eitaa logo
❣️فقط کلام شهید❣️
468 دنبال‌کننده
12.6هزار عکس
2.4هزار ویدیو
7 فایل
یا صاحب الزمان ادرکنی ✹﷽✹ #شهید_سید_مرتضی_آوینی🍂 ✫⇠شرط ورود در جمع شهدا اخلاص است و اگر این شرط را دارے، ✦⇠چہ تفاوتی مے ڪند ڪہ نامت چیست و شغلت•√ #اللهم_عجل_لولیڪ‌_الفرج #ما_ملت_شهادتیم مدیرکانال👇 @Khadim1370 آی دی کانال👇 Ravie_1370
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌸 ❣ سلام_امام_زمانم❣ 🌹🍃صدها گله پيش يار بردن عشق است 🌼با عشق تو چوب طعنه خوردن عشق است 🌹🍃اي قلب تپندہ ی جهان يا_مهدی(عج) 🌼يکبار تو را ديدن و مردن عشــــق است #اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌺 @shohadarahshanedamadarad🍃🌸
صـــــــبح زیباست... اما لبخند زیبای شماست، ڪه حالِ دلــم را، خـوب می‌کند. 🌴🌾🌷🌴🌾🌷🌴🌾🌷 🌹سلام.#صبحتون بخیر و معطر به یاد #شهدای عزیز🌹 #ما_ملت_شهادتیم @shohadarahshanedamadarad🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•• دو چیز در مسیـر انسانیـت سریـع به مقصـد می‌رسـاند : یکی خواندن در و دیگری بر حضرت علیه السلام. گریه بر امام حـسیـــن معجزه می‌کند. به خدا معجزه می‌کند مردم.....! دامان امام را رها نکنید. هزار هزار هم ڪه عبادت کنید، باز هم به توسل به آقای شهیدمان محتاجید. مردم بدانید انسان یک شاکله ای دارد. ما اغلب شاکله خود را نمی‌شناسیم. کسی که به دنبال خیرات است، باید جنس و شاکله اش عالی باشد، امام بدانید که براۍ عالی شدن جنستان باید ‌. | هیچ چیز مانند این شاکله را درست نمی‌کند | 🌷 🌹 @shohadarahshanedamadarad🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
12.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨حجاب درکلام شهیدان 🌷 #حجاب #ماملت_شهادتیم #من_ماسک_میزنم @shohadarahshanedamadarad🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رهسپاریـــــم با ولایـــــت💓💓 تا شـــــهادتــــــــ💓💓 @shohadarahshanedamadarad🌷
می خواستم اسمش رو ببرم اما زبانم حرکت نمی کرد ... فقط میم اول اسمش توی دهنم می چرخید ... -م ... م ... همون طور که داشت با عجله بلند می شد گفت ... -جان متین؟ ... رفت سمت وسایلش ... شرمنده باید سریع برم سر کار ... جمع کردن و شستنش عین همیشه ... دست خودت رو می بوسه... همیشه موقع رفتن بدرقه اش می کردم و کیفش رو می دادم دستش .... اما اون روز خشک شده بودم ... پاهام حرکت نمی کرد ... در رو که بست، افتادم زمین... تلخ ترین ماه عمرم گذشت ... من بهش اعتماد کرده بودم ... فکر می کردم مسلمانه .. چون مسلمان بود بهش اعتماد کرده بودم ... اما حالا... بدون اینکه بفهمه زیر نظر گرفتمش ... تازه مفهوم حرف پدرم رو درک می کردم ... پدرم حق داشت... متین پله پله و کم کم شروع کرد به نشان دادن خود حقیقیش ... من به سختی توی صورتش لبخند می زدم ... سعی می کردم همسر خوبی باشم ... و دستش رو بگیرم... ولی فایده نداشت ... کار ما به جایی رسیده بود که من توی اتاق نماز می خوندم... و اون بی توجه به گناه بودن کارش، توی تلوزیون، فیلم های مستهجن نگاه می کرد ... و من رو هم به این کار دعوت می کرد ... حالا دیگه زبان فارسی رو هم کاملا یاد گرفته بودم ... اون روز، زودتر از همیشه اومد خونه ... هر چند از درون می سوختم اما با لبخند رفتم دم در استقبالش... -سلام متین جان ... خوش اومدی ... چی شده امروز زودتر اومدی خونه؟... -امروز مهمونی خونه یکی از دوست هام دعوتیم ... قبلا زبان بلد نبودی می گفتم اذیت میشی نمی بردمت ... اما حالا که کاملا بلدی... ادامه دارد... @shohadarahshanedamadarad🌷