📌 خاطره خواندنی یک قاری قرآن از حاج قاسم
✍عبدالصمد مرزوقی، قاری و از سربازان حاج قاسم در دهه ۷۰: از سالهای ۷۴ تا ۷۶ در لشکر۴۱ ثارالله کرمان سرباز حاج قاسم سلیمانی بودم. یکی از طرحهای ابتکاری حاج قاسم حفظ ۲۰ جز قرآن برای سربازها بود تا مرخصی تشویقی دریافت کنند که مورد استقبال قرار گرفت. رفتار محبتآمیز حاج قاسم باعث شده بود من هرگاه به مرخصی بروم با غیبت به لشکر بازگردم،پایان دوره سربازی من بود و همخدمتیهایم همه مرخص شدند و من متوجه شدم حاج قاسم هشت ماه برایم اضافه خدمت رد کرده است و وقتی به او گلهمند شدم دستور دادند همه اضافه خدمت هایم بخاطر فعالیتهای قرآنی بخشیده شود.
خدمت سربازی من در لشکر ثارالله تمام شد و چند سال بعد حاج قاسم برای یک ماموریت به کیش آمده بود و با زحمت ادرس منزل ما را پیدا کرده بود، اما من خانه نبودم و وقتی فهمیدیم او برای دیدن من به منزل مراجعه کرده است حالمان خراب شد.
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
#کانال
❣#فقط_ کلام _شهید❣
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
✍🏼 خاطراهای ناب از شهید مصطفی عارفی، به قلم فرمانده تیپ حضرت ابالفضل العباس(ع) از لشکر فاطمیون
سال ۹۴ با گردان امام رضا(ع) که فرماندهاش رزمندهای به نام جاسم بود، در منطقه بیارات ملاقات کردم. گردانی بسیار منظم، سازماندهی شده و دارای نیروهای مخلص. این گردان باید به تیپ حضرت ابوالفضل العباس(ع) ملحق می شد. با خوشحالی این گردان را در آغوش تیپ پذیرفتم و بدون تغییرات جایگزین گردان فاتح ۳ نمودم که ادامه فعالیتهای جهادی خود را داشته باشند.
در بین نیروهای این گردان، جوانی را به نام مصطفی عارفی یافتم. جوانی بسیار خوش اخلاق، دارای اندام قوی و قامتی بلند و رسا، مسلط به تمام جنگ افزارها و متخصص در امر تخریب.
شهر تدمر در تیررس نیروهای تکفیری داعش بود و یک عملیات طرح ریزی شد. گردان تازه محلق شده اعلام آمادگی کرد و واقعا هم در آزادسازی مرحله اول نقش بسزایی داشت. باید عملیات پاکسازی شروع میشد که مسیر را مهیا کند. در این میان #مصطفی داوطلب شد و نیروهای خودش را به سمت دشمن به حرکت درآورد.
ساعت ۱۱ شب هوا بسیار تاریک و جو سنگین بود. تاریکی به قدری بود که در چند قدمی یکدیگر را نمیدیدیم. ارتباط فقط از طریق بیسیم مقدور بود. لحظاتی گذشت که دشمن متوجه عملیات شد و آتش سنگین بر مواضع مقاومت میریخت. مصطفی از همه جلوتر بود. در اوج نبرد بودیم که صدای بیسیم مصطفی بلند شد: "به نقطه هدف رسیدم و مستقر شدیم. سنگر را حفظ کردیم اما یک زخمی داریم که حالش خوب نیست"
نیروهای کمکی را اعزام کردم. هوا کمی روشن شده بود. دیگر صدای بیسیم مصطفی قطع شده بود. با خودم گفتم شاید بیسیمش شارژ تمام کرده. به هر حال خود را به ارتفاعات صعب العبور ۱۸۰۰ متری رساندم. ارتفاعاتی که عبور هیچ وسیله نقلیهای روی آن ممکن نبود. وقتی نزدیک موقعیت مصطفی رسیدم، پیکر پاک شهیدی را دیدم که لباس رزم فاطمیون داشت. با خودم گفتم حتما پیکر همان جانبازی هست که مصطفی اعلام کرده بود. نزدیک پیکر شهید شدم که ناگهان تمام وجودم سرد و بی حال شد. پیکر شهید متعلق به خودِ مصطفی بود.
مصطفی همان مجروحی بود که خودش اعلام کرده بود.
انتشار به مناسبت #سالروز_شهادت
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
#کانال
❣#فقط_ کلام _شهید❣
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
💌#خاطرات_شهدا
🟢شهید مدافعحرم مصطفی عارفی
♨️اسلحه خودکار
🔹مصطفی به واسطه آشنایی خوبی که با ادوات نظامی داشت، در عراق و سوریه به عنوان مربی آموزشی خدمت کرد. از هوش فنی بالایی برخوردار بود و به خوبی اسلحههای مستعمل را تعمیر میکرد.
