#سیره_شهدا✨
🌺با هم از خیابان انقلاب رد میشدیم..
مردی بخشی از ماشینش آتش گرفته بود
و از دیگران کمک میخواست..؛🍃
چون احتمال انفجار وجود داشت
کسی جلو نمیرفت، روحالله تا این صحنه
را دید زد روی ترمز، همیشه در صندوق عقب
آب داشتیم، آبها را برداشت و به سمتِ
خودرو دوید و آتش را خاموش کرد..؛🍃
مرد راننده اشک میریخت و میگفت:
جوان! خدا عاقبتت را به خیرت کند..!
همین دعا ها روحالله را عاقبت به خیر کرد..!🍃
🌷شهید روحاللهقربانی🌷
🌷یاد امام وشهدا با صلوات🌷
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
#کانال
#فقط_کلام_شهید❣❣
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
💔
روزمان را متبرک میکنیم به یاد شهیدی که حضرت مهدی را حاضر و ناظر بر اعمال ما میدانست...
"موقع قنوت که می شد انگار یادش می رفت این همه جمعیت پشت سرش نشسته اند.
سه بار با سوز و ناله می خواند” «اللهم ارزقنی الشهادة فی سبیلک».
در تاریکی هوا لرزش شانه هایش را می دیدم. با قنوت ملتمسانه اش یک گام به شهادت نزدیک تر می شد.
بعد از نماز حاج آقا زیارت عاشورا می خواند و بغض ها یکی یک می ترکید."
همان شهیدی که میگفت: شهادت می دهم که حجت خداوند در روی زمین آقا امام زمان ارواحنافداه حیّ و حاضر و ناظر بر اعمال ما هست.
دسته گلی از صلوات به نیابت از تمامی شهدا از صدر اسلام تاکنون، هدیه میدهیم محضر حضرت علی و فاطمه زهرا سلام الله علیهما
🌸الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهم🌸
#شهید_مجتبی_اکبرزاده
#حضرت_مهدی
راوی: #حاج_حسین_یکتا
#کانال
#فقط_کلام_شهید❣❣
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
#خاطرات_شهدا 🍁
یک روز آمد در خانه ما و گفت #ماشینت را امروز لازم نداری؟✨
گفتم نه چطور؟🤔
گفت:
امروز بده من برم #مسافر کشی کنم ✨
گفتم:
باشه و ماشین را بهش دادم.✨
غروب که آمد گفت روغنی برنجی چیزی داری بردار و بیا داریم میریم خونه #نیازمندان .🌱
یه چند تا چیز برداشتم و با ابراهیم راه افتادیم ... .🍃
ابراهیم،با پولی که چند #ساعت مسافر کشی کرده بود،برای نیازمندان مواد غذایی تهیه میکرد و به آنها میداد.🙃☘
«در وقت #آزاد این گونه ثواب میکرد»
📚برگرفته از کتاب سلام بر ابراهیم
#خوشبحال_شهدا_بنده_شیطان_نشدن🥺💔
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
#کانال
#فقط_کلام_شهید❣❣
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
🔹 خواهر شهید صحبتی با ایشان داشتند که حالا درس واجب است
و درستت را ادامه بده
و حالا به جبهه نروید،
◇ اما ایشان میگویند:
″ما ضامن وظیفه هستیم، نه ضامن نتیجه!
و با این جواب خط مشی خود
را به همه اعلام میکنند."
✍ به روایت: مادر بزرگوار شهید
🔹 در آخرین فراز از وصیتنامهی شهید
این چنین آمده...
◇ رسیدن به خدا، زحمت میخواهد،
تهذیب میخواهد،
◇ نمازها را در اول وقت خواندن،
دعاها و راز و نیاز کردن
تا به صبح میخواهد،
◇ در این عبادات و راز و نیازها است
که پرده حجاب کنار می رود
و نظاره به جمال کبریایی و جبروتی
بارگاه قدس حضرت حق جلت عظمه میکند.
◇ سعی نمائید از قافله عقب نمانید
و یاد خدا را در دلهایتان زنده نگهدارید.
#روحانی_شهید_محسن_آقاخانی
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
#کانال
#فقط_کلام_شهید❣❣
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
❣️فقط کلام شهید❣️
#قسمت_اول
#زندگی_نامه_شهيد_مهدي_زين_الدين
لباس نو نداشت . دادم به او . " گفت " شما ها فکر می کنید من خیلی به این چیزها وابسته ام ؟ "
سلیقه اش دستم آمده بود . این که از چه لباس خوشش می آید یا نمی آید . به قول خودش لباس اج وجق دوست نداشت . لباس ساده و تمیز ، کمی هم شیک ، رنگ های آبی آسمانی و سبز . از قرمز بدش می آمد . می گفت " از جبهه این قرمز برای من شده یک جور سمبل قساوت . "
زمستان که شد برای این که داخل خانه گرم بماند آقا مهدی جلو ایوان را پلاستیک زد . شب ها کنار پنجره می نشستم و گوشه ی پلاستیک را بالا می زدم و خیابان را نگاه می کردم تا ببینم چه وقت ماشین او پیدایش می شود . خانه مان سر چهار راه بیست و چهار متری بود و از هر طرفی که می آمد می دیدمش . تویوتای لندکروزش را که می دیدم . بلند می شدم و خودم را سرگرم کاری نشان میدادم تا نفهمد این همه منتظر او بوده ام . یک بار که حواسم نبود . همین جوری مات رو به پنجره مانده بودم . صدایش را از پشت سرم شنیدم . گفت " بابا این در و پنجره ها هم شکل تو را یاد گرفتند ، از بس که آن جا نشستی . "
خودش هم یک کارهایی می کرد که فاصله ی بینمان کمتر شود . یک روز صبح خوابیده بودم . چشم هایم را باز کردم، دیدم یک آدم غریبه با سر ماشین شده بالای سرم نشسته دارد نگاهم می کند . اول ترسیدم ، بعد دیدم خود آقا مهدی است . موهایش را با نمره ی هشت زده بود . گفت " چه طور شدم ؟ " و خندید . خنده اش مخصوص خودش بود . لب زیرش اول کمی به یک طرف متمایل می شد ، بعد لب بالا با هم باز می شدند . خیلی قشنگ بود...
