حال ويران شده را زلزله باعث شده است
تو بخوان فاتحه ام را كه خرابم كردي...😭
#حسین_جانم💔
آن غایب حاضر که رهش راه نجات است
اویوسف زهراست که در قید حیات است
وصل تو بهاریست که پاییز ندارد
روی تو جمالیست که مه نیزندارد
#امام_زمان💚
#دخیلک_یا_رقیه🙏🏻😭
گنجینهی عشق است دلِ خونِ رقیه
عالم به فدای دلِ محزونِ رقیه
آنقدر که در طالعِ او اشکِ غم افتاد
شد وردِ لبِ ما اَنا مجنونِ رقیه
#صلی_الله_علیک_یا_رقیه_بنت_الحسین🖤
#روز_سوم
-فإذا اختنَقتُمْ، بالحُسينِ تنفّسوا.
+اگر دلِتان سخت به تَنگ آمد،
با ذکرِ حسین نَفَس بکشید.😔💔
#عزیزم_حسین 🥀
#عربی_نوشت
#جانِ_خواهر🙏🏻
اسباب خجلت است كریمانه كن قبول
این دو ذبیح، تحـفهی ناچیـزِ خواهــرند
#جان_به_قربان_دو_طفل_زینب🖤
#محرم
ندارم دست و پایی تا بگردانم عروسی را
حنا بندان قاسم شد قبولم کن به قربانی....🥀
#قاسمبنالحسن🖤
دشمنانش همه درمانده و نیرنگ زدند
به تلافی جمل، ضربه هماهنگ زدند
دشمنانش همه درمانده و نیرنگ زدند
به تلافی جمل، ضربه هماهنگ زدند
دوره کردند، دویدند سویش با عجله
دسته ای که همه جا، پای ولا لنگ زدند
جای نُقل شب دامادی او، با دلِ پُر…
نوه ی فاطمه را از همه سو سنگ زدند
یوسف نجمه، نقابش به روی خاک افتاد
گرگ ها بر بدن زخمی او چنگ زدند
پهلویش بوی حسن داشت، بوی فاطمه داشت
نیزه بر پهلوی او قومِ نظر تنگ زدند
اسب ها جای حنا بر سر و بر صورت او
تاختند آن قدر از خون، به رخش رنگ زدند
نعل ها داغ که گشتند جگرسوز شدند
با صدای ترکِ سینه اش آهنگ زدند
جای یک جرعه فقط آب، هزاران ضربه…
بر دهانی که شده تشنه ی از جنگ زدند
نجمه ماند و دل خون… تا که پس از ساعاتی
شعله بر چادر آن مادرِ دلتنگ زدند
😭😭😭😭😭
#محمد_جواد_شیرازی
#روز_ششم🖤
گم کرده ام جواهر خود را به موج خون
زینب بیا به همت هم جستجو کنیم...
😭😭😭😭😭😭
#علیاکبرم
#محرم
#یا_اباالفضل_العباس🙏🏻
رفتنت کار مرا سخت به هم پیچیده
همه دارند به زن های حرم میخندند
#سقای_حرم_سید_وسالار_نیامد😭
در میانِ نامهٔـ اعمـــــاݪ در محشـــــر فقط
روزهایۍڪہبرایتگریہڪردمدیدنیاست
#عزیزم_حسین 😭
#یا_ابا_عبدالله🖤
به نام نامے سر، بسمه تعالےٰ سر
بلند مرتبه پیکر ، بلند بالا سر ...
نگاه کن به زمین! ما رأیت إلا تن
به آسمان بنگر! ما رأیت إلا سر ...
#السلام_علی_الغریب 💔
تن ناشناس بود صدا آشنا ولی
آری حسین بود سر از تن جدا ولی
یک کشته هم شبیه تن زخمی اش نبود
سر را بریده بود عدو از قفا ولی
زینب شنید تا که اخیه الیه را
در پیش او نشست برای عزا ولی
تا خواست با برادر خود شرح غم کند
وا شد دهانِ حنجره ایی بی حیا ولی
آن لحظه دید دور و برش نیست محرمی
پا در رکاب بُرد و پیِ آشنا ولی..
یادش بخیر دور و برش حلقه می زدند
حالا عقیله می رود از کربلا ولی..
در آسمانِ خواهر خود چون هلال رفت
در شام و کوفه بود بر آن نیزه ها ولی
خونِ خدا هر آنچه که در غاضریه برد
بردند و ماند جوششِ خون خدا ولی
#شام_قریبان
قدقامتِ تو، کلام عاشورا بود
آمیخته با قیام عاشورا بود
سجّاد! پس از غروب آن ظهر غریب
سجّاده ی تو پیام عاشورا بود
#شهادت_امام_سجاد🖤
«فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ»
+هر کجا را نگاه میکنم تو بالای نیزه ای...
#امانازدلزینب💔