#حکایت
🔹یکی از بزرگان میگفت:
ما یک گاری چی در محلمان بود، که نفت می برد و به او عمو نفتی می گفتند.
یک روز مرا دید و گفت:
سلام. ببخشید خانه تان را گازکشی کرده اید!؟
گفتم: بله!
گفت: فهمیدم. چون سلام هایت تغییر کرده است!
من تعجب کردم، گفتم: یعنی چه!؟
گفت:
قبل از اینکه خانه ات گازکشی شود، خوب مرا تحویل می گرفتی، حالم را می پرسیدی. همه اهل محل همینطور بودند. هرکس خانه اش گازکشی میشود، دیگر سلام علیک او تغییر میکند...!!
از اون لحظه، فهمیدم سی سال سلامم بوی نفت میداد. عوض اینکه بوی انسانیت و اخلاقیات بدهد.
سی سال او را با اخلاق خوب تحويل گرفتم. خیال میکردم اخلاقم خوب است. ولی حالا که خانه را گازکشی کردم ناخودآگاه فکر کردم نیازی نیست به او سلام کنم.
✔️ یادمان باشد، سلام مان بوی نیاز ندهد...
#داستان #اخلاقی
Join👇
🆔 @Rangiinkaman
🌺🍃﷽🌺🍃
#داستان
#پندانه
✍روزی مبلغی جوان، هیزم شکنی را در
حال کار در جنگل می بیند و با فهمیدن
اینکه هیزم شکن در تمام عمر خود
حتی اسمی از عیسی نشنیده است،
با خود می گوید:
«عجب فرصتی است برای به
دین آوردن این مرد!»
در اثنایی که هیزم شکن تمام روز به طور یکنواخت مشغول تکه کردن هیزم و حمل آنها با گاری بود، مبلغ جوان یک ریزصحبت می کرد، عاقبت از صحبت کردن باز می ایستد و می پرسد: «خب، حالا حاضری دین عیسی مسیح را بپذیری؟» هیزم شکن پاسخ می دهد: «نمی دانم ، شما تمام روز درباره عیسی مسیح و اینکه وی در همه مشکلات زندگی به یاری ما خواهد شتافت، حرف زدید، اما خود شما هیچ #کمکی به من نکردید.» ‼️
❌ #حکایت خیلی از آدماست که
فقط بلدند خوب حرف بزنند!
Join👇
🆔 @Rangiinkaman
─═इई 🌸🌸🌿🌹🌿🌸🌸ईइ═─
#حکایت
🌾خیلی قشنگه حتماً بخونید.
🔹 روزي حضرت داوود از يك آبادي ميگذشت. پيرزني را ديد بر سر قبري زجه زنان. نالان و گريان. پرسيد: مادر چرا گريه مي كني؟ پيرزن گفت: فرزندم در اين سن كم از دنيا رفت. داوود گفت: مگر چند سال عمر كرد؟ پيرزن جواب داد:350 سال!! داوود گفت: مادر ناراحت نباش.
