رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
🌺🌹🥀 نماز_اول__وقت فاصله كفر و ایمان قال رسول الله – صلى الله علیه وآله -:بین العبد و بین الكف
˹💕☁️˼
گفتم:
خدای من باز هم که سخن از پرستش گفتی،
چه بگویم از کجا شروع کنم ؟!
گفت:وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي (طه 14)
و به ياد من نماز برپا دار!📿
#نماز
#نماز_اول_وقت
جهت تعجیل در فرج و شادی روح شهدا 🥀
صلوات +وعجل فرجهم✌️
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
@Refighe_Shahidam313
┄┅═❁✌️🍁🥀🍁✌️❁═┅┄
سلام
ظهر پنجشنبه تون ب نیکی
به رفیق شهیدم خوش اومدین
ممنون از نگاه هاتون
🌻🌻🍁🍁💙💙
4_5956074768498165769.mp3
4.04M
#تلنگری #عاشقانه 💌
در میدان مسابقهای به وسعتِ تاریخ،
به وسعتِ تمام عالَم،
نزدیکترین آدمها، به مقصدِ #خدا ؛
دورترینِ آنها، از #خودِ شانند ....
دورترینِ آنها از خودشان، یعنی چه کسانی؟
#استاد_شجاعی 🎤
#استاد_پناهیان
جهت تعجیل در فرج و شادی روح شهدا 🥀
صلوات +وعجل فرجهم✌️
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
@Refighe_Shahidam313
┄┅═❁✌️🍁🥀🍁✌️❁═┅┄
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
| یــٰا سَــتارَ الْعُیــوبْ | . . همان کسی که ما مدعی هستیم وارث #چادر خــاکی اش هستیم : . وصیــت
🍁🍂🍁🍂🍁
🍂🍁🍂🍁
🍁🍂🍁
🍂🍁
🍁
بنویسید که پروانه شدم پر بدهم
نوبت من شده تا پای دلم سر بدهم
باید اینبار علم جای قلم بردارم
من هم اندازه یک شیعه قدم بردارم
گذر حنجر قرآن به سنان افتاده
خون مالک به رگم در جریان افتاده
شاعری هستم و وقتش برسد سربازم
از تن داعشیان کوه احد میسازم
این که غم نیست تنم غرق جراحت باشد
حرم حضرت زینب به سلامت باشد.
#حجاب
#چادر
#حیا
🍂چادریہا عاشق ترند🍂
جهت تعجیل در فرج و شادی روح شهدا 🥀
صلوات +وعجل فرجهم✌️
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
@Refighe_Shahidam313
┄┅═❁✌️🍁🥀🍁✌️❁═┅┄
1603276551-ali-fani-12.mp3
7.8M
#دعای_هفتم_صحیفه_سجادیه با صدای استاد فانی🌹
لطفا این دعا رو در حق خودمون و بقیه بخونیم و دریغ نکنیم
که ان شاءالله به امید تعجیل در #ظهور #امام_زمان و گره گشای مشکلات همه مون باشه ان شاءالله...
🤲💔🤲
پیشنهاد میکنیم که هرروز در منزل پخش کنید
ان شاءالله با خلوص نیت
ب امید فرج و گشایش در کارها و نابودی کرونا و آرامش قلبها
😔🥀😔
#امام_سجاد #صحیفه_سجادیه
جهت تعجیل در فرج و شادی روح شهدا 🥀
صلوات +وعجل فرجهم✌️
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
@Refighe_Shahidam313
┄┅═❁✌️➰🥀➰✌️❁═┅┄
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
"لَتَعْطِفَنَّ الدُّنْيَا عَلَيْنَا بَعْدَ شِمَاسِهَا" دنيا پس از كژتابی هايش به ما روى خواهد كرد
اظهار علاقه به کسی که
به تو میلی ندارد خواری نفس است...
مولاعلیعلیهالسلام🤍
#حدیث
جهت تعجیل در فرج و شادی روح شهدا 🥀
صلوات +وعجل فرجهم✌️
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
@Refighe_Shahidam313
┄┅═❁✌️🍁🥀🍁✌️❁═┅┄
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
إغْفرلی ذُنُوبی بِحقّ الْحُسَین (علیه السلام) ... ❤️دوباره آمده ام ، بنده ای گنهکارم… ❤️تمامِ آبرو
بسوزان نوکرت را
هر طریقی دوست میداری
به هر چیز امتحانم کن
ولی با کربلا اصلا...
