Ba-khoda-Qahr-nakon-PDF.pdf
1.47M
🔸با خدا قهر نکن ...
اهمیت توسل به امام عصر علیهالسلام در شدائد زندگی
🔘 فایل PDF
👌#بسیارزیبا
6.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴امام علی علیه السلام
🔸 خطاب به مردم یمن در روز جنگ صفین: ای مردم یمن، شما سپر و نیزه من هستید!
تکاورانجنگنرم
تیپ ۱۰۰فرماندهی جبهه جنوب
جـوریزنـدگیڪن
ڪھوقتـیصبـحپاهات
زمیـنرولمـسمیڪنھ؛
شیطانبگهاوھبـازاینبیدارشد'!
#شھیدجہـادمغنیھ'
#یادشهداباصلوات
𝑱𝒐𝒊𝒏⤹
🌿رفاقت با شهدا
@Refaghatshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥سخنان همسر شهید حاج عادل رضایی درمورد اسرائیل و ماجرای خوابی که که یکی از آشنایان درمورد شهید دیدند
#گلزار_شهدای_کرمان
#شهید_عادل_رضایی
𝑱𝒐𝒊𝒏⤹
🌿رفاقت با شهدا
@Refaghatshohada
5.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️مادری که نتوانست سَر و دست فرزندش را ببیند
📹 بغض مادرشهید امیرنقیبی از لحظات دیدار با پیکر فرزند شهیدش
𝑱𝒐𝒊𝒏⤹
🌿رفاقت با شهدا
@Refaghatshohada
مادری با قاب عکس
خیلیها هنوز باور نداشتند
که جنگ آغاز شده،
خیلیها هم تا خبردار شدند،
شال و کلاه کردند و از ایران فرار کردند،
عدهای برای این که فرزندانشان
ناچار به رفتن به خدمت سربازی
نشوند، با هزینه زیاد آن ها را به
صورت قاچاق از کشور فراری دادند...
در این حال مادری
با چشمای اشک آلود، اما...
در کمال رضایت
علی خود را از زیر قرآن رد کرد
و پشت سرش آب ریخت.
ایستاده به قد و بالای
فرزندش چشم دوخت
تا سوار بر ماشین به سوی
کربلای خونرنگ ایران حرکت کرد.
از اون به بعد مادر شب ها
چشم به آسمان می دوخت
و از خداوند سراغ فرزندش
رو می گرفت.
عملیات فرماندهی کل قوا آغاز شد
و مادر دیگر تاب نداشت
دل مادر شور می زند
بچه های بنیاد نمیدونستن چطور
به این مادر بگند که فرزندش دیگه
به خونه برنمیگرده.
مادر وقتی خبردار شد
آرام دستاشو به سمت آسمان
بلند کرد و گفت:
″خدایا این هدیه را از من بپذیر″
از همون روزی که مادر،
علی رو به دل خاک سپرد،
مونس و همدمش قاب عکس،
علی بود.هیچ کس نمیتونست
قاب عکس علی رو از اون جدا کنه.
پیکر #شهید_علی_دری ۶ ماه مفقودالاثر
بود، هیچ کس نتونست اون راضی کنه
که به خانه دیگه بچه هاش بره.
اون بچه های دیگه اش رو راضی
میکرد و میگفت :
من تو خونه تنها نیستم
علی همیشه پیشمه.
شهید"مهدی خندان"؛شهیدی که ضد انقلاب در کردستان، برای سرش جایزه تعیین کرده بود
📌سردار شهید مهدی خندان از نیروهای اطلاعات و عملیات لشکر ۳۲ انصار الحسین علیه السلام استان همدان، هشتم آبان ماه سال ۱۳۴۳ در محله کمال آباد همدان و در خانوادهای مذهبی و انقلابی به دنیا آمد.
🔸مهدی، همزمان با شروع جنگ تحمیلی، به عنوان بسیجی، داوطلبانه به جبهههای جنگ میرود و مدت شش ماه در جبهه غرب، در سرپل ذهاب، به مقابله با دشمن بعثی میپردازد.
🔹خندان در جبهه غرب و در کردستان، چنان رشادت و شهامتی از خود بروز میدهد که لقب «شیر کوهستان» دریافت میکند، بطوری که ضد انقلاب در کردستان، برای سرش جایزه تعیین میکند.
