کتاب #عمار_حلب 📚
هر جا میرفت،میریختند دورش. یک شب داخل مسجدی بودیم،نزدیک حلب. کارمان تمام شده بود،یک دفعه رسید. جمعیت ریختند پشت سرش. یاد یک صحنه از جنگ افتادم که شهید همت و متوسلیان وقتی حرکت میکردند،پشت سرشان موج انسانی حرکت میکرد.
شهید محمد حسین محمدخانی
@Rahrovanaeshohadaa
مےگفتـــــ :
مݩ یڪ چیزے فهمیده ام!
خـــــدا
شـــــهادتـــــ
را همیشھ بھ آدم هایےداده ڪ در ڪار، سختڪوش بوده اند...
#شهیدمحمودرضا_بیضائي
@Rahrovanaeshohadaa
🌹عاشقتم خدا🌹:
🍃🌹آیه روز
✨🔸وَأَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدًا
🔹و مساجد مخصوص (پرستش ذات یکتای) خداست پس نباید با خدا احدی غیر او را پرستش کنید.
📗سوره جن آیه ۱۸
✨🌹۱۸ اسفند سالروز تاسیس کانونهای فرهنگی هنری مساجد کشور
🌹
🌷کانال رهروان شهدا🌷
@Rahrovanaeshohadaa
بِســــــم ربّ الشُهدا 🌸
💢 مدافع امنیتی که در چیذر
دفن شد 💢
📓#آرام_جان داستان زندگی شهید حریم امنیت محمد حسین حدادیان به روایت مادر
📚در بخشی از این ڪتاب میخوانیم :
انگار زخم پای محمدحسین ذره ذره روحم را می خورد. نمی توانستم دور خانه راه بروم. زبانم در دهانم شده بود مثل یک تکه چوب خشک. دو تا توت خشک گذاشتم در دهانم.
تا توت نم پس داد و مزه اش رفت زیر زبانم، هری دلم ریخت. مزه شیرینی توت.
بی هوا رفتم در قعر چاه خاطرات روز شهادت آقا مهدی...
@Rahrovanaeshohadaa
✍ بی تفاوت نبودن را از این نوجوان شهید بیاموزیم
بچه که بود، با داداشش رفت خونه همسایه. اونجا رادیو روشن بود و صدای ترانه اش بلند... محمودرضا رفت تا رادیو رو خاموش کنه ، اما قدش نرسید. با همون شیرینزبونی کودکانه به همسایه گفت: فاطمه خانوم! می خوای خدا شما رو جهنمی کنه؟ همسایه پرسید: چرا جهنمی کنه؟ محمودرضا گفت: چون ترانه رو خاموش نمی کنید...
🌷 خاطرهای از کودکی شهید محمودرضا وطنخواه
📚 منبع: کتاب سیره دریادلان۲