🔸 پيرزن گفت: چرا؟ پيامبر فرمود: بعد از ما گروهي بدنيا مي آيند كه بيش از صد سال عمر نميكنند. پيرزن حالش دگرگون شد و از داوود پرسيد: آنها براي خودشان خانه هم ميسازند، آيا وقت خانه درست كردن دارند؟ حضرت داوود فرمود: بله آنها در اين فرصت كم با هم در خانه سازي رقابت ميكنند. پيرزن تعجب كرد و گفت: اگر جاي آنها بودم تمام صد سال را به خوشی و خوشحال کردن دیگران ميپرداختم
Join👇
🆔 @Rangiinkaman
✨﷽✨
#از_شایعه_بترسید
#حکایت
✍۷۰۰ سال پیش در اصفهان مسجدی می ساختند. کار تمام شده بود و کارگران در حال انجام خرده کاری های پایانی بودند. پیرزنی از انجا رد میشد . ناگهان پیرزن ایستاد و گفت بنظرم مناره مسجد کج است! کارگران خندیدند ولی #معمار با صدای بلند فریاد زد ساکت ! چوب بیاورید . کارگر بیاورید . چوب را به مناره تکیه دهید . حالا همه باهم . فشااار دهید . فشااااااااااار !!! و مرتب از پیرزن می پرسید مادر درست شد؟
بعد از چند دقیقه پیرزن گفت درست شد و دعا کنان دور شد . کارگران گفتند مگر می شود مناره را با فشار صاف کرد ؟ معمار گفت : نه ! ولی میتوان جلوی شایعه را گرفت ! اگر پیرزن می رفت و به اشتباه به مردم میگفت مناره کج است و شایعه کج بودن مناره بالا میگرفت . دیگر هرگز نمیشد مناره را در نظر مردم صاف کرد. ولی من الان با یک چوب و کمی فشار ، مناره را برای همیشه صاف کردم!!!
👈 از شایعه بترسید ! در تجارت و کسب و کارتان ، حتی در زندگیتان از شایعه بترسید ! اگر به موقع وارد عمل شوید براحتی مناره زندگیتان صاف خواهد شد
✨﷽✨
✅ آیا حضرت فاطمه(س) پس از ظهور رجعت می کند؟
✍حدیثی در منابع روایی وجود دارد که #حکایت از رجعت حضرت زهرا (س) بعد از ظهور امام زمان (عج) دارد. (روایتی که در پرسش مفضل از امام صادق (ع) آمده است)
🔰مفضل می گوید از امام صادق (ع) پرسیدم: آقا، آیا پیامبر (ص) و علی (ع) با قائم (عج)خواهند بود؟ فرمودند: آرى، والله پیامبر(ص) و علی (ع) ناگزیر می باید قدم روى زمین بگذارند.... اى مفضل! گویا مى بینم که ما ائمه(ع) آن موقع جلوی پیامبر(ص) جمع شده و به آن حضرت(ص) شکایت مى کنیم که امت بعد از وى چه به روز ما آوردند، و مى گوییم امت، ما را تکذیب کردند؛ بى اعتنایى، نفرین، لعنت و تهدید به قتل نمودند، حاکمان ستمگر آنها ما را از وطن بیرون آورده به پایتخت خود بردند و جمعى از ما را با سم و حبس کشتند.😭 در این وقت پیغمبر سخت گریه می کند و می فرماید اى فرزندان من! هر چه به شما رسید بیشتر به جد شما رسید.😭
آن گاه فاطمۀ زهرا (س) مى آید و از ظلم هایی که در حق او و همسرش شده و غصب فدک، ملک خود توسط آنها، و رفتن به میان مهاجرین و انصار و ایراد خطبه اش در خصوص غصب فدک، شکایت می کند. سپس نقل می کند که چگونه جمعى امیر المؤمنین(ع) را از خانه خود براى بیعت گرفتن در سقیفه بنى ساعده بردند،...😢
💥بنابر این، طبق این روایت که مفضل از امام صادق (ع)نقل می کند، #حضرت_زهرا (س) نیز جزو رجعت کنندگان خواهند بود؛
📚بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۱۷
📚مهدى موعود، (ترجمه ج ۵۱، بحار الأنوار)، ص۱۱۶۶
【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】
#حدیث #فاطمیه
Join👇
🆔 @Rangiinkaman
#حکایت
💐💐هر راست نشاید گفت💐💐
👑پادشاهی قصد کشتن اسیری کرد.
اسیر در آن حالت ناامیدی شاه را دشنام داد.
شاه به یکی از وزرای خود گفت:
《او چه می گوید؟》
وزیر گفت: "به جان شما دعا می کند."
شاه اسیر را بخشید.
