eitaa logo
راض‌ِمان
2.1هزار دنبال‌کننده
397 عکس
193 ویدیو
0 فایل
خرده روایت‌های کوچک از اتفاقات بزرگ واحد خواهران مجموعه شهید چمران
مشاهده در ایتا
دانلود
خستگی با وجود عشقت ، به تنِ ما ملالی نیست هیچ شغلی در جهان زیباتر از پیر غلامی نیست ! مو سپید کرده های این آشیانه زیر لب گویند : دور از این خیمه ، دل بی‌تابِ ما را دوایی نیست .. ☕️ @Razee_man
24.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📍موکب شهیده فائزه رحیمی ☕️ @Razee_man
نمی‌دانم اگر استاد بود چه می‌گفت ، شاید حرفش این بود که : بیشتر می‌توانستید کار بکنید و بهتر اجرا .. باید سختی بکشید ، کار فرهنگی به مراتب سخت تر از کارهای دیگه است . رشد در کارهای سخته . بزرگی می‌گفت : تا زمانی که کف میدون نباشی و کار نکنی نمی‌فهمی که چقدر نمی‌فهمی .. ☕️ @Razee_man
19.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از سرما و خشکیِ زمستان و نا امیدی ِ ریشه زده در دلت خسته می‌شوی و دلت را حواله می‌دهی ؛به جشن بزرگ ، در ماه آخرِ این چند سال ، جشنِ نیمهٔ شعبان . برای برگزار شدن با شکوه تر این جشن ، تو نیز قدم خیلی کوچکی برمی‌داری در حالی که یقین داری اثر آن قدم کوچک در دلت ، کوچک نیست ، یاد او و جشن میلاد او به وسعت دریا دلت را آرام کرده و امیدوار !شاید به همین دلیل است که حضرت آقا " عید نیمه شعبان را عید نگاه به آینده " خوانده اند .. به امید دیدن یک قاب از آمدن او با سپاهی از شهیدان و امام شهیدان ☕️ @Razee_man
در این سرما ، خادمان‌ و زائرانت حرف هایی بیشتر از عاشقی ، برای گفتن داشتند ، حرف هایی که خیلی ها نه می‌خواهند بشنوند و نه طاقت شنیدن آن را دارند . دخترانت ، تا نیمه‌ای از شب بدون توجه به سرما و خستگی مشغول به خدمت بودند و به خاطر تو ، به دخترانِ آینده ساز ، امید می‌دادند . از زنانِ قهرمانی که به اشتباه ، قهرمان محسوب شدند و در رسانه بزرگ ! از فتنه‌ای که ما را درگیر خودش کرد گفتند و از نقشِ رسانه و قهرمان هایی پلاستیکی !! از انقلابِ عزیز و دستاورد هایش ؛ از نقشِ دختران و پسران ، جوانانی که آستین های همت برای کشور بالا زدند ؛ بذر امید کاشته شد . برای تو آقای ِمن ! ما دختران آتیه ساز پای ِکار این انقلاب هستیم ☕️ @Razee_man
نمی‌دانم از کجا ، اما آمده بودند . موکبِ کناری مان رو می‌گویم عرب های کشورهای همسایه ؛ به گمانم از عربستان ، سوریه و لبنان . عرب زبان ها که می‌آمدند داغ دلِ مان تازه می‌شد ، به یاد مردمِ همیشه مظلوم غزه ! با دیدن آب و غذایی که بدون هیچ منت و آسیبی در حال پخش بود بغض گلوی‌مان را چنگ می‌زد ؛ به یادِ دخترک لرزانِ فلسطینی به دنبالِ قرصی نان ! نمی‌شود گوشه‌ی خرابه نرفت ، چرا بوی تنور می‌دهی بابا ((((: پ.ن : حال هر بار ما بعد از دیدن نظر خواهر عرب زبان‌ مان ،در دفترِ ثبت خاطرات موکب شهیده فایزه رحیمی 😭 ☕️ @Razee_man