#شبزیارتیآقا
#شب_جمعه
جهت تعجیل در فرج و شادی روح شهدا 🥀
صلوات +وعجل فرجهم✌️
رفیق شهیدم 🕊
❀❀
@Refighe_Shahidam313
┄┅═❁✌️🍁🥀🍁✌️❁═┅┄
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
⚫️ ویژه برنامه با کاروان عشق ⚜ #داستان سفر امام حسین (ع)به کوفه و تمامی حوادث و اتفاقات تا شهادت
⚫️ ویژه برنامه با کاروان عشق
⚜ #داستان سفر امام حسین (ع)به کوفه
و تمامی حوادث و اتفاقات تا شهادت #امام_حسین (ع) و یاران باوفایش...
❀❀
@Refighe_Shahidam313
┄┅═❁🖤➰🥀➰🖤❁═┅┄
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
⚫️ ویژه برنامه با کاروان عشق ⚜ #داستان سفر امام حسین (ع)به کوفه و تمامی حوادث و اتفاقات تا شهادت
ـــــ ـ ـــــ ـ ـــــ ـ▪️◾️💠▪️◾️ـ ـــــ ـ ـــــ ـ ـــــ
🌿﷽🌿
☆ با کــاروان عــشـق☆
● برنامه پنجاه و چهارم
🍃 به يزيد خبر مى رسد كه بعضى از مردم شام با ديدن كاروان اسيران و آگاهى به برخى از واقعيت ها، نظرشان در مورد او عوض شده و در پى آن هستند كه واقعيت را بفهمند.
پس زمان آن رسيده است كه يزيد براى فريب دادن و خام كردن آنها كارى بكند. فكرى به ذهن او مى رسد. او به يكى از سخنرانان شام پول خوبى مى دهد و از او مى خواهد كه يك متن سخنرانى بسيار عالى تهيه كند و در آن، تا آنجا كه مى تواند به خوبى هاى معاويه و يزيد بپردازد و حضرت على و امام حسين(ع) را لعن و نفرين كند و از او خواسته مى شود تا روز جمعه وقتى مردم براى نماز جمعه مى آيند، آنجا سخنرانى كند.
🍂در شهر اعلام مى كنند كه روز جمعه يزيد به مسجد مى آيد و همه مردم بايد بيايند.
روز جمعه فرا مى رسد. در مسجد جاى سوزن انداختن نيست، همه مردم شام جمع شده اند.
يزيد دستور مى دهد تا امام سجّاد(ع) را هم به مسجد بياورند. او مى خواهد به حساب خود يك ضربه روحى به امام سجّاد(ع) بزند و عزّت و اقتدار خود را به آنها نشان بدهد.
سخنران بالاى منبر مى رود و به مدح و ثناى معاويه و يزيد مى پردازد، اينكه معاويه همانى بود كه اسلام را از خطر نابودى نجات داد و...، همچنان ادامه مى دهد تا آنجا كه به ناسزا گفتن به حضرت على و امام حسين(ع) مى رسد.
❌ناگهان فريادى در مسجد بلند مى شود: "واى بر تو، كه به خاطر خوشحالى يزيد، آتش جهنم را براى خود خريدى!"
اين كيست كه چنين سخن مى گويد؟ همه نگاه ها به طرف صاحب صدا برمى گردد.
همه مردم، زندانى يزيد، امام سجّاد(ع) را به هم نشان مى دهند. اوست كه سخن مى گويد: "اى يزيد! آيا به من اجازه مى دهى بالاى اين چوب ها بروم و سخنانى بگويم كه خشنودى خدا در آن است".
✨يزيد قبول نمى كند، امّا مردم اصرار مى كنند و مى گويند: "اجازه بدهيد او به منبر برود تا حرف او را بشنويم".
آرى! اين طبيعت انسان است كه از حرف هاى تكرارى خسته مى شود. سال هاست كه مردم سخنرانى هاى تكرارى را شنيده اند، آنها مى خواهند حرف تازه اى بشنوند.
يزيد به اطرافيان خود مى گويد: "اگر اين جوان، بالاى منبر برود، آبروى مرا خواهد ريخت" و همچنان با خواسته مردم موافق نيست.