وزیر دیگری که در محضر شاه بود و با آن وزیر اول مخالفت داشت گفت:"ای پادشاه، آن اسیر به شما دشنام داد."
👑پادشاه گفت :《تو راست می گویی اما دروغ آن وزیر که جان انسانی را نجات می دهد،بهتر از راست توست که باعث مرگ🗡 انسانی می شود.》
🌼 جز راست نباید گفت 🌼
🌼 هر راست نشاید گفت🌼
📚(گلستان سعدی،باب اول،حکایت اول)
Join👇
🆔 @Rangiinkaman
📜 تعارف دروغین
💠اسماء بنت عمیس می گوید:
در شب🌜عروسی عایشه، من با عده ای از زنان، عروس را به خانه رسول خدا (صل الله علیه وآله) بردیم.
🔸در خانه آن حضرت یک ظرف🍚 پر از شیر بود، پیامبر اکرم مقداری از آن شیر را نوشید،بعد کاسه را به طرف عایشه آورد تا بخورد.
🔹عایشه تعارف کرد و شیر را نگرفت،من به او گفتم: بگیر و دست رسول خدا را برنگردان. عایشه ظرف را گرفت و خورد.
🔸بعد حضرت فرمود :به زنان همراهت بده تا بخورند.من و دیگر زنان تعارف کرده گفتیم:میل نداریم.
🔹پیامبر اکرم(صل الله علیه و آله)فرمود:گرسنگی و (تعارف) دروغ را باهم یکجا جمع نکنید.!!!
🔸من گفتم :ای رسول خدا،اگر به چیزی میل داشته باشیم، اما تعارف کرده بگوییم میل نداریم، آیا این دروغ حساب می شود؟!
🔹حضرت فرمود:
هر درروغی در نامه عمل انسان گفته شده،ثبت می شود،هرچند آن دروغ کوچک باشد.
📙(محجه البیضاء،ج۵،ص۲۴۹.) 📚
#حکایت #حدیث
#پندانه
Join👇
🆔 @Rangiinkaman
🍃🌸 #حکایت
🔰پوریاى ولى، مردى بود قوى، قدرتمند و معروف.
با تمام پهلوانان معروف زمان کشتى گرفت و پشت همه را به خاک رسانید.
زمانى که به اصفهان رسید، با پهلوانان اصفهان هم کشتى گرفت و همه را به خاک انداخت.
🔹از پهلوانان شهر درخواست کرد بازوبند پهلوانى مرا مُهر کنید، همه مُهر کردند جز رئیس پهلوانان شهر که با پوریا هنوز کشتى نگرفته بود.
🔸گفت من با پوریا کشتى مى گیرم، اگر پشتم را به خاک رسانید بازوبندش را مُهر مى کنم.
قرار کشتى را روز جمعه در میدان عالى قاپو گذاشتند تا مردم جاى تماشاى آن کشتى کم نظیر را داشته باشند.
🔹پوریای ولی، شب جمعه پیرزنى را دید حلوا خیر مى کند و با لحنى ملتمسانه مى گوید از این حلوا بخورید و دعا کنید خداوند حاجت مرا بدهد.
🔹پوریا پرسید مادرم، حاجت تو چیست؟
گفت پسرم در رأس پهلوانان این شهر است، بناست فردا با پوریاى ولى کشتى بگیرد.
او نان آور من و زن و فرزند خود است، اقوامى داریم که به آنها هم کمک مى کند.
مى ترسم با شکست او، حقوقش قطع شود و معیشت ما دچار سختى و مضیقه گردد.
🔹پوریاى ولى همان وقت نیت کرد به جاى آنکه پشت پهلوان معروف اصفهان را به خاک برساند، پشت #نفس را به خاک اندازد.
✔️بر این نیت بود تا با آن کشتى گیر روبرو شد.