▪️مهدی خندان، فرمانده تیپ عمار لشکر ۲۷ حضرت رسول(ص) در ۲۸ آذر سال ۶۲ همزمان با اربعین حسینی در مرحله سوم عملیات والفجر ۴ در ارتفاعات کانیمانگا، هنگام عبور از میدان مین و سیم خاردار، توسط گلوله تیربار دشمن به درجه رفیع شهادت میرسد.
#شهید_مهدی_خندان
#پنجشنبههاویادشهدا
🍁مردان غیور قصه ها برگردید
یکبار دگر به شهر ما برگردید...
🍁دیروز به خاطر خدا می رفتید
امروز به خاطر خدا برگردید...
🍃 باز پنجشنبه و یاد شهدا با صلوات🍃
animation.gif
74.5K
حیدر بادنور
سلام علیکم دوستان😊
دانشجوی شهید دفاع مقدس مهدی شاهدی هستم، سپاسگزارم از دعوتتون به گروه شهدایی و امام زمانیتون😍
در تاریخ ۱۳۴۶/۸/۱۲ در شهر بهبهان درخانواده ای متدین ومذهبی متولدشدم، دانشجوی شهید چمران اهواز بودم 😊✋
شهید ۱۹ ساله بودم و مجرد
باشروع جنگ تحمیلی درس و دانشگاه رو رها کردم و به جبهه رفتم از رزمندگان گردان فتح تیپ3 لشکر7 ولیعصر(عج) بودم
روزهای آخر،چند روز قبل از شهادتم مدام این یه بیت شعر رو با خودم زمزمه می کردم:
عاشق که شدی تیر به سر باید خورد😊
زهری است که مانند عسل باید خورد😊
به روایت از یکی از رزمندگان:
مهدی از بهترین دوستامون تو جبهه بود،مخلص وبی ریا،نماز هاش خیلی خالصانه بود هیچ کدوم از بچه ها نمی دونستن که منظورمهدی از خوندن این یه بیت شعر چیه؟!گذشت تا اینکه خبر شهادتش بین بچه ها پیچید وقتی بالا سرش حاضر شدیم دیدم یه تیر خورده وسط پیشونیش به حالت سجده افتاده و به شهادت رسیده
اون موقع بود که فهمیدیم مهدی می خواست با خواندن اون یه بیت شعر چه چیزی رو بهمون بفهمونه،پست نگهبانی اش افتاده بود نیمه شب،سر پست نشسته بود رو به قبله و اطرافش رو می پایید آروم آروم هم با خودش زمزمه می کرد نفر بعدی که رفت پست رو تحویل بگیره ...
دید مهدی افتاده به سجده ،با صورت افتاده بود روی خاک،بلندش کرد دید یه تیر خورده به پیشونیش و شهید شده،فکر شهادتش اذیتمون می کرد...
غریبانه شهید شده بود.توی تنهایی ، نیمه شب ، بدون اینکه کسی بفهمه ،خیلی خودمون رو می خوردیم و ناراحت بودیم با بچه ها و رفقای شهید قرار گذاشتیم روز بعد از شهادتش یه مجلس یادبود براش تو سنگر خود شهید برگزار کنیم،همه قبول کردند. صبح شد همه اومده بودند قبل از شروع مراسم شهید نصراله رستگار گفت :بچه ها دیشب خواب مهدی رو دیدم ،میگفت به بچه ها بگو کسی برای من گریه نکنه، ناراحت نباشه ،جای من خیلی خوبه آخه اون لحظه ای که تیر به سرم اصابت کرد جسمم به زمین نیفتاد سر به دامن ارباب بی کفن گذاشتم،اون لحظه آقا بالا سرم بود،تو دامن آقا اباعبدالله(ع) جون دادم…
السلام علیک یا اباعبدالله😭😭
خب دوستان بزرگوارم 😊
سرانجام من هم درتاریخ ۶۵/۱۰/۱۶ در منطقه فاو به آرزوم رسیدم وبه شهادت رسیدم پیکرم پس از تشییع درزادگاهم بهبهان خاکسپاری شد بهبهان تشریف آوردید خوش حال میشم بهم سربزنید 😍✋
شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم
و علی الخصوص
🌼شهید مهدی شاهدی 🌼
🌷 صلوات بر آقا حضرت محمد و آل آقا حضرت محمد🌷
تکاوران جنگ نرم
قرارگاه عملیاتی روانی تیپ ۴۷فتح