💫مردم اصرار مى كنند و عدّه اى مى گويند: "اين جوان كه رنج سفر و داغ پدر و برادر ديده است نمى تواند سخنرانى كند، پس اجازه بده بالاى منبر برود، چون او وقتى اين همه جمعيّت را ببيند يك كلمه نيز، نمى تواند بگويد".
از هر گوشه مسجد صدا بلند مى شود: "اى يزيد! بگذار اين جوان به منبر برود. چرا مى ترسى؟ تو كه كار خطايى نكرده اى! مگر نمى گويى كه اينها از دين خارج شده اند و مگر نمى گويى كه اينها فاسق اند، پس بگذار او نيز سخن بگويد كه كيستند و از كجا آمده اند".
آرى! بيشتر مردم شام از واقعيّت خبر ندارند و تبليغات يزيد كارى كرده است كه همه خيال مى كنند عدّه اى بى دين عليه اسلام و حكومت اسلامى شورش كرده اند و يزيد آنها را كشته است.
در اين هنگام، كسانى كه تحت تأثير كاروان اسيران قرار گرفته بودند، فرصت را غنيمت مى شمارند.
💥آنها اصرار و پافشارى مى كنند تا فرزند حسين(ع) به منبر برود.
بدين ترتيب، جوّ مسجد به گونه اى مى شود كه يزيد به ناچار اجازه مى دهد امام سجّاد(ع) سخنرانى كند، امّا يزيد بسيار پشيمان است و با خود مى گويد: "عجب اشتباهى كردم كه اين مجلس را برپا كردم"، ولى پشيمانى ديگر سودى ندارد.
مسجد سراسر سكوت است و امام آماده مى شود تا سخنرانى تاريخى خود را شروع كند:
🍁بسم الله الرحمن الرحيم
من بهترين درود و سلام ها را به پيامبر خدا مى فرستم.
هر كس مرا مى شناسد، كه مى شناسد، امّا هر كس كه مرا نمى شناسد بداند كه من فرزند مكّه و منايم. من فرزند زمزم و صفايم.
من فرزند آن كسى هستم كه در آسمان ها به معراج رفت و فرشتگان آسمان ها، پشت سر او نماز خواندند.
من فرزند محمّد مصطفى(صلى الله عليه وآله) هستم. من فرزند كسى هستم كه با دو شمشير در ركاب پيامبر جنگ مى كرد و دو بار با پيامبر بيعت كرد.
من پسر كسى هستم كه در جنگ بَدْر و حُنين با دشمنان جنگيد و هرگز به خدا شرك نورزيد.
🌴من پسر كسى هستم كه چون پيامبر به رسالت مبعوث شد، او زودتر از همه به پيامبر ايمان آورد.
او كه جوانمرد، بزرگوار و شكيبا بود و همواره در حال نماز بود.
همان كه مانند شيرى شجاع در جنگ ها شمشير مى زد و اسلام مديون شجاعت اوست.
آرى! او جدّم على بن ابى طالب است. من فرزند فاطمه هستم. فرزند بزرگْ بانوى اسلام. من، پسر دختر پيامبر شمايم.
ـــــ ـ ـــــ ـ ـــــ ـ▪️◾️💠▪️◾️ـ ـــــ ـ ـــــ ـ ـــــ
رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
ـــــ ـ ـــــ ـ ـــــ ـ▪️◾️💠▪️◾️ـ ـــــ ـ ـــــ ـ ـــــ
ـــــ ـ ـــــ ـ ـــــ ـ▪️◾️💠▪️◾️ـ ـــــ ـ ـــــ ـ ـــــ
✅يزيد صداىِ گريه مردم را مى شنود. آنها با دقّت به سخنان امام سجّاد(ع) گوش مى دهند.
مردم شام، به دروغ هاى معاويه و يزيد پى برده اند. آنها يك عمر حضرت على(ع) را لعن كرده اند و باور كرده بودند كه على(ع) نماز نمى خواند، امّا امروز مى فهمند اوّلين كسى كه به اسلام ايمان آورده حضرت على(ع) بوده است. او كسى بود كه همواره در راه اسلام شمشير مى زد.
💢صداى گريه و ناله مردم بلند است. يزيد كه از ترس به خود مى لرزد در فكر اين است كه چه خاكى بر سر بريزد. او نگران است كه نكند مردم شورش كنند و او را بكشند.
هنوز تا موقع اذان وقت زيادى مانده است، امّا يزيد براى اينكه مانع سخنرانى امام شود دستور مى دهد كه مؤذّن اذان بگويد:
ــ "الله أكبر، الله أكبر، أشهد انْ لا إله إلاّ الله".