وقتى به هم پیچیدند، دید با یک ضربه مى تواند او را به خاک اندازد ولى به صورتى کشتى گرفت که پشتش به خاک رسید تا نان جمعى قطع نشود و علاوه دل آن پیرزن شاد گردد و خود هم نصیبى از رحمت خدا شامل حالش شود.👏
➕نامش در تاریخ پهلوانى به عنوان انسانى والا، جوانمرد، با فتوت و با گذشت ثبت شد و امروز قبرش در گیلان زیارتگاه اهل دل است.
📚 منبع: جامع النورین مشهور به انسان، اسماعیل سبزواری، صفحه ۲۳۴
Join👇
🆔 @Rangiinkaman
#حکایت
🎗روزی حکیمی به شاگردانش گفت:
فردا هرکدام یک کیسه بیاورید و در آن به تعداد آدم هایی که دوستشان ندارید و از آن ها بدتان می آید، پیاز قرار دهید!
روزبعد همه همین کار را انجام دادند و حکیم گفت: هر جا که می روید، این کیسه را با خود حمل کنید.
شاگردان بعد از چند روز خسته شدند و به حکیم شکایت بردند که:
پیاز ها گندیده و بوی تعفن گرفته است و ما را اذیت می کند.
حکیم پاسخ زیبایی داد: این شبیه وضعیتی است که شما کینه دیگران را در دل نگه دارید.😱
‼️این کینه قلب و دل شما را فاسد می کند و بیشتر از همه خودتان را اذیت خواهد کرد.
پس "ببخشید" و "بگذرید" تا "آزار" نبینید..
Join👇
🆔 @Rangiinkaman
✍پادشاهی بود که فقط یک چشم و یک پا داشت.
پادشاه به تمام نقاشان قلمرو خود دستور داد تا یک پرتره زیبا از او نقاشی کنند.
اما هیچکدام نتوانستند؛ آنان چگونه میتوانستند با وجود نقص در یک چشم و یک پای پادشاه، نقاشی زیبایی از او بکشند؟
✍ سرانجام یکی از نقاشان گفت که میتواند این کار را انجام دهد و یک تصویر کلاسیک از پادشاه نقاشی کرد.
نقاشی او فوقالعاده بود و همه را غافلگیر کرد. او شاه را در حالتی نقاشی کرد که یک شکار را مورد هدف قرار داده بود؛ نشانهگیری با یک چشم بسته و یک پای خم شده.
🔸چرا ما نتوانیم از دیگران چنین تصاویری نقاشی کنیم؛ پنهان کردن نقاط ضعف و برجسته ساختن نقاط قوت آنان.
#حکایت
Join👇
🆔 @Rangiinkaman
💐 ﷽ 💐
◾️چوپان گله گوسفندان را به آغل برد و همه درهای آنرا بست. چون گرگهای گرسنه سر رسیدند، درها را بسته یافتند و از رسیدن به گوسفندان ناامید شدند. برگشتند تا نقشهای برای آزادیِگوسفندان از آغل پیدا کنند.
◽️سرانجام گرگها به این نتیجه رسیدند که راهِچاره، برپایی تظاهراتی جلوی خانه چوپان است که در آن آزادی گوسفندان را فریاد بزنند.گرگها تظاهرات طولانی را برپا کردند و به دور آغل چرخیدند.
◾️گوسفندان هم وقتی صدای گرگها را شنیدند که بهخاطر آزادی آنها چقدر محزون زوزه میکشند، احساس هویت کردند و با آنان همصدا شدند.
◽️با تشویق گرگها آنقدر خود را به در و دیوار زدند تا بالاخره راهی باز شد و همگی با سرعت تمام به صحرا گریختند و از آزادیشان شروع به لذت بردن کردند
◾️گوسفندان به صحرا گریختند وگرگها پشت سرشان دویدند. چوپان صدا میزد و گاهی فریاد میکشید و گاهی عصایش را پرتاب میکرد تا بلکه جلویشان را بگیرد. اما هیچ فایده ای نه از فریاد و نه از عصا دستگیرش نشد.
