛
كسى كه چهل روز گوشت را ترك كند، اخلاق او بد مىشود!»
📚وسائل الشیعه ج ١٧ ص ٢٥ باب ١٢
❕از اين احاديث بخوبى استفاده مىشود كه در گوشت مادّهاى است كه اگر براى مدّت طولانى از بدن انسان قطع شود، در روحيّات و اخلاق او اثر مىگذارد، و كج خلقى و بد اخلاقى به بار مىآورد. البتّه استفاده زياد از گوشت حيوانات نيز در بعضى از روايات مذموم شمرده شده، ولى از ترك آن براى مدّت طولانى نيز در بسيارى از روايات نهى شده است.
👌 در روايات زيادى كه در كتاب «اطعمه و اشربه» آمده است، رابطهاى ميان بسيارى از غذاها و اخلاق خوب و بد، بيان گرديده به عنوان نمونه:
❕در حديثى از رسول خدا صلى الله عليه و آله مىخوانيم: «عَلَيْكمُ بِالزَّيْتِ فَانَّهُ يَكْشِفُ الْمُرَّةَ .... وَ يُحَسِّنُ الخُلْقَ؛ بر شما لازم است كه از زيت (زيت به معنى روغن زيتون يا هرگونه روغن مايع است) استفاده كنيد، زيرا صفرا را از بين مىبرد ... و اخلاق انسان را نيكو مىكند!»
📚وسائل الشیعه ج ١٧ ص ٢٥
💠ادامه 👇
💠ادامه 👇
❕در حديثى از امام صادق عليه السلام مىخوانيم: كه از كلام پيامبرچنين نقل مىكند : «مَنْ سَرَّهُ انْ يَقِلَّ غَيْظُهُ فَلْيَأكُلْ لَحْمَ الدُّراجِ؛ "كسى كه دوست دارد خشم او كم شود گوشت درّاج را بخورد!»
📚فروع کافی ج ٦ ص ٣١٢
❕از اين تعبير بخوبى استفاده مىشود كه رابطهاى ميان تغذيه و خشم و بردبارى وجود دارد.
👌در روايات متعدّدى كه در كافى درباره انگور آمده است رابطه ميان خوردن انگور و برطرف شدن غم و اندوه ديده مىشود؛ از جمله، در حديثى از امام صادق عليه السلام مىخوانيم:
❕ «شَكَى نَبِىٌّ مِنَ الْانبِياءِ الَى اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ الْغَمَّ فَامَرَهُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ بِاكْلِ الْعِنَبِ
؛ يكى از پيامبران الهى از غم و اندوه (و افسردگى) به پيشگاه خداوند متعال شكايت كرد؛ خداوند متعال به او دستور داد كه انگور بخورد!»
📚الکافی ج ٦ ص ٣٥١
❕اين حديث تأكيد بيشترى است بر مسأله ارتباط تغذيه با مسائل اخلاقى.
👌 در احاديث متعدّدى نيز رابطه خوردن انار و از ميان رفتن وسوسههاى شيطانى و به وجود آمدن نورانيّت قلب ديده مىشود؛ از جمله، در حديث معتبرى از امام صادق عليه السلام آمده است كه مىفرمود: «مَنْ اكَلَ رُمَّانَةً عَلَى الرِّيقِ انارَتْ قَلْبَهُ ارْبَعينَ يَوْمَاً؛ كسى كه يك انار را ناشتا بخورد، چهل روز قلبش را نورانى مىكند.»
📚همان مدرک ص ٣٥٤
❕در روايت متعدّدى در باب «خوردن» تعبيراتى ديده مىشود كه همه نشانه ارتباط تغذيه با روحيّات و مسائل اخلاقى است؛ از جمله، در حديثى از رسول خدا صلى الله عليه و آله مىخوانيم كه به جعفر (ابن ابى طالب) فرمود: «يا جَعْفَرُ كُلِ السَّفَرْجَلَ فَانَّه يُقَوّىِ الْقَلْبَ و يُشْجِعُ الْجَبانَ؛ اى جعفر! «به» بخور قلب را تقويت مىكند و ترسو را شجاع مىسازد!»
📚همان مدرک ص ٣٥٧
👌بنابراین رابطه نزديكى ميان تغذيه و روحيّات و اخلاقيّات وجود دارد، هرگز نمىگوئيم غذاها علّت تامّه براى اخلاق خوب يا بد است، بلكه همين اندازه مىدانيم كه طبق روايات بالا يكى از عوامل زمينهساز پاكى و اخلاق، تغذيه است هم از نظر نوع غذاها و هم از نظر حلال و حرام بودن آنها.
❕دانشمندان امروز نيز معتقدند بسيارى از پديدههاى اخلاقى به خاطر هورمونهائى است كه غدّههاى بدن تراوش مىكند و تراوش غدّهها رابطه نزديكى با تغذيه انسان دارد؛ بر همين اساس، بعضى معتقدند كه گوشت هر حيوانى حاوى صفات آن حيوان است، واز طريق غدّهها و تراوش آنها در اخلاق كسانى كه از آن تغذيه مىكنند اثر مىگذارد. گوشت درندگان انسان را درندهخو مىكند، و گوشت خوك صفت بىبندوبارى جنسى را كه از ويژگيهاى اين حيوان است به خورنده آن منتقل مىسازد. "
📚اخلاق در قرآن، ناصر مکارم شیرازی , ج1، ص: 208
👌با توجه به آنچه گذشت و به حسب روایت مورد استناد وهابی , خوردن سفرجل می تواند در انسان تاثیر مثبت بگذارد و روح و قلب و فکر انسان را پاکسازی کند و انسان بتواند بهتر فکر و تعقل کند و به اذن خداوند که مسبب الاسباب است , پس از این پاکسازی فکری و روانی , سخنان حکیمانه و پر مغز از انسان صادر شود .
👌در کتابهای اهلسنت نیز روایات متعددی هم مضمون روایتی که وهابی از کتب شیعه مورد اشکال قرار داد , وجود دارد که گواه روشنی بر تاثیر تغذیه بر روی اخلاق است که ذکر همه آنها بحث را به درازا می کشد , مثلا علمای اهلسنت نقل می کنند که "هرکس انار را با پوستش بخورد , خداوند قلبش را تا چهل شب نورانی می کند " " من أكل رمانة بقشرها ، أنار الله قلبه أربعين ليلة " .
📚سیر اعلام النبلاء ج ٩ ص ٣٩٢
❕" خداوند زیادی خوردن و آشامیدن در دنیا را سبب قساوت قلب قرار داده است " " جعل الله فضول المطعم و المشرب في الدنيا سبب لقسوة القلب "
📚فیض القدیر ج ٣ ص ٦١١
❕" خوردن گوشت , اخلاق را نیکو می کند و کسی که چهل روز گوشت نخورد , اخلاقش بد می شود " " عليكم بهذا اللحم فكلوه ، فإنه يحسن الخلق _ من لم يأكل اللحم اربعين يوما ساء خلقه "
📚کنز العمال ج ١٥ ص٤٥٤
❕"الدُّبّاءُ يُكثِرُ الدِّماغَ، و يَزيدُ فِي العَقل " "كدو، مغز را زياد مىكند و بر عقل مىافزايد».
📚کنزالعمال ج ١٠ ص ٤٤ _ سبل الهدی و الرشاد ج ١٢ ص ٢٢٥
#پرسمان_اعتقادی
@Rahnamye_Behesht
#سایت_ما
ipasookh.ir