☕ @Razee_man

▫️چه خیال خوشی است خیال دشمن، زمان میگذرد و این‌ها در توهمات فکر می‌کنند و با توهمات نقشه می‌کشند و شمشیر پلاستیکی را به سوی حق نشانه می‌روند . ▪️توهم پایان را در فیلم هایشان به تصویر می‌کشند و خیالشان را تا مرگ نقش اصلی توسعه می‌دهند و با خرسندی پایان فیلم را اعلام می‌کنند. یزید خیال می‌کردبا حسین درافتاده نه مکتب حسین؛معاویه خیال میکرد با حسن درافتاده نه مکتب او، و علی در خیال اینها فرد بود و دیگر حال آن را نداشتند که علی را بشناسند و با شیعه حسن آشنا شوند.مدرک شیعه شناسی می‌گیرند و در خیابان شیرینی شیعه کشی پخش می‌کنند، انگار در دانشکده‌شان درسی به نام مکتب علی را پاس نکردند و هوای قدرت برشان داشته. بازنده اند به قیمت خون سرخ مظلومان و خوی شیطانی‌شان. ▪️خسته از تعلل ها، سگ های آبادی را به کام قیامت می‌کشانیم: قرآن می‌گوید این‌گونه باشید و قاطعانه به دشمن خدا بگویید ما دشمن شماییم و دست از دشمنی برنمیداریم تا زمانی که دست از دشمنی با خدا بردارید. "علامه مصباح " ☕️ @Razee_man

اگر چه عزاداریم... ☕ @Razee_man

بعضی چیزها تکرار نمی‌شود،امروز یکی از آن روزهاست مقابله‌ی تمام ایمان با تمام کفر.. عشق نسبت به شما را وقتی فهمیدم که در مسیر قم-تهران، مردم هرجور شده خود را می‌رساندند حتی با موتور‌‌ ... ☕ @Razee_man

حضرت آقا دیده نمی‌شدند،جمعیت در حیاط به قدری زیادبود که جای سوزن انداختن هم نبود اما وقتی اعلام شد ولی امرمسلمین جهان، امام خامنه‌ای وارد شدند، جمعیت روی دو پا ایستادند و با اشک شوق شعار می‌دادند. ☕ @Razee_man

گرمای ناشی از ازدحام ، خستگی و کلافگی بچه ها مادران را خسته نکرده بود، صدای شعارهای خودجوش‌شان جور دیگری قوت قلب بود ❣ ☕ @Razee_man

ما ایستاده ایم✌️🏿 ☕ @Razee_man

شیرینی این دیدار به یاد همه خواهد ماند..☘ پ.ن:اندردل من، درون وبیرون ،همه اوست! ☕️@Razee_man

کفن‌پوش آمده بود، اعتقاد داشت ما ملت شهادتیم و از هیچ چیز بیم نداشت، حتی حال جسمی نامساعدش باعث باز ماندن از خیل عاشقان نشده بود...! ☕ @Razee_man

کاری که نیروهای مسلح ما کردند، کمترین جواب به رژیم سگ هار آمریکا در منطقه بود...! #جمعه_نصر ☕ @Razee_man

☕ @Razee_man

چَشم‌های مصلی ندیده‌ام امروز به در و دیوار مصلی نگاه عجیبی داشت ،مکانی که مدتها دیدن آن از رسانه در نماز فطر و ...، آهِ حسرتم را بلندکرده و باعث شده بود حتی به آجرهایش هم غبطه بخورم که از نزدیک صدای او را شنیده اند و زیر آسمانی بودند که او بوده... . در میان کنجکاوی‌های چشمانم، از شدت کلافگی و تمرکز نداشتن استغفاری زیرِلب می‌گویم تا بلکه گوش‌هایم بتواند با تلاش بیشتر کم‌کاری بلندگو های مصلی را جبران کند و کمی صدای مراسم قبل خطبه را بشنوم! درست درزمانی که فکرمیکنم خدا صدای استغفارم را شنیده و حواسم سرجایش است،چشمانم به دیوارنوشتی می‌افتد "امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار و جنگ پا‌برهنه ها و مرفهین‌ بی‌درد شروع شده است" دیگر تلاش نمی‌کنم حواسم راجمع کنم امروز برنامه ذهن خود را سپرده‌ام به فکرم با آزادی _نه ازین آزادی‌های شعاری_! بادیدن دوربین‌ها و تلاش صاحبان‌شان برای روایت ماجرا، یاد آوینی می افتم او حرف امام بر دیوار مصلی را خوب فهمیده بود؛ در روایت فتح به سراغ روایت ۴برادر شهید می‌رود و سر از ازمنطقه دور و محروم جَوَرد درمی‌آورد و صدایش درتعریف غربت که حالا دوست داری همزمان در ذهن تو و حتی از بلندگوهای مصلی که امروز کار خاصی نکردند هم پخش شود "جورد غریب ودورافتاده است وجاده اش با اولین برف های زمستان مسدود می شود اما می‌دانی برادر! غریب آن کسی است که از وطن ایمانی اش دور شده باشد. کاظم و قاسم و داوود وکریم نشان داده اند که دهکده جورد ازخیلی جاهای دیگربه آسمان نزدیکتراست" اشک است که در چشمانم پرشده است و بی آنکه تلاش بکنم جلوی سرازیر شدنشان را بگیرم به آسمان نگاه میکنم این مکان با آدمهایش امروز عجیب به آسمان نزدیک شده بودند ! #جمعه_نصر ☕ @Razee_man