◽️گرگها گوسفندان را در صحرایی بدون چوپان و نگهبان یافتند. آن شب، شبی تاریک برای گوسفندان آزاده بود و شبی اشتهاآور برای گرگهای به کمین نشسته...!!!!😰
#حکایت
Join👇
🆔 @Rangiinkaman
♻️ جهت حفظ عقاید
🍃🌸 امام باقر علیه السلام فرمود:
🔹«مردی نزد رسول اللّه صلی الله علیه و آله آمد و گفت: من منافق شدهام. حضرت صلی الله علیه و آله فرمود: «به خدا سوگند که تو منافق نشدهای، اگر منافق شده بودی، آنچه را برایت پیش آمد کرده است، به من نمیگفتی، گمان این است که دشمن حاضر (شیطان) به تو #وسوسه کرد که چه کسی تو را آفریده؟ تو گفتی: خدا مرا آفریده. به تو گفت: او را که آفریده»؟ عرض کرد: آری، سوگند به پروردگاری که تو را به راستی فرستاد، چنین است که می گویی.
🔸آنگاه حضرت صلی الله علیه و آله فرمود: «شیطان از راه #اعمال به شما حمله می کند، چون عاجز شد و نتوانست بر شما دست یابد، از این راه (راه عقاید) می آید تا شما را لغزش دهد، هر گاه چنین شد، خدا را به یگانگی یاد کنید و بگویید:《لا إله إلا اللّه》.
📚 اصول کافی، باب الوسوسه و حدیث النفس
#حکایت
Join👇
🆔 @Rangiinkaman
هدایت شده از ♡کُـلبـہ زِندِگــے♡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 #کلیپ (قَطّاره امام علی علیه السلام)
🔰 به گزارش پايگاه اطلاع رساني حج، در حدود۲۵كيلومتري جنوب غربي #كربلا، چشمه آبي وجود دارد كه به «قَطّاره» #امام_علي (عليه السلام) شناخته ميشود و آن را محل معجزه امام (ع) در مسير جنگ صفين مي نامند . در اطراف اين محل، ديوارههاي صخرهاي نسبتاً مرتفعي وجود دارد. اخيراً بر روي چشمه، گنبد كوچكي بنا كردهاند .
🔹اصحاب امام علي(ع) در مسير جنگ صفين دچار تشنگي شدند و نياز به آب آشاميدني پيدا كردند. حضرت علي(ع) در مسير جنگ صفين از راهبي كه در آنجا بود سوال كردند در اينجا آب براي آشاميدن وجود دارد و آن فرد جواب مي دهد در اين مكان آب وجود ندارد .
حضرت علي (ع) به اصحاب اشاره كردند اينجا را حفر كنند . اصحاب قسمتي از زمين را حفر نمودند و به سنگ بزرگي رسيدند. #حضرت_علي (ع) با پاي مبارك خود سنگ را حركت دادند . در آن هنگام آب زيادي از زير سنگ جاري شد . فرد راهب از امام علي(ع) سوال كرد شما وصي يا پيامبر هستيد ؟ امام علي (ع) جواب دادند : من پيامبر نيستم و امام هستم . راهب مسيحي با ديدن اين معجزه مسلمان شده👌 و با امام علي(ع) در جنگ صفين شركت مي كند و به شهادت مي رسد.
➕اين ماجرا به انسان مي آموزد كه چگونه بايد از فرصت هاي پيش رو جهت انتخاب #راه_درست در زندگي استفاده كند و سعادتمند شود.
#حکایت #یاعلی
JOiN👇
💖 @Kolbezendegi 💖
💢💢💢💢💢💢💢
🔰 شیخی بود که به شاگردانش عقیده می آموخت ، لااله الاالله یادشان می داد ، آنرا برایشان شرح می داد و بر اساس آن تربیتشان می کرد.
