eitaa logo
کانال‌مسجدحضرت‌رسول‌اکرم(ص) خیابان‌باغ‌فردوس
272 دنبال‌کننده
2هزار عکس
957 ویدیو
73 فایل
🕌ادرس: کوچه ۸ شهید علیرضا مردانی 👈کانون فرهنگی هنری فاطمیه 👈کانون فرهنگی هنری شهیددکتر مفتح 👈پایگاه برادران شهیدمفتح 👈پایگاه بسیج خواهران کوثر 👈 خیریه حضرت رسول اکرم (ص) 👈قرارگاه فاطمه الزهرا 👈هیئت محبان اهل بیت ارتباط با خادم👇 @nookaar_315
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کانال‌مسجدحضرت‌رسول‌اکرم(ص) خیابان‌باغ‌فردوس
خاطره تکان دهنده از مادر شهید/دیدم سعید پشت سر امام رضا ایستاده‌!! 🔹قبل از کرونا قسمت شد مشرف شدیم
شهید سعید چشم براه * : خاطره از مادر : مادر شهید می گوید : ـ من همون روزها گفتم : مامان الان اسلام خون میخواد یه وقت شما نگی،من به خاطر شما نرفتم هرکدومتون که میتونید(دوبرادر)میتونید برید. ـ هنوز ماه رمضون تموم نشده بوده، که ایشون از باباش اجازه گرفت، 15 ساله بود که رفت و اول هم قبولش نمی کردن و تا وقتی 21 سالش شد هر 3،2 ماه یه بار می اومد مرخصی،من بعد از شهادت گفتم مامان شما چطوری به این مقام رسیدی؟ گفت : مامان فقط برا خدا کار کنین، فقط خلوص، اگه خلوص داشته باشیم هم دنیا رو داریم هم آخرت .خلوص به همه جا می رسوندتون . ـ وقتی می خواست بره جبهه از خدا خواستم و گفتم:خدایا من فرستادمش در راهت ولی چند تا چیز می خوام : گمنام نشه ،اسیر نشه و معلول هم نشه و باور کنید این 6 سال که جبهه بود یه دفعه مجروح نشد که ما بریم بیمارستان بستریش کنیم و بعد هم که شهید شد، بدن و چشماش سوخته بود، دستش تقریبا قطع شده بود به خاطر همین شناخته نشده بود و برده بودنش شیراز ـ شبی که برای آخرین بار اومد گفت قسمت شده برا دفعه آخر ببینمتون و با همه خدافظی کرد. پدرش گفتن یه نفر رو برات دیدم که ازدواج کنی اول گفت نه .ولی به خاطر احترام زیاد نسبت به ما گفت چون شما می گید چشم، 15 روز دیگه خبرتون میکنم و سر 15 روز خبر شهادتش رو آوردن... ـ آخرین باری که می خواست بره همه می گفتن این دفعه آخرشه .خودشم گفت مامان خداحافظ برا همیشه. وعده ی ما باب المجاهدین در قیامت. قشنگ روزی که شهید شد والفجر هشت بود تو منطقه فاو. داشتیم کاچی می پختیم که یه لحظه حواسم رفت و دو تا خانوم سیاهپوش اومدن جلوم نشستن و گفتن اگه بدونی بچه ات چقدر برا اسلام خدمت کرد و شهید شد اصلا گریه نمی کنی . البته یه 10 ،20 روز طول کشید تا ایشون شناخته شد و آوردنش، شبی که خبر آوردن، داداشم اومدن ازشون پرسیدم که بچمو آوردن؟ که ایشون گفت من اومدم به شما سر بزنم گفتم نه . همون شب تقریبا نیم ساعت قبل از اذون بود که به خوابم اومد و از حضور حضرت زهرا(س) بالای سرش و شاخه گلی که بهش داده بودند و بو کرده بود و بعدش چیزی نفهمیده بود برام تعریف کرد. گفت هر وقت خواستین گریه کنید برا سر مقدس حسین(ع) اشک بریزید. گفت از قفس آزاد شدم، آزاد شدم و حالا بیاین بریم جامو نشونتون بدم ، دم یه باغ رسیدم، همه ی درخت ها را تزیین کرده بودند،گفت بیاین قصرم رو نشونتون بدم؛ قصرم کنار قصر امام حسینه. گفت فردا این چیزا رو می بینید و فردا قرار بود بریم شناسایی آخه بدنش خیلی سوخته بود... ـ من اصلا حس نمی کنم که ایشون نیست ، الان حس می کنم اینجا داره راه میره و هر وقت یه مشکل و و گرفتاری ای باشه راهنمایی مون می کنن . حاج آقا مریض بودن گفت به فلان آقا بگید بیان حدیث کسا و فلان آقا امن یجیب بخونن،هر نفسی یه اثری داره .که اومدن و خوندن و حاجاقا خوب شدن . ـ ما منزلمون رو فروخته بودیم و هرجا می گشتیم خونه پیدا نمی کردیم.یه شب گفتم تو پسر بزرگ و ارشد مایی و وقت ما هم تموم شده بود . وسط نماز مغرب وعشا بود دیدم آوردمون اینجا و گفت مامان اینجا رو می پسندی؟ فرداش پدرشون رفته بود شیر بگیره که بقال گفته بود این خونه رو می فروشن که اومدیم ومعامله همین جا شد . خلاصه در هرکاری راهنمامونه . https://eitaa.com/Rasool_Akram_Mosque
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وقتی که همه دم از نا امید شدن میزنند، من امیدم را به خدایی گره میزنم که در اوج نا امیدی قلبم را سرشار از نور امید میکند...:)✨ https://eitaa.com/Rasool_Akram_Mosque
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔅پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: [ لا تَتَّكِلْ إلى غَيرِ اللّه ِ فيَكِلَكَ اللّه ُ إلَيهِ .] به كسى غير از خدا تكيه نكن، كه خداوند تو را به همو وا مى گذارد. 📚 مستدرك الوسائل: ۱۱/۲۱۷/۱۲۷۹۰ 🌱 https://eitaa.com/Rasool_Akram_Mosque
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
برکت روزمان از نگاه شماست که اگر نباشد، ما کجا و یادتان کجا 🔹️این پنج قهرمان شهید طی حدوداً دو سال از عملیات بدر تا کربلای ۵ به فیض شهادت رسیدند. https://eitaa.com/Rasool_Akram_Mosque