💦⛈💦⛈💦
❤️عشق پایدار❤️
#قسمت_سوم
بتول در راه برگشت به علت احضار و ترخیص عجیبش فکر میکرد، نه حرفی زده شد ، نه تعریف و تمجیدی ، نه توپ و تشری....هر چه بیشتر فکر میکرد، چیزی به ذهنش نمیرسید، این دخترک، دختر سوم و اخرین فرزند عبدالله بود دو خواهرش کبری و صغری ازدواج کرده بودند و بتول هم با اینکه سن زیادی نداشت، شیرینی خورده ی آقا عزیز، پسرکی که مال یک ولایت دیگری بود و سال پیش با دیدن بتول دل از کف داده و عاشق شده بود و بتول هم ازبین خواستگاران رنگ و وارنگش که عموما جوانان آبادی و حتی مسافرینی که گذارشان به این کوره ده میرسید بود ، اقاعزیز را برای عمری همدمی برگزیده بود.
آقا عزیز پدر ومادرش را چند سال پیش که قصد سفر کربلا کرده بودند درپی شیوع بیماریی واگیردار در کاروان زوار ازدست داده بود واز دار این دنیا یک خواهر با مقداری املاک و دارایی پدری برایش مانده بود . چند ماه پیش به ولایتشان رفته بود تا خواهرش راسروسامان دهد و برگردد وباخیال راحت درکنارعروس زیبایش، زندگی ازسرگیرد..وانجور که بتول میگفت، امروز وفردا بود که اقاعزیز هم ازسفر میرسید
…
…
با آمدن یوسف میرزا به خانه ی ارباب، شور و شوقی در خانه شکل گرفته بود. هر روز از آبادیهای اطراف و خانزاده های ولایات دیگر ، میهمانی از در میرسید تا ارباب زاده ی جوان را که با سردار سپه قرابتی خاص داشت ببینند، حتی بعضی از میهمانان با زبان بی زبانی خواستار وصلت با باقرخان را داشتند تا با عزت و احترام یوسف میرزا را به دامادی بپذیرند...اما آنها بی خبر بودند از آتشی که تازه در وجود ارباب زاده روشن شده بود.
یک هفته از آمدنش میگذشت و قراربود که خان زاده بار سفر ببندد اما انگار دل خان زاده به رفتن نبود و هرروز بابهانه ای رفتنش رابه تعویق میانداخت..
باقرخان که مرد سرد و گرم چشیده ای بود فهمیدکه یوسف میرزا سخن ناگفته ای دارد وعلت تعلل پسرش راپرسید..
یوسف میرزا دل به دریا زد وسر درونش رافاش نمود...برای پدر.... گفت، ازعشق دلش و گفت که عاشق دختررعیت زاده شده....
باقرخان از راه مهر پدرانه وارد شد وبه اوگوشزد کرد که او ارباب زاده است ودست روی هردختر زیبا وتحصیل کرده واعیونی وفرنگ رفته ای که بگذارد جواب رد نمیشنود ووصلت پسرش رابایک رعیت زاده ننگ میدانست...
اما دلی که درپی عشق لرزید وفرو ریخت فقط با وصال است که دوباره بنا خواهد شد....
یوسف میرزا باهمان تحکم نظامی اش علم مخالفت با اورا برافراشت وپادرون یک کفش کرد تابه بتول برسد.
کم کم راز خان زاده دهان به دهان شد وبه گوش عبدالله رسید....
وبتول بی خبراز همه جا کنار دلبر تازه از راه رسیده اش نغمه ی عاشقانه میخواند...
💦⛈💦⛈💦
✍طاهره سادات حسینی
کپی برداری فقط با نام نویسنده مجاز است، بدون ذکر نام نویسنده حرام است
ادامه دارد...
3.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📜فَرمانَده لَـشکرِ بسیجی وار
𓂃˒𓂃˒𓂃˒𓂃˒𓂃˒𓂃˒𓂃˒𓂃˒𓂃˒
𝑱𝒐𝒊𝒏⤹
🌿رفاقت با شهدا
@Refaghatshohada
1.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📿اِلٓهیبهرُقَیه
𓂃˒𓂃˒𓂃˒𓂃˒𓂃˒𓂃˒𓂃˒𓂃˒𓂃˒
𝑱𝒐𝒊𝒏⤹
🌿رفاقت با شهدا
@Refaghatshohada
8.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اَروَند نَشأت گرفته از فُــــرات🏝
𓂃˒𓂃˒𓂃˒𓂃˒𓂃˒𓂃˒𓂃˒𓂃˒𓂃˒
𝑱𝒐𝒊𝒏⤹
🌿رفاقت با شهدا
@Refaghatshohada
به شهید صدرا زاده گفتم:
به نظرت چه کسانی شهید میشن؟؟
گفت: اونایی که اسراف میکنن!
گفتم: اسراف! تو چی؟؟
گفت: تو دوست داشتن خداا!