🔸آقا مصطفی تعریف میکرد: ما نیاز به نیرویی داشتیم که در سنگر بنشیند و تفنگی به دست بگیرد و هر ۲۰دقیقه یکبار، تیراندازی کند تا داعشیها بدانند که اینجا هنوز نیرو هست. در این راه قبل از اومدن نیروهای ما، چند تا شهید عراقی داده بودیم.
🔹میگفت: من یک اسلحه را طوری طراحی کردم که خودش هر بیستدقیقه یکبار تیراندازی میکرد؛ این کار چند فایده داشت: اول اینکه دیگر نیروهایمان شهید نمیشدند، دوم اینکه ما به راحتی میتوانستیم مقر دشمن را شناسایی کنیم.
🔸بعضی وقتها نیاز بود تک و پاتکی زده شود تا از جای دیگری عملیاتی غافلگیرکننده انجام شود؛ برای اینکه داعشیها را سرگرم کرده باشیم، چند اسلحه را طوری درست کرده بودیم که هرچند دقیقهای یکبار خودش شلیک میکرد و داعشیها فکر میکردند که تعداد زیادی نیرو مقابلشان قرار دارند!
🎙راوے: همسر شهید
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
#کانال
❣#فقط_ کلام _شهید❣
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
May 11
سلام
شب بخیر
به مناسبت شهادت امام صادق ع
قرارهست موکب بزنیم
و کارفرهنگی و ایستگاه صلواتی برقرار هست
بخاطر برپایی موکب نیازمند حمایت شما هستیم
6037991780180182
اسماعیل پیش بین
مستندات در همین کانال گذاشته میشه
09168301483
❣️فقط کلام شهید❣️
سلام شب بخیر به مناسبت شهادت امام صادق ع قرارهست موکب بزنیم و کارفرهنگی و ایستگاه صلواتی برقرار هست
تاکنون مبلغ 710هزارتومن کمک جمع اوری شده
ولی همچنان نیازمند نگاهاتون هستیم
📨#خاطرات_شهدا
🌕شهید مدافعحرم مهدی شکوری
🔷رموز تلفنی مبتکرانه
🌻پدر شهید نقل میکند: مهدی قبلِ رفتنش به سوریه در آخرین دیدارمان به من گفت به دلیل اینکه احتمال دارد خطوط تلفن، امن نباشد و این موضوع باعث لورفتنِ مکان آنها شود و برای همرزمان و دوستانش اتفاقی بیفتد، نمیتواند در مکالمات تلفنی مکان دقیق خود را اعلام کند.
🦋از آنجا که از نگرانی من و مادرش هم اطلاع داشت و میدانست اینگونه نگرانی ما هم افزایش پیدا میکند، از روی نقشه با ما قول و قراری گذاشت و مسیر مرز ایران تا دمشق و حرم حضرت زینب علیهاالسلام را از عدد صفر تا ۱۰ شمارهگذاری کرد و در تماسهای تلفنیاش به جای مکان استقرارش، عددی را بیان میکرد.
🌻در روزهای آخر قبل از شهادت و در تماسهای آخری که با ما گرفته بود، میگفت در منطقهی شماره۹ است و در منطقهی شماره ۱۰ که نماد حرم مطهر حضرت زینب علیهاالسلام بود، به یاد ما بوده است.
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
#کانال
❣#فقط_ کلام _شهید❣
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
شهید بابک
دوستانشهیدنوریمیگویند:
بابکازوقتیرفتسربازی ووارد سپاهشد
کلیتغیرکردواعتقاداتشکلاعوضشد و
بسیاریازکارهاییکهدرگذشتهانجاممیداد
راترککرد.
دوستانشمیگویند:
اینتغیرات دراوبهصورتتدریجیشکلگرفت.
ووقتیازاودلیلاینتغیراتروپرسیدیم
بابکگفت:راهموپیداکردم.
#زندگینامھ🌱:)!
:
پدرشمیگوید:وقتیبابکمیخواستبرهسوریه
منگفتمکهبابکدیگهبرنمیگرده
بابکشهیدمیشه...
اومیگوید:موقعخداحافظینایبلندشدننداشتم
منوبابکباچشمهایمانازهمدیگرخداحافظیکردیم
ومنازپشتسرپسرمرا یک دلسیرنگاهکردم...
خواهرشمیگوید:
وقتیبابکسوارماشینشدورفتمنومادرمخیلی
گریهمیکردیمکهدیدیمبابکبرگشتوگفت:
خواهشمیکنمگریهنکنیداینجوریاشکهاتون همیشهجلوی چشمامه!
بابکسهبارورفتوبرگشتودفعهچهارمماروخنداند
ورفت...
#زندگینامھ🌱:)!
#کانال
❣#فقط_ کلام _شهید❣
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