eitaa logo
رفاقت با شهدا
591 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
1.2هزار ویدیو
6 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
السَّلامُ علیکُم یا اهلَ بَیتِ النُّبوَّة ✨️ختم 14 شاخه گل صلوات✨️ برای سلامتی و تعجیل در امر فرج آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف 🕊*اَللّهُمَ*🕊        🤍*صَلَّ*🤍             🕊*عَلی*🕊                 🤍*مُحَمَّد*ٍ 🤍                    🕊 *وَآلِ*🕊                      🤍*مُحَمَّد*🤍                       🕊*وَعَجِّل*🕊                      🤍*فَرَجَهُم*🤍                   🕊*وَ اَهلِک*🕊               🤍*عَدُوَّهُم...*🤍          🕊*اَللّهُــــمَّ...*🕊      🤍*عَجـِّل لِوَلیِّکَ*🤍 🕊*الفَـرَج*🕊 *🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕋روز شنبه را با تلاوت فرازهایی بسیار زیبا از سوره های قرآن کریم با تصاویر دیدنی و مربوطه با صدای مرحوم عبدالباسط عبدالصمد آغاز و به روح مطهر پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله و سلم تقدیم می نمائیم .
8.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ تصویری زیارت آل یاسین التماس دعا 🙏 ༄ུ💐🌺💐༄ུ💐🌺💐༄ུ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🕊🌺الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍ‌سلام‌الله‌علیها‌🤲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. _درس بخوانید بدون درس خواندن نمی‌شود خدمت کرد... ♥️
روایت شهادت : 🌹 شهیده ثریا تشکیلی 🔻(نوید)شاهد یزد: ثریا در سن 11 سالگی هرگز به مکتب خانه نرفت اما نزد پدرش در حد قرائت قرآن و سواد خواندن و نوشتن تلمذ نمود. او در سنین جوانی به عقد ازدواج دائم یکی از اقوام نسبی(پدری) خود درآمد. آن بانوی شهید خانه دار و دارای 3 فرزند پسر و 2 فرزند دختر بود. 🔹سرانجام در مورخه یازدهم تیر ماه سال 1361 در حال اقامه نماز در جریان بمب گذاری تروریستی عناصر ضد انقلاب که به قصد ترور آیت الله شهید شیخ محمد صدوقی (رض)- عالم مجاهد و سومین شهید محراب - در مسجد ملا اسماعیل یزد صورت گرفت به همراه چهارتن دیگر از مردم بی گناه و نمازگزار به فیض شهادت رسید. 🔸آن بانوی شهید در زمان شهادت 52 سال داشت و در گلزار شهدای خلد برین شهرستان یزد به خاک سپرده شد. 📥 منبع: مرکز اسناد و امور ایثارگران یزد
🕊 مواسات در سیره شهید 🦋 وقتی همسایه ما شدند، هنوز غلام حسین دبستان هم نمی رفت. بچه مهربانی بود. می آمد؛ در می زد و می گفت: نان نمی خواهید؟ کاری ندارید؟ 🔹 می فرستادم دنبال کارهایم. سریع نان و قرص هایم را می گرفت می آورد. مادرش را هم خبر می کرد که هر کاری دارم انجام دهد. 📘 کتاب ملاقات در فکه؛ زندگی نامه شهید حسن باقری (غلام حسین افشردی)