سرم گرمِ کارِ خودم بود . چشم می‌چرخاندم و سرم را این ور و آن ور می جنباندم . برق موکب ها مرا می‌گرفت و جانم را میان جمعیت رها می‌کرد . سعی کردم خودم را محو تماشا بکنم تا در خاطرم تک تک ثانیه ها بماند و جا خوش کند . چه شور و شوقی که نمی‌دیدم ! کوچک تر ها میان دود اسپند قایم باشک بازی می‌کردند و دستانِ کوچک‌شان از شکلات و ظرف نذری مملو . گاهی هم دل‌شان تنگ می‌شد و دست مادر را در آن جمعیت می‌فشردن و سرشان را در چادرش قایم می‌کردند . مادر دست کوچکش را گرفت . از دور برقِ چشمان دختر با دلم بازی کرد . قدم هایش کوچک‌تر از قدم های مادر بود .آهسته به جلو قدم برداشتند ، لطافت نگاه دختر را احساس کردم که با کنجکاوی سربند یا صاحب الزمان دورِ مچ دستم را نگاه می‌کرد . مادر پرسید : موضوع غرفه‌تون چیه ؟ و من نگاهی انداختم به عکس آن شهیده . دیگر حرف های مادر را ندیدم و نگاهم به نگاه دختر بود . با قد کوچک و کاپشن صورتی حسرت نگاهش را به چشمان شهیده دوخت . دستان کوچکش ، عکس شهیده را در آغوش گرفت و تا مادر از غرفه بیرون بیاید ، تجدیدِ دلی کرد که توان آن را فقط دل های کوچک اما بزرگ دارند . چه دیداری کرد آن دختر ! در میان غوغای مردم و سکوتِ راهِ جمکران ، فقط او بود و دختر و عکس شهیده و منی که آن سوی جمعیت حسرت نگاهم بار اضافه ای روی دوش‌شان بود . ☕️ @Razee_man
در آن سوزِ استخوان سوز ، چای برای عشاقت دم کرده ام . تا جسم خسته‌شان ، جان مشتاق‌شان را همراهی کند و در میان غوغا ها ، کفش های گِلی‌شان کاری نکند که در راه زمین گیر شوند و بندِ ظریفِ عاشقی‌شان در زمانه رها شود ! ☕️ @Razee_man
بیخود نیست که غول های سینمای غرب ، جهانی را زیر سلطه گرفته‌اند . هر فیلم سینمای غرب ، پر از تخریب عمیق اسلام و اعتقادات مسلمانان زیر پرده‌ی سرگرمی و داستان سازی است ، تخریب هایی که ذره ذره ساختمان اعتقادات مان را ترک می‌اندازد و ‌بعد ... روزی می‌رسد که با یک تق و توق ساده ، تمام هویت و اعتقاد و پایه و مبنای انسان خراب می‌شود ، انسانِ بی‌هویت و اعتقاد و پایه و مبنا ، مانند تکه چوبی روی آب به هر طرف که باد بخواهد شناور می‌شود ، مانندِ این قضایا کم نیست ، با یک شعار ، با یک اعتراض ، با یک جریان فکری ، احساسات جوان‌ها را به راحتی تحریک می‌کنند و در برخی موارد ، دستان‌شان را به خون هموطنان‌شان آلوده می‌کنند ، بدون اینکه آن جوان بداند با او چه شد ... پ ن: یادداشتی از دختری انگلیسی زبان برای موکب شهیده فائزه رحیمی ☕️ @Razee_man
هر کس مشغول به انجام وظیفه بود ، فارغ از علایق .. بعضی‌ها گمنام در پشتِ صحنه و بعضی‌ها کفِ میدون بعضی‌ها مشغول پیشواز و بعضی‌ها بدرقه بعضی‌ها خالصانه در پشت صحنه مشغول مرتب کردن انبار و وسایل بعضی‌ها دوربین به دست مشغول مصاحبه و بعضی‌ها نظرسنجی بعضی‌ها روایت می‌کردند چند نفری هم که کمتر کسی ازشون یاد می‌کنه کسانی بودند که اسپیس رو برپا و جمع کردند ؛ موقع استراحت بچه‌ها ، بیرون و در برف مشغولِ مراقبت ! یکی هم که به بخش انتخاب شده برایش اعتراض داشت با حرف استاد که : وقتی رشد می‌کنی که بتونی در هر جا ، هرچند علاقه نداری خدمت کنی " با شور و شوق مشغول شد . ☕️ @Razee_man
اگر جان و مال و یا سرزمین و مردمی مظلوم ، مورد تجاوز قرار گرفته ؛ آیا برای یک شخص سوم شرکت در دفاع از مظلوم کار صحیحی است یا نه ؟! 🤨🔍 📚کتاب سیری در سیره نبوی _ شهید مطهری ☕️ @Razee_man