𝑱𝒐𝒊𝒏⤹
🌿رفاقت با شهدا
@Refaghatshohada
13.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از غم هجر تو من دلخستهام..😔♥️
#امام_زمان
#رمضان_مهدوی
🌹سلام برشهدا🌹
هر شہـید
نشانے ست از یڪ راه ناتمامـ
یڪ فانوس ڪہ دارد خاموش مےشود
و حالا؛
تو مانده اے و یڪ شہید و یڪ راه ناتمام
فانوس را بردار؛
و راه خونین شہید را ادامہ بده
👩ﺩﺧﺘﺮﻱ ﯾﻚ موبایل ﺧﺮﯾﺪﻩ ﺑﻮﺩ ...📱
ﭘﺪﺭﺵ ﻭﻗﺘﻲ آنرﺍ ﺩﯾﺪ،
👴ﮔﻔﺖ : ﻭﻗﺘﻲ ﺁﻧﺮﺍ ﺧﺮﯾﺪﻱ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻛﺎﺭ ﻛﻪ ﻛﺮﺩﻱ چه ﺑﻮﺩ؟⁉️
👩ﺩﺧﺘﺮ : ﺭﻭﻱ ﺻﻔﺤﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﺑﺎ ﭼﺴﭗ ﺿﺪ ﺧﺮﺍﺵ ﭘﻮﺷﺎﻧﺪﻡ ﻭ ﯾﻚ ﻛﺎﻭﺭ ﻫﻢ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺧﺮﯾﺪﻡ .😊
👴ﭘﺪﺭ : ﻛﺴﻲ ﻣﺠﺒﻮﺭﺕ ﻛﺮﺩ ﺍﯾﻦ ﻛﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﻜﻨﻲ؟⁉️
👩ﺩﺧﺘﺮ : ﻧﻪ !😐
👴ﭘﺪﺭ : ﺑﻪ ﻧﻈﺮﺕ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻛﺎﺭ ﺑﻪ ﺷﺮﻛﺖ ﺳﺎﺯﻧﺪﻩ ﺍﺵ ﺗﻮﻫﯿﻦ ﻧﺸﺪ؟⁉️🤔
👩ﺩﺧﺘﺮ : ﻧﻪ ﭘﺪﺭ ! ﺍﺗﻔﺎﻗﺎً ﺧﻮﺩ ﺷﺮﻛﺖ ﺗﻮﺻﯿﻪ ﻣﯿﻜﻨﺪ ﻛﻪ ﺍﯾﻦ ﻛﺎﻭﺭﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻛﻨﯿﻢ .☺️
👴ﭘﺪﺭ : ﭼﻮﻥ موبایلت ﺯﺷﺕ ﻭ ﺑﻲ ﺍﺭﺯﺵ ﺑﻮﺩ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﻛﺮﺩﻱ؟⁉️
👩ﺩﺧﺘﺮ : ﺍﺗﻔﺎﻗﺎً ﭼﻮﻥ ﺩﻟﻢ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻫﺪ ﺿﺮﺑﻪ ﺑﺨﻮﺭﻩ ﻭ ﺍﺯ ﻗﯿﻤﺖ ﺑﯿﻔﺘﻪ ﺍﯾﻦ ﻛﺎﺭ ﺭﺍ ﻛﺮﺩﻡ😌
👴ﭘﺪﺭ : ﻛﺎﻭﺭ ﻛﻪ براش گذاشتی ﺯﺷﺖ ﺷﺪ؟⁉️🧐
👩ﺩﺧﺘﺮ : ﺑﻨﻈﺮﻡ ﺯﺷﺖ ﻧﺸﺪ ;🤔 ﺍﻣﺎ ﺍﮔﺮ ﺯﺷﺖ ﻫﻢ ﻣﯿﺸﺪ , ﺑﻪ ﺣﻔﺎﻇﺘﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ گوشیم ﻣﯿﻜﻨﺪ ﻣﻲ ﺍﺭﺯﺩ .😊
👴ﭘﺪﺭ نگاه ﺑﺎ ﻣﺤﺒﺘﻲ ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮﺵ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ :
🌸ﺩﺧﺘﺮﻡ "! ﺣﺠﺎﺏ " ﯾﻌﻨﻲ همین.
⇄ #حجاب🦋🫧 ꞋꞌꞋꞌ
کفشاشو نمیبرد داخل حرم ..
دلیلشو پرسیدم گفت :
مھمون هیچ موقع کفششو داخل خونه
میزبان نمیبره ..!(:🚶🏻♂
- شھید محسنحججی
#شهیدانه
𝑱𝒐𝒊𝒏⤹
🌿رفاقت با شهدا
@Refaghatshohada
✍ دستنوشتهٔ زیبای شهید مسعود ملا
درباره ماه مبارک رمضان :
🔹 «با سلام بر ایام الله
با سلام بر کسانی که ایام الله را به وجود آوردند
با سلام بر امام زمان (عج)
◇ سلام بر امام عزیزمان که جانم فدایش باد
سلام بر شهدا که در این ماه جایشان
بر سر سفره های افطار خالی است.
◇ سلام بر جانبازان و مجروحینی که
سحر و افطارشان را
روی تخت های بیمارستان می گذرانند.
◇ سلام بر مادران شهدایی که
جای خالی فرزندانشان را
در سر سفره افطار می بینند.
◇ عجب صفایی دارد ماه رمضان
ماهی که همه به میهمانی خدا می روند
ماهی که درب رحمت، بر روی
تمام بندگان خدا باز می شود
ماهی که خدا در دل ها نفوذ می کند.
◇ در ماه رمضان
خدا در چشم های بصیرت
مردمان پاکدل نفوذ می کند.
◇ سعی کنید از این ماه
به حول و قوه الهی
بیشترین استفاده ها را ببرید.
◇ در این ماه دل ها همه جلا پیدا می کند
و دلی که به یاد خدا پاک شود
نگرانی هم ندارد.»
#شهدا
#ماه_مبارک_رمضان
#شهید_مسعود_ملا
𝑱𝒐𝒊𝒏⤹
🌿رفاقت با شهدا
@Refaghatshohada