🌸پايان قسمت اول داستان زندگی نامه #شهيد_مهدي_زين_الدين 🌸
#کانال
#فقط_کلام_شهید❣❣
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
💔
لبخند دلنشین شهید مقاومت در قبر
همیـشه بشــاش و خنــدهرو بـود. انرژی خاصی در صورتش موج میزد و لبخندی که همیشه همراهش بود، حتی در قبر هم از او جدا نشد.
اهتمام زیادی به نماز و مخصوصاً نماز شب داشت. همیشه سوره واقعه را تلاوت میکرد. از صله رحم بسیار سخن میگفت و به آن عمل میکرد.
همیشه فانی بودن دنیا را به خود و اطرافیان تذکر میداد و میگفت که: «باید از لذتهای این دنیــای فــانی هم فاصله بگیریم.»
شخصیتی دوستداشتنی که نزد همگان محبوب بود... و هرکس چهره زیبای این شهید را میدید، به عشق و محبت در ایشان نسبت به خدا و مسیر شهادت پی میبرد.
شهـید وسـام، علاقه خاصی به امام خامنهای داشت؛ علاقهاش به ایشان طعم دیگری داشت. کتابهایشان را به خوبی مطالعه میکرد و از فتاوای ایشان اطلاع داشت.
راوی: همسر #شهید_وسام_محسن
#حزب_الله
#کانال
#فقط_کلام_شهید❣❣
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
میگفت میخواهم جوری شهید شوم که نیاز به کفن نداشته باشم!عاشق روضه حضرت عباس(ع) بود... میگفت: آدم تو خونش روضه بگیره ، روضه عباس(ع) حتی اکر فقط پنج نفر شرکت کنند.
روضه عباس(ع) دیوانه اش می کرد... جوری التماس کرد که در محرم سال گذشته بعد از انفجار ماشینش در حلب سوریه بی دست ، اربا اربا به شهادت رسید...عاشقِ عباس باید هم کوه غیرت باشد ، باید فدایی زینب باشد، باید فانی در حسین باشد.شهیدِ ابالفضلی ، در محضر ارباب یاد ما هم باش...
شهید روح الله قربانی🌷
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
#کانال
#فقط_کلام_شهید❣❣
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
روحالله خیلی دل رحم بود .
کوچک ترین ظلمی به کسی نمیکرد حتی به حیوانات .
جزیره فارور که میرفتیم برای ورزش و آموزش، آهو زیاد داشت که معمولا وقتی ما را میدیدند زود فرار میکردند .
یکبار با روحالله یک آهوی زیبا دیدیم که در مسیر راه ما ایستاده بود .
هرچی نزدیکش میشدیم، فرار نمیکرد . تعجب کردیم .
چند قدمی مانده بود که بهش برسیم، روحالله گفت:
صبر کن، یه ترسی تو چشماش هست .
کمی فکرد و گفت:
شاید بچهاش این اطرافه که فرار نمیکنه .
با نگاهمون اطراف رو گشتیم، درست میگفت، میان بوتهها یک بچه آهوی کوچک و زیبا بود .
روحالله دست من را کشید و گفت:
بیا از یه مسیر دیگه بریم، بیچاره خیلی ترسیده .
مسیرمان را کج کردیم تا آهوی مادر خیالش راحت بشود .
راوی: دوست شهید
🌷شهید روح الله قربانی🌷
یاد شهدا با صلوات🌷
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
#کانال
#فقط_کلام_شهید❣❣
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
💌 #هدیه_امام_رضا...
🍃 روح الله برای من هدیہ امام رضا بود .
همسری ڪه امام هشتم بہ آدم هدیہ بدهد و امام حسین (ع) او را بگیرد وصف نشدنی است . من عروس چنین مردی بودم .
با بچہ های دانشگاه رفتہ بودیم مشهد ،
اونجا برای نخستین بار برای ازدواجم دعا ڪردم گفتم : یا امام رضا اگر مردی متدین و اهل تقوا بہ خواستگاری ام بیاد قبول می ڪنم .
یڪ ماه بعد از اینڪه از مشهد برگشتم روح الله اومد خواستگاری ام ...
و شدم عروس امام رضا (ع) .
#شهید_روح_الله_قربانی
#همسفر_شهید، سالروز شهادت
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
#کانال
#فقط_کلام_شهید❣❣
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄
https://eitaa.com/Ravie_1370
┄┅═✼✿✵❣✵✿✼═┅┄