🍃امام مى فرمايد: "تمام وجود من به يگانگى خدا گواهى مى دهد".
ــ "أشهد أنّ محمّداً رسول الله".
امام سجّاد(ع)، عمامه از سر خود برمى دارد و رو به مؤذن مى كند: "تو را به اين محمّدى كه نامش را برده اى قسمت مى دهم تا لحظه اى صبر كنى".
سپس رو به يزيد مى كند و مى فرمايد: "اى يزيد! بگو بدانم اين پيامبر خدا كه نامش در اذان برده شد، جد توست يا جد من، اگر بگويى جد تو است كه دروغ گفته اى و كافر شده اى، امّا اگر بگويى كه جد من است، پس چرا فرزند او، حسين را كشتى و دختران او را اسير كردى؟".
✅آن گاه اشك در چشمان امام سجّاد(ع) جمع مى شود. آرى! او به ياد مظلوميت پدر افتاده است: "اى مردم! در اين دنيا مردى را غير از من پيدا نمى كنيد كه رسول خدا جد او باشد، پس چرا يزيد پدرم حسين را شهيد كرد و ما را اسير نمود".
يزيد كه مى بيند آبرويش رفته است برمى خيزد تا نماز را اقامه كند. امام به او رو مى كند و مى فرمايد: "اى يزيد! تو با اين جنايتى كه كردى، هنوز خود را مسلمان مى دانى! تو هنوز هم مى خواهى نماز بخوانى".
💢يزيد نماز را شروع مى كند و عدّه اى كه هنوز قلبشان در گمراهى است، به نماز مى ايستند. ولى مردم زيادى نيز، بدون خواندن نماز از مسجد خارج مى شوند.
مردم شام از خواب بيدار شده اند. آنها وقتى به يكديگر مى رسند يزيد را لعنت مى كنند. آنها فهميده اند كه يزيد دين ندارد و بنى اُميه يك عمر آنها را فريب داده اند.
🔰اينك آنها مى دانند كه چرا امام حسين(ع) با يزيد بيعت نكرد. اگر او نيز، در مقابل يزيد سكوت مى كرد، ديگر اثرى از اسلام باقى نمى ماند.
به يزيد خبر مى رسد كه شام در آستانه انفجارى بزرگ است. مردم، دسته دسته كنار خرابه شام مى روند و از امام سجّاد(ع) و ديگر اسيران عذر خواهى مى كنند.
مأموران حفاظتى خرابه، نمى توانند هجوم مردم را كنترل كنند. يزيد تصميم مى گيرد اسيران را از مردم دور كند. او به بهانه نامناسب بودن فضاى خرابه آنها را به قصر مى برد.
● ادامه دارد...
ـــــ ـ ـــــ ـ ـــــ ـ▪️◾️💠▪️◾️ـ ـــــ ـ ـــــ ـ ـــــ
سلام
یک شماره بین ۱ تا ۱۸ انتخاب کنید و روی پیوند زیر بزنید و ببینید رفیق شهیدتان کیست؟
و اگر دوست داشتید یک صلوات مهمانش کنید.🌺
۱. digipostal.ir/cofa3zi
۲. digipostal.ir/cmdgvds
۳. digipostal.ir/cu961hs
۴. digipostal.ir/cabb62c
۵. digipostal.ir/c87kide
۶. digipostal.ir/ceiv42d
۷. digipostal.ir/csenas8
۸. digipostal.ir/cezkkiq
۹. digipostal.ir/c0enl2t
۱۰. digipostal.ir/ck0hv4j
۱۱. digipostal.ir/cfir815
۱۲. digipostal.ir/cjt5fhz
۱۳. digipostal.ir/cwbze98
۱۴. digipostal.ir/cwpcc6j
۱۵. digipostal.ir/cjarjqv
۱۶. digipostal.ir/cpexi3q
۱۷. digipostal.ir/cufmm0j
۱۸. digipostal.ir/c3fxydo
به مناسبت پایان
هفته #دفاع_مقدس تقدیم به نگاه گرمتان.
اجْتَنِبُوا ڪَثِيرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ...
#حجرات/١٢
بعضی گمانها،
گناه است...
🍂🍁🍂🍁
مثلا همین ڪه
گمان می کنی
من دلتنگت نیستم...
🍁🍂🍁🍂
شبمون خدایی