🔹روزی یکی از شاگردانش طوطی ای برای او هدیه آورد، زیرا شیخ پرورش پرندگان را بسیار دوست می داشت. شیخ همواره طوطی را محبت می کرد و او را در درسهایش حاضر می کرد تا آنکه طوطی توانست بگوید: لااله الا اللّه
🔹طوطی شب و روز لااله الا الله می گفت. اما یک روز شاگردان دیدند که شیخ به شدت گریه می کند. وقتی از او علت را پرسیدند گفت : طوطی به دست گربه کشته شد. گفتند برای این گریه می کنی؟ اگر بخواهی یکی بهتر از آن را برایت تهیه می کنیم. شیخ پاسخ داد: من برای این گریه نمی کنم. ناراحتی من از اینست که وقتی گربه به طوطی حمله کرد ، طوطی آنقدر فریاد زد تا مُرد.
🔹با آن همه لااله الاالله که می گفت ، وقتی گربه به او حمله کرد ، آنرا #فراموش کرد و تنها فریاد می زد. زیرا او تنها با #زبانش می گفت و #قلبش آنرا یاد نگرفته و نفهمیده بود.
🔹سپس شیخ گفت می ترسم من هم مثل این طوطی باشم ! تمام عمر با زبانمان لااله الاالله بگوییم و وقتی که مرگ فرارسد فراموشش کنیم و آنرا ذکر نکنیم ، زیرا قلوب ما هنور آنرا نشناخته است!
*آیا ما لااله الااللّه را با دلهایمان آموخته ایم؟!*
#حکایت
ʝσvłŋ→°.•رنـگــ🌈ـین کـــ🏹ـمان
💠 #حکایت
🔹 از عالمی پرسیدند.
بالاترین وزنه چند کیلو است.
که یه نفر بزنه و بهش بگن پهلوان؟...
عالم در جواب گفتن بالاترین
وزنه یه پتوی نیم یا 1کیلویی است که یه نفر بتواند هنگام #نماز صبح از روی خود بلند کند.
هرکی بتونه اون وزنه رو بلند کند باید بهش گفت پهلوان.
🌸 رسول الله فرموده اند: ترکِ
نماز صبح : نور صورت
نماز ظهر : بركت رزق
نماز عصر : طاقت بدن
نماز مغرب : فايده فرزند
نماز عشاء : آرامش خواب را از بين میبرد.
Join👇
🆔 @Rangiinkaman
🔵 #حکایت
🔹 ستارخان سردار غیور ایرانی در خاطراتش می گوید:
من هیچوقت گریه نکردم، چون اگر گریه می کردم آذربایجان شکست می خورد
و اگر آذربایجان شکست می خورد #ایران شکست می خورد.
🔸 اما در زمان مشروطه یک بار گریستم. و آن زمانی بود که 9 ماه در محاصره بودیم بدون آب و بدون غذا.!!!
🔹 از قرارگاه آمدم بیرون، مادری را دیدم با کودکی در بغل، کودک از فرط گرسنگی به سمت بوته علفی رفت و بدلیل ضعف شدید بوته را با خاک ریشه می خورد،😭 با خودم گفتم الان مادر کودک مرا فحش می دهد و می گوید لعنت به ستارخان.
🔸 اما مادر، فرزند را در آغوش گرفت و گفت: "اشکالی ندارد فرزندم، خاک می خوریم، اما #خاک نمی دهیم." آنجا بود که اشک از چشمانم سرازیر شد.
زنده و پاینده باد نام کسانی که بخاطر #عزت این مملکت و آب و خاک، جانانه ایستادند...
Join👇
🆔 @Rangiinkaman
4_6005771603151947951.mp3
6.16M
▫️اینطور باش تا امام زمان علیه السلام خودش سراغت بیاید...
#حکایت جالبی از اولین روزهای پس از شهادت امام صادق علیهالسلام
📚كافي ج1ص351.