| #حیا_را_از_شهدا_بیاموزیم | 😌☝🏻
سر ڪلاس
جواب معلمش را نمیداد.
میگفت:
تا حجاب نداشته باشـے
ما با هم صحبتـے نداریم.
#شهید_محمدعلے_جهان_آرا
#حجاب
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
#کانال
#فقط_کلام_شهید❣❣
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
🌷شلمچه
آن ها چفیه داشتند…
من چادر دارم!🌱
آنان چفیه می بستند تا بسیجی وار بجنگند!🌷
من چادر می پوشم تا زهرایی زندگی کنم...🌱
آنان چفیه را خیس می کردند تا نَفَس هایشان آلوده ی شیمیایی نشود!😔
من چادر می پوشم تا از نفَس های آلوده دور بمانم...🌱
.
آنان موقع نماز شب با چفیه صورت خود را می پوشاندند تا شناسایی نشوند!
من چادر می پوشم تا از نگاه های حرام پوشیده باشم...🫰
آنان با چفیه زخم هایشان را می بستند!😔
من وقتی چادر ی می بینم یاد زخم پهلوی مادرم می افتم...🖤💔
آنان سرخی خونشان را به سیاهی چادرم امانت داده اند!✨
من چادر سیاهم را محکم می پوشم تا امانتدار خوبی برای آنان باشم... 🫰
#حجاب
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
#کانال
#فقط_کلام_شهید❣❣
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
◖🧕🏻🌿◗
-میگفت..
خواهرانعزيز،مانندزينبزندگیكنيد، #حجاب
شماازخونسرخمنمهمتراست،
شمشيریاستوبهچشممنافقانميخورد..
#شهيدسيدجعفراحمدپناه›
🧕🏻 #حجاب
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
#کانال
#فقط_کلام_شهید❣❣
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
غرب از آزادی حجاب چه میخواهد ...
#نجابت_ایرانی
#الگوی_سوم_زن_مسلمان
#و_خدا_خواست_تو_ریحانه_باشی
#حجاب
#چادر_یادگار_مادر
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
#کانال
#فقط_کلام_شهید❣❣
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
شهید ابراهیم هادی:
ایمان یک زن زمانی کامل میشود که #حجاب اش را کامل رعایت کند.
#سخن_شهدا 💌
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
#کانال
#فقط_کلام_شهید❣❣
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
اولین نفری که با #حجاب شد
زینب اولین نفر از خانوادهاش بود که با حجاب شد. اولین نفر بود که چادر رو انتخاب کرد و همین چادرش باعث کینهی دشمن شد؛ منافقین تو یه کوچه بعد از نماز مغرب و عشا آنقدر گرهی رو سریش رو کشیدند تا به #شهادت رسید در حالیکه فقط ۱۴ سال سن داشت.
شهیده #زینب_کمایی 🌹
#چادر_حجاب_برتر
https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋
7.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به یــاد جانبازان این آب و خاک!
با تاخیر!
نه جنگولکبازیه!
نه فیلم کمدی!
دلشو نداری نبین!
مسئولین محترم ؛
شما رو به خدا یادتون نره اینــــا رو...
#حجاب
#تورم
#میلاد_حضرت_عباس
#میلاد_امام_سجاد
#کانال
#فقط_کلام_شهید❣❣
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
میگن! چادر سر کردن
بی کلاسی ،عقب افتادگی !
کی میگه اقتداء به حضرت زهرا'س'
بی کلاسیه!
این همه شهید مقتداشون حضرتزهرا'س' بود
خانم اشتباه رفتی راهو
اهدناصراطالمستقیم اینجاست..😉🌱
#حجاب
#کانال
#فقط_کلام_شهید❣❣
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
خواهرم! نگذار به اسم آزادی، با تو همانند شئ رفتار کنند
شهید «علیرضا ملازاده»
🔶 شهید وقتی که غرق در خون میشود فریاد برمیآورد 😔
«خواهرانم حجاب شما از خون من رنگینتر است»،
من اکنون نیز فریاد برمیآورم «خواهرم حجابت را، حجابت را حفظ کن.🌱 تن پوش و لباست را حفظ کن. خواهرم نگذار پوشش را از تو بگیرند، نگذار به اسم آزادی زن، با تو و دیگر خواهرانم همانند شئ رفتار کنند. 😔این فریاد از اعماق قلبم است.🍀
#حجاب
#حیا
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
#کانال
#فقط_کلام_شهید❣❣
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
🌿فرازی از وصیت نامه شهید رحیم آنجفی:
خواهرم؛
محجوب باش و باتقوا،
كه شمایید كه دشمن را با چادر سیاهتان و تقوایتان میكشید. حجاب تو سنگر تو است، تو از داخلِ حجاب، دشمن را میبینى و دشمن تو را نمیبیند.
#شهدا
#حجاب
https://eitaa.com/Ravie_1370🦋❤️🦋
◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱⊰⊱▸◂⊰⊱
💥یا رفیــــق مݩ لا رفیــــق له💥
✍رمان جذاب و آموزنده #سرباز
✍قسمت ۹
نگرانی توی صورتش معلوم بود.زهره خانوم از آشپزخونه اومد و گفت:
-معلوم هست کجایی تو؟چرا اینقدر دیر کردی؟
فاطمه با حالت معصومانه ای گفت:
_ببخشید خب..دیگه تکرار نمیشه.
امیررضا از اتاق بیرون اومد و گفت:
-نخیر آبجی کوچیکه..الان این لوس بازیا جواب نمیده.باید تنبیه بشی.
رو به مادرش گفت:
_مامان یه هفته ظرفهارو بشوره،خوبه؟
فاطمه مثلا با التماس گفت:
-نه مامان،خواهش میکنم.ظرف چیدن تو ماشین ظرف شویی کار خیلی سختیه.
زهره خانوم و حاج محمود و امیررضا خندیدن.
بعد از شام به اتاقش رفت.
تمام شب بیدار بود و #ازخدامیخواست کمکش کنه.نمیخواست خانواده شو نگران کنه.ناراحتی هاشو میریخت تو خودش.
روز بعد طبق معمول به دانشگاه رفت. هنوز هم امیدوار بود پویان اشتباه کرده باشه.میخواست یکبار دیگه ازش بپرسه تا مطمئن بشه.ولی پویان دانشگاه نرفته بود و فاطمه تو نگرانی موند.
پویان خیلی دوست داشت بره دانشگاه تا روزهای آخر بیشتر مریم رو ببینه ولی حالا که فاطمه از علاقه ش به مریم خبر داشت،نگران بود که مریم هم متوجه این موضوع بشه.
تصمیم گرفت دیگه دانشگاه نره.
پدر و مادرش هم مهمانی خداحافظی گرفته بودن.بیشتر وقتش رو با افشین بود و بقیه مواقع مشغول جمع کردن وسایلش و با خانواده ش بود.
چند روز گذشت.
دو روز به رفتنش مونده بود.برای اینکه آخرین بار مریم رو ببینه به دانشگاه رفت.دوستان نزدیک ترش میدونستن که برای همیشه داره از ایران میره،وقتی دیدنش خوشحال شدن و دورش جمع شدن.ولی چشمان پویان مدام دنبال مریم و فاطمه میگشت.
بالاخره بعد از دو ساعت فاطمه رو دید،
ولی مریم همراهش نبود.
بهانه ای آورد،از دوستانش جدا شد و سمت فاطمه رفت.
اما یاد ناراحتی فاطمه افتاد و منصرف شد.برگشت که بره ولی فاطمه متوجه ش شد.
-جناب سلطانی
پویان شرمنده برگشت سمت فاطمه. فاطمه گفت:_سلام
-سلام
-برای خداحافظی با بچه ها اومدید دانشگاه؟
-بله.
فاطمه متوجه شد که برای دیدن مریم اومده ولی نمیدونه چجوری بگه.گفت:
_من و دوستم کلاس جداگانه داشتیم. چند دقیقه دیگه کلاسش تموم میشه، اینجا باهم قرار گذاشتیم.
مدتی ساکت بودن.هیچ کدوم به اون یکی نگاه نمیکردن.فاطمه گفت:
_آقای سلطانی،حرفهای اون روزتون درمورد دوست تون،شوخی بود دیگه؟.. آره؟
فاطمه بغض داشت.پویان خیلی ناراحت شد.برگشت بره که فاطمه گفت:
_آقای سلطانی.
پویان ایستاد.
-من کار اشتباهی نکردم و عذرخواهی نمیکنم.اون به #حجاب و #ایمان من توهین کرد.تا آخرش پای ایمانم میمونم، هرچی که بشه..فقط اینکه خانواده مو ناراحت کنن برام سخته.
پویان ساکت بود.
نمیدونست چی بگه.شرمنده بود.فاطمه از حالت های پویان مطمئن شد که اون حرفها حقیقت بوده، و افشین واقعا همچین آدمی هست.دیگه چیزی نگفت.
مریم رو دید که نزدیک میشد.گفت:
-خانم مروت دارن میان.
پویان سرشو بلند کرد.وقتی مریم رو دید هول شد...
💥ادامه دارد...
✍دومیـن اثــر از؛
✍بانـــو «مهدی یارمنتظرقائم»
https://eitaa.com/Ravie_1370🦋❤️🦋
محمدرضاهمیشهمیگفت:
یہچادرازحضرتزهرا‹س›
بهخانمهاارثرسیدهو
داشتناین#حجـاب و
حفظکردنِاونلیاقت میخواد..♥!
#حَواسِتبِہحِجآبِتباشِهـ🌸
https://eitaa.com/Ravie_1370🦋🦋